در کارنامه زرین پارس شناسی و ایران شناسی قرنهای نوزدهم و بیستم میلادی، نام آرتور کریستن سنِ دانمارکی جای بس والایی دارد.
البته به نام ایران شناسی و پارس شناسی (که بعدها یعنی پس از فتنه ۵۷ و اشغال ایران توسط غربی ها، همینها را هم به اسلام شناسی و خاور شناسی تغییر نام دادند) و در اصل و واقع، چپاول کتب دانشمندان و فلاسفه ایران، بردن علوم مهندسی، معماری، ستاره شناسی، اطلس کره زمین، نقشه خشکیها و آبهای جهان، ساعت، قطبنما، ساخت توپ، اسلحه و چگونگی استفاده از دینامیت، تقویم و رمل و اسطرلاب که دقیقترین وسایل شناخت زمان، گردش زمین به دوره خود و بدور خورشید، گردش ماه به دور زمین، و دیگر مطالب ستاره شناسی با درصد خطای آنچنان ناچیز که حتی پیشرفتهترین وسائل دیجیتالی ستاره شناسی امروزی به پایشان نمیرسد و به گفته فردوسی بزرگ ۱۰۰۰ سال طول میکشد تا بتوان وسیلهای مانند اسطرلاب و یا رمل را ساخت. البته به ما یاد دادند که اینها وسایل جادوگری است و از یک نظر هم آنچنان شگفت انگیزند که با جادو فرقی ندارند!
پس از فرو پاچی امپراتوری پارسها از جهان و در سدههای ۱۸ و ۱۹، جاذبه و رمز و راز امپراتوری پارسها، و ثروتهای نهفته در سرزمین آنان، و داستانهایی که از گنجهای ایران در دنیا پخش شده بود، چپاولگران گرسنه، ماجراجو و جویندگان طلا و ثروت غربی را بسوی ایران که شامل هند و مصر و لیبی و کل آفریقا و و و میشد، کشاند ( بعدها این چپاولگران را به ایرانیها تحت عنوان پژوهشگر و سیاح و جهانگرد معرفی کرده و در کتب تاریخی ایران نوشتند که اینها برکت بودند برای ایرانیها!! ) و تمدن درخشان سرزمین ما در عرصۀ فعالیتهای چپاولگرانه و وحشیانه آنان قرار گرفت و نشانههای آن تقریبا ناپدید گشت. در این میان چپاول گرانی از سرزمینی در دوردستهای شمال اروپا، یعنی دانمارک، سهم بزرگی از این فعالیتها را به خود اختصاص دادند.
در زمانی دورتر از آرتور کریستین سن دانمارکی ، نخست به حمایتهای غیرمستقیم این سرزمین برای فرستادن عوامل خود به ایران میرسیم. زمانی که آدام اُلئاریوسِ آلمانی نخستین بار برای کاوش و بستن قراردادهای تجاری به ایران آمد، پارسی آموخت و کتب سعدی را ترجمه کرد، در حقیقت از امکانات مالی ثروتمندان دانمارک که در آن زمان شامل ایسلند ، نروژ و بخشهای بزرگی از سوئد میشد، برای این سفراستفاده کرد.
یک سده پس از او در قرن هجدهم، هیئتی که از شهر گوتینگن به بهانه مطالعات خاص! و در واقع برای چپاول تاریخ، علم و فرهنگ پارسی رهسپار ایران شدند، از حمایت مادی و معنوی فردریک پنجم پادشاه دانمارک ( دوران حکومت ۱۷۶۶ ـ ۱۷۴۶) برخوردار شده بودند و از میان آنها نیبور توانست برای نخستین بار الواح زرین یادگار امپراتوری صفوی را به دانمارک ببرد. ترجمه سنگ نوشتههای تخت جمشید را که در زمان امپراتوری صفوی بر روی لوحهای زرین باز نویسی و ترجمه شده بود را سپس به زبان دانمارکی و با دقت در دانمارک رونویسی کند و این آغاز ماجرا بود.
بعدها اسقف دانمارکی از جزیره شیلند دانمارک به نام فردریک مونتر در ۱۸۰۰ میلادی در اثر خود به نام “ درباره الواح زرین تخت جمشید” از این الواح طلایی بسیار با ارزش بسیار نوشت و آنان را ستود و در واقع به زبان دانمارکی محل گنج را نشان داده و کارش مشوق کسانی شد که به امید یافتن گنج راهی ایران شدند.
سپس ، پیش از آن که آرتور کریستن سن در آسمان کاوش گریها و بردن غنایم دیگر ایرانی بدرخشد ، با هموطن پیشکسوت او، اراسموس راسک دانمارکی را در قرن نوزدهم آشنا میشویم ( ۱۸۷۸ ـ ۱۸۱۵) که به ایران سفر کرده و با شور و اشتیاق برای رسیدن به گنجهای جدید در ایران آغاز به کار میکند ، و در شیراز شروع به حفاری کرده و باقیمانده گنجهای ایرانی که را بار ستوران خود میکند . و با این که از بیماری سل رنج میبرد و این بیماری را در شیراز میگستراند، اما عشق به ثروت و بردن غنایم و چپاول گنجهای بی انتها در ایران و از امپراتوری پارسها به او نیرو میبخشد و سپس توسط پزشگان شیرازی درمان یافته و اینک تلاش میکند علم پزشکی ایرانی را نیز با خود به اروپا برده که در این راه، کتب بو علی سینا به تاراج میرود. او توانست در ۱۸۲۱، در ایران و هند اوستا و پهلوی را آموخته و کتاب ” اوستا” را ترجمه کرده و با گنجینههای نایابی از کتب بوعلی سینا و کتب پزشکی ایرانی و دستنوشتههای کهن ایران به دانمارک برگشته و آنها را به کتابخانه دانشگاه کپنهاک منتقل کند.
وسترگارد ، چپاولگر دیگری از سرزمین دانمارک است که به عنوان پژوهشگر در اواسط قرن ۱۹ به ایران و هند سفر کرد . و چون شنیده بود که در ایران گنجهای زیادی خوابیده به اصفهان سفر کرد. در اصفهان کاوشهای او برای گنج تأییدی بر یافتههای نیبور بود و او توانست تلسکوپ را در کتابخانه کبیر اصفهان کشف کرده و آنرا به دانمارک منتقل کند. او نیز تلاش فراوان برای جمع آوری کتب و نوشتههای ایرانی و پهلوی و کتب ارزشمند دانشمندان ایرانی کرده و توانست کامیون دیگری از کتب و متون دانشمندان ایرانی را که شامل کتب ریاضی، فیزیک ، فلسفه، علم ستاره شناسی و ادبیات را با ترجمه و فرهنگ و دستور زبان به دانمارک برده و در کپنهاک ترجمه و منتشر سازد. و او حتی برای چاپ متون پهلوی و پارسی دستور ریختن سربی این حروف را داد. نسخه با ارزش ترجمه شده گلدنر از کتب دانشمندان ایرانی در ۱۸۹۶ در بسیاری موارد مرهون همین کار وسترگارد است.
بدین ترتیب راه باز شده برای دانمارکیهای جوینده گنج وسیع تر گشته و سیل جویندگان گنج به ایران سرازیر گشته و چون این کتب به فرانسه چاپ میشد از تمامی کشورهای اروپایی از فرانسه، هلند، اسپنیا، ایتالیا و و راهی ایران شدند تا از این دریای ثروت سهمی نصیب خود کنند. اینان که علاقه عجیبی به جمع آوری هر چه که نام ایرانی داشت، داشتند ، حتی به قابلمهها و کفگیرهای مسی هم رحم نکرده و تمامی آنان را نیز از ایران جمع آوری کرده و به اروپا بردند.
پس از همه اینها نوبت به آرتور کریستن سن دانمارکی میرسد که با سفر به ایران نخست به
کتاب هزار و یک شب ایرانی مزین به تابلوهای زیبای نقاشی، دست یافته و آنچنان از دیدن نقاشیهای آن هیجان زده میگردد که آنرا شبانه به دانمارک میبرد. و سپس نسخ خطی کتب خیام دانشمند بزرگ ایران را که اعراب به او لقب بحر العلوم و یا دریای دانش داده و غربیها با عنوان دانشمند دانشمندان میشناسند، و ایرانیها او را پیر مردی الکلی میدانند که همیشه یک دستش به جام شراب و دیگر دستش در زلف نگار است، دست یافته و از خوشحالی در پوست خود نگنجیده و به سرعت به دانمارک باز میگردد.
کتاب هزار و یک شب و کتب علمی خیام که تأثیر بسیاری بر او گذشته باعث میگردد که وی همه چیز را رها ساخته و عمر خود را را به مطالعه درباره ایران و امپراتوری پارسها اختصاص دهد . او به فراگیری بیشتر زبان پارسی روی آورد و جز زبان دانمارکی در زمینۀ زبان فرانسه و لاتین مهارت پیدا میکند ، سپس سانسکریت را میاموزد . بعدها به سوی زبانهای باستانی ایران ، اوستا و پهلوی روی آورد و حتی به وادی زبانهای خاموش گشته ایرانی همچون سندی نیز گام مینهد. آموزش زبانهای ایرانی است که که باعث میشود او علم، فرهنگ، و اسطوره و تاریخ و ادبیات و فولکلور ایرانیها را تماماً ترجمه کرده و به دنیا بشناساند .او آنچنان عاشق و شیفته ایران میگردد که اینبار دیگر به دانمارک باز نگشته و ایران را میهن خود نامید و تا پایان عمر در ایران میماند و تنها پس از مرگ، جسدش را به دانمارک باز میگردانند.
او پس از ترجمه کتاب هزار و یک شب، نخست با شاهنامه و رستم وارد معرکه شده و اثر با ارزشش را در ۱۸۹۸ که “رستم پهلوان ایرانی” نام دارد را چاپ کرد . مقاله بعدی او ” افسانهها و روایات در ادبیات پارسی ” در ۱۸۹۹ منتشر شد و ترجمه این مقالات و ترجمه مقالات دیگر زمینهساز رساله دکتری او بخاطر ترجمه کتب ریاضی، جبر، فیزیک کوانتوم و ستاره شناسی و دیگر کتب و مقالات علمی خیام میشود که آنها را در ۱۹۰۳ با درجه ممتاز به پایان برده و منتشر میسازد . بعدها کتب فیزیک ترجمه گشته خیام به دانمارکی توسط نیوتن انگلیسی به زبان انگلیسی ترجمه گشته ، نخست به نام فیزیک و قوانین خیام_نیوتون و بعدها با نام نیوتون در جهان و ایران ثبت و شناخته میشود.
نقش ترجمه کتب علمی ایرانی توسط آرتور کریستین سنّ دانمارکی که بعدها به ترجمه کتب دیگر دانشمندان ایرانی مانند خوارزمی، ذکریا رازی ، بو علی سینا، سنائی، فارابی، شیخ بهای و دیگر دانشمندان ایرانی میانجامد آنچنان برای غربیها با ارزش است که میتوان به جرات گفت که بخش عظیمی از هر چه که امروزه غربیها را به سعادت رسانده و آنان را در دنیای علم پیش برده است ، مدیون همین بردن، ترجمه کردن و در اختیار قرار دادن علم ایرانیها توسط آرتور کریسیتین سنّ دانمارکی به اروپایها است. و این نقش آنچنان کبیر است که انقلاب صنعتی در اروپا را راهاندازی کرده و ترجمه کتب ادبیات و هنر ایرانی، انقلاب فرهنگی و ادبی و رنسانس هنری را نیز در آنجا بوجود میاورد.