‏نمایش پست‌ها با برچسب تجزیه ایران به روش نرم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تجزیه ایران به روش نرم. نمایش همه پست‌ها

۸.۶.۹۲

تجزیه ایران به روش نرم توسط مزدوران سعودی در لباس آخوند ‌شیعه


پیمان عارف در فیسبوک خود بیان داشت: داشتم میندیشیدم که‌ای کاش وزیر اطلاعات جدید متوجه این نکته باشد که دموکراسی خواهی طبقه متوسط تهدید امنیت ملی محسوب نمیشود؛ تهدید امنیت ملی آن است که یک کودک زیر سن مدرسه تبریزی ترکی استانبولی را بهتر از فارسی یا حتی ترکی آذری سخن تواند گفتن!!!


 پس از واکنش‌ها به این استاتوس پیمان عارف بدینگونه به جوسازی و غوغاسازی جمعی از کنشگران تجزیه طلب پاسخ داد:

چند تن از دوستان از من خواسته اند که به جوسازی و غوغاسازی جمعی از کنشگران تجزیه طلب درباره استاتوسی از بنده که در آن از غلبه ترکی استانبولی در میان نسل آینده کودکان آذربایجانی ایرانی بر زبان مادری ترکی آذری و زبان میهنی فارسی به عنوان تهدید امنیت ملی یاد شده بود؛ پاسخ دهم. از این روی نکاتی از آراء خویش درباره مسئله آذربایجان را اینجا قلمی میکنم.

۱- من خود آذربایجانی هستم و قطعا زبان و فرهنگ آذری برایم دارای اهمیتی شایان و وافر است.

۲- زبان و فرهنگ آذربایجان آمیزه‌ای از زبان ترکی اغوز با زبان آذری پهلوی شمالی است که این آمیزش زبانی خود البته بر توانمندی این زبان و فرهنگ افزوده و به هیچ روی زبان ترکی آذری زبانی بیگانه و غیرایرانی نیست و هرگونه رویکرد حذفی نسبت به این زبان و رهیافت یکسان سازانه نسبت به هویت ایرانی قطعا با منافع ملی ایران و البته موازین مردمسالارانه در تعارض و محکوم است.

۳- زبان ترکی اغوزی در آناتولی راهی دیگر رفته و هویت سیاسی و فرهنگی متفاوتی از آنچه در آذربایجان برساخت، ایجاد نمود. این هویت لااقل پس از سلجوقیان روم و استقبال و حمایت علاء الدین کی قباد سلجوقی از عثمانیان و آنگاه شکل گیری دولت عثمانی در آناتولی بر مرزبندی آشکار سیاسی و هویتی با ایران و آذربایجان استوار بوده که بارها و بارها لشکرکشی اردوی عثمانی به آذربایجان و قتل عام‌های مردم تبریز در دوران سلطنت سلطان سلیم،سلیمان قانونی، سلیم دوم و مراد سوم از برجسته‌ترین نمادهای این تفکیک و انفکاک است.

۴-هجوم زبان ترکی عثمانی به مرزهای فرهنگی آذربایجان و تهدید هویت ترکی آذری این خطه تهدید امنیت ملی برای ایران و تهدید فرهنگی برای آذربایجان است. تهدیدی که البته راهکار آن دوری از رویکرد یکسان سازانه نسبت به زبان و فرهنگ ایرانی بر مبنای آموزه‌های ناسیونالیسم محافظه کار و اقتدارگرا و حمایت توانمندسازانه از زبان ترکی آذری به مثابه ایرانی‌ترین روایت از زبان و فرهنگ ترکی غربی است! در این فهم نگارنده قطعا هم دغدغه ایران دارد و هم دغدغه آذربایجان و اتفاقا این دو دغدغه را نه در عرض هم بلکه در طول یکدیگر می انگارد.

۵- یکسان پنداری کلیت ملی گرایان ایرانی و آنگاه همگان را به چوب پان ایرانیسم راندن حربه شیادانه‌ای است که حتی با حداقلهایی از موازین و معیارهای خرد روشنفکرانه نیز سازگار نیست و تنها از زبان‌های زشت گو و زشت خویی برمی تراود که یارای هیچ استدلال‌شان نیست!





پیمان عارف (زاده ۱ فروردین ۱۳۶۱) فعال دانشجویی و روزنامه‌نگار، زندانی سیاسی ایرانی است.
او دارای تحصیلات کارشناسی ارشد در رشته علوم سیاسی می‌باشد.

پیمان عارف پس از اعتراضات مردم ایران به نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸) دستگیر شده و از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی پیرعباسی به جرم داشتن تجهیزات ماهواره سه میلیون ریال،  ۵۰ضربه شلاق ، فعالیت تبلیغی علیه نظام و عضویت در گروه‌های غیر قانونی (اپوزیسیون)، به تحمل دو سال و نیم زندان تعزیری، و ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت مادام العمر(در تجدید نظر تبدیل به ۱۵ سال گردید) از هر گونه فعالیت مطبوعاتی و حضور در تشکل‌های سیاسی محکوم شد.
او در مهر ماه ۱۳۹۰ پس از اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاق به جرم توهین به احمدی نژاد از زندان آزاد شد و ۲ هفته پس از آزادی، در آذر ۱۳۹۰ به‌علت مصاحبه با رسانه‌های خارجی و هم‌چنین حضور بر مزار ندا آقا سلطان و شهدای جنبش سبز، مجددا بازداشت و به زندان اوین منتقل گردید.
سمیرا جمشیدی همسر پیمان عارف، فعال دانشجویی، درباره حکم شلاق به رادیو فردا گفت:" که حکم ۷۴ ضربه شلاق همسرش پیش از آزادی وی از زندان اوین در روز یکشنبه به اجرا در آمد و در مراسم شلاق زدن وی رییس دفتر دادستان تهران و بازجوهای او حضور داشته‌اند."


محمود احمدی نژاد در واکنش به این حکم شلاق گفت: "«وقتی دانه درشت‌ها آزادانه به ما افترا می‌زنند، راضی نیستم یک جوان را به خاطر توهین به رییس جمهور شلاق بزنند."


پیمان عارف چند روز پس از اجرای حکم در گفت و گویی با سایت کلمه گفت:"در شرایط نیمه هشیاری و حال ناخوشی که بعد از اجرای شلاق تعزیری به صورت جدی داشتم، خاطرم هست که از کارمند دادیاری اجرای احکام کاغذی خواستم و خطاب به دادستان تهران همان جا فی المجلس شکایتم را اعلام کردم و خواهان دستور قضایی برای پیگرد قانونی شدم."


عارف در ۲۶ اسفند ۱۳۹۰ برای سومین بار بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او در فروردین ماه ۱۳۹۱ به علت اعتصاب غذا و وخامت حال جسمی اش به بیمارستان منتقل شد.