‏نمایش پست‌ها با برچسب قاجار. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب قاجار. نمایش همه پست‌ها

۲۵.۲.۰۱

وقتی مرغان خروس میزایند




پس از اشغال ایران توسط قبایل قاجار، و ازهم پاچیدن امپراتوری، آغا محمد دستور داد صاحبان قلعه ها و روستاها را سر بریدند و قلعه های مستحکم را ویران و روستاهای ایران را در بین سران قبیله خود تقسیم کرد و هر قلعه و یا روستا را به یک قجر بدنهاد سپرد. گفته اند که قاجارها بشدت بربر و خرافاتی بودند، همانگونه که رسم جاهلها و مردم عامی بیابانها است. یکی از قجرهای ظالم که کدخدای دهی بود ،شامگاهی به ده درآمد، خروسی در آنوقت آواز سر داد .قجر اینحال را به شگون بد گرفت و دستور به قتل همه خروسها داد. چون وقت خفتن در رسید، گفت:باید که مرا وقت بانگ کردن خروس بیدار کنید .گفتند: بدستور تو در این ده حتی یک خروس باقی نمانده ،این آرزو چگونه میسر شود؟ گفت: به مرغان بگویید از این ببعد خروس بزایند!( این حکایت آدمی را یاد اعمال و برنامه ریزیهای اشغالگران جمهوری اسلامی در این ۴۳سال شوم می اندازد!)







۸.۸.۹۹

حاج ميرزا آغاسی

 
از خدمات بیدریغ و گسترده، حاج ميرزا آغاسی وزير محمدشاه قاجار از خائنین به ایران و نوكرسينه چاك انگليس و فرانسه، بجز فروش وغارت و ویرانی امپراتوری پارسها، کندن قنوات و ریختن توپ جنگی بود. اوبه بهانه کندن چاه و قنات , بر تمامی کندکاریهای دزدان فرنگی آثار باستانی ایران, سرپوش میگذاشت , و اگر با اعتراض چاه کنان روبرو میشد که کندن قنات در زمینی که آب ندارد بیفایده است, در پاسخ میگفت برای ایرانیان آب نداشته باشد, برای آنها( فرنگیها) که نان دارد, و دستور داده بود در کارخانجات توپ سازی ایران, بطور مدام توپ میریختند و کشتی کشتی این توپها رابه فرنگ میبردند. این دو کار بیش از هرعمل دیگری بانی نابودی امپراتوری پارسها شد. چراکه در انگلیس و فرانسه نه مصالح , نه تکنیک و نه ابزار توپ ریزی وجود داشت , و آنها برای تجاوزات خود نیاز مبرم به این فناوری داشتند. 
 
بیدل شاعیر دوران قاجار دراینباره مینویسد: 
نگذاشت برای شاه, جاجی درمی 
 شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی 
 نه مزرع دوست را از آن آب نمی 
نه لشگر خصم را از آن توپ غمی! 
 
حاجی در دوران پادشاهی ۱۴ساله محمدشاه (۱۸۳۴–۱۸۴۸/ ۱۲۵۰– ۱۲۶۴ ق) کار خیانت به ایران و نوکری انگلیس و فرانسه را بجایی کشاند بود که درکمال تعجب هر نامه ای را که به زیردستان خود مینوشت، یک نسخه را به جاسوسی خانه ی فرانسه و انگلستان هم می‌فرستاد. 
 
دراین باب، میرزا محمدتقی خان بارها به او تذکر میداد اما او گوشش بدهکار نبود.
 بساط دولت حاجی (میرزا آغاسی) از پای بست ویران بود. خیانت ها و کژاندیشی و غلط کاریهایش، امپراتوری را ناتوان کرد. در بیشتر استانها آشوب برپا شد. خزانه ملت را بکلی ور شکسته کرد. 
اگرچه او خودش آدمکش نبود، ولی مدار حکومتش بر سنت کشتار و ترور توسط تروریستهای انگلیس و فرانسه میگشت و عمّال او بیداد میکردند. انواع ستم و تعدی بر مردم روا میداشتند. غروب که میشد هیچ بچه و زنی جرأت بیرون شدن از خانه نداشت. مردم را راهی نبود که عرضحالی بکنند و اگر به «هیئت اجتماع میخواستند تظلمی کنند به انواع و اقسام تهمتها مبتلا میشدند. حاجی بجز فحش کار دیگر نداشت».
 
درعوض صدها فرقه مذهبی وعقبمانده که کاری بجز منفعل ساختن روح آزاده و پارسای پارسها نداشتند, سر برآوردند و شاه و وزیرش حاجی میرزا آغاسی خود جلوه ای از حکومت مذهبی گشتند . 
و جعبه جعبه تریاک ساخته و در بین مردم پخش میشد. این درحالی بود که انگلیس و فرانسه برای دولت حاجی هورا میکشیدند و برایش مرثیه میساختند و آفرین میفرستادند, نماینده انگلیس «کولوئل استوارت» در خاطرات خود آزادی‌های فردی و اجتماعی حکام بر این دوره را اعجاب‌انگیز میخواند!». کلنل استوارت در خاطرات خود میگوید: «آزادی بیان در ایران بیمانند است و توده مردم هرچه میخواهند میگویند!». سارتیژ سفیر فرانسه گزارش میکند: «در ایران کشتن و شکنجه عملاً لغو شده است»! 
 
میرزا آغاسی ۲۴ روز پس از مرگ محمد شاه قاجار به حرم عبدالعظیم رفته نامه ای به مسیو ف. کلمباری از دیگر خائنین و اعضای فارسی دان سفارت فرانسه می‌نویسد. و به خیانت و نوکری خود به فرانسه و انگلیس مباهات کرده و از اینکه پس از مرگ شاه این دو به او پشت کرده و از وی حمایت نکردند شکایت میکند. به نوشته فریدون آدمیت، این نامه در کتابخانه ملی پاریس موجود است. تاریخ نامه، اول ذیقعده ۱۲۵۴ قمری برابر با جمعه ۲۹ سپتامبر ۱۸۴۸ است.

۱۵.۱۱.۹۶

آبشار نیاگارا در کانادا و سرمایِ ۳۰ درجه زیر صفر- Niagara Falls


آبشارهای نیاگارا به مجموعهٔ سه آبشار "آبشار نعل اسب، آبشار آمریکایی و آبشار نقاب عروس"- گفته می‌شود که در مرز آمریکا و کانادا در استان انتاریو از قلمروی کانادا و در استان نیویورک در قلمرو آمریکا جای دارد. این آبشارها در سر جنوبی گلوگاه رود نیاگارا قرار دارد.

این آبشارها از بزرگ به کوچک به ترتیب عبارتند از: آبشار نعل اسب در بخش کانادایی و آبشار آمریکایی در بخش آمریکایی جای دارند که بوسیلهٔ جزیرهٔ بز یا گوت آیلند از هم جدا شده‌اند. آبشار کوچکتر یا همان نقاب عروس هم در سوی آمریکایی این مجموعه آبشار است که از دیگر آبشارها بوسیلهٔ جزیرهٔ لونا جدا شده است. مرز بین‌المللی دو کشور در اصل از سال ۱۸۱۹ از میان آبشار نعل اسبی می‌گذرد اما این مرز به دلیل فرسایش زمین و ساخت و سازها مورد مناقشه است.

باوجود این آبشار، سرزمین کانادا بهیچ منبع انرژی‌ دیگری احتیاج ندارد. و توربین‌های برقی که توسط این آبشار تغذیه میگردند، برق مورد نیز این کشور را تامین میکنند.

۱.۹.۹۶

وقتی تاریخ و نیاکانت را نشناسی, دچار فلاکتی


تمامی این جواهراتی که به تاج (الماس کوه نور ) و لباس ناصرالدین شاه قاجار نشسته اکنون در کلکسیون ملکه انگلیس قرار دارد. واین تنها یک نمونه از خروار است .

۲۷.۱.۹۶

ایران در زمان قاجار


در زمان قاجار‌ها تا ۱۰۰ سال پیش هنوز ایران یک امپراتوری بود. پس از تحمیل جنگ جهانی‌ اول به ایران (۱۹۱۸-۱۹۱۴)، بیش از نیمی از ایران و مناطق تاریخی‌ اران و شروان ، نخجوان ، گنجه ، دربند ، قره باغ و باکو و شمال ارس، بطور کلی‌ از پیکره مادر جدا گشته و کشور‌های جدیدی مانند ترکیه، پاکستان، عربستان، عراق، سوریه، لبنان، لیبی‌، افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان تشکیل گشتند. و ۱۷شهر قفقاز (تاجیگستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان، ارمنستان ... بنام سرزمین‌های ایرانی‌ نشین Persidesky معروف بوده و آنهم بدلیل اینکه همواره از هویت تاریخی انکار نشدنی ایرانی برخوردار بوده اند. همین امروزه هم زبان جاری پارسی‌ در این مناطق و پاسداشت سنت‌های ایرانی‌ مانند جشن نوروز و شب چله، و ده‌ها نقاط مشترک فرهنگی‌ و معنوی، آثار باستانی سنگی‌ مانند آتشکده‌ها و کاخ‌ها و و و در گوشه و کنار این مناطق اسناد درستی‌ این ادعا میباشند) به شوروی سابق الحاق شد و در این راه بیش از ۱۱ میلیون ایرانی‌ توسط انگلیس و فرانسه و با کمک قبایل ترک و عرب حاشیه نشین مرز‌های ایران، کشته شدند. و عرب و ترک صاحب سرزمین و کشور گردیدند. حمله اعراب و ترک‌ها از اینجا ریشه می‌گیرد. روند تجزیه ایران در جنگ جهانی‌ دوم هم ادامه یافت و کشور‌های پاکستان، اسرائیل، امارات، بحرین هم از ایران جدا گشته و خوزستان نیز در برنامه بود.

این گوشه‌ کوچک و مختصری از تاریخ معاصر ایران است. و دستگاه‌های پر قدرت و جهان شمول رسانه‌ی غربی بدنبال پیگیری سیاستهای انهدام کامل فیزیکی‌ و معنوی ایران، ده‌ها تاریخ جعلی و غیرِ واقعی‌ مانند تاریخ عثمانی و تاریخ اعراب و تاریخ فرانسه و انگلیس از تاریخ ایران ساخته و بدین ترتیب سعی‌ در بیهویت ساختن ایرانیان داشته و دارند.

بهرحال هدف از این پست نوشتن تاریخ نبوده و تنها به نشان دادن تعدادی از تصاویر از گوشه و کنار ایران در اواخر دوران قاجار‌ها میپردازد. زمانی‌ که غربی‌ها هنوز با تحسین مافوق تصور به ایران مینگریستند و زیبارویان ایرانی‌ و شکوه و جلال ایران، الگو و راهکارشان بود. امروزه با نشان دادن تصاویری از خدمتکاران و خواجگان دربار قاجار که اکثرا ترک بوده با عنوان زنان و مادران و دختران پادشاهان قاجار، و نشان دادن تصویر گدایان دنیا تحت عنوان مردم ایران در زمان قاجار، و با ندید گرفتن هزاران سند و مدرکی که آنها را انکار میکنند، با جدیتی احمقانه تلاش در خفیف کردن عرق میهن پرستی‌ ایرانی‌ دارند. بهرحال این تصاویر بیشتر مربوط به شهر‌های تهران و تبریز و و همدان و بندر پهلوی و مرکزی ایران میباشد.


۱۰.۶.۹۵

لیلی همسر ناصرالدین شاه


در فیلم یکی‌ از همسران ناصرالدین شاه به نام لیلی را که در نخستین سفر وی به اروپا همراه او بود نشان میدهد. دیدن این زن زیبا که در لباس ابریشمی و تور میخرامید و آنچنان غرق در جواهر بود که میدرخشید، چنان برای انگلیسی‌‌ها شگفت انگیز و در عین حال زیبا بود که چشم از او نمیتوانستند برداشت و به همین دلیل هم هزاران عکس و تصویر از او تهیه کرده و پخش کردند. امروزه این زن را لیلی نامیده ولی‌ بعنوان یکی‌ از هنرپیشه‌های قرن نوزدهم انگلیس به دنیا معرفی‌ میکنند، همانطوری که ۵۰ سال دیگر شهبانو ثریا را که در فرانسه درگذشت و دولت فرانسه با بیشرمی و وقاحت تمامی ثروت او و جواهرات* بینظیرش را ضبط کرد و به روی مبارکش هم نیاورد، بعنوان هنرپیشه فرانسوی دهه ۴۰ و ۵۰ به جهانیان معرفی خواهند نمود و شرح حالی‌ هم برایش بعنوان یک زن فرانسوی خواهند نوشت.

شهبانو ثریا
گوشه کوچکی از جواهرات گرانبهای شهبانو ثریا که توسط دولت فرانسه کاملا غیر قانونی‌ ضبط شده است



*جواهرات شهبانو ثریا بجز جنبه مادی از نظر معنوی و تاریخی‌ برای ایرانیان بسیار مهم است، و گوشه‌ای از تاریخ ما را در خود دارد و متاسفانه در نبود یک دولت ایرانی‌، این هم براحتی از طرف فرانسوی‌ها چپاول شد.




در حالی‌ که خانباجی سرکرده خدمتکاران ترک دربار قاجار را با یک من سیبیل بعنوان همسر او معرفی‌ میکنند، در کتب دانمارکی نوشته شده است که ناصرالدین شاه دارای همسرانی بود که از زیبایی در دنیا یگانه بودند.



۱۴.۱.۹۵

گوشه‌‌ای از دوران قاجار ها (1797- 1925)



تصاویری که از تاریخ ایران به ملت و مردم ایران نشان داده‌اند، تماماً تحریف شده و با سماجتی کنه وار غرض ورزی شده است، چرا که این ملت اگر به گذشته باشکوه و پر افتخار خود آگاهی‌ یابد زیر بار ظلم هیچ خدای نخواهد رفت و ترس از ارواح آتشینی که در پیکر یکایک ایرانیان نهفته و پنهان است و با آگاهی‌ به این دانش که اگر این ارواح آتشین بیدار شود جهانی‌ از ستم و ظلم را به هم میزند، موجب گشته تا کارخانجات احمق سازی غربی، با مدیریت آخوند منگول شبانهٔ روز مشغول بکار بوده و از زمانی‌ که کودک ایرانی‌ از مادر جدا میگردد با خواندن اراجیفی به نام اذان در گوشش، او را وارد این کارخانه احمق سازی نموده و تا زمانی‌ که می‌میرد، و حتی پس از مرگ هم همچنان او را در این کارخانه به اسارت دارند.

تصاویری از گدایان، غلامان خواجه ترک حرمسرا‌های قجری، کلفت‌های زرد و خاکستری رنگ، سیبیل کلفت و چاق ترک حرمسرا‌ها را بعنوان تاریخ دوران قاجار بخورد ایرانی‌‌ها داده‌اند. در حالی‌ که وقتی‌ به هنر و ادبیات زمان قاجار نگاه انداخته میشود، چیز دیگری را درمیابی که با این تحریف کثیف بشدت در تضاد است.

قاجار‌ها شایستگی گرداندن امپراتوری پارس‌ها را نداشتند و یا به علت ضعف و یا نوکری بیگانه دو سوم خاک امپراتوری پارس‌ها را در طول سده‌های ۱۸ و ۱۹ و تا اوایل قرن ۲۰ به باد دادند و این امپراتوری بزرگ را که مساحتش بیش از ۳۰ میلیون کیلومتر مربع بود را به ۱۰ میلیون کیلومتر مربع امروزی رساندند. ولی‌ شکوه و عظمت ایران همچنان تا پیش از جنگ جهانی‌ اول وجود داشت و ایران بعنوان یک امپراطوری در دنیا شناخته میشد. پس از جنگ جهانی‌ اول و هجوم وحشی‌های انگلیسی‌ و فرانسوی به ایران است که بیش از ۱۰ میلیون ایرانی‌ کشته شده، ایران ویران گشته و ثروت‌ها و باقی‌مانده یادگار‌های امپراتوری پارس‌ها چپاول گشته و به اروپا برده میشود.

در زمان جنگ جهانی‌ دوم، هیتلر به کمک استالین و موسیلینی و رضا شاه سعی‌ در برقراری امپراتوری پارس‌ها میکنند، که در میان راه، انگلیسی‌‌ها استالین را فریفته و از اتحاد هیتلری جدا ساخته و از طرف دیگر هم رضا شاه را با خدعه و فریب وادار به کنار کشیدن از این اتحاد میکنند، ولی‌ پیش از اینکه رضا شاه کنار بکشد و اعلام بیطرفی کند، با متفقین (انگلیس و فرانسه و آمریکا ) پیمانی را امضا می‌کند که به موجب آن، رضا شاه سلاح بر زمین گذاشته واز متحدین که پیمان آلمان و ایتالیا و روسیه است جدا گشته و از میدان جنگ کنار می‌کشد ( مقاومت رضا شاه در مقابل متفقین جبهه جنگ را بطور کلی‌ عوض میکرد و امکان پیروزی متفقین در جنگ جهانی‌ دوم را تقریبا ناممکن میساخت. متاسفانه او را توسط خودی‌ها و خائنین که رضا شاه به آنها اعتماد داشت فریفته و پیروزی‌های آلمان و ایتالیا در جبهه‌‌های آفریقا و شرق اروپا را، بعنوان شکست‌های آنان به رضا شاه گزارش دادند! رضا شاه که عاشق ایران بود با شنیدن این گزارش‌های دروغ ، جنگ را باخته تصور کرد و بخاطر اینکه ایران ویران نشود آخرین تصمیمی که گرفت بستن پیمان با متفقین بود تا بلکه ایران از ویرانی بیشتر نجات یابد و ایرانی‌‌ها کشته نشوند) در عوض متفقین (انگلیس، فرانسه و آمریکا ) قول دادند که پس از پایان جنگ تمامیت ارضی ایران را محترم شناخته ، به ایران حمله نکرده و ایران را تجزیه نکنند و همچنین پسر رضا شاه را نیز بعنوان شاه و جانشین او به رسمیت شناخته و روند توسعه در ایران را مختل نکنند. ( ژاپنی‌ها که فریب غربی‌ها را نخوردند، با بمب اتم آنان مواجه شدند، شاید اگر آنان نیز گول اخبار و گزارش‌های دروغ را خورده بودند، دچار دو بمب اتمی‌ خانمان سوز نمی‌گشتند! )

بیطرفی رضا شاه و بزمین گذاشتن سلاح از طرف ایرانیان موجبات شکست هیتلر را فراهم میسازد. پس از پایان یافتن جنگ جهانی‌ دوم، هیتلر و آلمان ، موسیلینی و ایتالیا، استالین و روسیه و ژاپنی‌ها به سرنوشتی شوم ، مرگبار و نامعلوم گرفتار می‌‌آیند و تنها ایران است که به برکت پیمانی که رضا شاه بسته است از هولناکترین فجایع در امان مانده و رضا شاه است که بنا بر توافقی که با انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها و امریکایی‌ها داشته، ایران را از ورطه نابودی مطلق نجات داده، و با رها کردن مقام خود و ترک کشور و با امید به اینکه پسر تحصیلکردهاش محمد رضا شاه بتواند سکّان این کشتی در حال غرق را بدست گرفته و ناجی آن باشد، به طرف جزیره‌ موریس حرکت می‌کند. ( احمق‌ها در این قسمت از تاریخ می‌نویسند: انگلیسی‌‌ها آمدند و رضا شاه را تعبید کردند، و سئوال اینجاست که چگونه است که با هیتلر ، موسیلینی و استالین و با ژاپنی‌ها بدانگونه فجیع و جنایتکارانه برخورد کرده ولی‌ به رضا شاه که می‌رسد تنها به تبعید او بسنده میکنند؟؟ و نه تنها این کار را کرده بلکه پسرش را نیز بر سر پادشاهی می‌پذیرند؟ آیا میترسیدند؟؟؟ چرا پس از جنگ جهانی‌ دوم بجای اینکه ایران را تکه پاره کرده و هر تکه را یکی‌ بردارد در عوض لشگر اهریمنی خود را از ایران بیرون کشیدند؟ چرا رضا شاه را نکشتند؟ و با وجودی که رضا شاه در اوایل سلطنت زالو‌های انگلیسی‌ را که به عنوان مستشار در ایران جولان میدادند، با خفت و خواری بیرون انداخت و امریکایی‌ها را به ایران راه نداد، چگونه است که پس از پیروزی متفقین، انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها به این دشمن دیرین خود اینچنین رحم کرده و بجای اینکه انتقام بگیرند و او را به فجیع‌ترین وضع ممکن بکشند تا عبرت دیگران گردد، همانگونه که صدام و قذافی را مجازات کردند، چرا با احترام و عزت و با برافراشتن پرچم او را سوار بر کشتی‌ کرده و به ییلاقی در جزیره موریس میبرند؟؟ چرا برخلاف برنامه ریزی از پیش، در سر راه از توقف در هندوستان خوداری کرده و مردم هند را که تماماً برای استقبال از رضا شاه با شور و شعف بسیج شده بودند را نامید میسازند؟؟؟ دلیل همه اینها این است که رضا شاه یک پیمان بین‌المللی برای نجات ایران با آنان بسته بود و آنان نمیتوانستند زیر تعهدات خود زده و آن را ندید بگیرند. و اگر رضا شاه چنین توافق نامه‌ای را با غربی‌ها نمی‌بست، اینک از ایران تل خاکی بجا مانده بود که آنرا ویرانسرا مینامیدند و یک پرچم انگلیس و یا فرانسه هم بالای سرش زده بودند. هر چند این اتفاق هم‌اکنون و پس از فتنه ۵۷ افتاده و این بلا بر سر ایران و ایرانی‌ آمده، ولی‌ ۷۱ سال پیش رضا شاه به کمک سپاه قدرتمند ایران و ترسی‌ که متفقین از این سپاه و رضا شاه داشتند، نگذشت ایران ویران گردد و ایرانی‌‌ها قتل‌عام شوند. و درست به همین دلیل هم هست که پس از فتنه ۵۷ اولین کاری که نوکران انگلیس و فرانسه کردن، ریختند و مقبره این بزرگ مرد ایران را با بمب منفجر ساختند! یعنی‌ سوزشی که ۷۱ سال پیش و دردی که به آنان وارد شده بود را اینچین التیام بخشیدند و امروزه نیز همه کار میکنند تا چهره این مرد بزرگوار و عاشق ایران و ایرانی‌ را به پلیدی‌هایی‌ که تنها در نهاد آنان پیدا میشود و بس، نسبت داده و آلوده سازند ولی‌ اگر دریا از نجاست وجودی سیاستمداران انگلیسی‌ و فرانسوی آلوده میگردد، جایگاه رفیع رضا شاه هم توسط، بیگانگان آخوند و اراذل و اوباش هرجائی ضدّ ایرانی‌ و دهان متعفن‌ و گلوی چرکین این فرمایگان، پایین خواهد آمد.)

تصاویری از زنان در دوران قجری:



۱۶.۸.۸۵

گوشه‌هایی‌ از تاریخ معاصر

ورزشگاه امجدیه در 1315 صحنه یک مسابقه فوتبال.


تهران- میدان سپه/توپخانه ( خمینی امروز) در مرداد 1332 صحنه تظاهرات حزب توده

قبر خمینی رهبر انقلاب ۱۳۵۷ و بنیانگزار جمهوری اسلامی در بهشت زهرای تهران.

ساختمان اداره پست و تلگراف در میدان تاریخی توپخانه

خوش آمد گویی فضل الله زاهدی به ریجارد نیکسون معاون رییس جمهور امریکا

تهران سال ۱۹۵۳ - تظاهرات دانشگاهیان در حمایت دکتر مصدق تبدیل به تظاهرات عمومی شد.

وینستون چرچیل نخست وزیر دولت اشغالگر انگلیس دستش را به سوی محمدرضاشاه جوان دراز میکند و علی سهیلی نخست وزیر دوران کنفرانس تهران در گوشه‌ای ایستاده است. کنفرانس تهران ۱۹۴۳


تهران پادگان عباس آباد: سرهنگ اسدالله حسین پوراز افسران قشون رضا شاه نشسته در میان افراد

عکسی از میدان توپخانه پوشیده از برف زمستانی. ماشینهای قدیمی پارک شده در وسط میدان در مقابل حیات بانک شاهی و درشکه ای در مقابل ساختمان نظمیه سابق منتظر است

عکسی بسیار منحصر به فرد از شاهزاده احمد شاه قاجار با چشمانی غمگین، تکیه داده بر عصا در باغی در تهران. تهران ۱۹۰۸- این کودک بارها از دست دایه خود فرار کرد و به سفارت روسیه پناهنده شد

دوران ننگین قاجار - یک کاروان در گذر از جاده تهران-رشت. سفر 72-80 ساعت و در شرایط بد جوی یک هفته طول میکشید و از همین رو تعداد زیادی قهوه خانه در طول راه موجود بود

دوران سازندگی پهلوی - سفارت هند در ایران: سفیر هند دکتر تارا چاند نخست وزیر حسین اعلا را همراهی می کند. تصویری از ماهاتما گاندی بر دیوار قابل رویت است

تهران - میدان توپخانه (سپه) و ساختمان نظمیه (اداره پلیس که به دستور رضا شاه برای حفظ نظم و امنیت تهران تاسیس شد - دوران سازندگی پهلوی) که دیگر اثری از آن نیست

بانک ملی ایران در خیابان فردوسی که در سال ۱۳۰۷ش به دستور رضا شاه تاسیس شد برای اینکه یک سیستم اقتصادی مدرن را تحقق بخشد

تهران میدان توپخانه در دهه 30م با ساختمان بانک شاهی، بنایی تاریخی در ضلع شرقی میدان که تا امروز خوشبختانه سالم باقی مانده توسط بانک تجارت مورد بهره برداری است

خیابان ژاله (مجاهدین اسلام) چهارراه آب سردار تهران در ۱۳۱۶ش. این یکی از آب انبارهای عمده تهران بود که احتیاجات شهروندان را تامین میکرد تا اینکه در آغاز دهه ۱۳۳۰ شمسی و در زمان سازندگی پهلوی طرح لوله کشی‌ سراسر شهر و اتمام لوله کشی آب تهران از رونق افتادند.

یک مکتب خانه در تهران قدیم در عهد ننگین قاجار. مکاتب دبستانهای ابتداعی بودند که تا زمان رضا شاه به منظور خواندن، نوشتن و تعلیم قران تنها وسیله آموزش همگانی بودند
در زمان رضا شاه مکتب خانه‌ها جمع آوری شده و مدارس ملی‌ در سرا سر ایران ایجاد شد و آموزش سراسری اجباری گشت.

محل سفارت انگلیس در عهد قاجار. این محل درحدود 1860م به قیمت 20000 تومان در خیابان فردوسی خریداری شد و در جریان انقلاب مشروطه محل تحسن حدود 15000 نفر بود

  دوران سازندگی پهلوی - مراحل ساخت پروژه میدان و برج آزادی (شهیاد) در سال ۱۳۴۹که پس از اتمام به سرعت تبدیل به نمادی شد از: به تهران خوش آمدید