‏نمایش پست‌ها با برچسب نظامی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نظامی. نمایش همه پست‌ها

۲۳.۱۲.۰۲

به نوروز اين غزل در ساخت با چنگ، نوروز پيروز



چو بر زد باربد زين سان نوائي
نکيسا کرد از آن خوشتر ادائي
شکفته چون گل نوروز و نو رنگ
به نوروز اين غزل در ساخت با چنگ
زهي چشمم به ديدار تو روشن
سر کويت مرا خوشتر ز گلشن
خيالت پيشواي خواب و خوردم
غبارت توتياي چشم دردم
به تو خوشدل دماغ مشک بيزم
ز تو روشن چراغ صبح خيزم
مرا چشمي و چشمم را چراغي
چراغ چشم و چشم افروز باغي
فروغ از چهر تو مهر فلک را
نمک از کان لعل تو نمک را
جمالت اختران را نور داده
بخوبي عالمت منشور داده


نوروز - کوروش یغمایی

۲۰.۴.۹۷

آب بریز آتش بیداد را



ای همه هستی زتو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
زیرنشین علمت کاینات
ما بتو قائم چو تو قائم بذات
هستی تو صورت پیوند نی
تو بکس و کس بتو مانند نی
آنچه تغیر نپذیرد توئی
وانکه نمردست و نمیرد توئی
ما همه فانی و بقا بس تراست
ملک تعالی و تقدس تراست
خاک بفرمان تو دارد سکون
قبه خضرا تو کنی بیستون
جز تو فلکرا خم چوگان که داد
دیک جسد را نمک جان که داد
چون قدمت بانک بر ابلق زند
جز تو که یارد که اناالحق زند
رفتی اگر نامدی آرام تو
طاقت عشق از کشش نام تو
تا کرمت راه جهان برگرفت
پشت زمین بار گران برگرفت
گرنه زپشت کرمت زاده بود
ناف زمین از شکم افتاده بود
عقد پرستش زتو گیرد نظام
جز بتو بر هست پرستش حرام
هرکه نه گویای تو خاموش به
هرچه نه یاد تو فراموش به
ساقی شب دستکش جام تست
مرغ سحر دستخوش نام تست
پرده برانداز و برون آی فرد
گر منم آن پرده بهم درنورد
عجز فلک را بفلک وانمای
عقد جهانرا زجهان واگشای
نسخ کن این آیت ایام را
مسخ کن این صورت اجرام را
حرف زبانرا بقلم بازده
وام زمین را بعدم بازده
ظلمتیانرا بنه بی‌نور کن
جوهریانرا زعرض دور کن
کرسی شش گوشه بهم درشکن
منبر نه پایه بهم درفکن
حقه مه بر گل این مهره زن
سنگ زحل بر قدح زهره زن
دانه کن این عقد شب‌افروز را
پر بشکن مرغ شب و روز را
از زمی این پشته گل بر تراش
قالب یکخشت زمین گومباش
گرد شب از جبهت گردون بریز
جبهه بیفت اخبیه گو برمخیز
تاکی ازین راه نوروزگار
پرده‌ای از راه قدیمی بیار
طرح برانداز و برون کش برون
گردن چرخ از حرکات و سکون
آب بریز آتش بیداد را
زیرتر از خاک نشان باد را
صفر کن این برج زطوق هلال
باز کن این پرده ز مشتی خیال
تا بتو اقرار خدائی دهند
بر عدم خویش گوائی دهند
غنچه کمر بسته که ما بنده‌ایم
گل همه تن جان که بتو زنده‌ایم
منزل شب را تو دراز آوری
روز فرورفته تو بازآوری
گرچه کنی قهر بسی را زما
روی شکایت نه کسی را زما
روشنی عقل بجان داده‌ای
چاشنی دل بزبان داده‌ای
چرخ روش قطب ثبات از تو یافت
باغ وجود آب حیات از تو یافت
غمزه نسرین نه زباد صباست
کز اثر خاک تواش توتیاست
پرده سوسن که مصابیح تست
جمله زبان از پی تسبیح تست
بنده نظامی که یکی گوی تست
در دو جهان خاک سر کوی تست
خاطرش از معرفت آباد کن
گردنش از دام غم آزاد کن.

نظامی- مخزن الاسرار

۷.۹.۹۲

جامی به بهانه مخزن الاسرار نظامی


باغ سبز عشق کاو بی منتهاست
جز غم و شادی در آن بس میوه هاست. 

مثنوی

حکیم نظامی ایام جوانی را به فتوای حافظ که گفت : مستی و طربناکی در عهد شباب اولی، تمام به عیش و عشرت و خلوت با حوریان و پریان و گشت و گذار در باغ دل سپری کرده است و مخزن الاسرار او دعوتنامه ای است که از آنجا برای آدمیان فرستاده که اگر شما را نیز شوق این باغ و ذوق این باده و عشرت است این راه و این نشان و به تعبیر زیبای مولانا «اینک فرس و اینک نگار» سوار شوید وبه بوی خوش آن سر و خرامان بروید :

که عشق باغ تماشاست اگر ملول شدید
هواش مرکب تازی است اگر فرو مانید

نظامی در آغاز مخزن الاسرار داستان سفر خود را بدان باغ که سبزه آن گنبد خضرای فلک و خورشید آن آفتاب نگاه و بارانش اشک دیده عاشق و عطر و عودش آه سینه مشتاق و نگار و شاهد آن آینه صورت اخلاص بود چنین حکایت کرده است :

«...شبی سروش عالم غیب با من گفت تا چند در غصه عالم فرومانده ای »

دست برآور زمیان چاره جوی
این غم دل را غمخواره جوی

غم مخور البته که غمخوار هست
گردن غم بشکن اگر یار هست

و در انتظار عقل عاقبت اندیش منشین که تا نقد چهل سال را از تو نستانند تو را به عقد او نیاورند :

یار کنون بایدت افسون مخوان
درس چهل سالگی اکنون مخوان

طبع که با عقل به دلالگی است
منتظر نقد چهل سالگی است

۷.۲.۹۲

پاسخ بنیاد فردوسی به دستبرد تاریخی آذربایجان جدا شده از ایران

به جای اینکه آذربایجان جدا شده از ایران را به مام میهن باز گردانند، شاعر و فیلسوف بزرگ ایران، نظامی را موضوع طرح دعوا کرده و راجع به بدیهیات چانه میزنند. 



به گزارش ایسنا، بنیاد فردوسی در گزارشی عنوان کرده است: چندی است کشور آذربایجان درصدد تصاحب میراث معنوی و تاریخی ایران است؛ اگرچه کشور آذربایجان کنونی بخشی از ایران فرهنگی شمرده می‌شود و در حدود یک‌صد سال پیش جزو جغرافیای سیاسی ایران بزرگ هم به شمار می‌رفته‌ است، اما اکنون برای فرهنگ‌سازی این کشور نوآیین، تلاش دارد تا میراث گران‌سنگ ایرانیان را به نام خود در دنیا جای بیاندازد.

کشور آذربایجان در پی ثبت «ساز تار» در سازمان جهانی یونسکو به نام خود درصدد است تا حکیم نظامی گنجوی را نیز که اصلیتی ایرانی دارد و همه آثارش به زبان فارسی بوده و افتخارش سرایش داستان‌های تاریخی ایرانی است، به نام خود در مجامع علمی فرهنگی معرفی کند.

در این راستا چندی پیش به سفارش کشور آذربایجان، تندیسی از حکیم نظامی در پایتخت کشور ایتالیا نصب شده و این شاعر بزرگ ایرانی را آذربایجانی خوانده است. در ادامه تاریخ‌سازی کشور آذربایجان در چند ماه گذشته در کشور کره‌ جنوبی برخی از استادان دانشگاه‌های این کشور اقدام به نگارش مقاله‌هایی کرده‌اند که از آن جمله در یکی از معتبرترین نشریه‌های کره در یادداشتی اقدام به تحریف تاریخ کرده‌اند.

بدین منظور به خواست سفارت کشورمان در کره‌ جنوبی به نمایندگی از بنیاد فردوسی، پاسخی شایسته از سوی دکتر سیدعبدالمجید شریف‌زاده، عضو امنای بنیاد فردوسی و رییس گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر در نشریه «کریاپست» به زبان انگلیسی به چاپ رسیده است.

برای آگاهی فرهنگ‌دوستان و مدیران فرهنگی کشور، متن کامل یادداشت «اصلیت ایرانی نظامی» نوشتاری از دکتر سیدعبدالمجید شریف‌زاده که در نشریه «کریاپست» به چاپ رسیده است، منتشر می‌شود.

«بسم ‌الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
«اصلیت ایرانی نظامی»

متفکران، دانشمندان، شاعران، عارفان، فیلسوفان و شخصیت‌هایی از این دست، همه و همه والدین معنوی مردمی هستند که زمانی هموطنان آنان - با هر زبانی - به‌شمار می‌رفته‌اند.

۶.۲.۹۲

میانگیز فتنه میافروز کین ...... خرابی میاور در ایران زمین

نظامی گنجه‌ای شاعر و داستان‌سرای ایرانی، و پارسی‌گوی قرن ششم هجری(دوازدهم میلادی)، که به‌عنوان پیشوای داستان‌سرایی در ادب فارسی شناخته شده‌است و آنچنان به ایران عشق می‌ورزد و به ایرانی‌ بودنش افتخار می‌کند که بیش از هر شاعر ایرانی در این عشق اغراق کرده و می‌گوید:

همه عالم تن است و ایران دل

 نیست گوینده زین قیاس خجل
چونکه ایران دل زمین باشد

 دل ز تن به بود یقین باشد
میانگیز فتنه میافروز کین

 خرابی میاور در ایران زمین
تو را ملکی آسوده بی‌داغ و رنج

 مکن ناسپاسی در آن مال و گنج

در این رابطه پایگاه خبری آذربایجان می‌نویسد: نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستان‌سرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانسته‌است شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است.


وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته‌است.
 «محاسن کلام او به قدری است که باید او را یکی از بزرگ‌ترین شعرای ایران نامید و مخصوصاً در فن خود بی همتا و بی نظیر معرفی کرد.
نظامی در بزم سرایی، بزرگ‌ترین شاعر ادبیات فارسی است.
به جرأت می‌توان گفت که او در سرایش لحظه‌های شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظه‌های رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده‌است.