۲۷.۱.۹۴

همسایه ها یاری کنید تا من کشور داری کنم


امروز ۱۶ آوریل سالگرد تولد ملکه دانمارک است .
با اینکه ملکه زیبای دانمارک‌ ۷۵ ساله از عمرش می‌گذرد ولی‌ همچنان مانند گذشته فردی بسیار ثابت گام با افکاری انسان دوستانه و مترقی است و افزایش سنّ نه تنها او را مانند آخوند‌های حاکم بر ایران خرفت تر و عقب مانده تر نکرده، بلکه برعکس از او شخصی‌ پخته تر و محکمتر ساخته و نظرات انسان دوستانه و افکار مترقی او را جا انداخته است. متاسفانه این فرد تنها نقش یک سمبل تاریخی‌ در دانمارک‌ را دارد، و قدرت انجام هیچ گونه کار مهمی‌ بر عهده او نیست. بر طبق قانون اساسی‌ دانمارک‌ ، وقتی‌ نخست وزیر کابینه خود را انتخاب می‌کند، ملکه میبایستی آنها را تأیید کرده و زیر لیست وزرا را امضا کند تا کابینه وزرا رسمیت یافته و بتواند کارش را شروع کند. و این تنها یک تشریفات است و ملکه دانمارک‌ عملا نمی‌تواند برخلاف انتخاب نخست وزیر و انتخاب وزرا دخالتی داشته باشد.

ملکه دانمارک‌ در تاریخ ۱۴ ژانویه ۱۹۷۲ زمانی‌ که پدرش از دنیا رفت، بر تخت شاهی‌ نشست و با جمله معروف، "پادشاه مرده، زنده باد پادشاه" ، رسما ملکه دانمارک‌ شد.
و از آن زمان تا کنون که ۴۳ سال می‌گذرد به وظیفه ملی میهنی خود در قبال کشور پرداخته است . در آنزمان دانمارک‌ در اوضاع و احوال اقتصادی بسیار سختی قرار داشت. اکثر مردم در فقر مطلق بسر می‌بردند. بیشتر دانمارکی‌ها کشور را ترک کرده و در آمریکا و جاهای دیگر سکنا گزیده بودند. در سال‌های ده ۷۰ بدلیل فقر و کمبود انرژی‌ در دانمارک‌ ( مانند دیگر کشور‌های اروپا ) تنها دانمارکی‌های ثروتمند میتوانستند یک روز در هفته (یکشنبه‌ ها) در خیابان‌های پایتخت که اکثرا سنگی‌ بود و از آسفالت خبری نبود، رانندگی‌ کنند. خوراک مردم متوسطو احوال دانمارک‌ سیب زمینی‌ سبز بود و این دوره در تاریخ دانمارک‌ به عنوان "دوره سیب‌زمینی" نامیده میشود که در سال ۱۹۷۵ یعنی‌ ۴ سال پیش از فتنه ۱۹۷۹ در ایران، به اوج خود رسیده بود و اکثر مردم به جز جوشانده برگ درختان تا روز‌ها چیز دیگری برای خوردن نداشتند. ( رجوع شود به تاریخ قرن ۲۰ دانمارک‌).

روابط دانمارک‌ با ایران در زمان رضا شاه کبیر و محمد رضا شاه بسیار دوستانه و سازنده بود و مهندسین دانمارکی با رضا شاه در ساخت زیر بنایی جاده‌ها و خطوط آهن در ایران همکاری تنگاتنگی را داشته و اکثرا ایران را ترک نکرده و زندگی‌ در ایران را به کشور و زادگاهشان ترجیح داده و تنها پس از مرگ ، پیکر‌شان به دانمارک‌ برگردانده شده است. همچنین مورخین و محققین دانمارکی‌ها کتب بسیاری را در مورد تاریخ و فرهنگ و زبان پارسی نگاشته اند که امروزه در دسترس همگان نیست، چرا که در این کتب از ایران به عنوان مهد و مادرِ ، تمامی فرهنگ‌ها و تمدن و زبان‌های دنیا، سخن رفته و با نگارش و نگرش پر از تحسین به تاریخ ایران همراه است.

جامعه امروز دانمارک‌ یک جامعه بسیار تازه به دوران رسیده و متأثر از جامعه امریکایی و انگلیسی‌ است و تا حد تقلید و کپی مستقیم از نحوه زندگی‌ مردم آمریکایی پیش رفته است. زبان دانمارکی در حال حل شدن در زبان انگلیسی‌ است. و جوانان دانمارکی مثل نقل و نبات از زبان خیابانی امریکایی‌ها که پر از الفاظ زشت و توام با فحاشی است با افتخار استفاده میکنند. مردم درست مانند گرسنه و فقیری که یکباره به همه چیز می‌رسد، بسیار سطحی و تا حد مسخره ترحم برانگیزند. نفرت از مردم آسیایی و آفریقایی‌ها در اکثر قریب به اتفاق دانمارکی‌ها به معنی‌ واقعی‌ وجود دارد، و دانمارکی‌ها نیز ماند دیگر ‌اروپایی‌ها که از کودکی یاد میگیرند، یک ظاهر آراسته و زیبا را بسازند، وقتی‌ به یک خارجی‌ آسیایی و آفریقایی لبخند میزنند در واقع در ذهن خود ، طناب دار او را میبافند.

در دانمارک‌ بر خلاف سوئد و آلمان هیچ سیستمی‌ درست کار نمیکند. سیستم آموزشی‌ بسیار حقیر و ناکارامد است، و اکثر جوانان و نوجوانان دانمارکی در یک خلأ اطلاعاتی‌ و آموزشی‌ عمیق بسر میبرند. و هوش و استعداد در بین آنها شهری در سیبری است. سیستم پزشکی‌ دانمارک‌ از سیستم آموزشی‌ بسیار حقیرتر و فاجعه آمیزتر است. خدا به فریاد کسی‌ که کارش به دکتر و بیمارستان و دوای پزشکان بی‌ تجربه و خرد دانش و پر ادعای دانمارکی برسد. سالانه دها نفر دانمارکی بر اثر اشتباهات احمقانه پزشکان دانمارکی و داروهای اشتباهی و بیمارستان‌های آلوده این کشور می‌میرند. سیستم قضایی و دادگستری دانمارک‌ فاسد و ناعادلانه است. حق و حقوق افراد غیر دانمارکی به راحتی‌ آب خوردن، ضایع شده و صدایش هم در نمیاید. ادارات دانمارکی پر است از کسانی‌ که جسماً و روحاً دچار ناراحتی‌ و بیماری و تا حد منگولیسم نکارامد و ناتوانند چرا که دانمارکی‌ها ترجیح میدهند با دانمارکی با تمام عیوبش کار کنند تا با بیگانگان و کسانی‌ که از پدر و مادری غیر دانمارکی بدنیا آمد‌ند. سیستم کشاورزی و خوکداری و مرغداری دانمارک‌ به عنوان یک چالش ناهنجار برای اتحادیه اروپا مطرح است، از بس آلوده و مولد انواع و اقسام بیماری هاست.

دست‌های دولت وابسته دانمارک‌ با فرستادن سربازان دانمارکی به افغانستان، عراق و سوریه تا ارنج به خون کودکان و زنان و بیگناهان این کشور‌ها آلوده است، و در عوض مبالغ هنگفتی سرازیر این کشور میشود که در جامعه مریض این کشور تزریق شده و عامل و ایجاد کننده یک غده وخیم تر از سرطان است که بتدریج و بیصدا در حال بزرگ شدن است. و دانمارکی‌ها در حالی‌ که خوشبختیشان را مدیون این خون ریزی‌ها هستند، با کسانی‌ که بر اثر جنگ ایجاد شده توسط اتحادیه اروپا به این کشور پناه آورده‌اند، به چشم مزاحمین و مردم دست دهم و تحقیر نگاه میکنند و آنان را مصرف کنندگان کار کرد! خودشان میدانند و فراموش کردند پیش از انقلاب ایران و اشغال ایران توسط ‌اروپایی‌ها و سرازیر شدن ثروت‌های ایران بزرگ به اروپا در چه حالی‌ بودند و تا چه حد حقیرانه و ترحم انگیز روزگار میگذراندند.


اکثر ایرانیان مقیم دانمارک‌ مردمی تحصیلکرده‌ و شاغل میباشند، و بیکاری و نداشتن مدرک تحصیلی‌ در بین دو تا سه هزار تن‌ ایرانی‌ که در دانمارک‌ زندگی‌ میکنند، بسیار ناچیز است. و ایرانی‌‌ها خود را با جامعه دانمارک‌ به خوبی‌ تطبیق داده و روزگار میگذراند.

بهر حال امروز سالروز تولد ۷۵ سالگی ملکه این کشور ۵ میلیون نفری با ۱۵ میلیون خوک پرورشی مریض، است که با کمک همسایگان خود ، بویژه آلمان و انگلیس روی پا ایستاده است و مردم دانمارک‌ که دوست دار ملکه زیبا و پیر خود که به واقع شایسته این مقام است ، هستند با دادن هدایا و شرکت در مراسم خیابانی ، این روز را به ملکه خود تبریک مگویند. آدمبرفی نیز تولد این ملکه واقعی‌ را شادباش گفته و آرزوی جشن ۱۰۰ سالگی ایشان را دارد.

هیچ نظری موجود نیست: