‏نمایش پست‌ها با برچسب تا مرگ ما را از هم جدا سازد. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تا مرگ ما را از هم جدا سازد. نمایش همه پست‌ها

۱۹.۱۲.۹۱

تا مرگ ما را از هم جدا سازد.


محمود احمدی‌نژاد که سرآسیمه مملکت، بودجه و افشاگری و انتخابات و حتی یقه‌ رقبا را ول کرده و به کاراکاس سفر کرده بود با چشمانی پف کرده از اشک در مراسم تودیع هوگو چاوز شرکت کرد. و هنگامی که نامش را خواندند تا به پیکر بیجان چاوز ادای احترام و با او وداع کند، در حالی‌ که زیر لب ذکر گرفته بود، وسط کار جو گیر شد و به جای اینکه انگشتش را روی تابوت چاوز بگذارد و به رسم اسلام و یک مسلمان واقعی‌، فاتحه بخواند، خمّ شد و تابوت را بوسید.

و البته این تاثر واقعی‌ و شدید محمود بی‌ دلیل نبود، چرا که:

چاوز تنها کسی‌ بود که در خانه احمدی‌نژاد پیژامه پوشیده و با او آبگوشت دو نفره خورده بود، البته نقش ترشی خانگی بغلش و همچنین پیازی که زیر مشت کپل چاوز له‌ شده بود هم در صمیمیت این دو بی‌تاثیر نبود.


و در واقع تنها کسی‌ بود که بدون مترجم با احمدی‌نژاد اختلاط میکرد، و هر دو نه حرف هم را میفهمیدند و نه این نفهمیدن را به روی هم میاوردند، گاهی‌ هم برای اینکه ردّ گم کنند وسط مکالمه می‌خندیدند و به این ترتیب ثابت میکردند که اختلاط روحی‌ مرز زبان را می‌شکند.

چاوز تنها کسی‌ بود که وقتی‌ محمود با او شوخی‌ پشت وانتی میکرد و معمولان در این جور مواقع دستش جاهای ممنوع میرفت، به او اعتراضی نمیکرد و غش غش می‌خندید و به تلافی دست می‌انداخت پشت شلوار محمود و شورت او را از پشت به طرف بالا با شدت می‌کشید به طوری که شورت دست ساز عیال محمود بر اثر کشیدگی بیش از حد تا پشت گردن محمود کش می‌آمد و محمود تا دو روز درد این شوخی‌ خرکی چاوز را با خود می‌کشید.

چاوز تنها کسی‌ در زندگی‌ محمود بود که او را با خانه‌های فرشتگان قهوای رنگ ونزوئلایی آشنا کرده بود، پیش از آن محمود جز عیال از محدوده زن بیخبر بود و بر اثر محرومیتی که صورت و ظاهرش به او تحمیل کرده بود، حتی به فکرش هم نمی‌رسید که حوریان بهشتی‌ را در این دنیا ببیند.

چاوز تنها کسی‌ بود که وقتی‌ سخنرانی‌های محمود برای صندلی‌های سازمان ملل به پایان میرسید، زنگ میزد و به او دلداری میداد و میگفت: حالا فهمیدی چرا من تو این جلسات شرکت نمیکنم و با چند تا فحش به آمریکا محمود را سر حال میاورد.

چاوز تنها کسی‌ بود که وقتی‌ محمود لبش را می‌بوسید، بعدش دهانش را با کلور نمی‌‌شست.

چاوز تنها کسی‌ بود که به احمدی‌نژاد احساس رئیس جمهور قانونی‌ و مشروع می‌بخشید، وقتی‌ میلیون‌ها دلار بیزبون را به افتخار رئیس جمهور جمهوری اسلامی از او قبول میکرد، احمدی‌نژاد در پوست خود نمیگنجید،

چاوز چنین رفیقی برای محمود بود و محمود حق دارد که در عزای او خون بگرید.



احمدی‌نژاد در مراسم عزاداری مادر چاوز را بغل کرد و این دو در آغوش یکدگر گریستند.