‏نمایش پست‌ها با برچسب مصطفی بادکوبه ای. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب مصطفی بادکوبه ای. نمایش همه پست‌ها

۵.۱۱.۹۶

بیا با ما بگو پاینده ایران



شبی دل بود و دلدار خردمند
دل از دیدار دلبر شاد و خرسند

که با بانگ بنان و نام ایران
دو چشمم شد ز شور عشق گریان

چو دلبر شور اشک شوق را دید
به شیرینی ز من مستانه پرسید

بگو جانا که مفهوم وطن چیست
که بی مهرش دلی گر هست دل نیست

به زیر پرچم ایران نشستیم
ودر را جز به روی عشق بستیم

به یمن عشق در ناب سفتیم
ودر وصف وطن اینگونه گفتیم

وطن یعنی درختی ریشه در خاک
اصیل و سالم و پر بهره و پاک

وطن خاکی سراسر افتخارست
که از جمشید و از کی یادگارست


Moein - Cheh Konam Asheghe Iranam Man | معین - چه کنم عاشق ایرانم


۶.۲.۹۶

اگر دریابیم


این وطن مهد اهوراست اگر دریابیم
خطه ايزد يكتاست اگر دریابیم

دشت عشقست كزان بوی محبت خيزد
مهر در مهريه ماست اگر دریابیم

دشت ما غمزده خون سياوشان است
شاهدش لاله صحراست اگر دریابیم

قصه پاکی عشق از لب شيرين بشنو
عفتش رشك زليخاست اگر دریابیم

در دل ما سخن از كينه و خونريزی نيست
خانه عشق همينجاست اگر دریابیم

هركس ازعشق وطن گفت شود عين وطن
قطره اينجا خودِ درياست اگر دریابیم

مام ميهن نگران تب‌ وتاب منو توست
فصل مجنونیی ليلاست اگر دریابیم

شعر آزادی انسان بلب كوروش بود
غزل مهر فريباست اگر دریابیم

مرزبان وطنم جام هزاران آتش
كه كماندار كمانهاست اگر دریابیم

سيلی بابك ما خورده بگوش تازی
سرخی چهره چه زيباست اگر دریابیم

هفت خوان ديدن و چون رستم از آن بگذشتن
پنجه در پنجه دنياست اگر دریابیم

عارفان عاشق اين مرز سراسر گهرند
خصم در معركه تنهاست اگر دریابیم

مايه وحدت ما عشق وطن باشد وبس
شور اين عشق هويداست اگر دریابیم.

مصطفی بادکوبه ای

۱.۲.۹۶

خدا زندانی شیخ عرب نیست


رها کن هموطن حج را رها کن
دلت را خانه پاکِ خدا کن

رها کن این همه جهل و خمودی
حمایت کم کن از شیخ سعودی

خدا در کعبه تازی نباشد
« خداخواهی»، «خدابازی» نباشد

دلت را پاک کن تا حق ببینی
وجودت را بحق ملحق ببینی

شعار « عزتت» را شیخ خورده؟
توراتاقصر جهل خویش برده؟

تمام مملکت « یارانه گیر» است
بچنگ فقروناداری اسیر است

دلار تو عرب را مینوازد
که تا ناموس فرزندت بتازد

توگر انسانی و ایران تباری
نباید سوی حج ،گامی گذاری

خدا زندانی شیخ عرب نیست
خدا محدود اشتر با رطب نیست

تو ایرانی تباری پای بر من
سرِ عزّت نداری؟ وای بر من

چه میشد گر فقیه راستینی
برآرد دست دل را زآستینی

کند تحریم، حج را باشجاعت
دمد در جان ما روح مناعت

رهاکن هموطن حج را رها کن
دلت را خانه پاک خدا کن.

مصطفی بادکوبه ای