‏نمایش پست‌ها با برچسب پارسی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب پارسی. نمایش همه پست‌ها

۲۶.۴.۹۷

اگر حتی تمامی دنیا یک حرف احمقانه را قبول داشته باشند دلیل بر موجه بودن آن حرف نیست


بر طبق نقشه‌هایی‌ که در کتب آلمانی منتشر شده است، وسعت خاک ایران در سال ۱۹۱۴ از تبت تا آلبانی بوده است. تقریبا در دویست و یا دویست و پنجاه سال پیش ایران پس از حمله قبایل قاجار و قبایل بربر واقع در شمال اروپا و پس از قتل نادر شاه تمامی قلمرو خود واقع در اروپای فعلی‌ را از دست داد و به تدریج جنوب و مرکز آفریقا نیز از خاک ایران جدا گشته و پس از جنگ جهانی‌ اول، بیش از دو سوم ایران تجزیه گشت و شمال آفریقا و شرق آسیا و یونان و ترکیه فعلی‌ و نیمی از روسیه فعلی‌ از پیکر ایران جدا گشتند.

در این نقشه‌ها که مربوط به سال ۱۹۱۴ میلادی است، اسامی و نام‌های ایرانی‌ و پارسی هنوز وجود داشته و مثلا در شرق ایران منطقه‌ای که امروزه افغانستان نامیده میشود، بنام زابلستان و در غرب ایران، سرزمینی که ترکیه و یونان نامیده میشود بنام کمبوجیه و منطقه‌ای که از پاکستان فعلی‌ شروع شده و از شمال هند گذشته و تا تبت ادامه دارد، بنام کوشان شهر خوانده میشده است. این نقشه‌ها مربوط به قلمرو ایران در زمان قاجار هاست و نه پیش از آن، و این واقعیت بشدت از طرف غربی‌ها و با اصرار عجیب اسراییلی‌ها پنهان میگردد. هرچند تاریخ جعلی آنچنان مسخره است که تنها احمق‌های که به قدرت گله اعتقاد دارند را میفریبد.




۱۷.۴.۹۷

نقشه جغرافیایی ایران پس از جنگ جهانی‌ اول تا جنگ جهانی‌ دوم... باز نشر



تا قرن ۱۸ و در زمان نادر شاه کبیر تمامی آسیا و تمامی آفریقا زیر پرچم پر افتخار ایران بود و محدوده جغرافیایی ایران از چین شروع شده و تا مرز آلمان امتداد داشت. این محدوده جغرافیای هزاران سال بهمین ترتیب بعنوان امپراتوری پارس وجود داشته وشناخته میشود.


نقشه‌های زیر از کتب مختلف تاریخی دنیا گرفته شده و مربوط به اواسط قرن ۱۹ در ایران و پس از جنگ جهانی‌ اول میباشد که پارس‌ها ابتدا نواحی که امروزه اروپا نامیده میشود از دست داده و سپس آفریقا و نیم بیشتر اسیا از پیکر ایران جدا گشت. هر چند استعمار و نوکرانش تلاش همه جانبه داشته و دارند که این نقشه‌ها را "مربوط به دوهزار سال پیش" بمردم بشناسانند، ولی‌ واقعیت این است که در دو هزار سال پیش بجز قلمرو پارس‌ها در دنیا چیز دیگری وجود نداشته است. و تازه پس از امپراطوری صفوی از قرن ۱۸ به بعد است که کشور‌های گوناگون ساخته میشوند.

بهرحال پس از فروپاچی امپراطوری پارس‌ها در دویست سال پیش، ابتدا زبان و دین سرزمین‌های جدا گشته از ایران، تغییر یافته و به زبان و دین به اصطلاح عربی‌ دگردیسی یافت. و سپس اهریمنان آنچنان تبلیغات سؤ و تاریخ دروغین و احمقانه تحویل ملت‌های از هم پاچیده شده دادند که امروزه با وجود آثار سنگی‌ بیشمار پارسی ( با وجودی که اکثر این آثار توسط تروریست‌های غربی منفجر شده و یا به چپاول رفته ا‌ند.) و ژن یکسان بین مردمی که در منطقه ایران بزرگ( به اصطلاح خاور میانه) زندگی‌ میکنند، ولی‌ این مردم نه تنها خود را از یک فامیل و خاندان(پارس) نمیدانند، بلکه از یکدیگر ناخرسند و گاها متنفرند.








۳۰.۲.۹۷

آیا میدانستید عروسک سازی هدیه انسان ایرانی‌ به دنیا است


در زمان امپراطوری صفوی که تا ۲۰۰ سال پیش بر تمامی دنیا حکومت میکرد (همان امپراطوری که در جنگ جهانی‌ دوم کشور‌های ایران، آلمان، ایرلند، ایتالیا و اسپانیا برای زنده کردنش تلاش کردند) ساخت عروسک بسیار متداول بود. عروسک‌هایی‌ که با لباس‌های فاخر توری و ابریشمی و جواهرات واقعی‌ تزئین میگشتند. این عروسک‌ها آنچنان زیبا ساخته میشدند، که زیبائی آنها زبانزد شده و وارد فرهنگ اصطلاحات پارسی گشته و ایرانیان هر دختر و یا زن زیبائی را که میخواستند تحسین کنند، به او عروسک میگفتند.

این عروسک‌ها حتی تا پس از جنگ جهانی‌ دوم، سوغات گرانبهایی بود که از ایران به تمامی دنیا برده میشد. پس از آن ساخت عروسک بشکل و مدل دوران صفوی در غرب مد شده و تا پس از فتنه ۵۷ در ایران(سال ۱۹۷۹ میلادی) و اشغال ایران توسط غربی ها، جز تولیدات پر درامد غربی‌ها بود. پس از آن چون مدارک و اسناد بسیار محکمی حاکی بر ایرانی‌ بودن عروسک سازی در دنیا وجود داشته (بزرگترین و زیباترین عروسک ساخت ایران در موزه‌های غربی موجود است) و نمیتوانستند این یکرغم را هم مانند تمامی آنچه که تا کنون مال خود کرده‌اند، بنام خود بزنند، عروسک ها را ابتدا بشکل کودکان ساختند که ایده بسیار مزخرفی بود و سپس در هالیوود تلاش شد تا عروسک‌ها هم مانند اکثر نماد‌های ایرانی‌ و پارسی‌، بعنوان موجودات ترسناک و شیطانی در فیلم‌های احمقانه و تهوع آور خود معرفی‌ کرده و بدین ترتیب شهرت آنان را آلوده سازند.


۸.۷.۹۶

مرگ جدایی فیزیکی‌ جسم از میان مردم است، پندار، گفتار و کردار آدمی‌ جاودانی است, پیدا کنید دارت ویدر را... Star Wars



جنگ ستارگان (Star Wars) نام یک مجموعه فیلم سینمایی حماسی در ژانر اپرای فضایی است که جورج لوکاس کارگردان آمریکایی خالق آن است و از آن بعنوان یکی از موفق‌ترین و تاثیرگذارترین فرانشیزها در صنعت سینما یاد می‌کنند.

تاکنون دو تریلوژی (سه‌گانه) سینمایی تحت عنوان جنگ ستارگان ارائه شده و فیلم دیگری از یک تریلوژی جدید و در دست ساخت نیز بروی پرده سینما رفته است. قسمت‌های چهارم تا ششم در سال‌های دهه هفتاد و هشتاد میلادی و قسمت‌های اول تا سوم از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی، ساخته شده اند. لوکاس، فیلمنامهٔ شش قسمت نخست این مجموعه را نوشته و کارگردانی قسمت‌های اول تا چهارم نیز به عهده او بوده است. فیلم‌ها در دو استودیوی «آوای اسکای‌واکر» و «نور و جادوی صنعتی» ساخته و توسط "فاکس قرن بیستم" پخش شده‌اند.

این سری فیلم، مجموعاً هفت و نیم میلیارد دلار فروش جهانی داشته و براساس آن کتابها، بازی‌های ویدیویی، انیمیشن و محصولات تجاری بسیاری ارائه شده است.

فیلمها از نظر رده‌بندی گونه‌ای، در رده خیال‌پردازی قرار می‌گیرند. البته برخی عناصر موجود در آن، باعث می‌شود فیلمها در ردهٔ علمی-تخیلی (زیرسبک اپرای فضایی) نیز جای بگیرند.

فروش موفق فیلم "دیوارنویسی آمریکایی"، جورج لوکاس را برآن داشت تا برؤیای همیشگی و بلندپروازانه خویش، ساخت یک حماسه فضایی کلاسیک، جامه عمل بپوشاند. تقریباً همه استودیوهای هالیوود تقبل هزینه چنین فیلمی را رد کرده و می‌گفتند که درک داستان عجیب فیلم برای مخاطبان سخت است. لوکاس موفق شد تا نظر مثبت اَلن لَد (جونیور) رئیس کمپانی فاکس قرن بیستم را برای تأمین بودجه فیلم جلب کند. در اواسط دهه هفتاد میلادی فیلمهای تخیلی از مقبولیت چندانی برخوردار نبودند و استودیوی جلوه‌های ویژه فاکس نیز منحل شده بود. لوکاس که طراحی صحنه و مدلهای بدیع و بلندپروازانه‌ای برای ساخت فیلمش در نظر داشت، شخصاً استودیوی جلوه‌های ویژه خود «نور و جادوی صنعتی» را افتتاح نمود و برای بازنویسی فیلمنامه و طراحی بصری صحنه‌ها افرادی را بکار گماشت.

کار فیلمبرداری در صحرای تونس، نخستین لوکیشن فیلم، با مشکلات زیادی روبرو شد. تعدادی از دستگاه‌های الکترونیکی سر صحنه از کار افتاده و طوفانی نادر و غیرمنتظره، کار ساخت فیلم و زمانبندی آنرا مختل کرد. تیم فیلمسازی به لوکیشن بعدی یعنی استودیوی اِلزتری در انگلیس منتقل شد و اینبار با مشکلات جدیدی مانند دشواری در نورپردازی صحنه و قوانین سختگیرانه آن کشور در زمینه ساعات کاری روبرو گشت. تیم فیلمبرداری و هنرپیشه‌ها، با تمسخر به فیلم «بچه‌گانه» لوکاس، کارگردان خجالتی آن نگاه می‌کردند یا علاقه چندانی به ادامه کار نشان نمی‌دادند. با بسر رسیدن محدودیت زمانی و اتمام بودجه هشت میلیون دلاری فیلم، هیئت مدیره فاکس قرن بیستم از الن لد خواست تا به پروژه خاتمه دهد ولی لد تصمیم گرفت تا فرصت دیگری به لوکاس ببخشد. فشارهای روحی حاصل از این پیشامدها، لوکاس را تا مرز حمله قلبی پیش برد.