‏نمایش پست‌ها با برچسب محتشم فتحی آذر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب محتشم فتحی آذر. نمایش همه پست‌ها

۳۱.۲.۹۱

در غم و شادی، داری و نداری، تا مرگ ما را از هم جدا سازد



از من برای خود چه بتی ساختی رفیق ؟
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفیق؟


من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفیق


از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفیق


من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفیق


تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفیق

  محتشم فتحی آذر