۲.۴.۹۴

در دانمارک میشود خدعه کرد و سر اسلام را کلاه گذاشت

فتوای آخوند آلت الله سیستانی :  درباره روزه‌گیری در دانمارک

مقاله زیر در سایت پندارنو نوشته شده است. آنچه که در پرانتزها آمده نظر آدمبرفی است و به سایت پندارنو ربطی ندارد.


"در قرآن داریم، هنگامی که خداوند صید ماهی در روز شنبه را بر یهود حرام کرد،‌ آنان استخرهایی کنار ساحل تعبیه کردند. شنبه‌ ماهی‌ها را به آن استخرها کوچ می‌دادند و یکشنبه آنها را از آب می‌گرفتند. الله بدلیل این تقلب و تاویل نابجای حکم، فرمان بعذاب قوم داد و عقل و هوش از آنان ربوده شد و چون بوزینگانی فاقد شعور شدند. ( برطبق قرآن خداوند همه چیز را رها کرده و پیوسته درحال جنگ با آدمیان است! آنهم تنها آدمیانی که در آسیای مرکزی میزیستند و بدیگر آدمیان مثلا سرخ پوستان , چینی ها, غربی ها که در زمان محمد بربر نامیده میشدند, اسکیمو ها و دیگر نژادها کاری ندارد. الله همه هم و غمش متوجه اعراب است و یهودیان!! و گاهی هم از مسیحیان یادی میکند که آنچنان این یاد کردن با احترام است که آدمی مدهوش میشود !!)


امروز در خبرها آمده بود،( آلت‌الله )سیستانی در پاسخ به پرسشی درباره روزه‌داری در کشور دانمارک (در فصل تابستان! در دانمارک‌ طول روز ۲۰ تا ۲۱ ساعت است) اعلام کرده: …می توانید در محدوده زمانی بین اذان صبح تا قبل از اذان ظهر به مقدار مسافت شرعی (۲۲ کیلومتر) از آخرین خانه های شهر خارج شده و روزه خود را در آنجا افطار کنید و به شهر بازگشته و در این فرض امساک واجب نیست و باید بعدا آن را قضا کنید و کفاره ندارد!! ( یعنی سر اسلام و خدای اسلام و الله را میشود بهمین راحتی کلاه گذاشت و خرش کرد! این بابا برای خودش یک پا خدا است , خودش قانون تعیین میکند خودش با تکیه بر احمقها تو دهن اسلام میزند!!)

پرسشی که برای ذهن‌های هوشیار پیش می‌آید این است که: تفاوت این عمل با رفتار نقض کنندگان روز شنبه چیست؟ برای مسافرت باید دلیل معقولی وجود داشته باشد. برای مثال، فرد جهت تجارت یا امثال آن قصد سفر کند، اینکه برای شکستن حکم روزه بخواهیم از شهر خارج شده و دوباره باز گردیم،‌ بدون تردید خلاف عقل و همانند رفتار نابجای شکنندگان حرمت شنبه،‌ فریب منطق است.

متاسفانه فقهای تشیع با وجود دراختیار داشتن ابزار قدرتمند اجتهاد،‌ همچنان پاشنه در را بردلبستگی‌ها و بستگی‌های پیشین می‌گردانند. و به این دلیل،‌ گرفتار استنتاج‌هایی ناگوار میشوند. آیا زمان آن فرا نرسیده تا دین را از منظری نو و به فراخور زمان و مکان بازخوانی کرد؟

قرن‌ها پیش دانشمندان جهان! قائل به نظام بطلمیوسی و زمین مرکز بودند. ( غربی ها تا ۲۵۰ سال پیش و تا زمانی که کتب دانشمندان ایرانی نظیر خیام , بیرونی , خوارزمی و دیگر دانشمند ایران را از ایران ببرند نه تقویم داشتند , نه ساعت میشناختند و نه از زمین و ستاره شناسی بویی برده بودند, احمقانه میپنداشتند که زمین صاف است و بهمن مناسبت هم وقتی اسلام را ساختند "نماز روی بطرف کعبه" یعنی هرجا که آدمی رو بشمال می ایستد را جز قوانین اسلام نوشتند, در حالی که اگر خبر داشتند و یا الله خبر داشت که زمین گرد است, چنین فتوای احمقانه ی را صادر نمیکرد و فرقی نمیکرد در کدامین جهت مسلمین نماز گذارند چرا که بخاطر گردی زمین هر طرف که نماز بگذاری بطرف کعبه است . منتها خدای اسلام-الله - از گرد بودن زمین خبر نداشته است! این است که "رو به قبله" بنابر صاف بودن زمین ساخته شده است! ) این باور خطا باعث شده بود تا واقعیت مشاهدات اجرام سماوی با دستگاه علمی آنان نخواند و به این دلیل هر روز بر حجم اصلاحات این نظام افزوده شود؛ ‌بگونه ای که نظام بطلمیوسی شامل ده‌ها جلد کتاب قطور و با اطلاعات مبهم شده بود که دانشمندان! غربی را اسیر کرده و عمر دانش‌پژوهان صرف آموختن ساختار عظیم و درهم پیچیده آن می‌شد. ( اتفاقا این کتب شواهد بسیار محکمی برای اثبات حماقت و ناآگاهی غربی ها تا پیش از دزدی علم از ایرانی هاست.)

کپلر( مترجم کتب ستاره شناسی دانشمندان ایران ) با طرح نظام خورشید مرکز انقلابی بزرگ در فهم علمی از کائنات (برای غربی ها چرا که هزاران سال پیش در ایران به نظام کهکشان ها پی برده اجرام و ستارگان و سیارات را نامگذاری کرده و فقط یک نمونه ساده ان در شاهنامه فردوسی است که حکیم عالیقدر توس آنچنان با مهارت علمی از گردش زمین و خورشید و پدید آمدن روز و شب وماه و سال سخن میراند که براستی شگفت انگیز است.) ایجاد کرد و به ناگاه همه چیز بسیار ساده و درک نظام حرکت اجرام سماوی آسان شد. امروز نیز بنظر می‌رسد ما به نقطه‌ای رسیده‌ام که نیازمند تغییر زاویه دید خود از دین هستیم.

آیا در کتاب خدا آیه‌ای مبتنی براین اصل قاطع نیست که: قرآن معرفتی است پنهان در دل آیات که فقط دست مطهران!!! به آن می‌رسد؟ واقعیت امر این است که عبارت فوق بر دو امر مهم دلالت دارد:

یک- قرآن معرفت بشرع ظاهر نیست، بلکه درک اصول و قواعدی است که شرع ظاهر از آن صادر شده است.

دو- فقط دست مطهرون به آن می‌رسد،‌ و مطهر جز عالم وارسته از پیش‌فرض‌ها و پاک از عصبیات مذهبی و شیفته درک حقیقت زلال چه کسی می‌تواند باشد؟!!!! ( این مزخرفات تنها از مغزهای نارس و مریض تراوش میشود و بس.)

کمی تامل کنیم،‌ آیا زمان رهایی شیعه از پنداره کهن و بازآرایی معرفت توحیدی برمضامین ناب عقلی فرا نرسیده است؟ ( کل اسلام زیر سئوال است که دینی ساخته شده برای احمق هاست. و تنها شیعه نیست که گمراه است و از توحید و یگانگی و عقلانیت بویی نبرده و جز شرک, مرده پرستی, قبر پرستی , خرافات و هزار خدایی ( هر امامزاده که بتواند شفا بدهد و آرزو ها را برآورده کند یک خدا است) و آخوند پروری چیز دیگری از آن بیرون نمیاید!)

برای مثال، ما فرضمان قاطع بودن احکامی چون روزه، نماز، ارث و… به شکلی ثابت است. ( دینی که احمقانه میپندارد همگی آدم ها از یک جنسند درست مانند عروسکها و بهمین دلیل هم احکام کلی برای تمامی انسانها صادر میکند و دیگر خبر ندارد که هر آدمی دارای ویژگیهایی است که حتی با برادر دوقلوی خود در تضاد است. و هرکه سیبیل داشت لزوما بابا نیست! و نمیشود همگی را با یک چوب خط میزان زد . مثل اینکه هرکه به دکتر مراجعه کرد و گفت دل درد دارد, دکتر برایش مسهل تجویز کند! اسلام و بطور کلی دین درست اینگونه رفتار میکند یعنی بدون توجه به ساختار فیزیکی و معنوی انسانی که در هر آدمی به یک گونه است, حکم کلی صادر میگردد!) اما در همین قرآن با مرزهایی روبرو می‌شویم که احکام ساقط می‌شوند و همچنین با موضوعاتی شبیه برده‌داری که دیگر موضوعیت ندارند. آیا خداوند با طرح این امور از ما نخواسته به آن آیه استناد کنیم که در این قرآن همه چیز بیان شده و بر شماست که آنچه به صلاح و خیرتان می‌بینید برگیرید؟! آیا وقتش نرسیده به فهم معانی ناب!!! و زیرین آیات ورود کنیم؟

ما همچنان وحشت زده از رها کردن سنت‌ها و ورود به عرصه اجتهاد گشایشگر هستیم. درست مانند کودکانی که کنار ساحل را چسبیده و از ورود به پهنه اقیانوس دهشت دارند."

هیچ نظری موجود نیست: