نمایش پستها با برچسب ویژه نوروز سال ۱۳۹۴. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب ویژه نوروز سال ۱۳۹۴. نمایش همه پستها
۱۳.۱.۹۴
۱۲.۱.۹۴
من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم ......نوروز پیروز
بهشت روی زمین با بهار آمده است
سروش تازه به لبهاش سار آمده است
چه دلبرانه, چه زیبا عروس موغجه به شاخ
به کف پیاله, به چشم خمار آمده است
شمیم عطر ز دامان سبز دشت و دمن
سوار اسپ صبا , عطربار آمده است
تمام باغ چکن پوش می شود, بخدا
که باز, مانی نقش و نگار آمده است
سرود عشق به لب, از دیار کوهستان
بهین ستاره سال , آبشار آمده است
من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم
که نوبهار شبیه نگار آمده است
به جست و خیز پرستوی سینه دریا
نگاه کن, که چه سان بی قرار آمده است
بهار در رگ خاک دیار می جوشد
صفا به بال طراوت, سوار آمده است
هزار پاره شود غم, به یمن فروردین
سفیر کشور شادی , هزار آمده است.
عبدملک عبدجبار
از تاجیکستان
۱۱.۱.۹۴
۱۰.۱.۹۴
جام ها را پــــر کنید ای عارفان تا کــوی دوست.... نوروز پیروز
مــژده ای دل در بهـــاران عطــر باران مــی رسد
نـوبـر گلهای سـرخ و شــوخ و خندان مــی رسد
با صـــدای ســــاز و رقــص قاصــدک ها در افـق
بـوی گــل های بهــــاری از بدخشان مــی رسد
مطــربا بــر دف بــزن شادی به پا کن تا شــفق
چــون گلاب قمصـــر از باغات کاشان مــی رسد
پرچمی بر روی دوش و کوزه ای بــر روی دست
دختـر ساسانیان از کـــــوی رنـــدان مــی رسد
صـــد بشارت بــر پرستوی خـــوش الحان جنوب
اشک دریـــا با نسیمی تـا به کرمان مــی رسد
جام ها را پــــر کنید ای عارفان تا کــوی دوست
دلبـــر مینــــا پرستـــی از دبستـان مــی رسد
مـی رســد آواز بلبــــــل در حـــریم بــــــزم یار
فصل عشق و عاشقی در کوهساران می رسد
در کنـــــار عیش گـل در کــُـنج بــــاغ و جـویبار
شاپرک آوازه خوان مست و خــرامان می رسد
باده پر کن در میــان ابـرها و روشن تیــغ سحر
محمـــل زیبــــا پرســـتان از خراسان می رسد
دست در دستان مجنـــون بــــا چـــراغ زندگی
لیلــی مه پاره ای از کـــــوی مستان می رسد
ای جمالی شاد باش از شــــوری لبهای سرخ
نقــــد عیـــدی های بـابـا در بهــاران می رسد.
جمال جمالی
۹.۱.۹۴
مِی بزن به بانگ چنگ و نی ..... نوروز پیروز
آمد نوبهار طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
باز آ ای رمیده بخت من
بوسی ده دل مرا مشکن
تا از آن لبان مِی گونت
مِی نوشم به جای خون خوردن
آمد نوبهار طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
خوش بود در پای لاله
پرکنی هر دم پیاله
ناله تا به کی
خندان لب شو همچون جام می
چون بهار عشرت و طرب
باشدش خزانِ غم به پی
بر سر چمن بزن قدم
مِی بزن به بانگ چنگ و نی
آمد نوبهار طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
ای گل در چمن بیا با من
پر کن از گل چمن دامن
سر بنهم بروی دامانت
مِی نوشم به پای گلها من
خوش بود در پای لاله
پرکنی هر دم پیاله
ناله تا به کی
خندان لب شو همچون جام می
از چه رو زجلوه،ای بهار
ای بهار من توغافلی
روی خود زعاشقی متاب
ای صفا اگرکه عاقلی
آمد نوبهار طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار
آمد نوبهار طی شد هجر یار
مطرب نی بزن، ساقی می بیار.
اسماعيل نواب صفا
۸.۱.۹۴
نسیم فروردین.... نوروز پیروز
نسیم فروردین و زان به بستان شد
ز نو عروس گل، چمن گلستان شد
بیا به بستان ، ببین گلستان ، شکوفه باران شد
در این بهار ای گل ، تو از جفا بگذر
تو با میِ گلگون(چو باده گلگون)، دلم بدست آور
چو لاله بگشا ، ز خنده لبها ، که لاله خندان شد
نگاه نرگس مست ، بنفشه خندان است
ز نغمه بلبل ، به طرف باغ و چمن ، به عشوه آمد گفت
گرفته نیلوفر ؛ بنفشه را در بر
چو گیسو جانان ؛ عروس گل به چمن، بشد عبیر افشان
ساقی ؛ بی می ، یکدم منشین
ما را به بهار ؛ بی می مگذار ،
جامی دگر آر
لاله دارد جامی در کف ،
گلهای بهار ، بی باده و یار ، آید به چه کار ؟
در جهان هستی ، ز می پرستی
غم از دل زاید ، به دل نشاط آید
در گلزار و چمن ، چو گل خنده بزن ، ای زیبا گل من.
بیژن ترقی
خواننده مرضیه
آهنگ پرویز یاحقی
۷.۱.۹۴
چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر
جهان از باد نوروزی جوان شد
زهی زیبا که این ساعت جهان شد
شمال صبحدم مشکین نفس گشت
صبای گرمرو عنبرفشان شد
تو گویی آب خضر و آب کوثر
ز هر سوی چمن جویی روان شد
چو گل در مهد آمد بلبل مست
به پیش مهد گل نعرهزنان شد
کجایی ساقیا درده شرابی
که عمرم رفت و دل خون گشت و جان شد
قفس بشکن کزین دام گلوگیر
اگر خواهی شدن اکنون توان شد
چه میجویی به نقد وقت خوش باش
چه میگوئی که این یک رفت و آن شد
یقین میدان که چون وقت اندر آید
تو را هم میبباید از میان شد
چو باز افتادی از ره ره ز سر گیر
که همره دور رفت و کاروان شد
بلایی ناگهان اندر پی ماست
دل عطار ازین غم ناگهان شد.
حکیم علیقدر ایران زمین عطار
زمین گویی به صورت آسمان شد ..... نوروز پیروز
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهی سنبل نهان شد
قیامت میکند بلبل سحرگاه
مگر گل فتنهی آخر زمان شد؟
ز رنگ سبزه و شکل ریاحین
زمین گویی به صورت آسمان شد
صبا در طرهی شمشاد پیچید
بنفشه خاک پای ارغوان شد
بهار آمد، بیا و توبه بشکن
که در وقتی دگر صوفی توان شد
ز رنگ و بوی گل اطراف بستان
تو پنداری بهشت جاودان شد
ولیکن اوحدی را برگ گل نیست
که او آشفتهی روی فلان شد.
اوحدی مراغهای
۶.۱.۹۴
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد..... نوروز پیروز
صبا به تهنيت پير مي فروش آمد
كه موسم طرب و عيش و ناز و نوش آمد
هوا مسيح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
كه غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
به گوش هوش نيوش از من و به عشرت كوش
كه اين سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفكر تفرقه باز آن تاشوی مجموع
به حكم آنكه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم كه سوسن آزاد
چه گوش كرد كه باده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پياله بپوشان كه خرقه پوش آمد
زخانقاه به ميخانه می رود حافظ
مگر زمستی زهد ريا به هوش آمد.
حافظ
۵.۱.۹۴
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی .... نوروز پیروز
زباغ باغبان ما را همی بوی بهار آید
کلیدباغ ما را ده که فردامان به کار آید
کلید باغ را فردا هزاران خواستار آید
تو لختی صبر کن چندانکه قمری بر چنار آید
چواندر باغ تو بلبل به دیدار بهار آید
ترا مهمان ناخوانده بروزی صد هزار آید
کنون گر گلبنی را پنج شش گل در شمار آید
چنان دانی که هر کس را همی رو بوی بارآید
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز پار آید
ازین خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی
علم دولت نوروز به دلها برخاست
مقالهای در مورد نوروز در زیر میاید که نوشته یکی از بظاهر دوست داران ایران بزرگ است. درستی مطالب آن به پای نویسنده است و جدا سازی سره از ناسره به پای شعور و خرد خواننده. چون این روزها مقالات، سخنرانی ها، کتب، فیلمها و بسیار تلاشهای رسانهای صورت میگیرد تا تاریخ واقعی و با شکوه ایرانیان را که تا قرن ۱۹ ایران هنوز یک امپراتوری بود، تحریف کنند.
مثلا، از حکیم علیقدر ایران زمین و افتخار جهان، فردوسی کبیر، سخن به تحسین گفته میشود و در آخر اضافه میکنند البته شاهنامه را از روی خدای نامه نوشته شده! و همش کار فردوسی نیست!! و احمقانه میپندارند میشود گودرزی را به شقیقه ربط داد و در بین اهل فنّ و دانا کبود نشد. این احمقها میپندارند اگر انگلیسها چند اشتباهی را که بطور عمد در دیگر کتب آورده اند، به نوکر خود نشان داده و صحیح آنرا که از روی جلد اصلی شاهنامه که در اختیار آنان است، درآورده و به یک نوکر بدهند، و به او بگویند برو این را اصلاح کن، تا احمقها را بفریبی و عوام تصور کنند چیزی بارت هست، و بپندارند که واقعا شاهنامه شناسی و به اینتریب اعتماد مردم را بدست آورده و پس از آن هر حماقتی را بتوانی به راحتی به خورد ملت بدهی!! و یا مثلا این طرفند که دو تا راست بگو یک دروغ، تا آنچه را که میخواهی به هدف بزنی، و دیگر شیادیها که آدمی حال تهوع میگیرد، و میاندیشد اینها برای از بین بردن فرهنگ و هنر و تمدن واقعی بشر تا چه حد حماقت بار رفتار کرده و جدیت دارند، و نه خود میتوانند، بلدند، و قدرت ساخت شاهکارهای ادبی دارند، و نه چشم دیدن نوابغ دیگر ملتها را دارند، فقط بلدند تخریب کنند، ویران بسازند و آخر چه بشود؟؟؟ خود احمقشان هم نمیدانند. و همه اینها پیشینه درازی دارد و سوغات نیرنگ بازان ، خودفرشان نوکر صفت و مزدور بیگانه و بیگانه پرست است.
( در زمان قاجار بیش از نیمی از ایران را تجزیه کردند، آنچه که میتوانستند ببرند، بردند، و آنچه که در دیگر کشورها ثبت بود و نمیشد به نام خود زد، آنچنان مخدوش کردند که آدمی انگشت تحسر به دندان میگیرد. مثلا اشعار و شاهکارهای بزرگان این سرزمین را دست هر میرزا بنویس مافنگی که کمی از قواعد چکامه سرائی را میدانست دادند تا در جای جای آن یکی دو بیت در مدح اعراب و دین کثیفشان بگنجاند تا بدین گونه به دین ساخت انگلیس و فرانسه اعتباری ببخشند. و تاریخ جعلی که شیعه در زمان امپراطوری شگرف صفوی به ایران آورده شد را بخورد من و تو دادند، در حالی که تاریخ و آثار بجا مانده از دوران پر شکوه صفوی، میگوید که آنها به هیچ دینی بجز ملیگرای ایرانی تعلق خاطری نداشتند. و اسلام تا پیش از قاجارهای کثیف در ایران به هیچ وجه جایگاه ای نداشته است. دلیل آن هم وجود انبوه شاهکارهای هنری است که فقط از کتاب شاهنامه فردوسی در دوره امپراطوری صفوی ساخته شده، و افتخار امپراتوران صفوی به حکیم علیقدر ایران زمین تا آنجا بوده که با فرستادن یک جلد از شاهنامه فردوسی به عنوان بهترین هدیه درباری، به دیگر کشورها به دنیا فخر میفروختند ، یک جلد شاهنامه که به استادانهترین و زیباترین نقاشیها مزین و با زیباترین خط با جوهر طلا نگاشته شده بود .
و یا ترک بودن امپراتوران صفوی از دروغهای بیشرمانه و خنده داری است که باز برای ساخت صورت موجه برای ترکهای نوکر ساختهاند. و یا نامه نگاریهای بزرگان ایران به یکدیگر را که در قالب چکامه و شعر صورت میگرفت، به عنوان مداحی از یکدیگر ثبت کردند، در حالی که هیچ وقت نفهمیدند، سخن گفتن ایرانیان با یکدیگر پر از مهر و محبت بوده و آنچه که آنان به عنوان نقطه ضعف و مداحی نامیده اند، در واقع شیوه برخورد این بزرگان با یکدگر به زبان شعر در اجتماع آنروزها میبوده که نشان از قدرت کلام و سخن این بزرگان داشته است.
و یا نفهمیدند، که فردوسی کبیر، شاهنامه را میسراید تا اعتبار زبان پارسی را جاودان گرداند، و تا آنجا پیش میرود که از آوردن حتی یک لغت بیگانه در آن خوداری میکند، و آنوقت آمدند و در ابتدای شاهنامه ، از قول او مدح علی و محمد و حسن و اره و اوره و شمسی کوره بیابان گرد وحشی بیسواد بربر عرب داعشی را میآورند!! (ظاهرا در دوره اشغالگری ایران توسط انگلیس و فرانسه، تحت عنوان قاجارها، مدح فتعلیشاه را نیز از زبان فردوسی در ابتدای شاهنامه نوشته بودند، که موجب خنده شده بود. )
بهر حال مقاله زیر نوشته من نیست و از یک سایت بسته شده برگرفته شده، همانطوری که گفتم خواندش بیضرر است و تفکر در آن واجب.
علم دولت نوروز به دلها برخاست
زحمت لشکر سرما ز سَرِما برخاست
بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
سعدی
نوروز پیروز از راه رسید.
۳.۱.۹۴
خوشا نوروز و خوشا نوبهار دلپذیر..... نوروز بر ایرانیان فرخنده و خرم باد
بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر
همچو چشم من گهرپالای شد ابر مطیر
بر نشاط روی گل وقت سپیدهدم به باغ
فاخته آوای بم زد عندلیب آوای زیر
بوستان بشکفت چون رامشگه پروبز شاه
سرو بن برخاست چون بگشوده چتر اردشیر
ابر تیرافکن گشود از قطرهٔ باران خدنگ
باد جوشن گرکشید از سیم، جوشن بر غدیر
نرگس از نابخردی بنهاد در سیماب زر
لاله از افسونگری بنهفت در شنگرف قیر
روز باران از فروغ مهرگردد آشکار
آن کمان هفترنگ از دامن چرخ اثیر
چون حریری چند رنگین بر تن چینی عروس
باز جسته یک ز دیگر دامن رنگین حریر
نوبهار دلپذیر و روز شادی و خوشیست
خرما نوروز و خوشا نوبهار دلپذیر
از میان ابر هر ساعت درخشی برجهد
وز هراس خود برآرد رعد، افغان و نفیر
همچو خصم شه که برتابد رخ و افغان کند
آن زمان کز شست خسرو برجهد پرنده تیر
ملکالشعرای بهار
رئیس جمهور آلمان ، در یک پیام نوروزی ، این جشن باستانی را به همگان شادباش گفت.
یواخیم گاوک رئیس جمهور فدرال آلمان در پیام نوروزی خود «سال جدیدی مملو از سعادت و صلح برای همگان» را آرزو کرد.
به گزارش ایرنا درپیام نوروزی منتشرشده از دفتر ریاست جمهوری فدرال آلمان به مردم ایران و جغرافیای فرهنگی ایران در آسیای مرکزی و یا ایران بزرگ، و همچنین کسانی که در آلمان این جشن مهم و باشکوه را گرامی می دارند شادباش گفته شده است.
رئیس جمهور آلمان ابراز امیدواری کرد که نوروز باعث عمیق تر شدن اشتراکات فرهنگی، جغرافیایی و مذهبی در بین تمامی کسانی که در قلمرو جغرافیای فرهنگی ایران بزرگ زندگی میکنند، شود.
گواک تصریح کرد: نوروز همچنین فرصت بسیار ارزشمندی است تا مردم بر زندگی خود متمرکز شوند و جایگاه خود را بدانند.
۲.۱.۹۴
پیام نوروز به کودکان این سرزمین
نوروز تنها یک جشن ملی نیست، نوروز تاریخ علمی ایرانیان در هزاران سال پیش است و به مردم امروز میگوید که چگونه ایرانیان با توانایی علمی که در هزاران سال پیش داشتند، میتوانستند لحظهای که ۲۴ ساعت در شبانهٔ روز درست به ۱۲ ساعت روز و ۱۲ ساعت شب تقسیم میشود و آنرا اعتدال بهاری مینامند، و لحظهای که زمین دقیقا یک دورِ کامل به دورِ خورشید چرخیده است، تعیین کرده و آنرا به نام سال تحویل جشن بگیرند.
نوروز حکایت از علم برتر ایرانیان در هزاران سال پیش دارد، به همین مناسبت نیز دشمنان زیادی دارد، به همین دلیل نیز هر کسی خواهان داشتن آن است. و با اینکه تلاش مذبوحانه بیگانگان در این سرزمین سعی کرده که به کودکان ایرانی جعلیاتی از این دست که از زمانی که اروپاییها به گرد بودن زمین پی بردند، یعنی ۴۰۰ سال پیش، گرد بودن زمین کشف شده است!! ولی نوروز به بچههای این سرزمین میگوید، نه تنها نیاکان آنان در هزاران سال پیش گرد بودن زمین و نظم کهکشانها را کشف کردهاند، بلکه در هزاران سال پیش، زمانی که هیچ سرزمینی بجز ایران وجود نداشت نیاکان آنان، گردش زمین به دور خورشید، گردش ماه به عنوان قمر به دورِ محور زمین و گردش سیارات و حجم و چگالی ستارگان را در کهکشانها اندازه میزدند و آنچنان دقیق این کار را انجام میدادند که میتوانستند لحظه دقیق ، حتی تا صدم ثانیه، زمانی که سال جدید شروع میشود را پیدا کرده و آنرا به عنوان سال تحویل جشن بگیرند. علمی که امروز غربی ها، ضمن تائید آن، انگشت به دهن مانده اند که چگونه ایرانیان در هزاران سال پیش این کار را میکردند که بشر امروز به سختی میتواند انجام دهد. و این تعجب تا آنجا است که غربیها را دچار توهم ساخته و آنرا به موجودات فضای نسبت میدهند. نوروز یک دنیا تاریخ این سرزمین را در خود نهفته دارد، و بیدلیل نیست که اینهمه با آن دشمنی میشود، و سعی در درآوردن آن از انحصار ایرانیها دارند.
پیام دبیرکل سازمان ملل متحد! به مناسبت جشن باستانی نوروز ایرانی و جغرافیای فرهنگی ایران بزرگ
به گزارش اختصاص، متن کامل پیام بانکیمون به شرح زیر است:
«گرامیداشت سالانه نوروز فرصتی استثنایی برای مردم است تا با ملحق شدن به یکدیگر تنوع فرهنگی، گفتگو و احترام متقابل را جشن بگیرند. نوروز لحظه اتحاد و همبستگی در درون و در میان جوامع است و تمام این موارد در زمان درگیری و تفرقه اهمیت بیشتری پیدا میکنند.
نوروز امسال معنای ویژهای دارد، زیرا سازمان ملل متحد تلاش مینماید تصویر نوینی از آینده پایدار ارائه دهد و توافق اقلیمی جهانی مفیدی تصویب نماید. این اولویتها برای ۲۰۱۵ در راستای جوهره نوروز است که هماهنگی با طبیعت و تمامی مردم را برای پرورش همکاری جهت صلح پایدار تشویق میکند.
این مراسم باستانی سال نو همزمان است با آغاز بهار، که موجب تجلی سنتها، مراسم و جشنهای پربار در جوامع غربی، مرکزی و جنوبی آسیا تا قفقاز، بالکان و سایر مناطق میشود. نوروز در متن « فهرست منتخب میراث فرهنگی غیر ملموس بشریت»، ذیل «کنوانسیون یونسکو برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس» ثبت شده است.
اینجانب جشنهایی سرشار از شادی و صلح برای همه آرزو دارم. امید است جوهره نوروز در سراسر سال زنده بماند.»
باراک اوباما و خانواده محترم او دور سفره هفت سین ایرانی
بانوی اول میشل اوباما درباره برگزاری جشن نوروز در کاخ سفید می گوید: " فکر می کنم بسیار مناسب است که این جشن را امروز اینجا برگزار می کنیم زیرا اینجا واقعا خانه مردم است، خانه ای که بازتاب تنوع فرهنگ و سنتهایی است که کشور ما را می سازد." او درباره هفت سین گفت: " هر سین هفت سین نمادی از آرزویی متفاوت برای سال جدید است، برای نعمتهایی چون صبر، عشق و شیرینی. مثلا سبزه داریم که نشان تجدید حیات و نو شدن طبیعت است، سیب داریم برای سلامتی و زیبایی، و سماق داریم که نشان طلوع خورشید و چاشنی زندگی است." میشل اوباما همچنین ابراز امیدواری کرد مهمانهایش از حضور در کاخ سفید و هوای بهاری (دیروز در واشنگتن) لذت ببرند و احساس کنند که در خانه خودشان هستند.
۱.۱.۹۴
نوروز شاد و فرخنده باد، جاوید ایران
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه و صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
بمو واجی چرا ته بی قراری
چو گل پرورده باد بهاری
چرا گردی بکوه و دشت و صحرا
بجان او ندارم اختیاری
گلان فصل بهاران هفتهٔ بی
زمان وصل یاران هفتهٔ بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لاله زاران هفتهٔ بی.
بابا طاهر
پیام نوروزی شاهزاده ایران، این یادگار مردان بزرگ ایران زمین و خاندان پر افتخار پهلوی به مناسبت نوروز .... پاینده ایران
هممیهنانم،
نوروز دلانگیز، جشن باستانی هزاران ساله ایرانیان و فرارسیدن بهاری دیگر را به شما و همه ملتهای جهان شادباش میگویم. سال نو بر شما بانوان، جوانان، نوجوانان و کودکان آیندهساز ایران، که باوجود تمامی کموکاستها، با نوآفرینیهای چشمگیر خود، نام ایران و ایرانی را در جهان پرآوازه و سربلند کردهاید، خجسته باد.
نوروز کهنترین جشن گیتی، زبان مشترک مردمان ایرانشهر و رهآورد رشته پیوند ملتها برای دوستی و سازش جهانی است.
شادباشی ویژه میگویم، به مادران و پدران سوگوار، به جانبازان جنگی که جسم و روح خود را سخاوتمندانه برای حفظ تمامیت میهن فدا کردند، به پناهجویان، به زندانیان سیاسی ـ عقیدتی و بستگانشان و به آنها که در بستر بیماری هستند. عیدی کودکان خیابانی و بیسرپرست و نیازمندان را فراموش نکنیم.
هممیهنانم، تندرستی و شادی را برای همه شما در سراسر گیتی آرزومندم.
نوروز به چَم زندگی، عشق و پیام امید برای سالی دگر است. دم تحویل، مرز بین پایان سالی که گذشت و شروع سالی دگر، با هزاران آرزو و امید، برای آیندهای بهتر و روشن، به پیشواز بهار میرویم و فرارسیدن سال نو را خوشآمد میگوییم.
در این دوران بحرانی که جایگاه زیستبوم ایران دستخوش خطری جدی و اندوهبار است، بسی جای تأسف است که به سبب بیدرایتی و اعمال توسعه ناپایدار از سوی حکومت جمهوری اسلامی در مدیریت آب، بیشتر زیستگاههای آبی طبیعی و انسانی ساخت، رو به خشکی هستند. جنگلها، مراتع و حیاتوحش درخطر نابودی است.
با هجوم ریز گردها، آلودگی روزافزون خاک و هوا، قطع بیرویهی درختان، شاهد شتاب بیابانزایی نفسگیر و رکود در کشاورزی هستیم. نخلستانهای دامان زاگرس تا کرانههای خلیجفارس که شش هزار سال با تاریخ کهن ما همراه بوده را امروز نخلستانهای سوخته مینامند.
گونههای بومی هرمزگان، و سیستان و بلوچستان که پاسدار خاک وطن بودهاند، محکومبه نابودی هستند. و هجوم ریز گردها، نفس خوزستان را بند آورده است. خشکیدن دریاچه ارومیه، زایندهرود، گاوخونی، نابودی دریاچه پریشان، و کمآبی کارون، کابوسی برای زیستبوم ایرانمان است.
نگذاریم بام ایران، چهارمحال بختیاری ـ سرزمین آبها ـ به دلیل برداشتهای بیرویه از منابع آبهای زیرزمینی دیگر نقاط کشور، بیآب شود. پوشش گیاهی در آیین کهن ما ایرانیان، سرچشمه برکت بوده است. نگذاریم سفره کرانههای گیلان، مازندران و گلستان بینان، و مسیر سبز ساحل دریای خزر بیرنگ شود.
شوربختانه، منابع طبیعی کشورمان، در این سیوشش سال، به سبب روحیه سودا گرایی، و بیتفاوتی قدرت داران نظام جمهوری اسلامی، رو به تخریب و فنا رفته است. این نابودکنندگان مرزوبوم کشورمان با هزینه کردن سرمایههای مردم ایران در لبنان، عراق، سوریه و یمن، سرمایههای آیندگان را بر باد میدهند.
هممیهنانم،
زیستبوم کشورمان رو به خاموشی است. بیاییم امسال را سال پیکار ملی برای نجات زیستبوم ایران بنامیم. چنانچه از ایران، بام و بومی باقی نماند، دیگر خانهای نخواهیم داشت تا نوای ـ ای ایران ـ ای مرز پرگهر ـ را باهم بسراییم.
در سال پیش روی، بااراده ملی، برای نجات زیستبوم ایران، کوشا باشیم. یگانه راه ایجاد زمینههای رشد اقتصادی، توسعه پایدار و فراهم آوردن رفاه و امنیت برای هر شهروند ایرانی، با استفاده درست و کارساز از منابع طبیعی و انسانی است. نگهداری و پاسداری از منابع طبیعی کشورمان، نقش ملی یکایک شهروندان ایرانی در برابر نسلهای آینده است.
باوجود نابسامانیهای بسیار که سهم ملت و کشورمان شده است، بیش از هرزمانی لازم است که همه ما ایرانیان، به جنبشهای مدنی در پاسداری از زیستبوم و منابع طبیعی ایرانمان بپیوندیم، و با همه نیرو، برای نجات ایران، تلاش کنیم.
زمان انتخاب فرارسیدهاست: یا جدا از همبار خشکسالی ایران، فقر و فلاکت را به دوش خواهیم کشید، و یا، دست در دست هم، کشوری سرشار از آرامش، نشاط، امنیت و رفاه برای هر شهروند ایرانی خواهیم ساخت.
هرروزتان نوروز، نوروزتان پیروز
پاینده ایران
پیام نوروزی پرزیدنت اوباما به مناسبت آغاز سال نو ایرانی، سال ۱۳۹۴
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در پیامی دوستانه، نوروز باستانی را به ملت ایران و تمامی ملتهایی که بر اساس فرهنگ علمی، زیبا و شگفت انگیز ایرانی، نوروز را جشن میگیرند، شادباش گفت. و با ملت بزرگ ایران بطور مستقیم سخن گفته و خواستار همکاری دو ملت در همه زمینهها شد.
گزیده هایی از پیام: برای هزاران سال، نوروز زمانی بوده است برای جمع شدن در کنار خانواده و دوستان و به استقبال بهاری نو و سالی نو رفتن. هفته پیش همسر من میشل کمک کرد تا در اینجا نوروز را جشن بگیریم. این جشن بزرگداشتی بود برای فرهنگهای گوناگون، غذا، موسیقی و دوستی جوامع مهاجری که هر روزه خدمات فوق العادهای در ایالات متحده ارائه می کنند.
مایلم از این فرصت استفاده کنم تا بار دیگر مستقیما با مردم و رهبران ایران سخن بگویم. در حالی که دور سفره هفت سین جمع می شوید، از تهران تا شیراز تا تبریز، از سواحل دریای خزر تا کرانههای خلیج پارس ، شما برای موهبتهایتان سپاسگزار ایزد یکتا هستید و به آینده نگاه می کنید.
امسال ما بهترین فرصت را در چندین دهه برای دنبال کردن آیندهای متفاوت میان دو کشورمان داریم. کمی بیش از یک سال پیش، ما به تفاهمی ابتدایی در مورد برنامه اتمی ایران رسیدیم. و هر دو طرف به تعهداتشان پایبند بوده اند. ایران پیشروی در برنامه اتمیاش را متوقف کرده است و حتی در برخی بخشها به عقب بازگردانده است. جامعه جهانی، از جمله ایالات متحده، برخی تسهیلات از تحریمها را برای ایران فراهم کرده است. اکنون دیپلماتها و دانشمندهایمان درحال گفتگو هستند با امید به یافتن راه حلی جامع که نگرانیهای دنیا را از برنامه اتمی ایران برطرف کند.
روزها و هفتههای پیش رو حیاتی خواهند بود. گفتگوهای ما پیشرفت داشته اند، اما فاصلهها باقی هستند. و افرادی هستند، در هردوکشور ما و فراتر از آنها، که مخالف راه حل دیپلماتیک هستند. پیام من به شما، مردم ایران، این است که ما باید با هم برای آیندهای که در پی آن هستیم پافشاری کنیم.
همانطور که بارها گفته ام، باور دارم که کشورهای ما باید بتوانند این موضوع را با دیپلماسی و به طور صلح آمیز حل کنند. من معتقدم کشورهای ما فرصتی تاریخی دارند تا این موضوع را به طور مسالمت آمیز حل کنند – فرصتی که نباید آن را از دست بدهیم. به قول حافظ، " نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشی، که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی ".
برای دههها کشورهای ما با سوء تفاهم و ترس از هم جدا بوده اند. اکنون نوبهار است. ما فرصتی داریم، فرصتی تا پیشرفتی کنیم که به هر دو کشور و به دنیا برای سالیان متمادی در پیش سود برساند. اکنون این بر عهده همه ماست، ایرانیان و آمریکاییها ، که این زمان و فرصتهایی را که می توانند شکوفا شوند در این فصل نو دریابیم.
نوروز تان پیروز، هر روزتان نوروز
روز یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
مِی ز خُمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه ی زهدفروشانِ گران جان بگذشت
وقت رندی و طرب کردنِ رندان پیداست
...
چه ملامت بُود آن را که چنین باده خورَد ؟
این چه عیب است بدین بیخردی ؟ وین چه خطاست ؟
باده نوشی که در او روی و ریایی نبوَد
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
ما نَه رندان ریاییم و حریفان نفاق
آن که او عالِم سِرّ است بدین حال گُواست
فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم
وآن چه گویند روا نیست نگوییم رواست
چه شود گر من و تو چند قدحْ باده خوریم ؟
باده از خون رَزان است ؛ نه از خونِ شماست
این چه عیب است کزآن عیب ، خِلَل خواهد بود
ور بُوَد نیز چه شد ؟ مردم بیعیب کجاست ؟
حافظ
اشتراک در:
پستها (Atom)