‏نمایش پست‌ها با برچسب صد سال تنهایی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب صد سال تنهایی. نمایش همه پست‌ها

۲۱.۷.۸۶

صد سال تنهایی



One Hundred Years of Solitude by Gabriel García Márquez

کتاب صد سال تنهایی نوشته خوزه گابریل گارسیامارکز که یکی‌ از نویسندگان اهل کشور کلمبیا است را میتوان یکی‌ از بینظیر‌ترین کتابهای نوشته شده در زمینه رمان نویسی دانست. و من معمولا هر کتابی را بیش از یکبار نمیخوانم ولی‌ اعتراف می‌کنم که این کتاب یکی‌ از استثنأ‌های بزرگ برای من بوده، و با اینکه با تعداد آشنایانی که این کتاب را خوانده ا‌ند، در باره آن بحث کردهام، ولی‌ تاکنون کسی‌ را نیافتم تا کتاب را همانطوری که من دریافتم، دریافته باشد، و همان برداشتی که از این کتاب دارم را تا حدودی داشته و در نتیجه بتوانم بر سر اندیشه‌های نویسنده که در این کتاب مطرح شده، تبادل نظر کنم. 

درباره رمان ۱۰۰ سال تنهایی میتوان تا ۱۰۰ سال و تا ۱۰۰ کتاب نوشت. شاید روزی فرصت یافتم و تمامی افکار مربوط به این کتاب را که در مخم انباشه شده، را بشکل یک فایل با فرمت زیپ دربیارم و اینجا قرار دهم.

چند جمله از یادشتهای من از کتاب:

-جهان چنان تازه بود که خیلی‌ چیزا هنوز اسمی نداشت و باید برای نامیدنشان به آنها اشاره کنی‌.

-وقتی‌ کسی‌ مرده‌ای زیر خاک ندارد به آن خاک تعلق ندارد.


-در دوران انتظار، قدرت رانهای خود، سفتی پستانها و عادت بمهربانی را از دست داده بود ولی‌ جنون قلبش را همچنان دست نخورده حفظ کرده بود.


-شیطان در نبرد با خداوند احتمالاً پیروز شده است و اکنون بر تخت الهی جلوس کرده و بی‌ آنکه هویت اصلی‌ خود را فاش کند
در آنجا نشست است تا نادانان را به دام بکشاند.


-با او، روی او، یا زیر او، بمیرد.


-جرات نکرد خبر عروسی خود را به او بدهد. برای همین رفتاری بچگانه در پیش گرفت و به کینه ساختگی و رنجش‌های خیالی تظاهر کرد تا هرطوری شده او را به قطع رابطه وادار کند.

-همه با گذشته زمان و در اثر غم و ناامیدی به جانوری اهلی تبدیل میشوند.

-با همان بیباکی و از خود گذشتگی که خوزه ارکدیو بیندیا در راه یافتن مکندو از کوهستان عبور کرده بود و با همان غرور کورکورانه‌ای که سرهنگ اورلینو بیندیا جنگ‌های خود را آغاز کرده بود و با همان پافشاری و سرسختی دیوانه کنندای که ارسلا ادامهٔ نسل خود را تائید میکرد.

آثار این نویسنده به زبان فارسی:

طوفان برگ
پاییز پدرسالار
کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد، هوشنگ گلشیری
زائران غریب (مجموعه داستان کوتاه، همچنین با عنوان قدیس)
ماجرای ارندیرا و مادربزرگ سنگدل‌اش (مجموعه داستان کوتاه)
سفر پنهانی میگل لیتین به شیلی
زیستن برای بازگفتن، انتشارات کاروان
صد سال تنهایی، (به اسپانیایی: Cien años de soledad) ترجمه‌های: بهمن فرزانه، کیومرث پارسای.
از عشق و شیاطین دیگر
عشق سال‌های وبا هرمز عبداللهی
ساعت نحس
خانهٔ بزرگ
وقایع‌نگاری یک قتل از پیش اعلام شده
ژنرال در هزارتوی خویش
۱۳۸۵ - بهترین داستان‌های کوتاه گابریل گارسیا مارکز، احمد گلشیری. انتشارات نگاه.
۱۳۸۶ - خاطرهٔ دلبرکان غمگین من. (به اسپانیایی: Memoria de mis putas tristes) (خاطرات روسپیان غمگین من.). کاوه میرعباسی.(این کتاب پس از انتشار در ایران توقیف شد )
سرگذشت یک غریق