‏نمایش پست‌ها با برچسب طاعون جمهوری اسلامی در ایران. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب طاعون جمهوری اسلامی در ایران. نمایش همه پست‌ها

۲۸.۳.۰۱

کشتار ۴۰۰زائر ایرانی در مکه بازنشر تاریخ


مهدی کروبی، سرپرست حجاج ایرانی و کشتار ۴۰۰ زائر ایرانی در مکه اصولا سالهای ۱۳۶۶-۶۸ یکی از جالب ترین سالهای تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب اسلامی است که کمتر تابه حال بدان پرداخته شده است، فقط سرفصل بعضی از وقایع این دوسال به این شرح است:

- ماجرای مک فارلین، بازپس گرفتن فاو توسط عراق و برتری نظامی عراق در آخر جنگ و نهایتا قبول قطعنامه ۵۹۸ و ماجرای جام زهر

- عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری، ارائه بحث ولایت «مطلقه» فقیه و تقسیم بندی «اسلام آمریکایی» و «اسلام ناب محمدی» و منشور «روحانیت» توسط امام راحل

- برپایی مراسم برائت از مشرکین به دستور امام،
- نامه بسیار شدید الحن ایشان در مورد نهضت آزادی،
- حادثه خونین مکه با تلفات بالغ بر ۴۰۰ نفر،
- جنگ نفت کش ها و درگیری مستقیم نظامی ایران و آمریکا در خلیج فارس، - زدن سکوهای نفتی ایران توسط آمریکا،
- عملیات مرصاد و حمله ناگهانی مجاهدین خلق به مرزهای غربی با پشتیبانی عراق و پیشروی آنان تا نزدیک کرمانشاه،
- اعدام های سال ۶۷ ووو.

یکی از این حوادث مهم که کروبی در آن مطلع است و نقش دارد، همین حادثه ۱۱ مرداد ۱۳۶۶ مکه بود، برخی از اصلاح طلبان فعلی نظیر آقایان شکوری راد و میردامادی(دبیرکل فعلی حزب مشارکت و استاندار وقت خوزستان) هم به نوعی در این جریان بوده اند، در اوج دوران اصلاحات، آقای کوهکن که آن وقتها تقریبا بیکار بود و الان سخنگوی هیات رئیسه مجلس است، در یک سخنرانی ، متلک کوتاهی به نقش این آقایان در ماجرای مکه انداخت:«کسانی که در زیر ساک حجاج ، تی.ان.تی جاسازی کرده بودند، بهتر است ادعای اصلاح طلبی نکنند.»

کوهکن بیش از این چیزی نگفت، بهرحال حادثه مکه یکی از حوادث قابل تامل و البته رازآلود تاریخی است و این گفتگوی کوتاه با آقای کروبی که از سال ۶۴ تا ۶۸ مسئول بعثه حج بود، فقط در حد یک طرح مسئله ساده است، راستی پاسخ اون مسابقه ای که طرح کردم(+) همین گفتگو با کروبی بود! که عمرا هیچ کس حدس نزد:

کروبی در پاسخ به این سئوال خبرنگار مهر که ارزیابی شما از حادثه مکه بعد از گذشت حدود ١٩ سال از این حادثه چیست؟ پاسخ داد: معتقدم که حادثه مکه محصول شرایط زمانی دوره ای خاص بود، در آن مقطع یک کار بسیار بدی از طرف سعودی ها انجام شد، عده از هموطنان ما به شهادت رسیدند، حتی بعضی از زائران شهید، هنوز احرام داشتند، حادثه مکه، حادثه غم انگیزی بود که روابط ایران و عربستان را دچار آسیب کرد.

کروبی، برپایی تظاهرات و مراسم برائت از مشرکان از سوی بعثه رهبری را یک "صدور انقلاب مسالمت آمیز" توصیف کرد و گفت: مسئله برائت از مشرکین و آن تظاهرات ها یکنوعی و یک مصداقی از صدور انقلاب بود.

وی با تشریح شرایط دخیل در بروز حادثه مکه افزود: این مسئله قابل انکار نیست که یک حادثه عظیمی به نام "انقلاب اسلامی" شکل گرفته بود ، آنهم در فضایی که سالها تبلیغ می شد که اسلام قادر به حکومت و اداره جامعه نیست و دین افیون توده ها است و..روحانیت هم نقش اصلی در این انقلاب داشت، انقلاب اسلامی از جنس اندیشه بود و ناخودآگاه بخاطر این خصلت خود، مورد توجه همه دنیا و به خصوص کشورهای اسلامی قرار گرفت.

یکی از جاهایی که می شد از آن برای تبلیغ و صدور انقلاب اسلامی استفاده کرد، مکه و مراسم حج بود،ما در این مراسم، انقلاب اسلامی را مبتنی بر اسلامی که امام مطرح می کردند، عرضه می کردیم، اسلامی که مبتنی بر عدالت و مبارزه با ظالم و کوبیدن شرک و کفر.

کروبی تصریح کرد: به تعبیر حضرت امام) انقلاب اسلامی که یک انفجار نور بود، در مقطع حادثه مکه، پیام و صدای این انقلاب نور تقریبا بهمه جای دنیا رسیده بود، یعنی در طول ده سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی، دیگر جایی از کشورهای اسلامی و منطقه نبود که با پیام انقلاب ما نا آشنا باشد، بخصوص در سالهای بعد، با وسائل و ابزاری چون سفارتخانه ها و رایزنان فرهنگی و تبلیغی، پیام انقلاب گسترش پیدا کرده بود.

مسئول وقت بعثه خمینی ادامه داد: تبلیغ انقلاب اسلامی تبدیل به یک موج بزرگ منطقه ای -جهانی شده بود که فروکش نمی کرد، یکی از جاهایی که می شد از آن برای تبلیغ و صدور انقلاب اسلامی استفاده کرد، مکه و مراسم حج بود،ما در این مراسم، انقلاب اسلامی را مبتنی بر اسلامی که امام مطرح می کردند، عرضه می کردیم، اسلامی که مبتنی بر عدالت و مبارزه با ظالم و کوبیدن شرک و کفر بود، اگر دقت کنید، در همین سالها است که مسئله فلسطین تحت تاثیر انقلاب اسلامی یک حال و هوای دیگری پیدا کرد و انتفاضه اول روی داد.

کروبی خاطر نشان کرد: یکی از کارهایی که ما در حج می کردیم این بود که به مسلمانان جهان بگوییم که انقلاب اسلامی و ایران پناهگاه همه مسلمانان جهان است، صدور انقلاب به این معنا داشتیم که البته بهیچوجه بمعنای تلاش برای ساقط کردن حکومتها نبود.

امروز همه تحولاتی که در لبنان و فلسطین وکشورهای منطقه تحت عنوان بیداری اسلامی شاهد هستیم تاثیر گرفته از انقلاب اسلامی است، بذری بود که امام آن را در جهان اسلام کاشت.

۶.۱.۰۱

میدان تیان‌آنمن Tiananmen Square


 -کار تمام است.
رئیس بخش اطلاعات آمریکا در چین ضمن گفتن این جمله خودش را روی کاناپه پهن دفتر سفیر آمریکا در چین ولو کرد.
- آیا از این امر مطمئنیم آقا؟ سفیر با ابروهای بالا انداخته در حالیکه بیصبرانه منتظر پاسخ بود به مامور اطلاعاتی چشم دوخت.
- بله آقا مطمئن هستیم. بیش از صد هزار نفر چینی در میدان تیان جمع شده و خشمگین مرگ بر حزب کمونیست سر داده و مرتبا هم به جمعیت افزوده میشود و ماموران ما آنها را بطرف تل و ویژن و مرکز رادیوی پکن برده و باقی کار دیگر آسان است. 
- باید رسانه ها را درباره انتخاب سر فصل خبر یاری دهید، مثلا بنویسند انقلاب پیروز شد، و یا کمونیست رفت، و یا چین آزاد شد و از ایندست تیتر های مهیج. 
-حتما آقا، درضمن تبریک میگویم ، یکی دیگر از پروژه های ما براحتی به موفقیت پیوست.
- تشکرش را باید از شما کرد دوست من.
 
۱۰ سال پس از فتنه ۱۹۷۹ در ایران و اشغال ایران از طرف غرب و درپی آن ویرانی و غارت منابع مادی و معنوی ایران، دول غربی میرفتند تا سناریو فتنه ۵۷ در ایران را در چین پیاده کنند و همان بلایی که بر سر ایرانیها آورده و آنان را گروه گروه به جوخه های مرگ سپارده و تعداد زیادی را از خانه و کاشانه شان آواره و میلیونها جوان ایرانی را در جنگی ساختگی کشته و معلول ساختند، اینک برسر چین و چینیها بیاورند. ولی شورای حزب کمونیست چین بیدی نبود که به اینگونه بادهای بی اساس بلرزد و یا شاه ایران نبود که بخاطر اینکه ایرانیها کشته نشوند خود را کنار کشید و نمیدانست که با اینکار درواقع یک خاور میانه را بکشتن میدهد. بهرحال پس از اینکه صدها هزار جوان چینی فریب خورده در میدان تیان جمع شده و میرفتند تا برهبری ماموران اطلاعاتی بیگانه موجبات به اصطلاح انقلابی را مهیا کنند، بناگاه صدها تانک و خودروهای زرهی ارتش مجهز به سلاحهای سنگین جنگی با هزاران سرباز از چهار طرف میدان را محاصره کرده و بدون اخطار شروع به تیراندازی کردند. و  بیوقفه کشتند و کشتند و کشتند تا جاییکه حتی یک فرد ایستاده باقی نماند. و کار به همینجا ختم نشد. پس از اینکه نفس از کسی برنخاست، اجساد ده ها هزار جوان چینی بدقت بررسی شده و افراد خانواده و فامیل آنها شناسایی گشته و بدنبال آن تمامی خاندان آنان حتی دوستان و آشنایان دستگیر، زندانی، اعدام و نابود شدند. درهمین رابطه تعداد زیادی ار جاسوسان بیگانه شناسایی و دستگیر و به محل نامعلومی منتقل شدند. از روز پس از ۴ ژوئن ۱۹۸۹ هیچ تنابنده ای از این ماجرا سخن نگفت و هنوز هم نمیگوید، تو گویی اصلا چنین ماجرایی رخ نداده است. در آن دهه چین دچار فقر وحشتناک و نابسامانی شدید بود و غربیها از همین اوضاع سوءاستفاده کرده و تصمیم به نابودی چین گرفتند ولی برای شورای حزب کمونیست نه فقر و نه اوضاع نامساعد مانع از این نشد که شالوده کشور را ازهم بپاچند و ملتی را بدست اجانب دد منش و بیرحم و روانی بدهند و آنان را محکوم به مرگی ذلتبار و تدریجی نمایند درحالیکه غربیها نشسته و از هنر خود لذت میبرند و قربانیان را مورد تمسخر قرار داده و آنان را ابله، احمق و گوسپند مینامندو خود را باهوش و انسان اول! 
 
میدان تیان‌آنمن یکی از بزرگترین میدان های جهان و در شهر پکن کشور چین واقع است. اطراف این میدان ابنیه مهم تاریخی همچون مجموعه کاخ‌های شهر ممنوعه، پل‌های «جین شوی» (آب طلایی) ، دیوار سرخ و مجلس چین واقع شده‌است. بنای اولیه میدان به اوایل قرن پانزدهم میلادی بازگشته و کاربرد اولیه آن دروازه قدیمی شهر ممنوعه بوده‌است. نام این میدان به زبان چینی به مفهوم «میدان آرامش آسمانی» است. این میدان یکی از ده میدان بزرگ جهان به‌شمار می‌رود. تا قبل از مرگ مائو عکس سران کمونیسم یعنی مارکس و انگلس و لنین و استالین در این میدان نصب شده بود اعتراضات میدان تیان‌آن‌من (نام‌های دیگر: کشتار میدان تیان‌آن‌من یا قتل‌عام ۴ ژوئن یا واقعهٔ ۴/۶) به مجموعه‌ای تظاهرات اعتراضی در میدان تیان‌آن‌من شهر پکن، جمهوری خلق چین اطلاق می‌شود که به رهبری دانشجویان و از ۱۵ آوریل ۱۹۸۹ تا ۴ ژوئن همان سال ادامه داشت. این اعتراضات با حضور بیش از صدهزار نفر برگزار شد. گفته می‌شود بین چندصد نفر تا هزار نفر در این اعتراض‌ها کشته شدند؛ سازمان صلیب سرخ چین آمار ۲۶۰۰ کشته را منتشر کرده است و تخمین سفیر سوئیس ۲۷۰۰ کشته بوده است، ولی اسناد بریتانیا که در تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۱۷ از طبقه‌بندی خارج شده نشان می‌دهد تخمین بریتانیایی‌ها این بوده حداقل ده هزار معترض چینی در تابستان سال ۱۹۸۹ در میدان تیان‌آنمن پکن کشته شدند. آلن دونالد سفیر وقت بریتانیا در چین خاطر نشان می‌کند که این افراد به دست نیروهای چینی سرکوب شدند. این در حالی است که آمار بیمارستان پکن نشان می‌دهد که ۴۷۸ نفر کشته و ۹۸۰ نفر زخمی شده اند دانشجویان در این واقعه به ناپایداری اقتصادی چین و سرکوب‌های حزب کمونیست و فساد دولتی اعتراض کردند. جنبش دموکراسی چین در این اعتراضات نقش رهبری داشت.



۱۰.۸.۹۹

طب اسلامی


 
اگر کسی را عقرب گزیده باشد، باید که به آواز بلند بگوش خر بگوید که مرا عقرب گزیده است و واژگونه براو سوار شود تا درد زایل گردد و همان جای خر بدرد آید که عقرب آن کس را گزیده است و اگر پوست پیشانی خر را بر کودکی بندند که می ترسد، دیگر نترسد و اگر مصروع با خود نگاه دارد شفا یابد.
کتاب طب اسلامی
 
ایکه بر مرکب تازنده, سواری, هشدار
که خر لاغر بیچاره درین آب و گل است. سعدی

۲۳.۱۱.۹۸

چرا احمق کند کاری که باز آرد پشیمانی


آزادی چیست؟

براستی معنای آزادی چیست؟ احتمالا قضیه را میبایست برعکس ثابت کرد. یعنی‌ ابتدا میباید "آزاد نبودن" را شرح داد.

وقتی‌ کسی‌ خطا و یا جنایتی مرتکب میشود، او را گرفته و در پشت میله‌های زندان نگاه میدارند، تا آزادی زندگی‌ کردن را از او بگیرند. تا دیگر نتواند به دلخوه خود روزگار بگذراند. مثلا وقتی‌ ایرانیان در سال ۱۳۵۷ از روی ندانم کاری، در مورد خودشان جنایت انجام دادند، دچار فتنه ۵۷ شده و در قفس اسیر گشته و ۴۱ سال است که با اعمال شاقه روزگار میگذارنند. و در زندانی که زندانبانانشان دشمنان خونین آنها هستند، دلشان خوش است که زنده ا‌ند.
ایرانیان آزاد نیستند که به دلخواه خود از سرزمینشان لذت ببرند. زندانیانی هستند که مال و جانشان دست اجانب گرفتار آمده و بیگانگان هر بلایی که دلشان بخواهد بر سر آنان میاورند. این اسارت آنچنان وقیحانه و بیشرمانه اعمال میشود که گاهی‌ دل دشمن هم بحال ایرانیان کباب میگردد.

ولی‌ در مناطقی از دنیا، در برخی‌ از جوامع، گفته میشود که آزادی‌های فردی موجود است و آحاد آن جامعه میتوانند مطابق میل و سلیقه خود فکر کرده و عقیده داشته، سخن گفته و به طریق طبیعی ابراز وجود کرده (بنویسند، نقاشی کنند، بخوانند، بازیگری کنند، مجسمه سازی کنند، هنرمندی کنند، تظاهرات براه بیندازند و الاخر.) و روزگار خود را سپری کنند.

و گفته میشود که در این جوامع برای اینکه بحقوق فردی تک تک آحاد جامعه تعرضی نشود، قوانینی‌ قرار داده شده که بر طبق آنها، افراد میبایستی عمل کرده و بدین ترتیب حقوق مدنی و آزادی‌های فردی محترم داشته شود.

در جوامعی هم بجز قوانین از پیش نوشته شده، قوانین نانوشته‌ای هم موجود است که گاهی‌ افراد آن جامعه آنها را پیش از قوانین نوشته شده، رعایت میکنند. مثلا در قانون نوشته نشده که فرزندان میبایستی احترام پدر و مادر خود را داشته باشند و به آنها رسیدگی کنند، ولی‌ افراد اینگونه جوامع به قانون نانوشته "مراقبت از والدین"، آنچنان پایبندند که گاهی‌ آنها را آورده و در کنار خود روزگار میگذراند.

و یا مثلا در قانون نیست که اگر همسایه تو عزادار است، تو نمیتوانی‌ عروسی‌ براه اندازی. ولی‌ یک قانون نانوشته میگوید که انسانیت و شرف آدمی‌، اجازه نمیدهد که نسبت به غم دیگران آنچنان بی‌ اعتنا و بیخیال باشی‌که همزمان ارکستر آورده و خوشگلا باید برقصند، برپا کنی‌.

بطور خلاصه آدما چون در کنار هم زندگی‌ میکنند، چه بخواهند و چه نخواهند، با یکدیگر روبرو میگردند، چشم در چشم هم میشوند، با هم رفت و آمد دارند، بشین و بخور و بخواب و بقول سعدی کبیر، در گرمابه و گلستان و سفر و حضر در کنار یکدیگرند، و باز بقول فروخی

تا تو اندر حضری من بحضر پیش توام
تا تو اندر سفری با تو من اندر سفرم .

در نتیجه نمیتوان در یک جامعه انسانی‌ و در سطحی گسترده تر در دنیایی با ۷ میلیارد آدم که از طروق متفاوت با یکدیگر ملاقات و برخورد دارند، داد و ستد میکنند، میجنگند، المپیک و مسابقات هنری جهانی‌ راه میندازند، حتی ملکه‌ زیبائی انتخاب میکنند، بطور کلی‌ در این دهکده جهانی‌ نمیتوان دم از آزادی مطلق زد. نمی‌شود برای همسایه‌ای که داغدار است، جک تعریف کرد و گفت: ناپلئون را میشناسی؟ آخرش مرد، هیتلر را چی‌؟ اونم مرد، بابای توام که.....

مفهوم آزادی در دنیای کنونی، توحش اخلاقی‌ و غار نشینی کرواتی نیست، همانگونه که رعایت حال آدما، گذاشتن از آزادی خود نیست. 

وقتی‌ کشوری که درحال جنگ با ویروس خطرناکی است و صد‌ها تن از افراد خود را از دست داده و داغدار است و هنوز هم افراد اینجا و آنچه مانند برگ به زمین افتاده و میمیرند، نمی‌شود با او مزاح کرد، چه برسد که برایش جک هم بسازی! و بعد دست جلو را هم بگیری و بگویی من در خانه خودم آزادم که بدون رعایت حال تو، به تو بخندم! و تو چه حقی‌ داری که بمن بگویی که من چکنم و چه نکنم!

و این اتفاقی است که متاسفانه در هفته‌های گذشته در رابطه با دانمارک و چین افتاد. یک روزنامه دانمارکی با کشیدن نقش ویروس بجای ستاره بر روی پرچم چین در خبری اعلام کرد که چین دچار ویروس خطرناکی شده است. سفارت چین به اینکار اعتراض نموده و آنرا بیشرمانه و خبیثانه و بدون رعایت و اصول تربیت و خالی‌ از شئونات انسانی‌ نامید و خواستار عذرخواهی مدیر روزنامه از ملت چین گشت. مدیر روزنامه نه تنها عذر خواهی را رد کرد، بلکه مدعی شد که چین بدلیل قدرتمندی، در صدد دخالت در ارزش‌های دانمارکی شده و پایِ را بیش از گلیم خویش دراز نموده و در آزادی بیان کشور دانمارک دخالت بیجا کرده است.

اینکه در دانمارک آزادی بیان وجود دارد و یا خیر و آیا شامل همگان میشود، و یا فقط دانمارکی‌ها و دوستانشان از چنین حقی‌ برخوردارند و وقتی‌ پایِ دیگران در میان باشد، چه کشکی چه پشمی، بماند، 

ولی‌ پرسش اینجاست که آیا در این دهکده جهانی‌ میتوان با کشوری داد و ستد میلیاردی داشت، روزانه به خانه یکدیگر سفر کرده و حظ برد، در میادین ورزشی با یکدگر پنچه افکند، تبادل علم و تکنولوژی نمود و دیگر برخورد‌های انسانی‌ و جهانی‌ داشت و سپس بیخیال از غم آنها، درست در لحظاتی حساس، به غرور ملی‌ آنان اینچنین تاخت و تاز نمود و توهین کرد؟ و اسمش را آزادی بیان گذاشت؟ 
خوب نتیجه این میشود که یک میلیارد و نیم انسان را از خود بیزار نموده و آنها هم به تلافی پرچم و یا غرور ملی‌ دانمارکی را به زیر میکشند. و اگر دانمارکی‌ها چینی‌‌ها را میشناختند، میدانستند که کینه یک چینی‌ از شتر چیزی که کم ندارد، هیچ، یک چینی‌ توهین به همه چیز را تحمل می‌کند بجز اینکه غرورش را جریحه دار کنند. و پرسش نهایی اینکه اصولا از اینکار چه حاصلی بدست میاید، حتی اگر قبول کنیم که به تحریک اربابان، این عمل صورت گرفته باشد. و در انتها اینکه چرا احمق کند کاری که باز آرد پشیمانی؟


۲۷.۱۰.۹۸

مگر اینکه اهورامزدای ایران به داد ایرانیان برسد


ای اراذل جهنمی دیگر بس است، ۴۰ سال مادی و معنوی، چاپیدید و غارت کردید،
کشتار کردید، ویران ساختید، دزدیدید، شکنجه کردید، تجاوز کردید، جوانان را کشتید، 
بسه دیگه، بس کنید،‌ ای از هرچی‌ ابلیس پلیدتر بس کنید.
 

مگر اینکه اهورا مزدای ایران شر اهریمن خبیث را از سر ملت تحت ستم و ظلم غربی‌های بغایت روانی‌ و وحشی و نوکران جهنمی آنان، کم کند، و به این اشغالگری ناجوانمردانه و وحشیانه پایان دهد، واگرنه این ملت در چنگال بد اهریمنی اسیر شده و ابلیس خبیث بد تاری بدور این ملت پیچانده.

۱۹.۱۰.۹۸

بازی با جان و مال ملت ایران ادامه دارد


سیرکی که در چند روز گذشته با طراحی‌ غربی و با عملکرد تروریست‌ها و نوکران و جیره خواران آنان، گروه جنایتکاری بنام جمهوری اسلامی، راه افتاده، مانند ۴۰ سال گذشته، بمنظور و با هدف کشتار هرچه بیشتر ملت ایران همچنان ادامه دارد. و اینبار هم مانند هزاران بار گذشته و آزموده شده، ایرانیها میمیرند و مالشان بباد فنا میرود تا هدف غربی‌ها که تنها و تنها، ادامه و ثبات اشغالگری در ایران است, تحقق پذیرفته و در ضمن جایگاه نوکران خود که روی هرچی‌ تروریست مخوف و جنایتکار است را سپید کرده ا‌ند، در برابر ملت بجان و جنون رسیده ایران، هم تحکیم یافته و تائید و بزرگ نمایی شده باشد .
ملتی که ۴۰ سال است زیر بار جهل و جنون و جنایت قد خمیده و ایستادگی نتوانست کرد.


۳۰.۸.۹۸

کاسه صبر درختان پر شدهست


به یاری ملت تحت ظلم و ستمِ اجانب ترک و عربِ نوکر غربی، و ایرانِ تحت اشغال بشتابیم و نگذاریم یکبار دیگر، فریاد آزادی ایران و ایرانی‌ و تظاهرات براه افتاده به نفع ترک و یا عرب تمام شده و یکی‌ از این دو از این موج براه افتاده، دوباره به نفع خود میوه چیند و مانند بار پیشین، کاندیدای ترک‌ها و امثال آخوند حسن مکارِ جنایتکارِ نوکرِ ترکیه به جنایت و چپاول در ایران ادامه دهد و جبهه معتاد و روانی‌ آخوند خامنه‌ای برای از دست ندادن جایگاه قصبی خود، اینبار هم کوتاه آمده و قدرت و ریاست جمهوری را به ترکا واگذار کند. و مانند دفعات گذشته, نتیجه به تنگ آمدن ایرانیان، تنها کشته شدن و زندانی گشتن بهترین جوانان ایران گردد. یکبار برای همیشه ریشه این اشغال گری را از ایران برچینیم. ایران را پس بگیریم. پدران و نیاکان ما اولین انسان‌های متمدن و آزاده روی کره زمین بودند، راه آنان را پی بگیریم که هیچ راهی‌ بجز راه پارسی، و یا راه راستی‌ وجود ندارد.

شاهرگهای زمین از داغ باران پر شدهست
آسمانا کاسه صبر درختان پر شدهست

زندگی چون ساعت شماطه دار کهنه ای
از توقفها و رفتنهای یکسان پر شدهست

چای مینوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای مینوشم ولی از اشک، فنجان پر شدهست

بس که گلهایم بگور دسته جمعی رفته اند
دیگر از گلهای پرپر خاک گلدان پر شدهست

دوک نخ ریسی بیاور یوسف مصری ببر
شهر از بازار یوسف های ارزان پر شدهست

شهر گفتم؟ شهر! آری شهر! شهر
از خیابان! از خیابان! از خیابان پر شدهست!

فاضل نظری

۳۰.۴.۹۸

حسین منصور حلاج


The Passion of al-Hallaj By Louis Massignon

لویی ماسینیون نویسنده فرانسوی کتاب "حلاج کیست" میباشد که در اصل یکی‌ از عوامل جاسوسی و سیاست‌های سلطه گرانه، بروش موذیانه، فرانسوی است که گروه‌های ماسیون را اختراع کرده است. او را تحت عنوان شرق‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی و محقق تاریخ بخوردملت ایران داده ا‌ند. 

درواقع میتوان او را یکی‌ از تئوریسین‌ها و سازندگان روش غیر بشری و انسانی‌، بنام دین اسلام دانست. کار او در دورانی که اروپایی‌ها و امریکایی ‌ها از گرسنگی بخود میپیچیدند، -دهه‌های ۵۰ تا ۸۰- بزرگ کردن روش ضد بشر و انسانی اسلام بود تا بدین ترتیب ملت ما و دیگر کشور‌های جدا شده از ایران را در کمال عقبماندگی و حماقت فرو برند. 

 او در قضیهٔ جدا سازی الجزایر، از امپراطوری ایران به آنجا رفته و از گروه کوچکی که بتازگی مسلمان شده بودند، حمایت کرده و با کمک ارتش متجاوز و جنایتکار فرانسه، این گروه کوچک را به تروریست‌های وحشی مبدل ساخته تا در مقابل الجزایری‌ها مبارز برضد متجاوزین فرانسوی و دگردیسی زوری آنها از الجزایری به مسلمان، ایستاده و آنان را دأعش وار از دم تیغ گذراندند. 

این جنایتکار و تروریست پرور فرانسوی همچنین از جمله استادان! علی شریعتی در دانشگاه سوربن پاریس بود که آن بازیخورده را شستشوی مغزی داده تا بعد‌ها بعنوان عاملی برای احمقسازی نسل جوان آنزمان, همراه با خمینی راهی‌ ایران کرده و پایه‌های فتنه ۵۷ در ایران را بریزند. و ثروتمند‌ترین کشور دنیا را براحتی‌ تحت اشغال خود در آورده و آنرا چپاول کنند. و مردمش را از دم تیغ بگذرانند بدون اینکه یک قطره خون از دماغ یک سرباز غربی جاری شود.

 یکی از معروفترین آثار او قوس زندگی منصور حلاج است که در ظاهر به سیر زندگی و افکار و علایق حسین منصور حلاج پرداخته‌است و نقطه‌نظرات بزرگان و دانشمندان عالم بشریت و ایران چون عطار را در مورد حلاج به تفضیل مورد بحث و پژوهش قرار داده‌است. در تمامی کتاب، تمامی سعی‌ این ملعون خرج این شده است که از حلاج یک چهره غیر ایرانی‌ بسازد. بهمین سبب تمامی اسامی به عربی‌ برگردانده شده و جای جای کتاب از آیات قرآنی آورده شده تا از این قهرمان راه آزادی و دانشمند فرهیخته و هنرمند و موسیقیدان و ترانه ساز و نابغه ایرانی‌ که جانش را برای ایران نهاد، یک چهره عربی‌ مسلمانِ مشوش و تا حدی دیوانه بسازند. این کار را با تمامی دانشمندان، فلاسفه و قهرمانان ایرانی‌ کرده ا‌ند.
بعنوان یک ایرانی‌ میبایستی در نوشته‌های این ملعون بشدت شک داشته و آنها را با دید تردید و پرسشگرانه نگریست.

آنکه برای خدا و در راه خدا زندگی‌ می‌کند.
 

حسین منصور حلاج، در ۲۴۴ هجری در  تور از توابع بیضای فارس بدنیا آمد. او از عارفان و مبارزان بزرگ ایرانِ پس از کشته شدن نادر شاه، آخرین امپراطور دنیا و رویکار آمدن اجانبی بنام قجر هاست که بهمراه خود، مذهب و آیین بغایت عقبمانده و وحشی‌های انگل ساکسون، گل و ویکینگ‌ها را آورده و بملت متمدن ایران که آیین‌شان پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک و انسانیت بود، تحمیل کردند. 
حلاج برای مبارزه با این وحشی‌ها- ترک و عرب دست نشانده مثلث ابلیس، فرانسه، انگلیس و بعد‌ها آمریکا- راه افتاد و بملت باقیمانده از کشتار و جنایت، آیین کهن آنان را یادآوری کرد که اینبار هم وحشی‌ها او را گرفته و ابتدا با انواع و اقسام شکنجه ها، او را مثله کرده و سپس به دار آویخته و پس از آن برای عبرت دیگران بسر درِ دروازه شهر آویختند. و پلیدی و شیطان صفتی آنان با همه اینها هنوز ارضاع نشده، در آخر سر هم آنچه از پیکر مطهر این مرد بزرگ ایران، باقیمانده بود, سوزاندند.

اهل فارس او را زاهد، اهل خراسان مهر، اهل خوزستان حلاج اسرار، در بغداد مصطلم، در بصره مخبر, اهل هند مغیث و اهل چین او را معین می‌خواندند.

برای لقب او، «حلاج» آورده‌اند:
نیکو سخن می‌گفته و اسرار را حلاجی میکرده است. کتب و آثار علمی‌ و هنری این مرد بزرگ یا سوزانده و نابود گشته و یا نزد اجانب است.و آنچه که امروز به او منصوب است، یقین نیست و میبایستی در آن تعمق نمود.


عطار نیشابوری دانشمند بزرگ عالم بشریت که در دوران او میزیسته است در باره‌ حلّاج میگوید: آن شير بيشه تحقيق، آن شجاع صفدر صديق، آن غرقه دريای مواج، حسين منصور حلاج، کار او کاری عجب بود، واقعاً غرايب که خاص او را بود که هم در غايت سوز و اشتياق بود و در شدت لهب و فراق مست و بی‌قرار. شوريده روزگار بود وعاشق صادق و پاک باز وجد و جهدی عظيم داشت، و رياضتی و کرامتی عجب. عالی‌ همت و رفيع قدر بود و او را تصانيف ، شعر و موسیقی و ترانه‌های بسيار است به الفاظی زیبا در ظاهر و مشکل در حقايق و اسرار و معانی و محبت کامل. فصاحت و بلاغتی داشت که کس نداشت. و دقت نظری و فراستی داشت که کس را نبود. و اغلب مشايخ بزرگ در برابر او تعظیم کردند و گفتند او را در تصوف و دانش رقیبی نيست.





یاد داشت‌های من از کتاب:

۲۴.۴.۹۸

ای کاش من هم یک حیوان بودم


چند فیلم راز بقا را تماشا کن و ببین حیوانات حتی ضعیفترین آنها، چگونه برای جایگاه خود تا پایِ جان می‌‌جنگند. و ۴۰ سال است که سرزمین و جایگاهت تحت اشغال غربی جنایتکارِ تروریست و نوکران وحشی و بی‌ سرا پایش است و تو تنها تماشاگری و دم نمیزنی.

۱.۳.۹۸

گوشه‌هایی‌ از تاریخ معاصر

عارف قزوینی شاعر قرن ۲۰ در سال ۱۳۲۳ 
در زمان آغاز ۲۳ سالگی با غزلهای خود دربین 
مردم شهرت یافت. ایرج میرزا شاعر طنزسرای
 معروف قرن ۲۰ ایران ، منظومه عارفنامه را 
در هجو وی سروده‌ است.عارف در ۵۲ سالگی 
در تنگدستی درگذشت. وی را در کنار دانشمند بزرگ 
جهان و ایران و پدر پزشکی‌ و دارو سازی جهان 
بوعلی سینا درهمدان اولین شهر دنیا 
و امپراطوری پارس‌ها بخاک سپردند.

سیاستمدار نامی ایرانی دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی و پس از کودتای نظامی ۲۸ مرداد که با دسیسه غربی‌ها و برای انتقام از وی که نفت ایران را که غربی‌ها میبردند، به ایران برگرداند، بوقوع پیوست. غربی‌ها با قرار دادن دکتر مصدق در مقابل شاه جوان ایران محمد رضا شاه پهلوی و ایجاد دشمنی بین این دو، روند دمکراسی و پیشرفت ملی‌ را در ایران از پا در آوردند. وی محکوم بخیانت شد و پس از سه سال در زندان در احمد آباد تا آخر عمر تحت حبس خانگی بود.

عکسی که دکتر مصدق به یکی از نمایندگان مجلس تقدیم کرده است. دکتر مصدق رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت را برعهده گرفت و نفت را از چنگ اروپایی‌های جنایتکار در آورده و به ملت ایران برگرداند ولی با خیانت آخوند‌ها که با پشتیبانی اروپایی‌ها او را کافر نامیدند، و دخالت سازمان‌های اطلاعاتی انگلیس، فرانسه و آمریکا که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد ، دکتر مصدق محاکمه و زندانی شد و به دلیل میهن پرستی‌ در میهن خویش زندانی و مجازات گشت. و غربی‌ها تمامی گناهان را به گردن شاه جوان انداختند که در این میان هیچکاره بود.

یکی‌ از خأنین به ملت ایران و نوکر بیچون وچرای سازمانهای اطلاعاتی غربی که با ایران فروشی بمدت بسیار کوتاهی بعنوان اولین رئیس جمهورِ جمهوری اسلامی ساخت غرب، در ایران بقدرت رسید. وی را ابوالحسن بنی صدر نامیدند ولی‌ از اصل و اصالت او هیچگونه مدرکی‌ وجود ندارد. مطابق معمول که غربی ها، نوکران خود را در امپراطوری فاسد رسانه‌ای خود بزرگ و حمایت میکنند، اینبار هم این خائن و نوکر را در کنار خبرنگار معروف ایتالیایی اوریانا فالانچی در ۱۹۷۹م نشانده و پس از رخداد سیاه فتنه سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) معروف به انفلاب جمهوری اسلامی، از او چهره‌ای ملی‌ ساختند تا در تحمیق ملت ایران تلاشی مضاعف نموده باشند. ولی‌ پس از شروع اختلاف بین جنایتکاران غربی بر سر غارت و چپاول ثروت‌های ایران که اینک بدست آنان افتأه بود، در نتیجه بین نوکر‌ها هم درگیری افتاده و تعداد بسیاری از این نوکر‌ها از صحنه سیاست، به کمک پاکسازی، فرار و ترور به سطل اشغال پرت شدند. خمینی انگلیسی‌ خیلی زود شروع به تصفیه مخالفان انگلیس کرد و بنی صدر با سیبیل تراشیده و لباس زنانه از ایران فرار کرده و بزیر سایه خایه ارباب خود، فرانسه بازگشت.

حجت اسلام خامنه ای درحال کشیدن پیپ در کنار آیتالله بهشتی و رفسنجانی پیش از رسیدن به مقام! آیتالله عظما رهبر معظم ولایت فقیه!!!

اثر نقاشی از محمد مصدق سیاستمدار ایران.

نقاشی از رباعیات خیام 


هنرمند مشهور ایرانی مرتضی کاتوزیان در حال کار: بنابر آمار رسمی نمایشگاه آثار او از پربیننده ترین نمایشگاههای هنر معاصر ایران است.




علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج ( ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی - ۱۳ دی ۱۳۳۸) زاده در دهکده یوش استان مازندران شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نواست.




سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان.



فرامرز پایور، (۲۱ بهمن ۱۳۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۸۸) استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز و نوازنده سرشناس سنتور بود. وی یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های موسیقی ایرانی و بزرگ‌ترین پایه‌گذار گروه‌نوازی در موسیقی سنتی ایرانی بوده‌است




مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در دی ماه ۱۳۷۳ بعد از یک دوره بیماری در ژنو درگذشت. بازرگان را پس از درگذشت به ایران بازگرداندند.




یکی‌ از نوکر‌های سازمان اطلاعاتی فرانسه، جعفر شریف امامی از یک خانواده آخوندی بود که بعدها رییس لژ فراماسونری ایران شد. انسان بدنامی بود و بخاطر حق حسابهایی که میگرفت به آقای ۵% معروف شده بود. شریف امامی در ۲۵ تیر ۱۳۷۷ در نیویورک درگذشت.

آیتالله سید حسین کاظمینی بروجردی بخاطر اعتراضها ومخالفتهایش به نقض حقوق بشر و عقاید سکولار زندانی سیاسی طولانی مدت است. لازم به ذکر است که این بابا اگر واقعا مخالف بود تا بحال او را کشته بودند. این در حبس نگاه داشتنِ بظاهر مخالفان، مانند در آب نمک خواباندن برای روز مبادا است. مثلا اگر در به تخته خورد و آخوند رفتنی شد، هنوز مهره‌هایی‌ برای نفوذ وجود داشته باشد.



تصویری از آیتالله سید محمود طالقانی که از شیعیان ایرانی‌ بود و مدت کوتاهی فریب سازمان‌های اطلاعاتی‌ غربی و شیعه دروغین خمینی را خورد. ولی‌ پس از اینکه دریافت که خمینی و دارو و دسته ش نه تنها شیعه بلکه اصولا مسلمان هم نیستند و تنها نوکران جیره خوار غربی هستند شروع به مخالفت نمود. ابتدا او را با اعدام پسرانش تهدید و ساکت نموده و سپس او را به روستای محل تولدش تبعید کردند. پس از مرگش (شهریور ۱۳۵۸) میلیون‌ها ایرانی‌ با بیل و کلنگ گورکن او عشقبازی کردند. (از گفته‌های خمینی ). این فریب خورده را از مبارزین ضد پادشاه میهن دوست ایران محمد رضا پهلوی و عضو نهضت آزادی میدانند.

احمد شاملو شاعر و نویسنده مشکوک حالیست که هیچگاه معلوم نگشت چرا با وجود ادعای ایرانی‌ بودند، سرسختانه تر و ستیزه جویانه تر از هر دشمنی به تاریخ و فرهنگ ایران میتازید. وی در تحمیق نسل جوان دوران شاه میهن پرست ایران، محمد رضا شاه پهلوی، نقش عظیمی‌ دارد و مانند همپالگی‌های خودش، علی‌ شریعتی‌، جلال ال احمق و دیگران، در نابودی ایران دستی‌ موثر بر آتش دارد.

استقبال از شهبانو فرح پهلوی توسط پرنسس بیاتریکس در فرودگاه آمستردام در سال ۱۳۴۱ جهت شرکت در مراسم جشن ۲۵مین سالگرد ازدواج خانواده سلطنت هلند.



محمد رضا شاه پهلوی آخرین شاهنشاه ایران و شهبانو فرح پهلوی در دیدار با ایندیرا گاندی. ایندیرا تنها دختر جواهرلعل نهرو بود که رهبری هند را بر عهده داشت.

ملکه فرح دیبا- شهبانوی ایران، که به گوشه و کنار ایران سفر کرده و با مردم عادی ایران همنشین میگشت. اینبار در دیدار از روستای لالجین نزدیک همدان ۱۷ خرداد ۱۳۵۵. روستاییان سفره ساده خود را برای او باز میکنند و ملکه ایران مانند مهمانی ساده از نان و ماست محلی آنان میخورد و به اوضاع روستای آنان رسیدگی مینماید.




گنبد شگفت انگیز کاخ سنا معماری زمان شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی. طراحی آن را حیدر غیائی انجام داد و پروژه توسط آقای رحمان صفایی انجام گرفت.


نقاشی مینیاتور از صحنه تسلیم کلید شهر قندهار به شاه جهان گورکانی. علی مردان خان فرمانروای قندهار به دربار صفوی وفادار بود.


شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، آخرین شاهنشاه ایران به همراه گوستف آدولف پادشاه سوئد - سال ۱۹۶۰ استکهلم پایتخت سوئد




شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، کارتر رئیس جمهور آمریکا - ۳۱ دسامبر سال ۱۹۷۷


شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، سخنرانی‌ در مجلس - تهران ۱۱ اکتبر سال ۱۹۵۱


Shah of Iran & French President Charles De Gaulle - October 16, 1961
شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی و رئیس جمهور فرانسه چارلز دی گولل - ۱۶ اکتبر ۱۹۶۱


 Shah of Iran & Empress Farah meeting dignitaries; French President Charles De Gaulle
شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی و رئیس جمهور فرانسه چارلز دی گولل - ۱۶ اکتبر ۱۹۶۱


تهران- ۱۹۵۳ - محمد رضا شاه پهلوی به همراه الیزابت انگلستان.

۲۴.۲.۹۸

آیا امام علی شرابخوار بود ؟


مقاله زیر در سایت نقد اسلام نوشته شده که عیناً کپی گشته و در این دفتر قرار داده میشود، لینک سایت در منبع میباشد.

در آیه ۴۳ سوره نسا بصراحت آمده است که زمانی که مست هستید نماز نخوانید؛

و توضیح داده که علت اینکار این است که بدانید چه میگوید. پرسش اینجاست که چرا این آیه آورده شده, مگر نوشیدن شراب در اسلام حرام نیست ؟؟ اگر هست پس چرا گفته در هنگام مستی, نماز نخوانید ؟ آیا در هنگامی که نماز نمیخوانیم میتوانیم مست باشیم ؟ اصولا این آیه در مورد چه کسانی و چرا آورده شده ؟

ابتدا خود آیه را می آوریم:
سوره نسا: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا 


خلاصه ترجمه: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، آنگاه كه مست هستيد گرد نماز مگرديد تا بدانيد كه چه مى‌گوييد….


ابن تیمیه از علمای بزرگ اسلام در خصوص شان این آیه می‌نویسد:

وقد انزل الله تعالى في علي:”يا ايها الذين ءامنوا لا تقربوا الصلاة وانتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون” لما صلى فقرأ وخلط “.(منهاج السنة ، ج ۴ ،‌ ص۶۵)
ترجمه: و الله در مورد علی‌بن‌ابی‌طالب نازل کرده است که:”ای کسانيکه ايمان آورده‌ايد، در حال مستی به نماز نزديک نشويد، تا زمانی که بدانيد چه می‌گوييد” ؛ زيرا هنگامی که نماز خواند,به علت مستی در نماز خود اشتباه كرد.


‍ آیا حضرت علی شرابخوار بود؟
سری به روایات دیگر در کتب دیگر علمای مسلمان میزنیم که ببنیم آیا این کسی که آخوندها به اندازه خدا برای وی منزلت و کرامت و معجزه میتراشند, شرابخوار بوده یا خیر.
۱) حدثَنَامُسَدَّدٌ ، حدثَنَا يَحْيَى ، عَنْ سُفْيَانَ ، قثنا عَطَاءُ بْنُ السَّائِبِ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ ، عَنْ عَلِيٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ , أَنَّ رَجُلا مِنَ الأَنْصَارِ دَعَاهُ وَعَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ عَوْفٍ ، فَسَقَاهُمَا قَبْلَ أَنْ تُحَرَّمَ الْخَمْرُ ، فَأَمَّهُمْ عَلِيٌّ فِي الْمَغْرِبِ ، فَقَرَأَ قُلْ يَأَيُّهَا الْكَافِرُونَ سورة الكافرون آية ۱ فَخَلَطَ فِيهَا فَنَزَلَتْ لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ سورة النساء آية ۴۳ . كَذَا أَخْرَجَهُ أَبُو دَاوُدَ ، وَأَخْرَجَهُ التِّرْمِذِيُّ ، عَنْ عَبْدِ بْنِ حُمَيْدٍ ، وَقَالَ : حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ . وَرَوَاهُ النَّسَائِيُّ ، عَنْ عَمْرِو بْنِ عَلِيٍّ ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ ، عَنْ سُفْيَانَ بِنَحْوِهِ(اسناده صحیح)
ترجمه: از علی روایت شده است که شخصی از انصار؛ او و عبدالرحمن بن عوف را دعوت نموده و به آن دو شراب قبل از حرمت شراب ، شراب نوشانید ؛ علی در نماز مغرب, امام ایشان شده و (به علت مستی) سوره کافرون را اشتباه خواند؛ پس آیه نازل شد که زمانی که مست هستید نزدیک نماز نشوید و…
منابع این حدیث: سنن ابی داوود ج ۳ ص ۳۲۵ – لاحادیث المختاره ج ۲ ص ۱۸۸


حکم علامه شیخ ناصر الدین آلبانی به صحیح بودن حدیث. الحکم الالبانی: صحیح
۲) أَخْبَرَنَار أَبُو أَحْمَدَ عَبْدُ الْوَهَّابِ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَلِيٍّ ، بِبَغْدَادَ ، أَنَّعَبْدَ الأَوَّلِ بْنَ عِيسَى السِّجْزِيَّ أَخْبَرَهُمْ ، قِرَاءَةً عَلَيْهِ ، أَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُظَفَّرِ ، أَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ السَّرْخَسِيُّ ، أَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ خُزَيْمٍ ، ثَنَا عَبْدُ بْنُ حُمَيْدٍ ، أَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ سَعْدٍ ، قَالَ : أَنَا أَبُو جَعْفَرٍ الرَّازِيُّ ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ السَّائِبِ ، عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيِّ ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ، قَالَ : صَنَعَ لَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ طَعَامًا ، فَدَعَانَا ، وَسَقَانَا مِنَ الْخَمْرِ ، فَأَخَذَتِ الْخَمْرُ مِنَّا ، وَحَضَرَتِ الصَّلاةُ فَقَدَّمُونِي ، فَقَرَأْتُ قُلْ يَأَيُّهَا الْكَافِرُونَ { ۱ } لا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ { ۲ } سورة الكافرون آية ۱-۲ وَنَحْنُ نَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ، قَالَ : فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ يَأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ سورة النساء آية ۴۳ .


ترجمه: از علی‌بن‌ابی‌طالب نقل شده است که گفت: عبدالرحمن‌بن‌عوف برای ما غذایی درست کرد و ما را دعوت نموده و به ما شراب داد؛ وقتی شراب نوشیدیم وقت نماز شد؛ عبدالرحمن من را مقدم کرده و من در نماز سوره کافرون را اینگونه خواندم لا اعبد ما تعبدون و نحن نعبد ما تعبدون پس خداوند این آیه را نازل نمود که: ای کسانی که ایمان آوردید مبادا در حال مستی به سراغ نماز بروید تا زمانی که بدانید چه می‌گویید.
منابع این حدیث: لاحادیث المختاره از علامه ضیاء الدین المقدسی ج ۲ ص ۱۸۷ ـ سنن ابی داوود ج ۲ ص ۱۸۲
بررسی سندی روایت و اعتبار راویان این حدیث:
ابوالحمد عبدالوهاب بن علی بن علی : ثقه حجه
عبدالاول بن عیسی السجزی : ثقه محدث
عبدالرحمن بن محمد بن المظفر : صدوق حسن الحدیث
عبدالله بن احمد السرخسی : ثقه
ابراهیم بن خزیم : صدوق حسن الحدیث
عبد بن حمید : ثقه حافظ
عبدالرحمن بن سعد : ثقه
ابوجعفر الرازی : مقبول
عطاء بن سائب : صدوق حسن الحدیث
ابی عبدالرحمن السلمی : ثقه ثبت


خوب همانطور که در پایان متن بالا دیدید ما تمامی راویان این احادیث را بررسی کردیم و همه آنها از نظر اعتبار رجالی, انسانهای معتبری بودند و این حدیث ازین نظر یک حدیث کاملا صحیح و معتبر میباشد.
و نتیجه اینکه امام اول شیعیان و کسی که خدا تمام کهکشانها را بخاطر گل روی او ساخته نه تنها شرابخوار بوده, بلکه بدتر از همه اینکه در حالت مستی نماز هم میخوانده.
خود حدیث مفصل بخوان……..

منبع

مدتی قتل تو اندازم عقب


علی‌، عمرو را از پا درآورد و نزد محمد آمد. محمد پرسيد: «چرا هنگامی كه با او روبرو شدی، او را نکشتی ؟» علی‌ در پاسخ گفت: «مادرم را دشنام داد و بر چهره ام، آب دهان انداخت. ترسيدم اگر او را بكشم برای خشم خودم باشد. او را وا گذاشتم تا خشم فرو نشست، سپس او را كشتم!!» *

چون علی سر میبرید از خصم دین
کرد او تف بر امیرالمؤمنین

پس علی شمشیر خود کردی غلاف
مدتی از قتل او داد انصراف

«گشت حيران آن مبارز زين عمل**»
«وز نمود عفو و رحمت بی‌ محل»

«گفت: بر من تيغ تيز افراشتی »
«از چه افکندی مرا بگذاشتی ؟»

گفت حضرت چونکه من دارم غضب
مدتی قتل تو اندازم عقب

گفت یارو یاعلی لفتش نده
گفت تف انداختی، حالا بده

کشتن اینجوریت حیف است حیف
نِروسم حالا، نخواهم کرد کیف

خود سرت را میبرم تنگ غروب
نیستم الانه توی مود خوب!

چند ساعت چونکه گشتی زجرکُش
گردنت را میزنم با حال خوش.

هر که تف انداخت بر روی علی
شد شکنجه، کشته شد با معطلی.

اصغر قاتل




Amazing Persian Music

۱۸.۱.۹۸

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود


گفت انوری که بر اثر بادهای سخت
ویران شود سراچه و کاخ و سکندری
از بخت بد نوزیده است هیچ باد
یا مرسل الریاح تو دانی و انوری!

مملکت با کفر میماند ولی‌ با ظلم نمیماند. مردمی که هر ظلمی را نزدیک به ۴۰ سال تحمل کرده و نه تنها کاری نمیکنند، بلکه به همدیگر هم ظلم مینمایند، با ملتی نفرین شده تفاوتی ندارند. ایزد یکتا به بازماندگان کشته شدگان سیل که بعمد در ایران راه انداختند، صبر و تحمل عنایت بفرماید.

اگر محول حال جهانیان نه قضاست

چرا مجاری احوال برخلاف رضاست
هزار نقش برآرد زمانه و نبود
یکی چنانکه در آینه تصور ماست
کسی ز چون و چرا دم همی نیارد زد
که نقشبند حوادث ورای چون و چراست!



۱۳.۱۲.۹۷

شعر برگزیده خالیگوزاری شعبه بی‌ بی‌ سی‌ موسوم به فارس! بازنشر


شعر برگزیده خبرگزاری فارس وابسته به بی‌ بی‌ سی‌ در راستای توصیف پیامبران! خالیگوزاری که یکبار برای نمونه و وقتی‌ خودش نشئه تریاک بود، در وصف تریاک- این معشوقه ۲ قرنی غربی ها- راست گفت!!این به اصطلاح شعر که بیشتر به هذیان گویی یک تریاکی جفا دیده شبیه است تا شعر، ۵ سال پیش در سایت فارس منتشر و حذف شد.

آه از دمی که حقه وافور ما شکست
کروبیان زغصه گزیدند پشت دست
آدم کشید یک دو سه بستی چو در بهشت
شد توبه اش قبول ز عصیان خویش دست
نوح نبی اگر دوسه بستی نمیکشید
برکشتی نجات ز طوفان نمینشست
زردشت داشت نام و نشان از پیامبران
زیرا که داشت آتش وافور روی دست
چوب صلیب به دسته وافور گر نبود
عیسی از آن به چرخ چهارم نمیگذشت
احمد کشید یک دو سه بستی و به عرش رفت
با دست دوست در شب معراج عهد بست
در جنگ بدر یک دو سه بستی علی کشید
آن شد سبب که پشت همه کافران شکست
در کربلا حسین علی داد نشئه داد
چسباند و هی کشید و ز بست بست روی بست
مقصود جذبه احدیت بود ز این
"مفتون" نه این عصاره مفلوک زشت و پست!!

سلمان رشدی کجایی که رو دستت زدند، ولی‌ تو کجا و این کجا!! تو در مقابل این توهین خالیگوزاری فارس، عین تقدس و احترامی!

ساعتی پس از انتشار خبر توهین سخیف خبرگزاری فارس به پیامبران و ائمه، این خبرگزاری مطلب مذکور را از روی وب‌سایت خود حذف کرد.
نخیزد دشمنی الا ز هذیان
تو هذیان بر زبان خود مگردان .

۲۴.۵.۹۷

در تردّد مانده‌ایم اندر دو کار


سرزمین اشغالی آناتولی که بخش غربی ایران بزرگ میباشد و از زمان جنگ جهانی‌ اول (بطور مشخص از سال ۱۹۱۵ میلادی) با کمک انگلیس و فرانسه و یهودیان، به اشغال ترک‌ها در آمده و قبایل بغایت وحشی و بربر ترک با کشتار و راندن میلیون‌ها ساکنان ایرانی‌ این سرزمین، و تصاحب خانه و اموال آنان، آنجا را غصب کرده ا‌ند- سرزمینی که امروزه به ناحق آنرا ترکیه مینامند- امروزه تبدیل به بهشت تروریست‌های غربی شده است.
این سرزمین یکی‌ از معدود اماکنی در دنیا است که بطور علنی و آشکار اردوگاه‌های پرورش تروریست دارد. و تولیدات خود، یعنی‌ تروریست‌ها را به کشور‌های جهان فرستاده و عملیات هولناک و بربرمنشانه و غیرانسانی‌ انجام میدهند.
این مطلب را همه مردم آگاه دنیا میدانند. و میدانند که مثلا اگر در دانمارک تروریستی را بطرز مسخره‌ای از زندان فراری داده و او را رها سازند، وی بلافاصله راهی‌ مرکز عملیاتی خود، یعنی‌ ترکیه میشود.

-مردم دنیا میدانند که اگر در طول یک شب، بیش از صد ماشین سواری در خیابان‌های سوئد به آتش کشیده میشوند، عوامل تروریستی این عمل جنایتکارانه را میبایستی در راه ترکیه دستگیر کنند.

-اگر در خیابان‌های آلمان، مردم عادی بخاک و خون کشیده میشوند، عامل این جنایت تروریستی را میبایستی از شبکه جنایت یعنی‌ دولت ترکیه درخواست کنند.

-مردم آگاه دنیا میدانند که اگر در اوکراین، در مصر، عراق، سوریه، در ایران، در افغانستان، در پاکستان، در بالکان، در ایتالیا، در کشور‌های آفریقایی به ویژه نیجریه، لیبی‌، تونس و سومالی، در گرجستان، در روسیه و حتی در آمریکا اینجا و آنجا بمبی منفجر شده، یا شخصی‌ سلاح گرم یا سرد در دست گرفته و بمردم کوچه و خیابان حمله می‌کند، در شهر‌های ایران اسید بصورت زنان میپاچد و نوابغ و قهرمانان و الیت جامعه ایرانی‌ را ترور می‌کند...!!!

بدون شک تروریست جنایتکار ترک تبار و از یکی‌ از اردوگاه‌های پرورش تروریست ترکیه صادر شده است، هرچند دارای گذرنامه قرقیزستانی و یا جای دیگری باشد.
تنها در انگلیس و فرانسه و دانمارک که شرکای ترک‌ها میباشند و در اردوگاه‌های تروریستی ترکیه، بعنوان مربیان و استادان فنون جنایت، مشغول پرورش تروریست میباشند، مردم از شر ترک‌ها در امانند و درغیراینصورت این شبکه مخوف با نام‌های مختلفی‌ مانند النصره، اخوان المسلمین، دأعش، بوکو حرام و و و مشغول باجگیری از مردم دنیا است و بدین ترتیب به هستی‌ کثیف و نفرت انگیز خود ادامه داده و تا تیشه به ریشه آدمیت در دنیا نزند از پا نمینشیند.
این حقایق را فقط احمق‌ها نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند، و مطالب تازه‌ای نیست. اما آنچه که بهانه این نوشتار است، طرح این پرسش میباشد، که تا کی‌ این شبکه تروریستی غربی- ترکی‌ که امروزه ایران را به اشغال خود دراورده و مواد خام ایران را مانند نفت و گاز و آهن و الومینوم و طلا و اورانیموم و و و را بنام خود به دنیا صادر می‌کند، میتواند به حیات نفرت انگیز خود ادامه دهد و تا کی‌ ملت بزرگ ایران میبایستی تحت اسارت این شبکه شیطانی رنج ببرد؟ آیا زمان آن نرسیده است که بهر قیمتی -حتی اگر بیش از نیمی از ملت ایران کشتار گردند- ملت ایران خود را از شر این طاعون و سرطان- که اگر همینگونه پیش برود در نهایت موجب مرگ او خواهد شد - رها سازد ؟ پرسش اینجاست که این ملت که ۴۰ ساله جهنم را تجربه کرده است، دیگر از چه میترسد؟ و دیگر چه دارد که برای از دست دادنش، نگران باشد؟

بر سر اغیار چون شمشیر باش
هین مکن روباه‌بازی شیر باش
تا ز غیرت از تو یاران نگسلند 

زان که آن خاران عدو این گلند
آتش اندرزن بگرگان چون سپند 

زانکه آن گرگان عدو یوسفند.

۱۲.۵.۹۷

کره زمین بزرگ است ولی‌ حماقت غربی جنایتکار بزرگتر است



هفته گذشته سه فکر و اندیشهِ نشئت گرفته از سه واقعیت موجود حال حاضرِ دنیا، غالب گستره ذهن من بود که تلاش می‌کنم برای خودم آنها را تجزیه و تحلیل کنم.

۱- از نتایج برخاستن فتنه سال ۱۳۵۷(۱۹۷۹ غربی) در ایران و برچیده شدن نظام شاهنشاهی در ایران که در پی دسیسه غربی‌های جنایتکار و به کارگردانی اسراییلی ها صورت پذیرفت، و محمد رضا شاه پهلوی که صرفنظر از عدالت گستری او بعنوان یک شاه، یکی‌ از بهترین انسان‌هایی‌ بود که نه تنها در ایران بلکه در سراسر دنیای آنزمان یافت میشد، از ریاست و رهبری ملت ایران برکنار گشته و مشتی غیر ایرانی‌ِ اجنبیِ جنایتکارِ گدا صفتِ پست فطرتِ گشنهِ روانی‌ِ بیرحمِ نوکر غربِ ابلیس منش بر سرکار آمده و با هدف جاگیر شدن در ایران، بمنظور چپاول آباد‌ترین کشور دنیایِ آنروز ها، میلیون‌ها ایرانی‌ را کشته، دربدر ساخته و یا به اسارات دراوردند، ( و انتقام محمد رضا شاه را از ملتی ناسپاسِ بیخبرِ در رویا گرفتند که گفته ا‌ند خدا کار ظالم را به ظالم واگذار میسازد) علاوه بر ویرانی ایران، نابودی کره زمین هم را شامل میشود. بدین ترتیب که:

- اروپایی و امریکایی که به ذات و بطور نهادینه و ژنتیکی احمق و جنایتکار پیشه است، به تصور اینکه زرنگی کرده و به منبع ثروت رسیده است، خرطوم‌های مرگبار خود را در ذخائر نفت و گاز خلیج پارس و دریای مازندران فرو برده و شیره زمین را با ولع یک عرب عزب ِ ایستاده در مقابل درب حمام زنان، مکیده و به غرب برده و در آنجا سوزانده و در نتیجه سالانه هشت میلیون تن.... سالانه هشت میلیون تن!!!! گاز‌های سمی از جمله گاز‌های سمی دی‌اکسید کربن و متان را در جو زمین رها ساخته (حساب کنید حجم گاز‌های سمی رها شده در جّو کره زمین را در ظرف ۴۰ سال !!!!) و نه تنها موجب نازک شدن لایه ازون ۱ (و یا لایه نگاهدارنده زمین از تبادل گاز‌های کشنده) گشته ا‌ند، بلکه با کشیدن شیره زمین، باعث سبک شدن زمین نیز شده و آنرا بی‌ ثبات ساخته ا‌ند. و بدین ترتیب سفر زمین به طرف خورشید را موجب گشته و اگر بهمین ترتیب پیش برویم سال آینده چند پله دیگر به خورشید نزدیکتر خواهیم شد و زمین به تدریج به یک کوره سوزان تبدیل خواهد گشت.

هزاران سال پیش پارس‌ها نفت و گاز را کشف کرده و آنرا مورد استفاده معقول قرار میدادند. هیچگاه لایه‌های زمین را از این مایع خالی‌ نکرده و بدین ترتیب موجب برهم خوردن بالانس لایه‌های زمین و همچنین آلودگی هوای کره زمین نگشتند. و با اینکه دانشمندان پارسی از جمله زکریای رازی‌ دانشمند ایرانی‌، نفت سپید، قیر، انواع مختلف مواد پلاستیکی را از نفت مشتق ساختند ولی‌ هیچگاه برای ساخت مواد خوراکی مصنوعی، وسائل زندگی‌ پلاستیکی و مصنوعی که در تماس مستقیم با آدمی‌ و زیستگاه کره زمین است، استفاده از پارافین در مواد خوراکی صنعتی (همبرگر‌های شرکت امریکایی مک دونالد که با دستور عمل ایرانی‌ و مواد مشتق از نفت تولید میگردد) ، ساخت پارچه‌های مصنوعی از مشتقات نفت، تولید سیمان در حجمی در حد تخریب لایه سنگ و خاک زمین و و و حماقت‌های دیگر غربی بربرِ تازه به دوران رسیده، موجب نابودی زیستگاه موجودات و جانداران روی کره زمین نگشتند. هزاران و یا شاید میلیون‌ها سال برای کره زمین طول کشیده است تا زمین مکان امنی‌ برای زیستگاه موجودات گردد، و تنها ۲۰۰ سال برای غربی و یا مجسمه بلاهت، طول کشیده است تا زمین را به جایگاهی‌ غیرقابل زیست تبدیل سازد!

۲- دومین نکته‌ای که هفته گذشته موجب تکدر خاطر گشت، مساله مربوط به ترک فوتبالیست به نام -مسعود اوزیل -که در تیم ملی‌ فوتبال آلمان میدود، است.

باز تا پیش از فتنه ۵۷ و بلند شدن ترک‌ها از خاک پیسی، تمامی ملت‌های دنیا، ترک‌ها را مشتی وحشی بیابان نشینِ قاتلِ بیسرا و پاِ راهزنی که بخاطر یک پاکت سیگار ماشین‌هایی‌ را که از مرز آن سرزمین اشغالی میگذاشتند لخت میکردند، میشناختند. که همه همتشان در این خلاصه میگشت که مردانشان را برای باربری به ایران بفرستند ، زنانشان برای قذافی و مصر و افریقای شمالی‌، فحاشی کنند، و زن و مرد برای کشور‌های اروپایی به پست‌ترین کار‌ها بپردازند. این ترکا به برکت ویرانی ایران و سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و بالکان و همدستی با عملیات کشتار و تروریستی غربی ها، از حضیض ذلت برخاسته و بظاهر شبیه مردم گشتند. ولی‌ احمق را چه پالان ابریشمی بر دوشش فکنی‌ چه از نوع جل ، در نهاد همان موجود نفرت انگیزی که بوده، خواهد بود. این مقدمه کوتاه را که برای ثبت در تاریخ واقعی‌ برای آیندگان ایران نوشتم، بهانه خواهم ساخت تا عمق حماقت یک ترک را به اثبات رسانم.

اوزیل که در تیم ملی‌ فوتبال آلمان میدوید و اتفاقا کارش هم گرفته بود و آلمان‌ها هم او را دوست داشتند و هم هر جا که میرفت با احترام شایسته، با او برخورد میگشت، در سفری به کردستان اشغالی و یا ترکیه جعلی با جنایتکار ترین، نژاد پرست‌ترین و نفرت انگیز‌ترین موجودی که در تاریخ بشر تنها چند نمونه انگشت شمار وجود دارد، یعنی‌ دیکتاتور ترکا، رجب عردوغان، دیدار کرده و دست او را میبوسد. سپس تحت تاثیر افکار اهریمنی و شوم و جاهلانه او و سازمان جنایتکار اطلاعاتی‌ ترکا قرار گرفته و زمانی‌ که به آلمان برمیگردد، رجب قاتل را که دست‌هایش تا مفرق به خون زنان و کودکان کرد آغشته است، را "رهبر من"!!! خطاب کرده و در بازی‌های که برای تیم ملی‌ آلمان انجام میدهد، نه تنها نمیدود، بلکه در کمال ناسپاسی و نمک ناشناسی موجبات باخت تیم ملی‌ آلمان را هم فراهم میسازد.

و کاش موضوع بهمین جا بپایان میرسید و در نتیجه منهم فقط بتکان دادن سر - بعنوان تاسف- اکتفا کرده و به انگشتان نازنینم این رنج را تحمیل نمیساختم تا از او بنویسم و بدین ترتیب او را مفتخر سازم. ولی‌ متاسفانه، این ترک احمق، زمانی‌ که با انتقادات بجای آلمان‌ها و جوامع انسانی‌ مدافع حقوق بشر، مواجه میشود، در پشت شعار ترکیِ "ننه من غریبم" خود را پنهان ساخته و آلمان‌ها را به زیر انتقاد برده و آنان را نژاد پرست خوانده و از این صفت نفرت انگیز نالیده است!!!! یعنی‌ باور کردنی نیست که یکی‌ دست نژاد پرسترین قرمساق تاریخ را ببوسد و او را "رهبر من" بخواند و دریای خونی که او بخاطر نژادپرستی راه انداخته و راهزنی‌ها و اشغالگری‌ها و اعمال تروریستی او در کشور‌های دیگر را ندید بگیرد و سپس از نژاد پرستی بنالد!!! و پرسشی که اینجاست این است که این ترکی‌ که در آلمان بدنیا آمده، در محیطی‌ آزاد بزرگ شده و تربیت یافته، درس خوانده، جهان دیده، به بزرگترین منابع اطلاعاتی‌ و کتابخانه‌ای و و و دست رسی داشته، و در برخورد با دیگر انسان‌ها میبایستی حداقل‌ها را فرا گرفته باشد، ولی‌ همچنان دستان جنایتکار تاریخ را میبوسد و او را میستاید، آیا بجز حماقت و خریت نژادی و نهادینه شده، دلیل دیگری هم برای این سیرکی که راه انداخته، میتوان تراشید؟ مسلم است که پاسخ- نه - است.

۳- نکته آخر که بیشتر شبیهه یک جک است تا واقعیت، خبر مربوط به فرار از زندان یک زندانی از زندان موقت در دانمارک است. این زندانی که بعنوان یک سوریه‌ای ۴۶ ساله (۲) بجرم عملیات تروریستی در ایتالیا دستگیر و در زندان موقت دانمارک بسر میبرد، چهار شنبه شب با ملاقاتی خود لباسش را عوض کرده و به راحتی‌ از درب زندان خارج شده و ناپدید گشته است. و هر چه پلیس دانمارک و اروپا دنبالش میگردند از او خبری نیست. این شیوه فرار از زندان که بیشتر در دهه‌های ۲۰ تا ۶۰ اتفاق میفتاد، چند شب پیش در دانمارک رخ داد. و پرسش اینجاست که آیا این کار عمدی صورت گرفته است و پلیس دانمارک هم مانند سیستم بانکی دانمارک که در پولشویی برای کارتل‌های مخوف مواد مخدر دنیا رکورد زده و پس از سیستم پول شویی بانک مرکزی انگلیس در رده دوم جهان ایستاده، فاسد است و با گرفتن پول از جایی‌ او را رها ساخته و یا نه میبایست پلیس و نظام امنیتی دانمارک را نظام دهه بیستی نامید؟