‏نمایش پست‌ها با برچسب گفتار اندر آفرینش عالم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب گفتار اندر آفرینش عالم. نمایش همه پست‌ها

۲۹.۱۰.۹۶

گفتار اندر آفرینش عالم


همانطوری که همه میدانیم فردوسی‌ کبیر تنها حماسه سرا نبوده و شاهنامه هم کتاب نوشته شده به سبک حماسی نیست. فردوسی‌ نخست یک مورخ، یک ستاره شناس، و یک حکیم بزرگ است( بعنوان مثال در شاهنامه، فردوسی چگونگی گردش زمین بدور خورشید - چگونگی رخداد چهار فصل - روز های ماه و ۱۲ ماه سال را نه تنها شرح و تفسیر مفصل داده است، بلکه در مورد آنها معما هایی را هم ارائه میدهد که تنها قهرمانان شاهنامه میتوانند آنها را گره گشایی کنند. و یا در مورد علم و دانش پزشکی، در داستان زال و رودابه، و چگونگی زایمان رودابه و تولد رستم، عمل جراحی سزارین رودابه مادر رستم در این داستان آنچنان دقیق و صحیح نوشته شده است که انگشت حیرت خواننده را بی‌ اختیار بطرف دندان میبرد. فردوسی شرح بوجود آمدن زمین و موجودات کره زمین را آنچنان شگفت انگیز توضیح میدهد تو گویی او، شاهنامه را پس از ملاقات با خدا و ایزد یکتا نوشته است! ). بعلاوه شاهنامه تلاش دارد تمام صفحات سوزانده و نابود شده تاریخ پیدایش بشر، چگونگی بوجود آمدن زمین و کائنات، تاریخ تمدن اولیه بشر که نخست در فلات قاره ایران بوجود آمده است ، چگونگی روزگار پیشین آدمیان را در قالبی‌ که حتی کسانی که به اندازه کافی هم سواد و آگاهی ندارند، ارائه داده و به خواننده بیاموزد.
شاهنامه تاریخ اجتماعی ایرانیان باستان را بتصویر میکشد، و تمدن اخلاقی و معنوی ایرانیان در دوران باستان را بنمایش میگذارد. شاهنامه بجهانیان میگوید که مردم باستان از نظراخلاق وفرهنگ درچه سطحی بودند وچگونه زندگی‌ میکردند، اوضاع سیاسی ایرانیان باستان چگونه بوده است، و ازهمه مهمتر نقش زن در ایران باستان (و پیش از اینکه اسلام آخوندی، زن را در گروه دیوانگان، مهجورین و کودکان قرار بدهد و موجودیت زن را تا حد پرهیز و ننگ در جامعه جا انداخته و آنرا در پستو خانه ها پنهان سازد) چگونه بوده است.
بنظر من حکیم فردوسی‌، بیش از اینها در شاهنامه با ایرانیان سخن گفته است. سخنانی مهم و با ارزش که برای دانستن آنها میبایستی شاهنامه را خواند. بهمین دلیل، با اندک سوادی که در مکتب خانه روزگار آموخته ام، پا از گلیم خود فراتر نهاده و شاهنامه را به نثر مینویسم. و هدفم از اینکار تنها، شاهنامه خوانی نیست، بیشتر بدنبال حس کردن فردوسی از لابلای سخنان ارزشمند او هستم و بس. کسانی که با من در این سفر همراهند، کم و کاستی های مرا ندید بگیرند، چرا که درویش است و همینیست که هست .

پیش از شروع باید متذکر شد تمامی شاهنامه های در دسترس جوانان ایرانی دستخوش حمله نابکاران و پلیدان قرار گرفته و ابیاتی از آنها حذف- ابیاتی اضافه-و در بسیاری جاها ابیات پس و پیش شده اند تا معنای واقعی آنها از بین رفته و پوچ به نظر آیند . این قسمت هم که بنام گفتار اندر آفرینش عالم در زیر میاد یک سوم آنچه فردوسی کبیر سروده است میباشد و قسمت اعظم آن سانسور شده است.
گفتار اندر آفرینش عالم:


از آغاز باید که دانی درست
سرِ مایهٔ گوهران از نخست

که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان ، تا توانایی آرد پدید

سرِ مایهٔ گوهران این چهار
برآورده بیرنج و بی‌روزگار

یکی آتشی برشده تابناک
میان، آب و باد از برِ تیره خاک

نخستین که آتش بجنبش دمید
زگرمیش پس خشکی آمد پدید

وزان پس ز آرام سردی نمود
زسردی همان باز، تری فزود

چو این چار گوهر بجای آمدند
زبهر سپنجی سرای آمدند

گهرها یک اندر دگر ساخته
ز هرگونه گردن برافراخته

پدید آمد این گنبد تیزرو
شگفتی نمایندهٔ نوبه‌نو

ابر ده و دو هفت شد کدخدای
گرفتند هر یک سزاوار جای

در بخشش و دادن آمد پدید
ببخشید دانا چنان چون سزید

فلکها یک اندر دگر بسته شد
بجنبید چون کار پیوسته شد

زمین را بلندی نبد جایگاه
یکی مرکزی تیره بود و سیاه

ستاره برو برشگفتی نمود
بخاک اندرون روشنائی فزود

همی برشد آتش ، فرود آمد آب
همی گشت گرد زمین آفتاب

چو دریا وچون کوه وچون دشت و راغ
زمین شد بکردار روشن چراغ

ببالید کوه آبها بردمید
سر رستنی سوی بالا کشید

گیا رست با چند گونه درخت
بزیر اندر آمد سرانشان زبخت

ببالد ندارد جز این نیرویی
نپوید چو پیوندگان هر سویی

وزان پس چو جنبنده آمد پدید
همه رستنی زیر خویش آورید

خور و خواب و آرام جوید همی
وزان زندگی کام جوید همی

نه گویا زبان و نه جویا خرد
ز خاک و ز خاشاک تن پرورد

:::::::::::::::::::::

:::::::::::::::::::::
نداند بد و نیک فرجام کار
نخواهد ازو بندگی کردگار

چو دانا توانا بد و دادگر
از ایرا نکرد ایچ پنهان هنر

::::::::::::::::
::::::::::::::::

چنینست فرجام کار جهان
نداند کسی آشکار و نهان.....

فردوسی‌

فردوسی‌ نخست در شاهنامه از چگونگی پیدایش کائنات و ستارگان و سیارات و کره زمین و حیوانات و گیاهان و انسان سخن گفته و آنها را به تفصیل شرح میدهد. تمام دانشی که امروزه در مورد چگونگی بوجود آمدن هستی دارد- در واقع همین گفتاری است که فردوسی کبیر هزاران سال پیش در شاهنامه به شیوه ای استادانه شرح داده است.


حکیم بزرگ ایران زمین میگوید:
از آغاز باید که دانی درست
سرِ مایهٔ گوهران از نخست
پیش از هر چیزی باید بدانی که از کجا آمده ای. منشاء موجودیت و سرِ مایهٔ گوهران و آفرینش از کجاست.

که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید
بدان، تا توانایی آرد پدید

یزدان که پیش از و بیش از هر صفتی - زیباست - از ناچیز- همه چیز را آفریده است. دانستن توانستن است پس بدان.
این ناچیز چیست ؟ فردوسی توضیح میدهد:
سرِ مایهٔ گوهران این چهار
برآورده بیرنج و بی‌روزگار

یکی آتشی برشده تابناک
میان، آب و باد از برِ تیره خاک

چهار مایه اصلی آفرینش و موجودیت هستی یعنی آتش - آب - باد و خاک سرِ مایهٔ آفرینش و خلقتند. و مواد لازم برای ساخت تمامی هستی از این چهار عنصر - سرِ مایه- گرفته اند. و اما خود این چهار عنصر از کجا آمده و چگونه خلق شدند؟ چگونه موجودات از این چهار عنصر خلق شده اند؟ فردوسی توضیح میدهد:
نخستین که آتش بجنبش دمید
زگرمیش پس خشکی آمد پدید

فرضیهٔ بیگ بنگ که تازه آدمیان در قرن ۲۰ به آن پی‌ بردند، میگوید: در جهان هستی‌ نخست گاز ها بودند و ذرات آتشین، سپس بر اثر اتفاقاتی که هنوز برای علم روشن نیست، این ذرات پراکنده ‌و آتشین شروع بحرکت دورانی و چرخش منظم کرده و تشکیل هسته‌های ستارگان و سیارت و خشکی ها را میدهند. فرضیهٔ مفصلی است که من این چند خط را بطور مختصر و ناقص نوشتم، جالب اینجاست که فردوسی‌ تقریبا ۱۰۰۰ ساله پیش این فرضیهٔ را بخوبی‌ شرح داده است و اینکه در روسیه و انگلیس و آمریکا و چین و دیگر جاها برای شاهنامه شناسی یک دانشگاه ویژه دارند - بی دلیل نیست. فردوسی میفرماید ابتدا ذرات آتش به جنبش درآمده و سپس از گرمی آنان خشکی گرم پدید میاید.