Gonzo shakes up the competition with tambourine MASTERCLASS | Auditions | BGT 2019
نمایش پستها با برچسب ژاپن. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب ژاپن. نمایش همه پستها
۳۰.۶.۹۸
۲۰.۱.۹۷
ترامپ و ژاپنی ها... بدبخت ملتی که قاتلین نیاکان خود را دوست دارد. Mike Diva
Japanese Donald Trump Commercialトランプ2016
ویدئویی تبلیغاتی ساخت هنرمند ژاپنی بنام مایک دیوا که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد و ظرف تنها یک هفته ۱۳ میلیون بیننده داشت.
۵.۷.۹۶
معمولان هنگامی که آدمی غم گذران زندگی را نداشته باشد، یا هنرمند میگردد و یا جانی
روستای اندکیت منطقهای از ژاپن است که مردم آن بکار کشاورزی مشغولند و بویژه محصول اصلی آنان تولید برنج میباشد که بیش از ۲۰۰۰ سال است که در این منطقه محصول بومی است. چندین سال پیش، با هدف افزایش گردشگری در این روستای کوچک، مقامات روستا تصمیم به خلق و ایجاد تصاویر بزرگ و دقیق از تاریخ سنتی منطقه، با استفاده از استراتژیک کاشت انواع مختلف برنج گرفتند. امروزه این روستا بخاطر نقاشیهای رنگارنگ برنجی که هر ساله با کمک صدها (و گاهی هزاران) داوطلب محلی در شالیزارهای این روستا بوجود می آید، در سراسر ژاپن شناخته میشود. تصاویر نگاهی از بالا به این شالیزارها دارد، البته از کامپیوتر برای زیباتر شدن تصاویر یاری جسته شده و تصاویر کمی تا قسمتی ویرایش گشته است.
۲۳.۶.۹۶
مراسم پایانی جشن آخر تابستان در ژاپن
تابستان در ژاپن بمعنای انفجارهای رنگارنگ در آسمان است. که در طیِ حدود ۲۰۰ جشنواره فصلی ( به ژاپنی: hanabi taikai) در ماه ژوئیه و اوت برگزار می شود.
برگزاری این جشنها مرتبط با سنتهای ژاپن است. پیش از سال ۵۷ و پیش از فتنه غربی، عرب و ترک در ایران، بدلیل فقر گسترده در ژاپن این جشنها راکد بود و برگزار نمیگشت و یا در حد بسیار محدود و خصوصی برپا میگشت. امروزه با توجه به ثروتمند گشتن شرق دور ایران، این جشنها با گستردگی چشمگیر، باشکوه و زیبا هرساله و برای عموم و همگانی برگزار گشته و اتحاد و اتفاق را در بین مردم ژاپن مستحکمتر میکند.
۱۴.۵.۹۶
ساخت معبد عظیم بودا در ژاپن در درون یک تپه از گیاهان اسطوخودوس
برعکس تصور عوام لقب و نام بودا به یک شخص بخصوص داده نشده است. بودا بکسی گفته میشود که هفت شهر عشق را گشته و به نیروانا و یا رهایی از هر نوع بردگی جسمی و روحی رسیده و آنچه که ما در آینه احتمالأ میبینیم او در خشت خام میبیند. بودا بینایی است که بقدر و شان انسانی خود پی برده و بیش از هرکس دیگر از مغز خود استفاده میکند. و چون رسیدن به این مقام کار هرکس نیست، و چون در تاریخ موجودیت بشر احتمالا چند تن انگشت شمار به این مقام رسیده و بودا شدهاند، مردم کوچه و بازار تصور میکنند که بودا پیغمبری بوده که در شرق ایران بزرگ میزیسته و پیروانی داشته و الا آخر.
۷.۳.۹۶
۱۲.۳.۹۵
جشنواره هیجان انگیز و خطرناک ژاپنی Onbashira
جشنواره اونباشیرا Onbashira (御 柱) یک جشنواره سنتی و کهن ژاپنی است که تاریخی ۱۲۰۰ ساله دارد و هر شش سال ( برخی میگوند هر هفت سال) در منطقه دریاچهها Suwa از استان ناگانو، ژاپن برگزار می شود.
"اونباشیرا" را می توان به معنای "ستون افتخار" ترجمه کرد.
اونباشیرا به دو قسمت تقسیم میشود: ۱- Yamadashi و ۲- Satobiki
برترینها مینویسد: اگر فکر می کنید سوار یک کنده بزرگ شدن و سر خوردن از یک کوه شیب دار یک راه فوق العاده برای گذراندن یک بعدازظهر بهاری است، پس فستیوال اونباشیرا (انبشیرا) در ژاپن برای شماست. این جشنواره هر ۶ سال یکبار در ناگانو ژاپن برگزار می شود و شامل حرکت کندههای عظیم در مسیرهای سخت می شود که کاملا با دست و با کمک طنابهای ضخیم بافته شده و گاهی با نیروی گرانش زمین که این کندهها را به سمت پایین تپه می کشد، انجام می شود. جالب است بدانید ۱۲۰۰ سال است که این مراسم بیوقفه انجام می شود.
اونباشیرا دو بخش به نامهای یاماداشی و ساتوبیکی دارد که به ترتیب در ماههای آوریل و مه برگزار می شود. یاماداشی شامل قطع و حمل نقل کندههای درخت می شود که هرکدام ممکن است بیش از ۱۰ تن وزن داشته باشند. کندهها با طناب بسته شده و توسط مردان به بالای کوه یا تپه برده می شود و سپس سوارش می شوند. این رویداد بسیار خطرناک است.
بخش دوم یعنی ساتوبیکی به این صورت است که کنده را به صورت تشریفاتی بالای جایی می برند که شرکت کنندگان دوباره سوار بر آن می شوند آواز می خوانند و آن را روی هوا می برند. شرکت کنندگان هر دو رویداد اغلب مجروح و حتی کشته می شوند، اما با وجود خطرات آشکارش آن را با آواز و موسیقی و لباسهای رنگی جشن می گیرند.
۱۸.۴.۹۴
مردان ژاپنی در راه خودکفایی
تست عروسک ۱۶۸ سانتیمتری سیلیکونی مردان ژاپنی پیش از فروش انبوه ...!!
168cm silicone sex doll softness test
۲۵.۲.۹۴
۱۶.۱.۹۳
۲۳.۵.۹۱
آیا شکست در راه حمل اینهمه تاراج؟
دو تصویر از ناو آسیب دیده آمریکایی در تنگه هرمز!
غربیها و نوکران و همراهانشان آنچنان بجان منابع منابع نفتی و گازی خلیج پارس افتاده اند که در رفت و آمد این تاراج یکدیگر را زیر میگیرند.
نیروی دریایی آمریکا ضمن انتشار بیانیه ای در مورد تصادف ناوشکن "یو اس اس پورتر" با یک کشتی نفتکش متعلق به ژاپن تصویری از ناو آسیب دیده خود منتشر کرد.
این تصویر نشان میدهد که این ناو قادر است بحرکت خود ادامه دهد.
براساس این گزارش هیچ یک از طرفین تصادف آسیب چندانی ندیده اند و این برخورد هیچ آسیبی به حمل و نقل ترافیکی در تنگه هرمز وارد نکرده است.
همچنین تاکنون هیچ گزارشی از نشتی نفت کش به داخل دریا گزارش نشده است.
منبع: دیپلماسی
غربیها و نوکران و همراهانشان آنچنان بجان منابع منابع نفتی و گازی خلیج پارس افتاده اند که در رفت و آمد این تاراج یکدیگر را زیر میگیرند.
نیروی دریایی آمریکا ضمن انتشار بیانیه ای در مورد تصادف ناوشکن "یو اس اس پورتر" با یک کشتی نفتکش متعلق به ژاپن تصویری از ناو آسیب دیده خود منتشر کرد.
این تصویر نشان میدهد که این ناو قادر است بحرکت خود ادامه دهد.
براساس این گزارش هیچ یک از طرفین تصادف آسیب چندانی ندیده اند و این برخورد هیچ آسیبی به حمل و نقل ترافیکی در تنگه هرمز وارد نکرده است.
همچنین تاکنون هیچ گزارشی از نشتی نفت کش به داخل دریا گزارش نشده است.
منبع: دیپلماسی
۲۴.۴.۹۱
ژاپن .... توانا بود هر که دانا بود........ Japan
کشور ژاپن را میتوان بدون اغراق تنها کشور متمدن دنیا از هر نظر، نام برد. ژاپن با تکنولوژی پیشرفته، (حداقل ۱۰ سال جلوتر از اروپا و ۳ سال از آمریکا)، دارای متواضعترین و بافرهنگترین مردم دنیا است. این کشور که در زمان جنگ جهانی دوم، به وسیله آمریکا با دو بمب اتمی بکلی ویران شده بود، امروز به یمن پشتکار و تلاش مردم باهوش و صمیمی آن به جای رسیده است که میتوان آن را به عنوان الگو برای مردم دنیا قرار داد و از آنها یاد گرفت و حتی اگر قدرت یادگیری هم نبود، حداقل کپی کرد.
برخی منابع ناشناس میگویند، سال گذشته پروژه هارپ که به وسیله انگلیسیها اداره و کنترل میشود، سعی کرد با لرزاندن ژاپن به قدرت ۹ ریشتر، این کشور را به طورِ کلی از هم بپاچد. این میزان حرکت لایههای زمین، میتوانست هر کشور دیگری را به خاک یکسان کند، ولی در برابرِ چشمان حیرت زدهٔ دنیا، و چشمان از حدقه درامدی مسئولین و مسببین تروریست این کار، ژاپن تنها یک سال بعد از فاجعه زلزله ۹ ریشتری، از روز اولش بهتر و پیشرفته تر شده است و این زلزله نه تنها ژاپن را از بین نبرد، بلکه تبلیغ موثری شد تا فرهنگ و تمدن و مدنیّت ژاپن و ملت شریفش را به دیده جهانیان بکشد و ایشان را شگفت زده کند. به این ملت و کشور میبایستی صدها بار آفرین و درود فرستاد.
اطلاعات بیشتر را از اینجا بخوانید
۱۲.۲.۹۱
عاشقانه
غلام:
همیشه میخواستم عشق بورزم
اما وقت نداشتم
الفبایی نداشتم تا نامهای بنویسم
تلفنی نبود تا در آن زمزمه کنم
به هرحال،
شگفتترین قسمت ماجرا اینجاست
بچهها به دنیا میآیند
پسران، غلام غلامان
دختران، ماشینهای مولد بردگان
اگرچه میخواهم عشق بورزم
اگرچه میخواهم عشقم را نجوا کنم
بدون کلمه
چشم در چشم.
حیات چه ساده آغاز میشود.
کنیز:
ماشینها را من میسازم
همیشه
شکمم متورم است
وقتی که ماه کامل است
باردار ماشینیام
که اگر پسر باشد، غلام غلامان است
و اگر دختر، مولد کوچک بردگان خواهد بود
کرهاسبی نوزاد
میایستد و یورت میرود
نوزادهی آدمی اما
مدام دلواپس است
سیصد روز پیش از آنکه راه برود
سه هزار روز پیش از آنکه ماشین شود
شش هزار روز پیش از آنکه برده باشد
عشق؟
وقتگبر است
ولی شکمم چه زود بالا میآید.
همسرایان:
برده را
به گریه و خنده نیازی نیست
کار و کار
اندکی خواب و
حسادتی به پرندگان چارپایان حشرات
بازی و بازی
خوابی عمیق
عشقی عمیق
و هنوز ماشینی خلق نشدهاست
و هنوز آنها آبستن ماشینی نیستند.
مویه:
حتی بردهها هم پیر میشوند
به دور و برت نگاه کن
جهان پر است از بردههای پیر
گلف بازی میکنند و تنه میزنند و شنا میکنند
نومیدانه زیر گلاهگیسشان میدوند
میزان کلسترول، اندازهی قند خون
حتی لحظات مخموریشان بر نمودارها ترسیم میشود
شکمهاشان چنان زنان آبستن، آماس کرده و
چیزی در سرهاشان نمیجنبد
کامپیوترها آنها را هدایت میکنند و
کارخانههایشان از روباتها پر است
بیخستگی شغلهای تازه میسازند و
آموزشهای حرفهای و آغاز حرفهی بردگی
از تماشای دندانهای مصنوعی سر باز میزنیم
میبوسیم و عشق میورزیم
و نمیدانیم چقدر زندهایم
نمیدانیم تا کی زندهایم
آری،
راست گفتهاند
طبیعت، تقلید از هنر را وانهاده است.
عاشقانه - تامورا ریوایچی، شاعر بزرگ معاصر ژاپنی
همیشه میخواستم عشق بورزم
اما وقت نداشتم
الفبایی نداشتم تا نامهای بنویسم
تلفنی نبود تا در آن زمزمه کنم
به هرحال،
شگفتترین قسمت ماجرا اینجاست
بچهها به دنیا میآیند
پسران، غلام غلامان
دختران، ماشینهای مولد بردگان
اگرچه میخواهم عشق بورزم
اگرچه میخواهم عشقم را نجوا کنم
بدون کلمه
چشم در چشم.
حیات چه ساده آغاز میشود.
کنیز:
ماشینها را من میسازم
همیشه
شکمم متورم است
وقتی که ماه کامل است
باردار ماشینیام
که اگر پسر باشد، غلام غلامان است
و اگر دختر، مولد کوچک بردگان خواهد بود
کرهاسبی نوزاد
میایستد و یورت میرود
نوزادهی آدمی اما
مدام دلواپس است
سیصد روز پیش از آنکه راه برود
سه هزار روز پیش از آنکه ماشین شود
شش هزار روز پیش از آنکه برده باشد
عشق؟
وقتگبر است
ولی شکمم چه زود بالا میآید.
همسرایان:
برده را
به گریه و خنده نیازی نیست
کار و کار
اندکی خواب و
حسادتی به پرندگان چارپایان حشرات
بازی و بازی
خوابی عمیق
عشقی عمیق
و هنوز ماشینی خلق نشدهاست
و هنوز آنها آبستن ماشینی نیستند.
مویه:
حتی بردهها هم پیر میشوند
به دور و برت نگاه کن
جهان پر است از بردههای پیر
گلف بازی میکنند و تنه میزنند و شنا میکنند
نومیدانه زیر گلاهگیسشان میدوند
میزان کلسترول، اندازهی قند خون
حتی لحظات مخموریشان بر نمودارها ترسیم میشود
شکمهاشان چنان زنان آبستن، آماس کرده و
چیزی در سرهاشان نمیجنبد
کامپیوترها آنها را هدایت میکنند و
کارخانههایشان از روباتها پر است
بیخستگی شغلهای تازه میسازند و
آموزشهای حرفهای و آغاز حرفهی بردگی
از تماشای دندانهای مصنوعی سر باز میزنیم
میبوسیم و عشق میورزیم
و نمیدانیم چقدر زندهایم
نمیدانیم تا کی زندهایم
آری،
راست گفتهاند
طبیعت، تقلید از هنر را وانهاده است.
عاشقانه - تامورا ریوایچی، شاعر بزرگ معاصر ژاپنی
تامورا ریوایچی، شاعر بزرگ معاصر ژاپنی در سال ۱۹۲۳ به دنيا آمد. در خانوادهای سنتی پرورش يافت. در سال ۱۹۴۱ به دانشکدهی ادبيات دانشگاه میجی وارد شد. در سال ۱۹۴۳ وارد ارتش شد. طی جنگ جهانی دوم بسياری از دوستانش کشتهشدند. شعر او بر شعر مدرن ژاپن تاثير فروان داشتهاست. ريوایچی از مهمترين شاعران پس از جنگ ژاپن محسوب میشود.
۹.۲.۹۱
گیشا، هنرمند یا روسپی؟
گیشا به زنان هنرمند ژاپنی گفته میشود که اوج فعالیت و میدان درخشش آنان در قرن ۱۸ و ۱۹ بود، هر چند امروز هم به طور سمبلیک وجود دارند ولی در آن زمان از موقعیت درخشانی در جامعه برخوردار، و بسیار مورد احترام بودند.
در سال ۱۹۲۰، حدود ۸۰،۰۰۰ گیشا در ژاپن وجود داشت و کار این زنان رقص، نوازندگی، آواز، گًل آرای، آرایشگری، شعر خوانی، درست کردن چای و سرو آن، هنرهای سنتی ژاپن بخصوص هنرهای رزمی و دفاع شخصی، و پذیرای از مهمانان در مجالس و مهمانیهای اشرافی و درباری بود. و این زنان از کودکی، در مدارس مخصوصی این هنرها را یاد میگرفتند.
مدارس تربیت گیشا، هم در پذیرفتن و هم در جهت تعلیم این زنان بشدت سختگیر بود و زمانی که کودکی که معمولا از خانوادههای نسبتا مرفع بود، در این مدارس پذیرفته میشد، در واقع افتخاری برای خانواده خود کسب میکرد. مراسم برگزاری چای یکی از هنرهایی بود که گیشاها میبایستی آنرا فرا گرفته و بخوبی انجام دهند.
هرچند غربیها به آنها نام روسپی دادهاند ولی در جامعه ژاپن آنها را هیچگاه بعنوان روسپی ندیده و نمیبیند. دلیلی که آمریکاییها آنان را روسپی مینامند، این است که بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از خاتمه جنگ بین ژاپن و آمریکا که با کمک دو بمب اتمی صورت گرفت و آمریکا شهرهای هیروشیما و ناگاساکی را به وسیله بمب اتم نابود کرد، و ارتش ژاپن که تا آن زمان ارتش امریکایها را ذلیل کرده بود، ناچار به تسلیم شد، و بعد از اینکه سربازان وحشی آمریکایی، ژاپن را اشغال کردند، و بعد از اینکه تجاوزها کردند، کشتارها کردند، خرابیها کردند که حتی نام بردن از آنها هم شرم آور است، این زنان را نیز، که تا آنزمان بیشترین احترام را در جامعه داشتند به روسپیگری وادار میکردند و از آنزمان در فرهنگ آمریکایی، به این گیشاهای هنرمند ژاپنی، فواحش ژاپنی گفته میشود.
گفته میشود که اولین گیشاها مرد بودند، چرا که در آن زمان، و در جامعه آسیای شرق، زنان بشدت محدود بودند، و اکثر زنان، بخصوص زنان طبقه بالای جامعه، بجز خانه پدر و همسر، هیچگاه پا از خانه بیرون نمیگذآشتند و این کار برایشان جرم بود، و اگر بنابه موقعیتی مجبور به بیرون رفتن میشدند با چادرهای ضخیم و سنگینی سراپای آنان را میپوشاندند و در کجاوههای که بوسیله مردان حمل میشد، بمحلِ مورد نظر رفته و بهمان ترتیب برمیگشتند، و در نتیجه کارهای هنری از جمله رقص و آواز بعهده مردان جوان بود، ولی بعدها تعدای از زنان را برای اینکار تربیت کردند و به آنان نام گیشا و یا هنرمند دادند.
امروز در آمریکا و حتی ژاپن، تعدادی زن با عنوان گیشا، بکار خودفروشی مشغولند و از گیشا بودن فقط نام، لباس و آرایش گیشاها را دارند و از آنان با نام تن فروشان گران قیمت یاد میشود.
در سال ۱۹۲۰، حدود ۸۰،۰۰۰ گیشا در ژاپن وجود داشت و کار این زنان رقص، نوازندگی، آواز، گًل آرای، آرایشگری، شعر خوانی، درست کردن چای و سرو آن، هنرهای سنتی ژاپن بخصوص هنرهای رزمی و دفاع شخصی، و پذیرای از مهمانان در مجالس و مهمانیهای اشرافی و درباری بود. و این زنان از کودکی، در مدارس مخصوصی این هنرها را یاد میگرفتند.
مدارس تربیت گیشا، هم در پذیرفتن و هم در جهت تعلیم این زنان بشدت سختگیر بود و زمانی که کودکی که معمولا از خانوادههای نسبتا مرفع بود، در این مدارس پذیرفته میشد، در واقع افتخاری برای خانواده خود کسب میکرد. مراسم برگزاری چای یکی از هنرهایی بود که گیشاها میبایستی آنرا فرا گرفته و بخوبی انجام دهند.
هرچند غربیها به آنها نام روسپی دادهاند ولی در جامعه ژاپن آنها را هیچگاه بعنوان روسپی ندیده و نمیبیند. دلیلی که آمریکاییها آنان را روسپی مینامند، این است که بعد از جنگ جهانی دوم و بعد از خاتمه جنگ بین ژاپن و آمریکا که با کمک دو بمب اتمی صورت گرفت و آمریکا شهرهای هیروشیما و ناگاساکی را به وسیله بمب اتم نابود کرد، و ارتش ژاپن که تا آن زمان ارتش امریکایها را ذلیل کرده بود، ناچار به تسلیم شد، و بعد از اینکه سربازان وحشی آمریکایی، ژاپن را اشغال کردند، و بعد از اینکه تجاوزها کردند، کشتارها کردند، خرابیها کردند که حتی نام بردن از آنها هم شرم آور است، این زنان را نیز، که تا آنزمان بیشترین احترام را در جامعه داشتند به روسپیگری وادار میکردند و از آنزمان در فرهنگ آمریکایی، به این گیشاهای هنرمند ژاپنی، فواحش ژاپنی گفته میشود.
گفته میشود که اولین گیشاها مرد بودند، چرا که در آن زمان، و در جامعه آسیای شرق، زنان بشدت محدود بودند، و اکثر زنان، بخصوص زنان طبقه بالای جامعه، بجز خانه پدر و همسر، هیچگاه پا از خانه بیرون نمیگذآشتند و این کار برایشان جرم بود، و اگر بنابه موقعیتی مجبور به بیرون رفتن میشدند با چادرهای ضخیم و سنگینی سراپای آنان را میپوشاندند و در کجاوههای که بوسیله مردان حمل میشد، بمحلِ مورد نظر رفته و بهمان ترتیب برمیگشتند، و در نتیجه کارهای هنری از جمله رقص و آواز بعهده مردان جوان بود، ولی بعدها تعدای از زنان را برای اینکار تربیت کردند و به آنان نام گیشا و یا هنرمند دادند.
امروز در آمریکا و حتی ژاپن، تعدادی زن با عنوان گیشا، بکار خودفروشی مشغولند و از گیشا بودن فقط نام، لباس و آرایش گیشاها را دارند و از آنان با نام تن فروشان گران قیمت یاد میشود.
۲۰.۹.۹۰
مرد نابینا جهان را بهتر میبیند, Zatoichi
بیاد داشته باش که دشمن با تو عادلانه نمیجنگد.
زاتو ایچی، نام یک سریال تلویزیونی طولانی ۱۰۰ قسمتی ژاپنی است که در بین سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۴ ساخته شده است. از روی داستان زاتو ایچی، ۲۶ فیلم سینمای نیز در بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۹ ساخته شده و فیلم دیگری از این داستان در سال ۲۰۰۳ به کارگردانی تکشی کیتنو ساخته شد که موفقیت چشمگیری داشت. البته هالیوود هم بیکار ننشست و از روی این داستان فیلمی بنام خشم کور را در سال ۱۹۹۰ ساخت.
داستان فیلم به این ترتیب است که، در دو استان کوچک به نامهای Shimosa و Sasagawa از استانهای ژاپن، دو گانگستر بزرگ زندگی میکنند که صاحب قمار خانه های این دو استان میباشند و با یکدیگر برای چپاول و ظلم به مردم در رقابت میباشند .این دو رییس گانگسترها Sukegoro و Shigezo ، همچنین برای از بین بردن یکدیگر و سلطه بر تمام منطقه تلاش میکنند. روزی مرد نابینا، قمارباز، و استاد شمشیر زنی، بنام ichi از راه میرسد که از راه ، مشت و مال و ماساژ دیگران زندگی میکند. این مرد نابینا برای برقراری عدالت ، راه میافتد و هرجا بیعدالتی میبیند با آن مبارزه میکند و بکمک بینوایان میشتابد.
بین آدما عدالتی وجود ندارد، عدالت آدما نابینا و فناپذیر است.
اشتراک در:
پستها (Atom)