‏نمایش پست‌ها با برچسب به بهانه زبان مادری. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب به بهانه زبان مادری. نمایش همه پست‌ها

۵.۱۲.۹۲

تاسیس مدارس و اجباری کردن آموزش و فراگیری دانش از بزرگترین خدمات رضا شاه کبیر به ایران و ایرانی‌.... به بهانه زبان مادری


یکی‌ از خدمات بزرگی‌ که رضا شاه کبیر به ایران و ایرانی‌ کرد، تاسیس مدارس و آموزش اجباری همه کودکان ایرانی‌ در این مدارس بود. شاید بتوان به جرات گفت که این خدمت بیش از هزاران خدمت بزرگ دیگر به مردم ایران کمک نمود تا از گمراهی، ذلت و تاریکی‌ بیرون آمده و سرزمین خویش را بشناسند. چرا که شاه بزرگوار ایران بدرستی فهمیده بود که هر پلیدی از جهالت، بیدانشی و ناآگاهی برمیخیزد. پس اولین کاری که کرد تاسیس مدارس و اجباری کردن آموزش ابتدایی برای مردم ایران بود.

و به این وسیله دست آخوند‌های عقب مانده و منحرف جنسی‌ را که در مکتب خانه‌ها فرزندان قشر وابسته به خود و دربار خائن و کثیف قاجاری را ضمن آموزش غلط و نادرست قران و زبان عربی‌ به انحراف هم می‌کشیدند، کوتاه کرده و برای کودکان قشر‌های کارگر، دهقان و کم بضاعت ایران، مدارس زیبا، تمیز و رایگان ساخت و پدر مادر‌ها را مجبور کرد تا کودکانشان را به این مدارس فرستاده تا آموزش ببینند.

مهمترین اقدام دیگر این بزرگ مرد تاریخ ایران، برقراری آزادی زنان، از هر دسته، طبقه، قشر، نژاد، مذهب و زبان بود و در قانون اساسی‌ که تصویب شد، زنان ایران حقوقی برابر با مردان این سرزمین یافتند. شاه خردمند ایران باز هم بدرستی دریافته بود که مردان و زنان سالم و دلاور و فهمیده تنها در دامان زنان و مادران فهمیده و دلاور تربیت مییابند و یک زن تو سریخورده ی در پستو پنهان شده، تنها افراد علیل و ترسو و توسریخور تربیت می‌کند و به این ترتیب نیمی از جمعیت کشور را که به وسیله آخوند‌های قاجاری فلج و ناکارامد شده بودند و تنها به شکل ابزاری در خدمت پایین تنه آخوند‌ها حساب می‌شدند، رها ساخته و آنان را در تمامی امور جامعه شریک گرداند.

اما اقدام دیگر این شاه دمکرات عاشق ایران، که با توجه به روحیه وطن پرستی‌ این مرد بزرگ بسیار سئوال برانگیز است، برداشتن نام پارس از روی سرزمین پارس‌ها و جایگزینی آن با نام ایران بود، چرا؟

چون این شاه وطن پرست ایرانی‌ و خردمند مانند غربی‌های وحشی و عقده‌ای، که کشور‌ها را بر اساس نژاد و زبان تقسیم میکنند، نمیاندیشید، و مانند آنان که کشوری را ترکیه یا جایگاه ترک‌ها مینامند با وجود ۳۵ میلیون کرد، و یا اسامی مانند هندوستان، افغانستان، عربستان، پاکستان، مغولستان، تاجیکستان، انگلستان و... را بر روی سرزمین‌های جعلی که خود ساخته‌اند میگذارند،

چرا چون در ذهن کوچک آنان، واریته‌ای از اقوام و آدم‌ها نمیتوانند در زیر یک اتحاد هزاران سال با آرامش و صلح در کنار هم نه تنها زندگی‌ بلکه پیشرفت کرده و امپراتوری بسازند، مانند آنچه که در ایران اتفاق افتاده است،

به باور این غربی‌های وحشی تنها مردمی که از هر لحاظ با یکدیگر شباهت دارند، میتواند یک کشور داشته باشند، و با اینکه تاریخ جنگ‌های ایرلند، اسکاتلند با انگلیس خلاف این را ثابت کرده ولی‌ همچنان غربی‌های وحشی بر این طبل حماقت می‌کوبند، چرا که از این رهگذر به اهداف خود خواهند رسید.

برای رضا شاه، این پادشاه خردمند و پر توان ایران، فرقی‌ بین ایرانی‌‌ها نبود، و به همین دلیل برایش فارس، لر، کرد، بلوچ، گیلک و ترک فرقی‌ نداشت و تنها به این می‌اندیشید که هر که در سرزمین پهناور پارس بدنیا میاید و زندگی‌ می‌کند، صرفنظر از نژاد، رنگ، مذهب، زبان و دیگر اختلافات، ایرانی‌ محسوب شده و متعلق به این آب و خاک است، پس برای اینک تبعیضی صورت نگیرد همگی‌ اقشار این ملت را تحت یک نام و به دستور فردوسی‌ کبیر، ایران خواند.

این مقدمه را نوشتم تا یادآوری کرده باشم که هدف از تغییر نام سرزمین پهناور پارس‌ها به چه علت بوده، و اینکه پارس‌ها به شهادت تاریخ ده‌ها هزار ساله خود، همواره پذیرای مردم مختلف از نقاط مختلف دنیا بوده اند، و این پذیرایی را آنچنان با مهر انجام داده‌اند، که میهمان خود را خانگی دانسته و بلافاصله مانند خانه خود، پیژامه پوشیده است.

چندی است که پانترک‌ها که خود سنگ کشور جعلی و نژاد پرست ترکیه را به سینه میزنند، کشوری که خود طبیعی ای‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق جمعیت ۳۵ میلیونی کرد ساکن این سرزمین را زیر پا له‌ کرده است، و آموزش زبان مادری که چه عرض کنم حتی صحبت کردن به آن هم منجر به دستگیری، زندانی و شکنجه در زندان‌های مخوف ترکیه را به همراه دارد، و به کرد‌ها اجازه این را نمی‌دهند که نام کردی ٔبر روی فرزندان خود بگذارند، حتی تا همین سال پیش اجازه برگزاری نوروز را نداشتند، و پس از آن هم از آنجا این اجازه را یافتند چون اتحادیه اروپا برای اینکه ترک‌ها را در داخل خود راه دهد، به این فاشیست بودنشان ایراد گرفته بود، و یعنی‌ این خود ترک‌ها نبودند که به دموکراسی و آزادی اندیشیده باشند بلکه این اجبار خارجی‌ها و طمع رسیدن به جایگاهی‌ بالا بوده که بلاجبار اجازه برگزاری نوروز را به ۳۵ میلیون کرد آن سرزمین پس از سالها جدای از ایران ، داده‌اند.....

چندی است که این جمعیت که مال ایران و ایرانی‌ را میخورند و بیشرمانه خیانت میکنند، و در تمامی ارگان‌های حیاتی‌ و بالای دولتی نفوذ کرده و بیشترین بودجه و خدمات را به استان‌های آذری نشین اختصاص داده‌اند، حنجره پاره کرده و دم از زبان مادری میزنند و تصور میکنند همین که زبانشان ترکی‌ شد، اهل ترکیه محسوب شده و کار تمام است،

حتی تاریخ ۴۰ سال پیش ترکیه را نمیداند و نمیپرسند چرا عردوقان از علوی‌های این کشور به خاطر قتل‌عام ۴۵ هزار نفر از آنان عذرخواهی کرد، یعنی‌ از سرنوشت دردناک کسانی‌ که با همین تصور به ترکیه رفته و ۴۵ هزار نفر از آنان به وسیله ترک‌ها قتل‌عام شدند، آگاه نیستند و احمقانه می‌اندیشند، ترک‌های نژاد پرست، سابقه نیاکان ایرانی‌ و مذهب تشیع آنان را فراموش کرده و آنان را جز خود میدانند،

به اعتقاد من هیچ مردمی را نمیشود مجبور به انجام کاری به مدت طولانی کرد، در نتیجه اگر عده‌‌ای در استان‌های آذری نشین دوست دارند به زبان غیر زبان کهن پارسی در ایران تحصیل کنند، بسیار هم خوب است، اگر دست من بود، از همین فردا آموزش زبان پارسی را برای این عده‌ لغو کرده و به آنان امکانات داده و حمایت معنوی می‌کردم تا به زبانی‌ که دوست دارند آموزش بگیرند.

و از این کار نتایج پر سودی حاصل ایران می‌کردم، چرا چون بعد از این ، آن دسته از کسانی‌ که نمیدانند و نمیدانند که نمیدانند، همان بهتر که هیچگاه زبان پارسی‌ را نیاموزند تا از این رهگذر بلای جان دیگر ایرانی‌‌ها نشوند، و نتوانند خود را ایرانی‌ جا بزنند و آبروی این ملت کهن را با حماقت‌هایشان ببرند،

و تکلیف آن دسته که میدانند که نمیدانند هم مشخص است، آنها بعد‌ها خود در جستجوی فراگیری زبان پارسی‌ می‌کوشند، و با پرداخت مبالغی به آموزگاران و مدارس خصوصی سعی‌ در فراگیری زبان پر ارزش پارسی خواهند کرد، همانگونه که امروزه تحصیل کردگان ترکیه با پرداخت پول و صرف وقت زیاد سعی‌ در یادگیری زبان پارسی‌ دارند.

دولت احمق‌ها از آموزش زبان مادری نترسد، امکانات بدهد، تا این عده‌ زبان مادری بیاموزند، و فراگیری زبان پارسی‌ را فراموش کنند. صد‌ها سال است زبان پارسی‌ تحت حمله و فشار بزرگتر از اینها بوده و تلنگر نخورده، چرا که حقیقی‌ ایست و حقیقت را نمیشود از بین برد ولی‌ میشود خود را از آن محروم کرد. اجازه این محرومیت را بدهیم چرا که در حال حاضر بسیار به سود این زبان است که هر ناکسی به آن تکلم نکند.