سینوهه سر شکاف فرعون از میکا والتاری
این کتاب به قلم میکا والتاری که یک نویسنده فنلاندی است از روی لوحههای که از درون ارامگاهی در کاوشگریهای باستان شناسی! در مصر بدست آمده است نوشته شده است. و شرح حال جراح، پزشک یا سر شکاف فرعون مصر -اختاتون- میباشد. این پزشک سینوهه نام دارد و دستکم ۴۰۰۰ سال پیش و تحت امپراطوری پارسها زندگی میکرده است.
کتاب نثر سادهٔ یک رمان معمولی را دارد، ولی زیبا و روان نوشته شده است و برای خواننده کشش جذابی را دارد. کتاب توسط زنده یاد ذبیح الله منصوری در دوران پهلوی ترجمه شده است. از روی این کتاب هالیوود یک فیلم در سال ۱۹۵۴ ساخته است و بسیاری از واقعیات تاریخی این کتاب بسود غربیها مال خود و تحریف گشته است. از جمله ندید گرفتن اینکه مصر یکی از استانهای امپراطوری پارسها میبوده و تحت نظر آنان اداره میشده است.
و ساخت کانال شگفت انگیزی که رود نیل را به دریای مدیترانه وصل میکند -
و فرانسویها مطابق معمول که همه تاریخ را بنفع خود تحریف کردهاند، اینبار هم این کانال را که ساخت امپراطور پارس، داریوش کبیر است، را به بنام کانال سوئز نامیدهند،
و مدعی ساخت آنرا- حتی با وجود سنگ نبشتهای که نام سازنده آن یعنی داریوش کبیر بروی آن نقش است و در کنار این کانال قرار دارد- دارند.
این واقعیت تاریخی هم همزمان بارخدادهای این داستان بکلی حذف گشته است.
البته فیلم یک دهم از وقایع کتاب را بیان نمیکند و مانند یک سایه ناموزون و نخراشیده از کتاب درست شده، تا فقط مقداری دروغ تاریخی را به خورد کسانی بداد که جز هالیوود، مدرسه و دانشگاهی ندیده اند. در واقع سناریو فیلم بسیار آبکی و بی محتواست، و دیدن فیلم بجای خواندن کتاب بهیچوجه سفارش نمیشود.
تمام اطلاعات تاریخی که مستند بمدارک و پاپیروسها یعنی اسناد مکتوب مصری است, تحریف گشته و این پاپیروسها اکنون در دست فرانسویها و در موزه لوور فرانسه نگهداری میشود. و نویسنده همه انچیزهایی را نوشته که سیاستهای ابلیس منشانه فرانسوی و بطور کلی، سیاستهای غربی خواستار آن است. با همه اینها داستان دلنشین و جذاب است و گفتههای سینوهه فکر برانگیز و مخ گیر است. مثلا در جایی ، سینوهه در باره خدای فرعون میگوید که در آن زمان اختاتون اولین کسی است که دین توحیدی یعنی خدای نامرئی و توانا را که در هم جا حاضر است را برای اولین بار مطرح میکند. (اتون) یعنی همان خدایی که دهها قرن بعد موسی و عیسی و سپس محمد عرب ادعای پیغمبریش را میکنند. خداوند مهربانی که افریند همه چیز هست و ویژگیهای انسانی دارد. مثلا خکشمگین میشود، ناراحت میشود، خوشحال گشته و یا انتقام میگیرد، گاهی هم نفرین میکند! در دین توحیدی فرعون، برای بار نخست و اولین بار صلیب بعنوان سمبل دین مطرح میگردد.
مطلب دیگری که عنوان میشود اینست که برخی از اختراعات و دانشها که پیش از این غربیها بخود و رومیها منصوب کرده بودند ، مربوط به مصر باستان است، مثلا ساخت دندان مصنوعی، نی که با آن مینوشند، و ٔپل زیر ارابهها از اخترات مصریها میباشد. هر چند اکتشافات شهر سوخته در سیستان، این واقعیت را اثبات کرد که ساخت تمامی آنچه که امروزه تکنولوژی نامیده میشود در بیش از ۱۰ هزار سال پیش در فلات قاره ایران وجود داشته است. مثلا جراحی مغز، ساخت چشم مصنوعی، ساخت فیلم و هزاران اختراع دیگر و اینکه انسانهای آنزمان طولی بیش از ۵ متر داشته اند و رستم ساخت ذهن نیست و واقعیت داشته است. و نسل ایرانی از پس از کشته شدن نادر شاه، و ازهمپاچیده شدن امپراطوری پارسها و آغشته گشتن خون آریایی با قبایل بغایت نازل مانند انگل ساکسون و گل و ترک و عرب، ایرانیها را تبدیل به موجودات قد کوتاه و خفیف نموده و برعکس نتیجه مثبت برای این قبایل وحشی داشته است.
نکتهٔ جالب توجه دیگری که سینوهه در باره هنر مجسمه سازی آنزمان میگوید ، اینستکه در دوران فرعون اختان که معتقد به آزادی در همه زمینهها است، دست مجسمه سازان باز گذارده میشود تا برخلاف سنت مجسمه سازی آنزمان که رئالیسم مطلق بوده است، مجسمهها را بر سبکی دیگر، (کوبیسم، و یا کاریکاتور) بسازند، و هرچند برطبق گفته سینوهه مجسمهها بر اساس ثروت افراد و هر گونه که آنها میخواستند ساخته میشد. ولی چون در آن زمان اداره و کنترل همه چیز در دست کاهنان بوده است و ساختن مجسمهها بغیر از سبک رئالیسم مطلق، گناه محسوب میشده است، معذالک این نکته که در دورهای هر چند کوتاه، کمتر از ۲۰ سال، این سنت شکسته میشود و سبکهای دیگری غیر از سبک سنتی، تجلی میکند، حائز اهمیت است.
مطلب دیگری که مرا پس از خواندن آن، کمی تا قسمتی تحت تاثیر قرار داد، مربوط به انتقامی است که سینوهه از زنی که عشق او بوده، میگیرد. انتقامی که حتی تصورش برای من بعنوان یک زن، وحشتناک و مو بر تن سیخ کن، است. و با اینکه در اینجور مواقع، یعنی زمانی که یک فرد ظالم- در اینجا معشوق سینوهه- بسزای اعمالش میرسد ، بطور طبیعی آدمی نفسی براحتی میکشد، ولی من از این انتقام، لرزیدم.
سینوهه هدف از نوشتن کتاب خود را اینچنین بیان میکند: "این کتاب را برای مدح فراعنه نمینویسم، زیرا از فراعنه هم بتنگ امده ام. من این کتاب را فقط برای خودم مینویسم، بدون اینکه در انتظار پاداش باشم یا اینکه بخواهم نام خود را در جهان باقی بگذارم. آنقدر در زندگی از فرعونها و مردم زجر کشیدهام که از همه چیز حتی امیدواری تحصیل نام جاوید سیرم. من این کتاب را فقط برای این مینویسم که خود را راضی کنم و تصور مینمایم که یگانه نویسندهای باشم که بدون هیچ منظور مادی و معنوی کتابی مینویسم. هرچه تا به امروز نوشته شده، یا برای این بوده که به خدایان خوشامد بگویند یا برای اینکه انسان را راضی کنند. من نمیخواهم کسی کتاب مرا بخواند و تمجید کند. نمیخواهم اطفال در مدارس عبارات کتاب مرا روی الواح بنویسند و از روی آن مشق نمایند. من نمیخواهم که خردمندان در موقع صحبت از عبارات کتاب من شاهد بیاورند و بدین وسیله علم و خرد خود را به ثبت برسانند.
" کتاب گوشهای از تاریخ مصر باستان را نشان میدهد و اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم آن زمان را آنچنان هنرمندانه تشریح میکند، تو گویی که خواننده کتاب در حال تماشای فیلمی از آن زمان است، و بهمین خاطر مطالعه کتاب، لذت بخش، آموزنده و تفکر برانگیز است. خواندن کتاب را به تمام علاقمندان به علوم انسانی و فلسفه توصیه میکنم، هرچند کتاب فلسفی نیست، ولی سینوهه آنچنان از گوشه و کنار زوایای روح انسانها پرده برمیدارد که کمتر فیلسوفی به این بی پروای و صراحت از خلق و خوی و روحیات انسانها سخن گفته است.
Mika Waltari
دانلود سینوهه
یاد داشتهای من از کتاب سینوهه: