‏نمایش پست‌ها با برچسب حزب توده و پارادوکس مارکسیسم اسلامی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب حزب توده و پارادوکس مارکسیسم اسلامی. نمایش همه پست‌ها

۵.۱.۹۲

حزب توده و پارادوکس ِ « مارکسیسم اسلامی »


"این مقاله در سایت مجله هفته منتشر شده است"
اگر توده ای در روز روشن بگوید الان روز روشن است ، باید دید در پس ِ بیان ِ این واقعیت چه حقیقتی را می خواهد کتمان کند . ترکیب تردستانه ی حقیقت و ضد حقیقت ، با هدف ِ لاپوشانی ِ تمام حقیقت ، هنر ِ توده ای است .
حزب توده از ۱۳۳۲ به این سو ، با افتادن روی شیب تند ِ راست روی ، هر زمان و هر کجا مصلحت اندیشی و سودای سازمانی اش اقتضا نموده ، مارکس و مارکسیسم را وجه المصالحه و وجه المطالبه ی منافع ِ سکتاریستی خود کرده است . در واقع ، این حزب در طول موجودیت اش ، با نام واعتبار مارکس ، با بورژوازی انواع دادوستدها را داشته است .
تجربه ی شوروی و حزب « کمونیست » اش به توده ای ها آموخت که می شود هم ادعای مارکسیست بودن داشت ، و هم به کلیسا رفت و پشت ِ سر ِ پاپ نماز گزارد !
می شود هم خود را مارکسیست جا زد و ادعای طرفداری از طبقه ی کارگر را داشت ، و هم با بورژوازی علیه منافع این طبقه متحد شد .
حزب توده که خود شکل گرفته و بر آمده از درون ِ شرایط مساعد سال های ۳۲ـ۱۳۲٠ و فضای باز و آزادی های سیاسی آن زمان در ایران بود ، بعد از آن دوره ی کوتاه مدت و مهاجرت به شوروی و اروپای شرقی ، به پیروی از سیاست های اختناقی و سرکوبگرایانه ی آن کشورها ، با این بهانه و توجیه که دموکراسی و آزادی های سیاسی و از جمله آزادی بیان خواستی امپریالیستی است ، به دشمن هر نوع آزادی سیاسی تبدیل گردید .
این دشمنی ، به ویژه در ۱۳۵۷ و قدرت گیری ج. ا. ا. ، چه در نظر و چه در عمل شدت وحدت یافت و نتیجه آن شد که حزب توده خود را نه تنها متحد سیاسی بلکه متحد ایدئولوژیک بورژوازی ِ تازه نفسی اعلام نمود که جایگزین بورژوازی از نفس افتاده ی پادشاهی شده و برای تار و مار کردن مارکسیست ها و تشکل های کارگری شمشیر از رو بسته بود .