۹.۸.۹۷
۳.۸.۹۷
روبروت سراب پشت سر خراب
برخی آدمنماها بویژه این ملت بیچاره مخ شسته راه گم کرده، هر زمان، کار خطایی انجام میدهند شیطان را لعن و نفرین کرده و تف میندازند؟ وقتی لعنت بر شیطان میگویند، به این توجه ندارند که:
اهریمن هرچه باشد، حداقل دروغ نگفته و ظاهر و باطنش یکیست!
آدم را نستوده و تظاهر بخدا پرستی نکرده است،
تنها مانده ولی منت بهشت را نکشیده است،
و اهریمن مانند آدم ترسو نیست. بجای اهریمن میبایستی آن پدر و مادری را لعنت کرد که به کودکان خود جز توحش، دو رویی و رذالت و خودخواهی، هیچ نیاموختند.
Dariush - Dele man
حساب بندگی را از ریاکاری جدا کردم
شبی در حال مستی تکیه بر جای خدا کردم
در آن یک شب، خدایا من عجایب کارها کردم
جهان را روی هم کوبیدم، از نو ساختم گیتی
ز خاک عالم کهنه، جهانی نو بنا کردم
کشیدم بر زمین از عرش، دنیادار سابق را
سخن واضحتر و بهتر بگویم، کودتا کردم
خدا را بنده خود کرده، خود گشتم خدای او
خدایی با تسلط، هم به ارض و هم سما کردم
میان آب شُستم سر بسر برنامه پیشین
هرآن چیزی که از اول بود، نابود و فنا کردم
نمودم هم بهشت و هم جهنم، هردو را معدوم
کشیدم پیش نقد و نسیه، بازی را رها کردم
نماز و روزه را تعطیل کردم، کعبه را بستم
حساب بندگی را از ریاکاری جدا کردم
امام و قطب و پیغمبر نکردم در جهان منصوب
خدایی بر زمین و بر زمان، بی کدخدا کردم
نکردم خَلق، ملا و فقید و زاهد و صوفی
نه تعیین بهر مردم مقتدا و پیشوا کردم
شدم خود عهدهدار پیشوایی در همه عالم
به تیپا پیشوایان را بدور از پیش پا کردم
بدون اسقف و پاپ و کشیش و مفتی اعظم
خلایق را به امر حق شناسی آشنا کردم
نه آوردم بدنیا روضه خوان و مرشد و رمال
نه کس را مفتخور و هرزه و لات و گدا کردم
نمودم خلق را آسوده از شر ریاکاران
بقدرت در جهان خلعید از اهل ریا کردم
ندادم فرصت مردم فریبی بر عبا پوشان
نخواهم گفت آنکاری که با اهل ریا کردم
بجای مردم نادان نمودم خلق گاو و خر
میان خلق آنان را پی خدمت رها کردم
مقدر داشتم خالی ز منت، رزق مردم را
نه شرطی در نماز و روزه و ذکر و دعا کردم
نکردم پشتِ سرِ هم بندگانِ لخت و عور ایجاد
بمشتی بندگان آبرومند اکتفا کردم
هرآنکس را که میدانستم از اول بود فاسد
نکردم خلق و عالم را بری از هر جفا کردم
بجای جنس تازی آفریدم مردم دل پاک
قلوب مردمان را مرکز مهر و وفا کردم
سری داشت کو بر سَرْ فکرِ استثمار کوبیدم
دگر قانون استثمار را زیر پا کردم
رجال خائن و مزدور را در آتش افکندم
سپس خاکستر اجسادشان را بر هوا کردم
نه جمعی را برون از حد بدادم ثروت و مکنت
نه جمعی را بدرد بی نوایی مبتلا کردم
نه یک بی آبرویی را هزار گنج بخشیدم
نه بر یک آبرومندی دو صد ظلم و جفا کردم
نکردم هیچ فردی را قرین محنت و خواری
گرفتاران محنت را رها از تنگنا کردم
بجای آنکه مردم را گذارم در غم و ذلت
گره از کارهای مردم غم دیده وا کردم
بجای آنکه بخشم خلق را امراض گوناگون
به الطاف خدایی درد مردم را دوا کردم
جهانی ساختم پر عدل و داد و خالی از تبعیض
تمام بندگان خویش را از خود رضا کردم
نگویندم که تا ریگی بکفشت هست از اول
نکردم خلق شیطان را، عجب کاری بجا کردم
چو میدانستم از اول که در آخر چه خواهد شد
نشستم فکر کار انتها را ابتدا کردم
نکردم اشتباهی چون خدای فعلی عالم
خلاصه هرچه کردم، خدمت و مهر و صفا کردم
ز من سر زد هزاران کار دیگر تا سحر، لیکن
چو از خود بیخود بودم، ندانسته چهها کردم
سحر چون گشت از مستی شدم هُشیار
خدایا در پناه مِی جسارت بر خدا کردم
شدم بار دگر یک بنده درگاه او گفتم:
"خداوندا نفهمیدم خطا کردم...!"
کارو دردریان
دل بیبهانه شادِمان
-مردم را در سالنی جمع کردن و برای آنها لطیفه تعریف کردن و آنها را خنداندن،
- در بین مردم، در خیابان و اینجا و آنجا رفتن، رقصیدن، نواختن، خواندن، نمایش دادن و آنها را شاد کردن،
- بی و با بهانه، به مردم کادو و هدیه دادن و آنها را خوشحال ساختن،
- شراب و الکل نوشیدن و یا مواد مخدر و یا قرصهای شادی آور مصرف کردن،
-........
- همگی مدت دار و گذراست و
- هیچکدام، حال خوب و دلِ شاد و فراغتِ بال و خرسندی درونی و بی دلیل نمیشود.
به جان عمه ترامپ, فقط او نیست که تروریست است
بیش از ۶ سال است که از نوشتن جمله پرمعنا، واقعی و قابل تفکر "تنها غربیها تروریستند و ترور میکنند"، که برای اولین بار در آدمبرفی نوشته شد، میگذرد، و آدمبرفی امروز و پس از گذاشتن ۶ سال نه تنها هنوز بگفته خود پای بند و پایفشار بوده بلکه به اضافه کردن این جمله که "تنها احمقها اینرا باور ندارد"، گفته خود را بسط داده و تکمیل میکند.
از دیروز (۲۴ اکتبر ۲۰۱۸) در اخباری که از امپراطوری رسانهای و فاسد غربی مرتبا پخش میشود، داریم که تعدادی از دموکراتهای آمریکا که در ضمن از مخالفان سرسخت رئیس جمهور فعلی آمریکا، یعنی دونالد ترامپ هم هستند، بستههای مشکوکی را دریافت کردهاند که اگر آنها را باز میکردند، منفجر شده و ترور میگشتند. سپس و همزمان با پخش این اخبار، بروی این واقعیت که اینهایی که هدف ترورِ تروریستها قرار گرفته اند از مخالفان ترامپ هستند، اصرار شده و آنرا به اصطلاح رسانههای غربی، نئون ساخته (Highlight) و فاحش میسازند. وبطور غیرمستقیم این تفکر را در جامعه جهانی جا میدهند که ترامپ و دار و دسته او، عاملان و مسببان این ترورها میباشند. تا اینجای کار که میگوید: "عاملان ترور غربیها میباشند"، قابل قبول است و در این واقعیت شکی نیست. اشکال از اینجاست که این سناریو از زور تکرار، جدا پر و پوسیده شده و بیشتر باعث خنده است تا اینکه جدی گرفته شود.(۱) چرا که:
۱- اگر یکی از این بستهها موجب کشته شدن حسین اوباما، هلری کلینتون، جو بایدن و یا رابرت دونیرو که همگی دمکرات و مخالف ترامپ هستند، شده بود، شاید این شک بوجود میامد که امریکاییهای تروریست که به این عمل تروریستی دست زده اند، از طرفداران ترامپ و عاملان ترور میباشند. ولی متاسفانه هیچکدام از این بستهها عمل نکرده و کسی کشته نشده و بنظر میرسد این تأتر بیشتر برای بدنام کردن ترامپ که هم اکنون به اندازه کافی بدنام است، میباشد و نه ترور "بطور جدی" و آنهم ترور خودی ها!
۲- دیگر اینکه خوشبختانه پاسخی برای این پرسش نیست که: اگر ترامپ بطور واقعی خواستار ترور مخالفان خود بود، چرا به این آشکاری و با این افتضاح دست به ترور آنها بزند؟ خوب مانند شاه ایران و یا استیو جابز و صدها تن دیگر، که به راحتی خوردن باقلوا و بسیار طبیعی ترور شدند، از وسائل محبوب اروپاییها استفاده کرده و بدون سروصدا- سر آنها- را زیر آب میکرد!
بهرحال اینروزا خوراک تبلیغاتی دستگاه فاسد رسانهای غربی، با این نمایش احمقانه فراهم گشته و همزمان جمله پر معنا، واقعی و قابل تفکر "تنها غربیها تروریستند و مخالفان را ترور میکنند"ِ آدم برفی را برای بار هزار، به اثبات میرساند.
۲.۸.۹۷
اگر زنده بمانی خواهی دید
پس از اشغال ایران توسط غربیها در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ مقارن با ۱۹۷۹ غربی، و سپردن حکومت آن به جلادان ترک و عرب، و کشتار بیرویه ایرانی ها، همزمان چپاول و غارت اموال و سرمایههای بیکران ایرانیان شروع شد و موجب بخاکِ سیاه نشستن میلیونها ایرانی و از ذلت و بیماری و فقر و فلاکت برخاستن غربیها و نوکران ترک و عرب آنان گشت. چپاول و غارت سرمایههای شگفت انگیز نفت و گاز و اورانیوم و معادن بزرگ طلا و الومینوم و آهن و مس و دیگر مواد خام از یک طرف، چپاول فرهنگ و تاریخ و موزهها و جواهرات سلطنتی و آواره ساختن میلیونها ایرانی از خاک و سرزمین مادری و و و... از طرف دیگر، ایران و ایرانی را از نظر مادی و معنوی به زمین گرم نشاند. و در عوض عرب و ترک و غربی از ذلت به عزت رسیدند.
ز جانفشانی و خون خوردن قبیلهٔ ماست
پرند و دیبهٔ گلرنگ، هر کرا بتن است
شنیدن این داستان تلخ تاریخی تا اینجا لبخند بر لبان کثیف قبایل بربر انگل ساکسون و گل و عرب و ترک مینشاند و موجبات غرور و سرفرازی و مهم و زرنگ بودن آنان را فراهم میسازد. و اگر ما در دنیایی زندگی میکردیم که هیچ قانون و حساب و کتاب علمی وجود نداشت و درست مانند وجود بی ریشه و بیوجود غربیها و نوکران به غایت احمق ترک و عرب آنان(۱) هردم بیل بود، میشد این لبخند و اتحاد غربی -ترکی-عربی را در مقابل موجودیت حیات بر روی زمین، یک نوع زرنگی اهریمنی دانست و از نفرت روی درهم کشید. ولی متاسفانه این حماقت و خریت و فساد اتحاد انگلساکسون و گل و عرب و ترک، در مقابل هستی و دنیا و جامعه انسانی، یک فاجعه است که نتیجه آن نابودی حیات بر روی کره زمین میباشد.(۲) و براساس قوانین غیر قابل انکار فیزیکی خیام کبیر، هر عملی را عکس العملی است. نتیجه استخراج بیرویه اقیانوس نفت و گاز از زیر دریأی مازندران و خلیج پارس و سوزاندن این منابع انرژی فسیلی توسط غارتگران بغایت نادان غربی، کره زمین را بتدریج و باسرعت مضاعف تبدیل به کرهای سوزان خواهد نمود. چرا که تجمع گازهای سمی ناشی از سوزاندن بیرویه نفت و گاز در سطح کره زمین و اجتماع این گازها در زیر چادر اتمسفر که حجاب زمین میباشد و آنرا از هجوم پرتوهای خطرناک بیرون از این چادر محفوظ میدارد و از بین بردن این حفاظ، در آیندهای نچندان دور، موجبات نابودی حیات بر روی کره زمین خواهد شد. و در ابتدا تمامی سرزمینهایی که بین دو قطب کره زمین قرار دارند، یا زیر آب رفته و یا به کویرهای سوزان تبدیل خواهند شد و بجز قطب شمال و جنوب و سیبیری و برخی اماکن دیگر(۳) تمامی دنیا دچار خورشید و گرمای بالای ۶۰ درجه گشته و میسوزند. و موجودات زنده (احتمالا جمع کوچکی از آدمیان) در نواحی قطبهای زمین به زیرِ لایههای عمیق زمین پناه برده و پس از آن مگر از غیب دستی برون آید و کاری بکند.
و اگر زنده بمانی خواهی دید آنهایی که امروز به این حرفها میخندند، و آنرا تراوشات مخی معیوب و نگران میدانند، خواهند سوخت و آنانی که باورمندند، نیستند تا شاهد تباهی زندگی باشند.
وسیع باش و تنها و سر بزیر و سخت
دم غروب، میان حضور خسته اشیاء
نگاه منتظری حجم وقت را میدید
و روی میز هیاهوی چند میوه نوبر
بسمت مبهم ادراک مرگ جاری بود
و بوی باغچه را باد روی فرش فراغت
نثار حاشیه صاف زندگی میکرد
و مثل بادبزن
ذهن، سطح روشن گل را
گرفته بود بدست
و باد میزد خود را
مسافر از اتوبوس پیاده شد
"چه آسمان تمیزی"
و امتداد خیابان غربت او را برد
غروب بود
صدای هوش گیاهان بگوش میآمد
مسافر آمده بود
و روی صندلی راحتی کنار چمن
نشسته بود
"دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
تمام راه بیک چیز فکر میکردم
و رنگ دامنهها
هوش از سرم میبرد
خطوط جاده در اندوه دشتها گم بود
چه درههای عجیبی
و اسب، یادت هست
سپید بود
و مثل واژه پاکی
سکوت سبز چمنزار را چرا میکرد
و بعد، غربت رنگین قریههای سر راه
و بعد تونل ها
دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز
نه این دقایق خوشبو که روی شاخه نارنج میشوند
خاموش
نه این صداقت حرفی که در سکوت
میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز
مرا از هجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر میکنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد"
۲۷.۷.۹۷
تا خدا هست زندگی هست
آرزو کن واسه فردا
اگه امروزتو چیدن
آرزوهاتو بغل کن
آرزوهات همه چیتن
اگه دنیات رفته از دست
اگه غمگینی و بیکس
آرزو کن که حواسِ یه نفر
هنوز بتو هست
زندگی همین یه باره
نگذار فرصت بره از دست
آرزوهاتو بغل کن
تا خدا هست زندگی هست
یکیو خواستی و رفته
من میفهمم که چه سخته
داره با خاطره بازی
میگذره روزای هفته
وسط اینهمه کابوس
یادش آرومت نکرده
آرزو کن اگه شاده
دیگه هیچوقت برنگرده
عشق آدم هرجا باشه
یادش آرزو میسازه
پس به یاد اون شروع کن
با یه آرزوی تازه
آرزو کن واسه فردا
اگه امروزتو چیدن
آرزوهاتو بغل کن
آرزوهات همه چیتن
اگه دنیات رفته از دست
اگه غمگینی و بیکس
آرزو کن که حواسِ یه نفر
هنوز بتو هست
زندگی همین یه باره
نگذار فرصت بره از دست
آرزوهاتو بغل کن
تا خدا هست زندگی هست.
Siavash Ghomayshi - Arezou (Arezoo) | جدیدترین ویدیوی سیاوش قمیشی آرزو
آی پری اینجا را نگاه کن
آی پری باخ پری پاخ
رقص چند دختر شجاع آذری بدون حجاب در سالن سخنرانی دانشگاه آزاد تبریز
Bari Bakh Dance - Persian Night
Bari Bakh Dance - Persian Night
هر بودی، بودا شده بود
آنی بود
درها وا شده بود
برگی نی، شاخی نی
باغ فنا پیدا شده بود
مرغان مکان خاموش
این خاموش، آن خاموش
خاموشی گویا شده بود
آن پهنه چه بود
با میشی، گرگی همپا شده بود
نقش صدا کمرنگ
نقش ندا کمرنگ
پرده مگر تا شده بود؟
من رفته
ما بی ما شده بود
زیبایی تنها شده بود
هر رودی، دریا
هر بودی، بودا شده بود.
سهراب سپهری
کاست قدیمی تصنیفهای پریسا
۲۳.۷.۹۷
اشتراک در:
پستها (Atom)