نمایش پستها با برچسب امپراتوری صفوی. نمایش همه پستها
نمایش پستها با برچسب امپراتوری صفوی. نمایش همه پستها
۳۰.۹.۹۶
۲۹.۹.۹۶
۱۸.۸.۹۶
تابلو ملکه صفوی، مادر شاه عباس که ۲۰۰ سال پیش از ایران خارج شده بود، از آلایش پاک شد ...... Safavi-Queen
این تابلو در سال ۱۶۱۸ زمانی که ملکه امپراتوری صفوی، مادر شاه عباس کبیر، ۳۸ ساله بودند توسط نقاشان شهیر ایران کشیده شده است. مواد بکار رفته در رنگهایی که برای کشیدن این تابلو استفاده شده، هنوز ناشناخته است.
بتازگی جرم ۴۰۰ ساله از روی این نقاشی پاک شده و مانند روز نخستین اش شده است.
یادآوری میشود تمامی تابلوهای بینظیر دوران صفوی و قاجار که توسط نقاشان نابغه ایرانی کشیده شده بودند و تاریخ مصوّر ایران زمین بودند، از ایران توسط دزدان غربی خارج و به اروپا و آمریکا منتقل شده و بدین ترتیب تاریخ ایرانیان را از آنها دزدیده اند. آنچه که نوشتاری و سنگی هم بود که در طول این ۴۰ سال اشغال ایران یا نابود گشته و یا به تاراج رفته است.
۳۱.۶.۹۶
۲۲.۶.۹۶
گوشه کوچکی از آثار باستانی امپراطوری پارس ها
فقط یک ایرانی است که با وجود هزاران هزار آثار باستانی سنگی و خطی و چینی و پارچهای و کاغذی و گلی متعلق به امپراطوری جهان شمول پارس ها،( که مردم دنیا و در سراسر دنیا یا از دل خاک بیرون کشیده اند و در موزهها قرار داده، یا بر روی خاک با دل و جان از آن مراقبت کرده، بنام خود زده و با آن پز میدهند) را ندید گرفته و تاریخ احمقانه و جعلی از حمله این و آن را باور کرده و در مدارس به کودکان و آیندگان خود میآموزاند!
فقط یک ایرانی آثار سنگی که نشان میدهد که سرکشان جهان زیر پایِ اسب شاهنشاهان ایران زانو زدهاند، را نادیده گرفته، حمله یک همجنسباز که در فاحشه خانه بدنیا آمده و بزرگ شده و آنچنان ترسو است که وقتی تگرگ میبارد و رعد و برق میزند، خودش را در جعبه پنهان میسازد!
فقط یک ایرانی حمله و پیروزی اسکندر سی سی را میپذیرد، چرا که یک غربی اینچنین گفته است!
مجسمه سنگی هزاران ساله هرکول در کرمانشاه را نمیبیند و المپیک را متعلق به غیر پارس میداند!
هزاران آتشکده در سراسر دنیا را نگاه نمیکند، ولی حمله عربی که حتی باوجودی که امروزه به برکت دزدی ذخایر نفتی ایران از خلیج پارس کاخ نشین شده، ولی هنوز هر را از بر تشخیص نمیدهد، به امپراطوری علم و دانش و فرهنگ و هنر در ۱۴۰۰ سال پیش میپذیرد!
چنین مردم و ملتی را میتوان بیش از ۴۰ سال براحتی ثروتها و حقش را خورد، تو سرش زد، تحقیرش کرد، دربدر و بی وطنش ساخت، خدمتکار و برده بیگانه اش کرد، با خوراندن مواد سمی از طریق آب و هوا و خوراک تیشه به ریشه نژاد و سلامتی و روح و روانش زد، کودکان و نوجوانان و جوانانش را قتلعام کرد، و مطمئن بود که آب از آب تکان نخواهد خورد!
فقط یک ایرانی است که با وجود ۴۰ سال زندگی در مخوفترین زندان و با شکنجههای روحی و جسمی همچنان دل خوش است که زنده است.
۱۷.۶.۹۶
تصاویری از ملکه مادر، مادر شاه عباس، دوران امپراطوری صفوی که تا اوایل قرن ۱۸ بر دنیا حکومت میکرد
تصویری از شاه عباس در دوران نوجوانی به همراه ملکه مادر در موزه سلطنتی لندن Shah Abbas: The Remaking Of Iran, British Museum, London- Safavi Empire 1201-1822 |
لازم به ذکر است:
توضیحاتی که در مورد تاریخ ایران و امپراتوری صفوی در این لینک داده میشود، مسخره و سراپا دروغ شرمآور است. و بیشتر برای از بین بردن اثر این دو تابلو که به اشتباه در موزه لندن (و یا انبار اجناس به سرقت رفته از ملل دنیا) جا مانده و بسرنوشت خیل عظیمی از تابلوها و آثار امپراطوری صفوی دچار نگشته که یا به کلکسیونهای شخصی منتقل گردد و یا بعنوان تاریخ نداشته انگلیس و فرانسه ثبت گردد. وحشیهایی که حتی بلد نبودند یک شمع درست کنند و در بیماری و نجاست و پلشتی و پلیدی غرق بودند، امروزه خود را وارثان علم و دانش عظیم دوران صفوی میدانند. غافل از اینکه با جمعآوری تصاویر و تابلوهای عظیم دوران صفوی از ایران و نسبت دادن آن به تاریخ نداشته قبایل بغایت وحشی انگلیس و فرانسه، و با توضیحات بیشرمانهای که با وجود تمامی مدارک تاریخی از علم و هنر و فرهنگ، بجا مانده از دوران صفوی داده میشود، تنها احمق ها، ناآگاهان و کودکان را میفریبد.
در آن زمان نه انگلیسی وجود داشت نه فرانسه. تنها ایرلند و اسکاتلند سرزمینهایی بودند که جز قلمرو امپراطوری صفوی محسوب میگشتند. که بعدها همین سرزمینها هم مورد هجوم قبایل وحشی انگل ساکسون و وایکینگ قرار گرفته و کشتارهای عظیمی از آنان صورت گرفت.
در زمان امپراطوری صفوی ایران هنوز آلوده به دین و مذهب اسلام نشده بود و تاریخ ۱۴۰۰ ساله و حمله عرب به ایران سرپا دروغ است.
تمام آنچه که بر سر ایران آمده از زمانی شروع میشود که نادر شاه در خواب بقتل میرسد. و تاریخ قاجار در ایران شروع میشود که دولتی ضعیف و زنباره بود بهمین سبب هم کم کم ایران به انحطاط کشیده شده (درست مانند آنچه که امروزه در ایران در جریان است) تا جایی که در زمان جنگ جهانی اول در اوایل قرن ۲۰ و هجوم قبایل وحشی عرب و ترک که مزدوران انگلیس و فرانسه بودند به ایران، باعث شد که در ایران بیش از ۲۰ میلیون قتلعام شده و امپراتوری ایران به دَهها کشور تجزیه گشت. و تاریخ جعلی ابتدا برای انگلیس، فرانسه نوشته شد و سپس نوکران این دو هم بینصیب نماندند و عربی که تا ۳۰ سال پیش میخزید شد شاهزاده و ترکی که ایستاده میرید شد امپراتوری عثمانی! و هرجا نام پارس و ایران بود پاک کردند و بجاش عثمانی و عرب و اسلام نهادند.
برای من مهم نیست که آیندگان و فرزندان آنان با چه حماقت و دروغهایی بار میایند. آنها از ابتدای موجودیت خود تا کنون، در حماقت و بیخبری و دروغ غرق بودند، و فرزندان و آیندگانشان هم از این سرنوشت راه گریزی نداشته و نخواهند داشت. و سوگند به خدا که حماقت و دروغ نتیجهای جز پلشتی ندارد. و بگذار آنها در این خیال خام باشند که زرنگی میکنند. آنچه که باعث پافشاری من در نوشتن و تکرار این مطالب است، آگاهی کسانی است که خود را ایرانی میداند. و اعتقاد دارم که دروغ و حقه بازی و مکر و تربیت استعماری برای ایرانیان بس است. سه قرن دچار دشمن خودی بودند بس است. پارسها باید بداند که ریشههایشان کجا بوده و هست. آنچه که ۳۸ ساله بعنوان اقوام ایرانی تبلیغ و بر روی آن اصرار میگردد نیز دروغی بیش نیست و همه کسانی که در محدوده ایران بزرگ زندگی میکنند، به گفته خودِ این اهریمنان، دزد و بیشرم همگی دارای یک ریشه و ژن و نژادند. و دارای یک تاریخ و فرهنگ و نیاکان مشترکند.
۶.۴.۹۶
نقشه کره زمین در ۲۰۰ سال پیش
نقشه کره زمین که به گفتهی قدمتی ۲۰۰ ساله دارد، چگونگی تقسیم جمعیت و کشورها را نشان میدهد. بخش قرمز رنگ، نشان دهنده قاره امریکاست که اشخاصی که امروزه سرخ پوست نامیده میشوند در آنجا میزیستند. قسمت سبز تیره بخشی از روسیه کنونی و اروپایی کنونی است که بربرها و ویکینکها در شمال آن و صربها در شرق و در جنوب هم مردم اسپانیا و ایتالیا خانه داشتند. در مرکز ژرمنها حکومت میکرد. بخشی که دورادور آن با سبز سدری کشیده شده، قاره آفریقاست که امپراطوری و تمدن بزرگی در آنجا وجود داشت. بخش زرد رنگ امپراطوری صفوی است که شامل تمامی آسیا و روسیه کنونی و بخشی از اروپای کنونیست. همانطوری که از نقشه پیداست تمامی آسیا و تا نیمی از اروپا زیر پرچم ایران میزیستند و تشابهاتی که در فرهنگ کنونی این کشورها با ایرانیها وجود دارد مدرک و سند زنده این تاریخچه است. لازم به یادآوری است که نقشه تمام خشکیها و آبهای روی کره زمین توسط ایرانیها کشیده شده است. و کشف و نامگذاری و معرفی تمامی سیارات و کهکشانها نیز نتیجه تلاش، علم و کار سخت دانشمندان ایرانی است که امروز دنیا وارث آن است بدون اینکه نامی از ایرانیها ببرد.
۲۹.۲.۹۶
کاری از هنرمند ایتالیایی ادواردو ترسولدی Edoardo Tresoldi
طراحی داخلی یک رستوران در ابوظبی با الهام از معماری دوران امپراتوری صفوی با استفاده از سیم. امارات تا زمان جنگ جهانی دوم رسما جز خاک ایران بود و پس از آن از دولت ایران تبعیت میکرد و پس از فتنه ۵۷ نه تنها مستقل شد بلکه با بهربرداری از نفت خلیج پارس که مطلق به ایرانیان است همراه با عربستان به ثروت و مکنتی افسانه ای رسید.
۲۷.۲.۹۶
۴.۳.۹۵
نشان دادن تصویری از ملکه امپراتوری صفوی بجای ملکه انگلیس.!!!
تصویری در رسانههای انگلیسی منتشر شده با عنوان تصویر ملکه انگلیس که "به تازگی در موزه انگلیس کشف شده!!!!" ( صدها سال در موزه کشف نشده بوده، درغگویی با حماقت نتیجهاش همین است). این تصویر که در واقع تصویر ملکه صفوی ایست که توسط انگلیسیها دزدیده شده و به کشور دزدا منتقل گشته است، امروزه در نبود یک حکومت ایرانی و اشغال ایران توسط ترکا و اعراب، و در زمانی که تاریخ ایران را با وجود تمامی مدارک سنگی و باستانی مثل آب خوردن چپاول میکنند و همه چیز را به روم و یونان و بتازگی ترکا منصوب میکنند، انگلیسیها هم از فرصت طلایی سو استفاده کرده و ضمن بیرون کشیدن تدریجی آنچه که از ایران دزدیده اند، بیشرمی و وقاحت را بجایی رساندند که در روز روشن تابلویی که نقاشان چیره دست ایرانی از چهره ملکه دوران امپراتوری جهان شمول صفوی کشیدهاند را بنام خود زدند. و بدین ترتیب و با این کار، نهایت پستی و حقارت تاریخی خود و ذلت فرهنگی و دزدی نهادینه شدهشان را بنمایش گذاشتند. فعلا با مال ایرانیها پًز دهید تا بعد.
تصویری از نوجوانی شاه عباس در کنار مادر ایشان در موزه انگلیس |
تصویری از مادر شاه عباس در موزه انگلیس |
در لینک زیر تصویری از نوجوانی شاه عباس در کنار مادر ایشان در موزه انگلیس قرار دارد که میتواند این دزدی بیشرمانه انگلیسیها را عیان در نظر آرد.
British Museum
Shah Abbas: The Remaking Of Iran, British Museum, London- Safavi Empire 1501-1722 |
۲۱.۱.۹۵
آرتور کریستن سنِ دانمارکی و ایران
در کارنامه زرین پارس شناسی و ایران شناسی قرنهای نوزدهم و بیستم میلادی، نام آرتور کریستن سنِ دانمارکی جای بس والایی دارد.
البته به نام ایران شناسی و پارس شناسی (که بعدها یعنی پس از فتنه ۵۷ و اشغال ایران توسط غربی ها، همینها را هم به اسلام شناسی و خاور شناسی تغییر نام دادند) و در اصل و واقع، چپاول کتب دانشمندان و فلاسفه ایران، بردن علوم مهندسی، معماری، ستاره شناسی، اطلس کره زمین، نقشه خشکیها و آبهای جهان، ساعت، قطبنما، ساخت توپ، اسلحه و چگونگی استفاده از دینامیت، تقویم و رمل و اسطرلاب که دقیقترین وسایل شناخت زمان، گردش زمین به دوره خود و بدور خورشید، گردش ماه به دور زمین، و دیگر مطالب ستاره شناسی با درصد خطای آنچنان ناچیز که حتی پیشرفتهترین وسائل دیجیتالی ستاره شناسی امروزی به پایشان نمیرسد و به گفته فردوسی بزرگ ۱۰۰۰ سال طول میکشد تا بتوان وسیلهای مانند اسطرلاب و یا رمل را ساخت. البته به ما یاد دادند که اینها وسایل جادوگری است و از یک نظر هم آنچنان شگفت انگیزند که با جادو فرقی ندارند!
پس از فرو پاچی امپراتوری پارسها از جهان و در سدههای ۱۸ و ۱۹، جاذبه و رمز و راز امپراتوری پارسها، و ثروتهای نهفته در سرزمین آنان، و داستانهایی که از گنجهای ایران در دنیا پخش شده بود، چپاولگران گرسنه، ماجراجو و جویندگان طلا و ثروت غربی را بسوی ایران که شامل هند و مصر و لیبی و کل آفریقا و و و میشد، کشاند ( بعدها این چپاولگران را به ایرانیها تحت عنوان پژوهشگر و سیاح و جهانگرد معرفی کرده و در کتب تاریخی ایران نوشتند که اینها برکت بودند برای ایرانیها!! ) و تمدن درخشان سرزمین ما در عرصۀ فعالیتهای چپاولگرانه و وحشیانه آنان قرار گرفت و نشانههای آن تقریبا ناپدید گشت. در این میان چپاول گرانی از سرزمینی در دوردستهای شمال اروپا، یعنی دانمارک، سهم بزرگی از این فعالیتها را به خود اختصاص دادند.
در زمانی دورتر از آرتور کریستین سن دانمارکی ، نخست به حمایتهای غیرمستقیم این سرزمین برای فرستادن عوامل خود به ایران میرسیم. زمانی که آدام اُلئاریوسِ آلمانی نخستین بار برای کاوش و بستن قراردادهای تجاری به ایران آمد، پارسی آموخت و کتب سعدی را ترجمه کرد، در حقیقت از امکانات مالی ثروتمندان دانمارک که در آن زمان شامل ایسلند ، نروژ و بخشهای بزرگی از سوئد میشد، برای این سفراستفاده کرد.
یک سده پس از او در قرن هجدهم، هیئتی که از شهر گوتینگن به بهانه مطالعات خاص! و در واقع برای چپاول تاریخ، علم و فرهنگ پارسی رهسپار ایران شدند، از حمایت مادی و معنوی فردریک پنجم پادشاه دانمارک ( دوران حکومت ۱۷۶۶ ـ ۱۷۴۶) برخوردار شده بودند و از میان آنها نیبور توانست برای نخستین بار الواح زرین یادگار امپراتوری صفوی را به دانمارک ببرد. ترجمه سنگ نوشتههای تخت جمشید را که در زمان امپراتوری صفوی بر روی لوحهای زرین باز نویسی و ترجمه شده بود را سپس به زبان دانمارکی و با دقت در دانمارک رونویسی کند و این آغاز ماجرا بود.
بعدها اسقف دانمارکی از جزیره شیلند دانمارک به نام فردریک مونتر در ۱۸۰۰ میلادی در اثر خود به نام “ درباره الواح زرین تخت جمشید” از این الواح طلایی بسیار با ارزش بسیار نوشت و آنان را ستود و در واقع به زبان دانمارکی محل گنج را نشان داده و کارش مشوق کسانی شد که به امید یافتن گنج راهی ایران شدند.
سپس ، پیش از آن که آرتور کریستن سن در آسمان کاوش گریها و بردن غنایم دیگر ایرانی بدرخشد ، با هموطن پیشکسوت او، اراسموس راسک دانمارکی را در قرن نوزدهم آشنا میشویم ( ۱۸۷۸ ـ ۱۸۱۵) که به ایران سفر کرده و با شور و اشتیاق برای رسیدن به گنجهای جدید در ایران آغاز به کار میکند ، و در شیراز شروع به حفاری کرده و باقیمانده گنجهای ایرانی که را بار ستوران خود میکند . و با این که از بیماری سل رنج میبرد و این بیماری را در شیراز میگستراند، اما عشق به ثروت و بردن غنایم و چپاول گنجهای بی انتها در ایران و از امپراتوری پارسها به او نیرو میبخشد و سپس توسط پزشگان شیرازی درمان یافته و اینک تلاش میکند علم پزشکی ایرانی را نیز با خود به اروپا برده که در این راه، کتب بو علی سینا به تاراج میرود. او توانست در ۱۸۲۱، در ایران و هند اوستا و پهلوی را آموخته و کتاب ” اوستا” را ترجمه کرده و با گنجینههای نایابی از کتب بوعلی سینا و کتب پزشکی ایرانی و دستنوشتههای کهن ایران به دانمارک برگشته و آنها را به کتابخانه دانشگاه کپنهاک منتقل کند.
وسترگارد ، چپاولگر دیگری از سرزمین دانمارک است که به عنوان پژوهشگر در اواسط قرن ۱۹ به ایران و هند سفر کرد . و چون شنیده بود که در ایران گنجهای زیادی خوابیده به اصفهان سفر کرد. در اصفهان کاوشهای او برای گنج تأییدی بر یافتههای نیبور بود و او توانست تلسکوپ را در کتابخانه کبیر اصفهان کشف کرده و آنرا به دانمارک منتقل کند. او نیز تلاش فراوان برای جمع آوری کتب و نوشتههای ایرانی و پهلوی و کتب ارزشمند دانشمندان ایرانی کرده و توانست کامیون دیگری از کتب و متون دانشمندان ایرانی را که شامل کتب ریاضی، فیزیک ، فلسفه، علم ستاره شناسی و ادبیات را با ترجمه و فرهنگ و دستور زبان به دانمارک برده و در کپنهاک ترجمه و منتشر سازد. و او حتی برای چاپ متون پهلوی و پارسی دستور ریختن سربی این حروف را داد. نسخه با ارزش ترجمه شده گلدنر از کتب دانشمندان ایرانی در ۱۸۹۶ در بسیاری موارد مرهون همین کار وسترگارد است.
بدین ترتیب راه باز شده برای دانمارکیهای جوینده گنج وسیع تر گشته و سیل جویندگان گنج به ایران سرازیر گشته و چون این کتب به فرانسه چاپ میشد از تمامی کشورهای اروپایی از فرانسه، هلند، اسپنیا، ایتالیا و و راهی ایران شدند تا از این دریای ثروت سهمی نصیب خود کنند. اینان که علاقه عجیبی به جمع آوری هر چه که نام ایرانی داشت، داشتند ، حتی به قابلمهها و کفگیرهای مسی هم رحم نکرده و تمامی آنان را نیز از ایران جمع آوری کرده و به اروپا بردند.
پس از همه اینها نوبت به آرتور کریستن سن دانمارکی میرسد که با سفر به ایران نخست به
کتاب هزار و یک شب ایرانی مزین به تابلوهای زیبای نقاشی، دست یافته و آنچنان از دیدن نقاشیهای آن هیجان زده میگردد که آنرا شبانه به دانمارک میبرد. و سپس نسخ خطی کتب خیام دانشمند بزرگ ایران را که اعراب به او لقب بحر العلوم و یا دریای دانش داده و غربیها با عنوان دانشمند دانشمندان میشناسند، و ایرانیها او را پیر مردی الکلی میدانند که همیشه یک دستش به جام شراب و دیگر دستش در زلف نگار است، دست یافته و از خوشحالی در پوست خود نگنجیده و به سرعت به دانمارک باز میگردد.
کتاب هزار و یک شب و کتب علمی خیام که تأثیر بسیاری بر او گذشته باعث میگردد که وی همه چیز را رها ساخته و عمر خود را را به مطالعه درباره ایران و امپراتوری پارسها اختصاص دهد . او به فراگیری بیشتر زبان پارسی روی آورد و جز زبان دانمارکی در زمینۀ زبان فرانسه و لاتین مهارت پیدا میکند ، سپس سانسکریت را میاموزد . بعدها به سوی زبانهای باستانی ایران ، اوستا و پهلوی روی آورد و حتی به وادی زبانهای خاموش گشته ایرانی همچون سندی نیز گام مینهد. آموزش زبانهای ایرانی است که که باعث میشود او علم، فرهنگ، و اسطوره و تاریخ و ادبیات و فولکلور ایرانیها را تماماً ترجمه کرده و به دنیا بشناساند .او آنچنان عاشق و شیفته ایران میگردد که اینبار دیگر به دانمارک باز نگشته و ایران را میهن خود نامید و تا پایان عمر در ایران میماند و تنها پس از مرگ، جسدش را به دانمارک باز میگردانند.
او پس از ترجمه کتاب هزار و یک شب، نخست با شاهنامه و رستم وارد معرکه شده و اثر با ارزشش را در ۱۸۹۸ که “رستم پهلوان ایرانی” نام دارد را چاپ کرد . مقاله بعدی او ” افسانهها و روایات در ادبیات پارسی ” در ۱۸۹۹ منتشر شد و ترجمه این مقالات و ترجمه مقالات دیگر زمینهساز رساله دکتری او بخاطر ترجمه کتب ریاضی، جبر، فیزیک کوانتوم و ستاره شناسی و دیگر کتب و مقالات علمی خیام میشود که آنها را در ۱۹۰۳ با درجه ممتاز به پایان برده و منتشر میسازد . بعدها کتب فیزیک ترجمه گشته خیام به دانمارکی توسط نیوتن انگلیسی به زبان انگلیسی ترجمه گشته ، نخست به نام فیزیک و قوانین خیام_نیوتون و بعدها با نام نیوتون در جهان و ایران ثبت و شناخته میشود.
نقش ترجمه کتب علمی ایرانی توسط آرتور کریستین سنّ دانمارکی که بعدها به ترجمه کتب دیگر دانشمندان ایرانی مانند خوارزمی، ذکریا رازی ، بو علی سینا، سنائی، فارابی، شیخ بهای و دیگر دانشمندان ایرانی میانجامد آنچنان برای غربیها با ارزش است که میتوان به جرات گفت که بخش عظیمی از هر چه که امروزه غربیها را به سعادت رسانده و آنان را در دنیای علم پیش برده است ، مدیون همین بردن، ترجمه کردن و در اختیار قرار دادن علم ایرانیها توسط آرتور کریسیتین سنّ دانمارکی به اروپایها است. و این نقش آنچنان کبیر است که انقلاب صنعتی در اروپا را راهاندازی کرده و ترجمه کتب ادبیات و هنر ایرانی، انقلاب فرهنگی و ادبی و رنسانس هنری را نیز در آنجا بوجود میاورد.
۱۳.۱.۹۵
تصاویری از ایران و ایرانی در دوران امپراتوری صفوی که تا ۳۰۰ سال پیش بر دنیا حکومت میکرد توسط نقاشان بزرگ ایران
بخش کوچکی از انبوه نقاشیهای نقاشان نابغه زمان امپراتوری صفوی را در اینجا میتوانید دید.
تصاویری که از نقاشیهای بزرگ نقاشان ایرانی که از دربار و دوران زندگی ایرانیان در زمان امپراطوری صفوی کشیده شده در قرن ۱۸ و ۱۹ به همراه کتب دانشمندان ایرانی و و و به اروپا برده شده و پس از آن فرانسه و انگلیس با ساخت فیلمهایی از روی این تصاویر و نسبت دادن آنها به خود، تاریخ امپراتوری صفوی ایرانیان را از آنان دزدیده و با بیشرمی و وقاحت و از سر حقارت و ننگی که از گذشته خود دارند و از روی ذات دزد و ننگین نهادینه، بخود نسبت دادند، تا بدین ترتیب تاریخ بربریت خود را بپوشانند. تا زمان شاه میهن پرست ایران، محمد رضا شاه پهلوی، این تصاویر در موزههای فرانسه و انگلیس به نام دوران صفوی ایران به نمایش گذشته شده و جرات اینکه چنین دزدی آشکاری را انجام دهند، نداشتند، ولی امروزه با سؤ استفاده از نبود یک حکومت ایرانی و اشغال ایران توسط بدترین دشمنانش یعنی ترک ها، اخوانیها و اعراب، با خیال راحت با عنوان تاریخ فرانسه و انگلیس تغییر نام دادهاند.
و آنچنان با جدیت و حدت این تاریخ جعلی را توسط امپراتوری رسانهای خود و هالیوود تبلیغ کردهاند که از ۷ میلیارد انسان روی زمین، ۶،۹ میلیارد آنها، نخواهد پذیرفت که این تاریخ جعلی و دروغین است، مگر اینکه در کلکسیونهای خصوصی به نقاشیهای مشابهای برخورد کنید که نام نقاشان ایرانی و امضای آنان هنوز بر روی این نقاشیها حک شده و پاک نگشته است.
و در آخر اینکه هیچ اجباری برای پذیرش حقیقت نیست، هیچ جبری برای این نیست که سخنان مرا بپذیرید، احمقها همچنان میتوانند در حماقت بمانند و تاریخ جعلی دنیا را بپذیرند. ولی واقعیت این است که آنکس که حقیقت را دید و قبول کرد، منت بر خود گذاشته و خویشتن را از شر تاریکی رهانده است، و در نتیجه با پذیرش حقیقت، رفتار وحشیانه امروز غربیها نسبت به مردم دنیا را خواهد فهمید و خود را در مقابل این بربرها آماده نگاه خواهد داشت، و بر عکس آنکس که با دروغ زیست و تحمیق خود را پذیرفت، ضمن اینکه انگ احمق را تا ابدیت بر پیشانی خواهد داشت ، هیچ گاه نخواهد فهمید که دوست و دشمنش کیست و از کجا ضربه میخورد.
و قشنگی کار اینجاست که این نقاشیها همگی بشکل فرش دست بافت میباشد که در قرآن ۱۷ در ایران بافته شده است ، و در نتیجه هیچ کشوری بجز ایران نمیتواند ادعای داشتن اینها را داشته باشد. این فرشهای ایرانی همگی در اختیار فرانسه و انگلیس است و تنها تصاویرش فعلا در اینترنت میباشد.
تا این تصاویر را بکلی پاک نکرده و یا یک تکست و نوشته لاتین به آن اضافه نکرده و یا نشانههای ایرانی آنها را با شیّادی بکلی پاک نکرده و بیش از این دگرگون نساخته اند، از دیدن دوران صفوی لذت ببرید.
منبع
تصاویری که از نقاشیهای بزرگ نقاشان ایرانی که از دربار و دوران زندگی ایرانیان در زمان امپراطوری صفوی کشیده شده در قرن ۱۸ و ۱۹ به همراه کتب دانشمندان ایرانی و و و به اروپا برده شده و پس از آن فرانسه و انگلیس با ساخت فیلمهایی از روی این تصاویر و نسبت دادن آنها به خود، تاریخ امپراتوری صفوی ایرانیان را از آنان دزدیده و با بیشرمی و وقاحت و از سر حقارت و ننگی که از گذشته خود دارند و از روی ذات دزد و ننگین نهادینه، بخود نسبت دادند، تا بدین ترتیب تاریخ بربریت خود را بپوشانند. تا زمان شاه میهن پرست ایران، محمد رضا شاه پهلوی، این تصاویر در موزههای فرانسه و انگلیس به نام دوران صفوی ایران به نمایش گذشته شده و جرات اینکه چنین دزدی آشکاری را انجام دهند، نداشتند، ولی امروزه با سؤ استفاده از نبود یک حکومت ایرانی و اشغال ایران توسط بدترین دشمنانش یعنی ترک ها، اخوانیها و اعراب، با خیال راحت با عنوان تاریخ فرانسه و انگلیس تغییر نام دادهاند.
و آنچنان با جدیت و حدت این تاریخ جعلی را توسط امپراتوری رسانهای خود و هالیوود تبلیغ کردهاند که از ۷ میلیارد انسان روی زمین، ۶،۹ میلیارد آنها، نخواهد پذیرفت که این تاریخ جعلی و دروغین است، مگر اینکه در کلکسیونهای خصوصی به نقاشیهای مشابهای برخورد کنید که نام نقاشان ایرانی و امضای آنان هنوز بر روی این نقاشیها حک شده و پاک نگشته است.
و در آخر اینکه هیچ اجباری برای پذیرش حقیقت نیست، هیچ جبری برای این نیست که سخنان مرا بپذیرید، احمقها همچنان میتوانند در حماقت بمانند و تاریخ جعلی دنیا را بپذیرند. ولی واقعیت این است که آنکس که حقیقت را دید و قبول کرد، منت بر خود گذاشته و خویشتن را از شر تاریکی رهانده است، و در نتیجه با پذیرش حقیقت، رفتار وحشیانه امروز غربیها نسبت به مردم دنیا را خواهد فهمید و خود را در مقابل این بربرها آماده نگاه خواهد داشت، و بر عکس آنکس که با دروغ زیست و تحمیق خود را پذیرفت، ضمن اینکه انگ احمق را تا ابدیت بر پیشانی خواهد داشت ، هیچ گاه نخواهد فهمید که دوست و دشمنش کیست و از کجا ضربه میخورد.
و قشنگی کار اینجاست که این نقاشیها همگی بشکل فرش دست بافت میباشد که در قرآن ۱۷ در ایران بافته شده است ، و در نتیجه هیچ کشوری بجز ایران نمیتواند ادعای داشتن اینها را داشته باشد. این فرشهای ایرانی همگی در اختیار فرانسه و انگلیس است و تنها تصاویرش فعلا در اینترنت میباشد.
تا این تصاویر را بکلی پاک نکرده و یا یک تکست و نوشته لاتین به آن اضافه نکرده و یا نشانههای ایرانی آنها را با شیّادی بکلی پاک نکرده و بیش از این دگرگون نساخته اند، از دیدن دوران صفوی لذت ببرید.
منبع
۱۱.۱۱.۹۴
فرهنگ چپاول گشته
نگارخانه ملی هنر در واشنگتن مجموعه عظیمی از تابلوهای نقاشی نقاشان ایرانی دوران امپراطوری صفوی را که در قرون ۱۸ و ۱۹ از ایران خارج شده و به کشورهای هلند، اسپانیا، ایتالیا و فرانسه برده شده است، را به نام نقاشان هلندی به نمایش گذشت! عمر این آثار که از سده هفدهم غربیها تاریخ گذاری شده است ، یعنی درست در تاریخی که اواخر دوران امپراطوری صفوی میباشد، در چهار سالن بزرگ از این نگارخانه به نمایش درآمده اند.
یادآوری میشود پس از نادر شاه و فرو پاچی امپراطوری ایران که بر سراسر سرزمین پهناوری که امروزه به سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا تقسیم شدهاند، حکمرانی کرده و آثار هنری بزرگ و گستردهای ، بویژه در شاخه هنری نقاشی از خود بجا گذاشته است , امروزه تمامی آنان به نام کشورهای اروپای غربی ثبت گردیده شده است. دانش شگفتنگیز ستاره شناسی و تکنولوژی ساخت ساعت، رادار، قطبنما، نقشه آبها و خشکیهای زمین، ساخت اطلس و کره زمین، تقویم، شناسایی سیارات و ستارگان و کرات و کهکشان ها، ساخت توپ و کشتیهای جنگی، و کلیه دانش پزشکی ، نجوم، معماری، و ساخت شهر، نظام اداری، نظام آموزشی، نظام پزشکی ، نظام ارتش و دانشگاه و و و از آنِ دورانِ پر شکوه امپراطوری صفوی و پیش از صفوی ها، مربوط به امپراطوری ساسانی و پیش از ساسانیها مربوط به امپراطوری اشکانی و هخامنشی در ایران است . از اواخر قرن ۱۷ که امپراطوری صفوی تکه پاره گشت، با جدا شدن هر بخش از پیکره این امپراطوری و ساخت دهها کشور از آنها، کلیه آثار باستانی پارسی، فرهنگ و کتب پارسی، علم و دانش و تاریخ پارسی، نیز با این سرزمینهای جدا شده از پیکر ایران جدا گشت و به نام این و آن کشور ثبت گشته است. و امروزه چون یک حکومت ضدّ ایرانی و بیگانه بر تنها پخش باقیمانده از امپراطوری پارسها (سرزمین ایران کنونی که در واقع هسته امپراطوری شگفتنگیز و گسترده پارسها است) ، حکومت میکند، چپاول تاریخ و فرهنگ ایرانی با جدیت و شدت و به راحتی در حال جریان است و تا چند سال دیگر حتی نوروز و فردوسی نیز صاحبان غیر ایرانی پیدا خواهند کرد.
۱۲.۵.۹۴
تصاویری از امپراتوری صفوی از سال ۱۴۰۱ میلادی تا ۱۷۹۷ میلادی
نقشه جغرافیایی امپراتوری صفوی که از مرزهای چین شروع شده و تا بالکان ادامه داشت و شامل کشور های شمال آفریقا نیز میشد.
نشان شیر و خورشید , نشان امپرتوری صفوی نیز بود و قدمت آن دستکم به ۵ هزار سال پیش تا کنون میرسد . در زمان قاجار های دست نشانده ترک , نشان توحش ترکی - اسلامی یعنی شمشیر را به این نشان که بیانگر برتری معنوی ایرانیان بر دنیا بود اضافه گشت تا همه چیز را مخدوش کند! پس از فتنه ۵۷ همین را هم برداشتند تا بطور کلی نشان امپراتوری های ایران فراموش گردد!
اطلس دربار صفوی که بیانگر همه چیز است و احتیاجی به توضیح ندارد. کسی که در ۶۰۰ سال پیش چنین اطلسی را ساخته و استفاده میکرده از علومی که امروزه در دانشگاه ها تدریس میشود, بیشتر میدانسته و بسیار پیشرفته تربوده است. ولی بیگانگان اشغالگر به کودکان ایرانی میآموزند که گالیله ایتالیای گرد بودن زمین را کشف کرده ا ست !!! و بیشرمانه حتی آیات شاهنامه را که فردوسی کبیر از گردش ماه به دوره زمین میگوید ندید میگیرد.
آیا میدانید در دوران صفوی هندوانه های به شکل تصویر بالا وجود داشته که نسل این هندوانه ها بمرور از بین رفته است ! نقاشان استاد ایرانی تمام تاریخ ایران در زمان صفوی را ترسیم کردهاند, که توسط کشور های اروپایی ابتدا به اروپا برده شده, سپس در بین خودشان تقسیم کردند و هر کشوری تعدادی از آنها را برداشته و برای خودش تاریخ ساخته است و به آن افتخار میکند! فقط زمانی که فرش ها , پارچه های زر بافت , ترمه ها, گلدان های پر گلی که مختص ایران بزرگ بوده است و ظروف نقره و طلایی که با میوه هایی مانند انجیر و انگور و انار پر شدهاند , اینجا که میرسد و در گل میمانند آنرا به اسلام ربط میدهند. بتازگی ترک ها رقیب اسلام گشته و هر چه تا کنون به اسلام نسبت میدادند به نیاکان ترک خود که مخلوطی از مغول چینی تبار + تاتار روسی تبار = ترک است نسبت میدهند!!! و موجبات خنده و تفریح ما میگردند .
زنان دوران صفوی غرق در جواهر, پارچه های زر بافت, تور های دست باف و تفاخر و شکوه و جلال بودند , بطوری که امروزه اروپایی ها تصویر هر زن معمولی در دوران صفوی را گرفته و آنرا به عنوان یکی از ملکه های تاریخی کشورشان به خود نسبت داده و پز میدهند !
گوشه ای از کاخ شاه عباس در اصفهان
دربار آخرین امپراتور صفوی شاه سلطان حسین صفوی و بار دادن و به سفرای خارجی .... این تصویر با وقاحت فرانسوی به دربار فرانسه نسبت داده شده که هم نشان میدهد احمقهای دزد تا چه حد وقیح اند و هم اینکه مثل کبک سرشان را زیر برف کرده و حتی موزه مسکو را فراموش کردهاند!
نشان شیر و خورشید , نشان امپرتوری صفوی نیز بود و قدمت آن دستکم به ۵ هزار سال پیش تا کنون میرسد . در زمان قاجار های دست نشانده ترک , نشان توحش ترکی - اسلامی یعنی شمشیر را به این نشان که بیانگر برتری معنوی ایرانیان بر دنیا بود اضافه گشت تا همه چیز را مخدوش کند! پس از فتنه ۵۷ همین را هم برداشتند تا بطور کلی نشان امپراتوری های ایران فراموش گردد!
اطلس دربار صفوی که بیانگر همه چیز است و احتیاجی به توضیح ندارد. کسی که در ۶۰۰ سال پیش چنین اطلسی را ساخته و استفاده میکرده از علومی که امروزه در دانشگاه ها تدریس میشود, بیشتر میدانسته و بسیار پیشرفته تربوده است. ولی بیگانگان اشغالگر به کودکان ایرانی میآموزند که گالیله ایتالیای گرد بودن زمین را کشف کرده ا ست !!! و بیشرمانه حتی آیات شاهنامه را که فردوسی کبیر از گردش ماه به دوره زمین میگوید ندید میگیرد.
آیا میدانید در دوران صفوی هندوانه های به شکل تصویر بالا وجود داشته که نسل این هندوانه ها بمرور از بین رفته است ! نقاشان استاد ایرانی تمام تاریخ ایران در زمان صفوی را ترسیم کردهاند, که توسط کشور های اروپایی ابتدا به اروپا برده شده, سپس در بین خودشان تقسیم کردند و هر کشوری تعدادی از آنها را برداشته و برای خودش تاریخ ساخته است و به آن افتخار میکند! فقط زمانی که فرش ها , پارچه های زر بافت , ترمه ها, گلدان های پر گلی که مختص ایران بزرگ بوده است و ظروف نقره و طلایی که با میوه هایی مانند انجیر و انگور و انار پر شدهاند , اینجا که میرسد و در گل میمانند آنرا به اسلام ربط میدهند. بتازگی ترک ها رقیب اسلام گشته و هر چه تا کنون به اسلام نسبت میدادند به نیاکان ترک خود که مخلوطی از مغول چینی تبار + تاتار روسی تبار = ترک است نسبت میدهند!!! و موجبات خنده و تفریح ما میگردند .
زنان دوران صفوی غرق در جواهر, پارچه های زر بافت, تور های دست باف و تفاخر و شکوه و جلال بودند , بطوری که امروزه اروپایی ها تصویر هر زن معمولی در دوران صفوی را گرفته و آنرا به عنوان یکی از ملکه های تاریخی کشورشان به خود نسبت داده و پز میدهند !
گوشه ای از کاخ شاه عباس در اصفهان
دربار آخرین امپراتور صفوی شاه سلطان حسین صفوی و بار دادن و به سفرای خارجی .... این تصویر با وقاحت فرانسوی به دربار فرانسه نسبت داده شده که هم نشان میدهد احمقهای دزد تا چه حد وقیح اند و هم اینکه مثل کبک سرشان را زیر برف کرده و حتی موزه مسکو را فراموش کردهاند!
۲۸.۴.۹۴
مجسمه سازی با الهام از گیاهان و میوه ها کاری از فیلیپ هاس Philip Haas
Giuseppe Arcimboldo’s Food Face Portraits As Sculptures By Philip Haas
در موزه هنر نلسون اتکینز در کانزاس سیتی آمریکا ، مجسمههای بزرگی ساخت آقای فیلیپ هاس ( Philip Haas) ، سناریو نویس، فیلمساز و پیکر تراش امریکای، نصب شده است.
این مجسمهها از روی آثار ژزپه آرچیمبولدو (زادهٔ ۱۵۲۷ — درگذشتهٔ ۱۵۹۳ ) نقاش قرن ۱۷-۱۶ میلادی و که همزمان با دوران حکومت جهان شمول امپراتوری صفوی میزیسته....امپراتوری که شاهکارهای هنری، نقاشی، پیکر تراشی، معماری و موسیقی در آن در جهان یگانه بود و در آن زمان شاهکارهای هنری که در ایران بود در هیچ کجای دنیا دیده نمیشد و بجز ایران کلا هنرمندی در جهان وجود نداشت که بتواند همپای هنرمندان ایرانی هنری نشان دهد و به همین دلیل هم حتی مایکل آنژلو را ایرانی میدانند ساخته شده است .
میفرمایند ایتالیایی است ولی در مورد ملیت او تردید وجود دارد. ژزپه بیشتر برای آفرینش تکچهرههای ذهنی تماماً ساخته شده از ترکیب اشیایی مانند میوهها، سبزیجات، گلها، جانوران و کتابها، شناخته میشود. نقاشیهای او در سدهٔ ۲۰ میلادی توسط سالوادور دالی و نقاشان سورئالیست دیگر ستوده شدند. آرچیمبولدو نقاشی از این اشیاء را به گونهای روی بوم ترتیب میداد که کل مجموعه از اشیاء یک سوژه پرتره قابل تشخیص باشد.
ژزپه آرچیمبولدو (Giuseppe Arcimboldo) که گفته میشود از امپراتوری صفوی به ایتالیا دعوت شده است، عاشق کشیدن پرتره بود؛ اما پرترههای معمولی نمیکشید، کار او قرار دادن انواع و اقسام سبزیجات و میوهها و حیوانات کنار هم و درآوردن صورتهای انسانی از میان آنها بود. او صورت «فلورا» الههٔ گل را با ترکیبی از گلهای مختلف با کنار هم قرار دادن آنها نقاشی کرده که این نقاشی به سال ۱۵۹۱ برمیگرددکه این اثر اکنون در یک مجموعهٔ خصوصی در پاریس است. او چهار فصل را بین نقاشیهایش دارد. به این صورت که هر فصل با زیباییها و میوههایش در صورت ۴ انسان گنجانده شدهاند. تابلو ی زمین آرچیمبلدو که در سال ۱۵۷۰ روی چوب نقاشی شده؛ تصویر یک انسان است که اجزای صورتش را حیوانات تشکیل میدهند. نقاشی دیگر او روی چوب که در سال ۱۵۹۰ با رنگ روغن کشیده شدهاست؛ تلفیقی استاز تمامی میوهها، که با کنار هم قرار گرفتن صورت یگ انسان را ساختهاند، این اثر نصیب موزهای در سوئد شد. تابستان ۲۰۰۸ در موزهٔ لوکزامبورگ نمایشگاهی برپا شد که حدود ۱۰۰ تا از تابلوهای این نقاش را در آن جمع کرده بودند.
۱۳.۴.۹۴
عقده حقارت خنده دار و مسخره انگلیسی ها و فرانسوی ها
عقده حقارت خنده دار و مسخره انگلیسی ها و فرانسوی ها تا آنجاست که تصاویر درباریان امپراتوری صفوی از قرن ۱۴ تا قرن ۱۸ را که توسط استادان بزرگ نقاشی ایرانی کشیده شده اند را به اروپا برده و بعنوان شاهان فرانسه و انگلیس جعل و بخورد خودی و غیره خودی داده اند.
اروپایی ها نه تنها مال و منال و منابع مادی و سرزمین های ملت ایران را دزدیده اند , نه تنها میلیون ها تن ایرانی را قتلعام کرده اند, بلکه هویت, فرهنگ, تاریخ و علم ایرانی را نیز دزدیده و به نام خود زده اند , و در عوض شکست ها , توحش و عقب ماندگی خود را به ما تحمیل کرده و به اسم ما ثبت کردهاند, مثلا مغول ها سگ و گربه آنها را نیز بخاک و خون کشیدند, در حالی که همین مغول ها پاسداری ایران زمین را بر عهده داشتند, ولی در تاریخ جعلی که اروپایی ها نوشتند , اینرا آمدند و برعکس به نام حمله مغول به ایران نوشتند !!! و این وقاحت در حالی یست که هر جا را میکنند, نشان از تمدن و فرهنگ امپراتوری ایرانی میزند بیرون! هی آثار باستانی ایرانی را از خاک میکشند بیرون و سپس یا پنهان میکنند و یا به نام یونان و این و آن میزنند وجدیدا از مرکز لندن و پاریس از زیر خاک میکشند بیرون !! یک نمونه کوچک از تصاویر دزدیده شده در ذیل می آید .
تصویر شاه عباس در سنین نوجوانی و مادرش در موزه سلطنتی لندن Shah Abbas: The Remaking Of Iran, British Museum, London- Safavi Empire 1501-1722 |
اشتراک در:
پستها (Atom)