۲۲.۴.۹۷

۷ مخدر محبوب در آمریکا



1. Bath Salts
نمک حمام یک اصطلاح عمومی است که برای توصیف مخدر صنعتی که حاوی کاتینون مصنوعی هستند- بکار میرود. از نمک حمام اغلب بعنوان ماده مخدر مشابه با کوکائین یا آمفتامین نام برده میشود با این تفاوت که احتمال مرگ با نمک حمام ده برابر بیشتر از کوکائین و آمفتامین است.

نام‌هایی‌ مانند موج عاج، خوشی‌ ، رعد و برق سپید و طوفان شارلی از جمله نامهای خیابانی ماده مخدر " نمک حمام" هستند که هزاران تن را به مراکز مسمومیت رساندند.
این مواد مخدر هیچ ارتباطی با نمک های حمام واقعی که گاهی اوقات تمیز کننده یا مواد گیاهی و یا پاک کننده صفحه نمایش تلفن نیز نامیده میشوند، ندارند. اثرات این ماده مخدر می توانند شامل آشفتگی، پارانویا، توهم، درد قفسه سینه، افزایش ضربان قلب، فشار خون بالا، افکار یا رفتار خودکشی و آدم خواری است. مشکل اصلی، اثرات سمی است که این مخدر دارد.

افراد چگونه نمک حمام را مصرف میکنند؟
افراد نمک حمام را میکشند، تزریق میکنند، یا آن را با غذا و نوشیدنی مخلوط می کنند.
علائم مصرف این ماده مخدر روانگردان جدید عبارت از :
 

- سرخوشی (نشئگی Euphoria )
- افزایش هوشیاری و آگاهی(Increased alertness and awareness)

- افزایش بیداری و برانگیختگی (Increased wakefulness and arousal)

- افزایش انرژی و انگیزه (Increased energy and motivation)

- تحریک ذهنی(Mental stimulation/increased concentration)

- افزایش جامعه پذیری (اجتماعی شدن Increased sociability )
•Mild empathogenic effects

اثرات خفیف مشابه مواد روانگردان امپاتوژن 
- کاهش نیاز بمواد غذایی و خواب.
هر گرم ماده مخدر نمک حمام در امریکا فقط ۵ دلار است.

تا وقتی‌ هست قدرش را بدانید، وقتی‌ نباشد به چه کسی‌ خواهید خندید؟ Trump again



ترامپ به خانه برمیگردد ..... It's Coming Home



تیم فوتبال انگلیس که پس از ۶۰ سال شکست پیدرپی در مسابقات جهانی‌ فوتبال، در این دوره از مسابقات جام جهانی‌ موفق شده بود به دور بعد صعود کند، انتظار داشت که بتواند از سد تیم ملی‌ کراسی گذشته و به فینال مسابقات برسد. رویای پیروزی آنچنان انگلیسی‌‌ها را در بر گرفته بود که کمی‌ پیش از مسابقه جمله‌ای را در رسانه‌ها و فضا‌های مجازی اینترنت پر کرده بودند که میگفت که جام جهانی‌ به خانه! برمیگردد. پس از شکست از تیم ملی‌ کراسی، فضای مجازی پر شد از تصاویر و گفته و نوشتار‌هایی‌ که انگلیسی‌‌ها را مورد سخت‌ترین تمسخر‌ها قرار میداد. اینکار آنچنان دیگران را سرحال و شاد کرد که هنوز ادامه دارد و تازه‌ترین آنها با ورود ترامپ رئیس جمهور آمریکا به انگلیس منتشر شد، که در آن، ضمن ورود ترامپ جمله لعنتی "به خانه برمیگردد" در زیر تصویر ترامپ نوشته شده و مجدد مایه مسرت عده‌ای را فراهم نمود.





نفرینِ هستی مرا برچین



آبیِ بلند را می اندیشم و هیاهوی سبز پایین را
ترسان از سایه خویش، به نیزار آمده ام‌

تهی، بالا را میترساند
و خنجرِ برگها بروان فرو میرود
دشمنی کو تا مرا از من برکند؟
نفرین به زیست
تپش کور


دچار بودن گشتم و شبیخونی بود
نفرینِ هستی مرا برچین، ‌ای ندانم چه خدایی موهوم‌
نیزه من، مرمر بس تن را شکافت
و چه سود که این غم را نتواند سینه درید
نفرین به زیست 

دلهره شیرین

نیزه‌ام
یار بیراهه‌های خطر را تن میشکنم‌


صدای شکست در تهی حادثه میپیچد
نی‌ها بهم میساید
ترنم سبز میشکافد
نگاه زنی چون خوابی گوارا
بچشمانم مینشیند
ترس، بی‌سلاح
مرا از پا میفکند
من نیزه دار کهن
آتش میشوم‌
او دشمن زیبا
شبنم نوازش میافشاند
دستم را میگیرد
و ما
دو مردم روزگاران کهن‌
میگذریم‌
به نی‌ها تن میساییم‌
و به لالایی سبزشان
گهواره روان را نوسان میدهیم‌
آبیِ بلند
خلوت ما را میآراید.


سهراب سپهری


هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی, گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو


۲۱.۴.۹۷

Rihanna Releases 2018


زهی نادان که او خورشید تابان, به نور شمع جوید در بیابان

دایره ای کشید و مرا بیرون گذاشت.
و نام کافر و طاغی و نامهای زشت دیگر بر من نهاد.
اما من و عشق آنقدر فهم و ذوق داشتیم که دراین بازی برنده شویم.
ما دایره ای بسیار بزرگتر کشیدیم که او را نیز در برگرفت.

آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا

Celempungan Gentra Wiwitan - Mojang Priangan

به آینه رسیدم‌



از تارم فرود آمدم
کنار برکه رسیدم‌
ستاره ای در خواب طلایی ماهیان افتاد
رشته عطری گسست‌
آب از سایه افسوسی پر شد
موجی غم را بلرزش نی ها داد
غم را از لرزش نی ها چیدم‌
به تارم برآمدم‌
به آینه رسیدم‌
غم از دستم در آینه رها شد
خواب آینه شکست‌
از تارم فرود آمدم
میان برکه و آینه
گویا گریستم‌.


سهراب سپهری


هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمیرهاند


۲۰.۴.۹۷

شلاق و زندان به جرم زنده بودند

Maedeh Hojabri Dance|Why Iranian Girl Maedeh Hojabri Arrested over Dance|Is Dancing crime in IRAN


۴۰ ساله اشغالگران جنایتکار و روانی‌ غربی با همدستی‌ قبایل بغایت بربر و تروریست‌های ترک و عرب، در ایران میزنند، میکشند، چپاول میکنند، میدزدند و ایرانی‌‌ها را بجرم زنده بودن  پایِ دار برده و یا زیر شلاق و در زندان شکنجه میکنند. و این ظلم همچنان ادامه دارد. دختر جوان ایرانی‌ بجرم رقصیدن و جوانی‌ و زنده بودن، میبایستی با شلاق در زندان شکنجه شود.

با خودت خوب باش


ابتدا ما را مسخره میکردند و بما ایراد میگرفتند و به رفتارمان میخندیدند، و ما را عقبمانده میدانستند، در حالیکه در دل حسرت ما را داشتند، و ما نمیدانستیم.

بعد که ما را تخریب کردند،

و ما که دیگر دوست نداشتیم بما بخندند،
مانند آنها رفتار می‌کنیم، و نمی‌دانیم اینک آنان باز بما میخندند که مانند گذشته آنان رفتار می‌کنیم، درحالیکه خود مانند گذشته ما رفتار کرده و خود را پیشرفته میدانند، و ما نخواهیم دانست.

آب بریز آتش بیداد را



ای همه هستی زتو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
زیرنشین علمت کاینات
ما بتو قائم چو تو قائم بذات
هستی تو صورت پیوند نی
تو بکس و کس بتو مانند نی
آنچه تغیر نپذیرد توئی
وانکه نمردست و نمیرد توئی
ما همه فانی و بقا بس تراست
ملک تعالی و تقدس تراست
خاک بفرمان تو دارد سکون
قبه خضرا تو کنی بیستون
جز تو فلکرا خم چوگان که داد
دیک جسد را نمک جان که داد
چون قدمت بانک بر ابلق زند
جز تو که یارد که اناالحق زند
رفتی اگر نامدی آرام تو
طاقت عشق از کشش نام تو
تا کرمت راه جهان برگرفت
پشت زمین بار گران برگرفت
گرنه زپشت کرمت زاده بود
ناف زمین از شکم افتاده بود
عقد پرستش زتو گیرد نظام
جز بتو بر هست پرستش حرام
هرکه نه گویای تو خاموش به
هرچه نه یاد تو فراموش به
ساقی شب دستکش جام تست
مرغ سحر دستخوش نام تست
پرده برانداز و برون آی فرد
گر منم آن پرده بهم درنورد
عجز فلک را بفلک وانمای
عقد جهانرا زجهان واگشای
نسخ کن این آیت ایام را
مسخ کن این صورت اجرام را
حرف زبانرا بقلم بازده
وام زمین را بعدم بازده
ظلمتیانرا بنه بی‌نور کن
جوهریانرا زعرض دور کن
کرسی شش گوشه بهم درشکن
منبر نه پایه بهم درفکن
حقه مه بر گل این مهره زن
سنگ زحل بر قدح زهره زن
دانه کن این عقد شب‌افروز را
پر بشکن مرغ شب و روز را
از زمی این پشته گل بر تراش
قالب یکخشت زمین گومباش
گرد شب از جبهت گردون بریز
جبهه بیفت اخبیه گو برمخیز
تاکی ازین راه نوروزگار
پرده‌ای از راه قدیمی بیار
طرح برانداز و برون کش برون
گردن چرخ از حرکات و سکون
آب بریز آتش بیداد را
زیرتر از خاک نشان باد را
صفر کن این برج زطوق هلال
باز کن این پرده ز مشتی خیال
تا بتو اقرار خدائی دهند
بر عدم خویش گوائی دهند
غنچه کمر بسته که ما بنده‌ایم
گل همه تن جان که بتو زنده‌ایم
منزل شب را تو دراز آوری
روز فرورفته تو بازآوری
گرچه کنی قهر بسی را زما
روی شکایت نه کسی را زما
روشنی عقل بجان داده‌ای
چاشنی دل بزبان داده‌ای
چرخ روش قطب ثبات از تو یافت
باغ وجود آب حیات از تو یافت
غمزه نسرین نه زباد صباست
کز اثر خاک تواش توتیاست
پرده سوسن که مصابیح تست
جمله زبان از پی تسبیح تست
بنده نظامی که یکی گوی تست
در دو جهان خاک سر کوی تست
خاطرش از معرفت آباد کن
گردنش از دام غم آزاد کن.

نظامی- مخزن الاسرار

گر بخواهی نیاز پوشیدن , تو همی آب در کواره کنی


بشنو اگرت تاب شنیدن باشد, پیوستن او ز خود بریدن باشد


۱۷.۴.۹۷

ترا از تو ربوده اند



ایوان تهیست 
و باغ از یاد مسافر سرشار
در دره آفتاب 

سر برگرفته ای‌
کنار بالش تو 

بید سایه فکن ازپا درآمده است‌
دوری‌ 

تو از آنسوی شقایق دوری‌

درخیرگی بوته ها، کو سایه لبخندی که گذر کند؟
از شکاف اندیشه، کو نسیمی که درون آید؟


سنگریزه رود برگونه تو میلغزد
شبنم جنگل دور، سیمای ترا میرباید
ترا از تو ربوده اند 

و این تنهایی ژرف است‌
میگریی‌ و در بیراهه زمزمه ای سرگردان میشوی‌.

سهراب سپهری


نقشه جغرافیایی ایران پس از جنگ جهانی‌ اول تا جنگ جهانی‌ دوم... باز نشر



تا قرن ۱۸ و در زمان نادر شاه کبیر تمامی آسیا و تمامی آفریقا زیر پرچم پر افتخار ایران بود و محدوده جغرافیایی ایران از چین شروع شده و تا مرز آلمان امتداد داشت. این محدوده جغرافیای هزاران سال بهمین ترتیب بعنوان امپراتوری پارس وجود داشته وشناخته میشود.


نقشه‌های زیر از کتب مختلف تاریخی دنیا گرفته شده و مربوط به اواسط قرن ۱۹ در ایران و پس از جنگ جهانی‌ اول میباشد که پارس‌ها ابتدا نواحی که امروزه اروپا نامیده میشود از دست داده و سپس آفریقا و نیم بیشتر اسیا از پیکر ایران جدا گشت. هر چند استعمار و نوکرانش تلاش همه جانبه داشته و دارند که این نقشه‌ها را "مربوط به دوهزار سال پیش" بمردم بشناسانند، ولی‌ واقعیت این است که در دو هزار سال پیش بجز قلمرو پارس‌ها در دنیا چیز دیگری وجود نداشته است. و تازه پس از امپراطوری صفوی از قرن ۱۸ به بعد است که کشور‌های گوناگون ساخته میشوند.

بهرحال پس از فروپاچی امپراطوری پارس‌ها در دویست سال پیش، ابتدا زبان و دین سرزمین‌های جدا گشته از ایران، تغییر یافته و به زبان و دین به اصطلاح عربی‌ دگردیسی یافت. و سپس اهریمنان آنچنان تبلیغات سؤ و تاریخ دروغین و احمقانه تحویل ملت‌های از هم پاچیده شده دادند که امروزه با وجود آثار سنگی‌ بیشمار پارسی ( با وجودی که اکثر این آثار توسط تروریست‌های غربی منفجر شده و یا به چپاول رفته ا‌ند.) و ژن یکسان بین مردمی که در منطقه ایران بزرگ( به اصطلاح خاور میانه) زندگی‌ میکنند، ولی‌ این مردم نه تنها خود را از یک فامیل و خاندان(پارس) نمیدانند، بلکه از یکدیگر ناخرسند و گاها متنفرند.








چون نیک بنگری پر خویش در آن ببینی‌


اگر نیک بنگری یک رابطه منطقی‌ بین:
- بیرون راندن آدم از بهشت،
- ازهم پاچیده شدن امپراطوری پارس‌ها در دویست سال پیش،
- و فتنه ۵۷ در ۴۰ سال پیش وجود دارد.
در تمامی این موارد آدم ناسپاسی و نافرمانی کرده و خود را اسیر دست اهریمن ساخته است. 
و چرا اینطور است؟ زیر طبیعت آدمی‌ هیچگاه بمعنای واقعی‌ راضی‌ و قانع و خرسند نیست، هرچه به او بدهید---- حتی بهشت--- بازهم بدنبال بیشتر است. (و این همان پیامی است که در بطن داستان آدم و حوا، از نیاکان خردمند پارسی در کتب داستانی و شاهنامه نهاده و به آیندهگان هدیه داده شده است.)

براساس این منطق براحتی‌ می‌توان این هشدار را داد که:
‌ای کسانی‌ که با ناسپاسی اهریمن را بروی زمین چیره گرداندید و موجب پیروزی بدی بر نیکی‌ شدید، منتظر عواقب بدتر از این که دیدید باشید، چراکه بدی هم مانند لوبیای سحرآمیز زمانی‌ که شروع برشد می‌کند، به آسمان سر کشیده و در انتهایش هیولایی را مرتبا رو به بالا میبرد.
و شما شاگردان اهریمن که بر زمین چیره گشتید، شما هم از بهشتتان بیرون رانده خواهید شد، چرا که در شما هم روزانه کوچکی از طبیعت آدمی‌ یافت میشود که ارضاء شدنی نیست، حتی با جهنمی که خود ساخته است.



تنها خاطر تنهاست که طلب عشق ز هر بیسروپایی‌ میکند