زهی نادان که او خورشید تابان, به نور شمع جوید در بیابان
دایره ای کشید و مرا بیرون گذاشت.
و نام کافر و طاغی و نامهای زشت دیگر بر من نهاد.
اما من و عشق آنقدر فهم و ذوق داشتیم که دراین بازی برنده شویم.
ما دایره ای بسیار بزرگتر کشیدیم که او را نیز در برگرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر