‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات مذهبی‌. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات مذهبی‌. نمایش همه پست‌ها

۲۹.۲.۹۳

حضرت مشکلات ناموسی جانوران را نیز حل میکردند!


محمد بن مسلم گويد:
روزى خدمت امام باقر بودم كه يك جفت قمرى آمدند و روى ديوار نشسته طبق مرسوم خود بانگ مى كردند، و امام باقر ساعتى به آنها پاسخ مى گفت! 

سپس آماده پريدن گشتند، و چون روى ديوار ديگرى پريدند، قمرى نر يكساعت بر قمرى ماده بانگ مى كرد،
سپس آماده پريدن شدند،
من عرض كردم : قربانت گردم ، داستان اين پرندگان چه بود؟
فرمود: اى پسر مسلم هر پرنده و چاپار و جاندارى را كه خدا آفريده است نسبت بما شنواتر و فرمانبردارتر از انسانست !! اين قمرى بماده خود بدگمان شده و او سوگند ياد كرده بود كه نكرده است! و گفته بود بداورى محمد بن على راضى هستى ؟! پس هر دو بداورى من راضى گشته و من بقمرى نر گفتم : كه نسبت بماده خود ستم كرده ئى او تصديقش كرد!! (اصول كافى جلد ۲ صفحه ۳۷۵ روايت)
وام گرفته از سایت مسیح.




۲۲.۲.۹۳

ظاهرا الله الزایمر و یا فراموشی داشته..... ! تناقضات قرآن به روایت قرآن


 چند فرشته برای مریم فرستاده شده بودند؟

وقتی قرآن در مورد باردار شدن مریم و میلاد مسیح در (سوره ۳ آیه ۴۲ و ۴۵) راجع به چندین فرشته صحبت میکند اما در (سوره ۱۹ آیه ۱۷-۲۱) تنها از یک فرشته صحبت میکند.

۳) اختلافات عددی

آیا روزهای الله برابر ۱۰۰۰ روز بشر است (سوره ۲۲ آیه ۴۷، سوره ۳۲ آیه ۵) یا برابر ۵۰۰۰۰ روز بشر است (سوره ۷۰ آیه ۴) ؟

چند باغ در بهشت وجود دارد؟ یک (سوره ۳۹ آیه ۷۳، سوره ۴۱ آیه ۳۰، سوره ۵۷ آیه ۲۱، سوره ۷۹ آیه ۴۱) یا زیادتر (سوره ۱۸ آیه ۳۱، سوره ۲۲ آیه ۲۳، سوره ۳۵ آیه ۳۳)؟

در (سوره ۵۶ آیه ۷) ادعا میکند که در روز قیامت مردم سه دسته میشوند، اما در (سوره ۹۰ آیات ۱۸-۱۹، سوره ۹۹ آیات ۶-۷) تنها دو گروه را بر میشمرد.

۱۵.۲.۹۳

شرحی بر مثل "از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه می برد"... از ترس بدتر به بد، و از ترس شریرتر به شریر پناه می برد


عبارت مثلی بالا به صور و اشکال دیگر هم گفته می شود. از قبیل: در جهنم عقربی است که از ترس آن به مار غاشیه پناه می برند و یا: از ترس جهنم به مار غاشیه پناه برده و همچنین: از ترس مار به غاشیه پناه برده. که عبارت دومی بکلی غلط است زیرا اصولا جهنم جایگاه مار غاشیه است و پناه بردن به مار غاشیه جز در جهنم انجام پذیر نیست. عبارت سوم هم بی‌معنی است، زیرا یکی از معانی غاشیه به طوری که خواهیم دید قیامت و رستاخیز است و از مار به قیامت پناه بردن مفهومی ندارد.

باری مراد از ضرب المثل بالا که غالباً اهل اطلاع و اصطلاح به کار می برند این است که آدمی گهگاه به چنان سختی و دشواری گرفتار می شود که رنج و مصیبت سهل و ساده تر از مصیبت اولی را فوزی عظیم می داند و یا به قول شادروان: «از ترس بدتر به بد، و از ترس شریرتر به شریر پناه می برد.» که در این مورد شاهد مثال زیاد است و خواننده این مقاله نظایر آنرا قطعاً شنیده و یا خود لمس کرده است.

۲۸.۱.۹۳

بر طبق علم اسلامی، انسان‌ها با شاش شتر و بال مگس درمان می‌شوند!


"احمد عبدالمعطی حجازی" در مقاله‌ای در روزنامه "الاهرام" مصر، خاطرنشان کرد: ما به دین و دنیا نیازمندیم ولی واقعیت این است که امروز دیگر با روش‌های متحجر صحراهای خشک، عقب مانده و وحشی ۱۴۰۰ سال پیش و داود انطاکی خود را درمان نمی کنیم بلکه با طب امروزی خود را معالجه می کنیم ! ( طبّ امروزی را دانشمندان و بزرگ مردان علم طبّ ایران، ابو علی‌ سینا و مجوسی ، زکریای رازی‌ و دیگران پایه گذاری کردند، آنچه که بعد‌ها غربی‌ها به آن افزودند، بیشتر به ضرر بشریت و اکو سیستم کره زمین بود تا سود آن)

وی در ادامه می پرسد: چگونه در این دوران می توانیم با ادرار شتر خود را معالجه کنیم؟ و چگونه "بخاری" را که این حدیث منسوب به پیامبر اسلام را در کتاب موسوم به "صحیح" بخاری روایت کرده، باور کنیم؟

وی در ادامه می پرسد: چگونه روایت ابوهریره را درباره روایت مداوا با بال مگس که به پیامبر اسلام نسبت داده است، باور کنیم؟ در این روایت آمده است که اگر مگسی در ظرف غذایمان افتاد، آن را کامل در غذا غوطه ور سازیم تا از دارویی که در یکی از بال‌های آن است، بهرمند شویم و سم ناشی از بال دیگر را خنثی سازیم!!

حجازی در پایان می گوید: اگر ابوهریره این روایت را نقل و ابن ماجه آن را استخراج و بخاری آن را در صحیح خود ثبت کرده، آیا باید آن را باور کنیم و با مگس و ادرار شتر به معالجه خود بپردازیم؟ یا این که از طب نوین و عقل و معرفت خود کمک بگیریم و این باورها را از میراث خودبزداییم؟ به راستی چه کسانی باید در بازنگری این امور پیشگام باشند؟ آیا کسی جز علمای الازهر و شیوخ ارجمند باید این کار را انجام دهند؟

گفتنی است، ابوهریره که حتی درباره نام اصلی وی و پدرش اختلاف بسیار وجود دارد و در طول عمر خود کمتر از دو سال، آن هم به طور منقطع در کنار پیامبر اسلام بوده، منبع اصلی احادیث اهل سنت است و تعداد احادیث نقل شده از وی، بیش از ۵ هزار حدیث و چندین برابر احادیث صحابه معروف و حتی چهار خلیفه نخست است!

به گواهی تاریخ، ابوهریره در سال ۲۱ هجری و در زمان خلیفه دوم به ولایت بحرین رسید، اما پس از دو سال عزل شد و عمر بن خطاب، او را به اتهام سرقت بیت المال، تازیانه زد.

منبع : العالم

یادآوری میشد که احادیث شیعه صد‌ها برابر احمقانه تر، مرتجع تر، مضحک تر، خنده دار تر و عقب مانده تر از احادیث اهل سنت است.

رومی‌های وحشی برای اینکه بتوانند با تمدن پارس‌ها و امپراتوری عظیم ساسانی که قرن‌ها آنان را در زیر پای خود نگاه و توحش آنان را تحت کنترل داشته و به آنان اجازه نمی‌داد جهان را با وحشیگیری‌های خود به باد فنا بدهند ( همان کاری که امروز میکنند )، مبارزه کنند، نیمه وحشی‌های کویر سوزان عربی‌ را صاحب دینی به نام اسلام کردند، و آنان را همراه خود ساختند، هر چند بعد از حمله وحشیانه آنان به ایران و چپاول همه چیز ایران، سال‌ها دچار طاعونی سیاه و سخت گشته و میلیون‌ها نفر از آنان به هلاکت رسیدند، ولی‌ در حمله‌ای که با کمک اعراب انجام گرفت امپراتوری جهان شمول پارس‌ها و ساسانی از بین رفت ( تازه همین هم با تردید همراه است، احتمال اینکه پارس‌ها و امپراتوری ساسانی بر اثر یک پدیده طبیعی مانند برخورد شهاب سنگ‌های عظیم به این منطقه از بین رفته باشند و بعد از آن اعراب و رومی‌ها به سرزمین‌های دچار بلا شده ایران حمله کرده باشند بسیار منطقی‌ تر از تاریخ ساختگی است که اروپایی‌ها به خورد ما داده‌اند، شهاب سنگ‌هایی‌ مانند آن شهاب سنگی‌ که سال پیش به طرف روسیه در حرکت بود و اگر روس‌ها آنرا در هوا منفجر نکرده بودند، و شهاب سنگ تماماً با زمین برخورد میکرد، نیمی از روسیه را نابود میساخت، و تازه بعد از اینکه با موشک‌های روسی هزار تکه شد و تنها یک تکه کوچک آن با سرزمین روسیه برخورد کرد، بخش عظیمی‌ را تحت تاثیر خود قرار داد. ) به هر حال بعد از حمله وحشی‌ها به سرزمین ایران، رومی‌ها دست و پا بریدن، سر بریدن، سنگسار کردن زن ها، سوزاندن، شلاق زدن و توحش‌هایی‌ که تا اوایل قرن ۲۰ هنوز در اروپا رواج داشت را به عنوان بخشی از قوانین دین جدید یعنی‌ اسلام به خورد اعراب دادند، اعرابی که اگر چه دزدی میکردند و آدم می‌کشتند ولی‌ از تکه تکه کردن، سر بریدن و توحش‌هایی‌ از این دست اکراه داشتند، و از سنگسار چیزی نمیدانستند چرا که کلا سنگ در آن سرزمین‌ها کمیاب بود، چیزی که در کشور‌های بی‌ حاصل و سنگی‌ اروپا فراوان پیدا میشد و در واقع رسم سنگسار هدیه اروپایی‌ها به مردم دنیا است، اعرابی که برای زن و مادر بیش از هر چیزی احترام قائل بودند و زن سالاری در بین شرقی‌‌ها یک اصل بود تا جایی‌ که اکثر خدایان آنان زن بودند ، و توحش سوزاندن و سنگسار کردن و تحقیر زنها نیز هدیه وحشی‌های اروپایی به دنیا است، و تازه وقتی‌ این وحشی‌ها با تمدن شرقی‌ آشنا شدند، محاسن، مزایا و اخلاق برگزیده آن را گرفتند و به جایش توحش خود را به این قسمت از دنیا تحمیل کردند و بعد در تاریخی‌ که نوشتند، همه چیز را وارونه نشان دادند، درست همان کاری که امروز میکنند.

مرگ بر آخوند که زالوی جامعه بشری است.


همانطوری که می‌بینید، پروژه‌ وهابی سازی ایران از زنان ایرانی‌ شروع شده و بشدت در حال اجرا است، بر طبق این پروژه ابتدا پوشش زنان وهابی میبایستی بر تن‌ زنان ایران برود!
پروژه‌ای که می‌گوید زنها انسان نیستند و به همین دلیل میبایستی در جامعه انسانی‌ از انظار دور باشند در خانه حبس شده و در پارچه پوشیده شوند تا کسی‌ آنان را نبیند!!
اینها در واقع اشتباه خلقتند، و خدا اینها را میبایستی اینچین میافرید و خلق میکرد و به دنیا می‌آ‌ورد، و از آلت تناسلی مادر اینچنین بیرون میداد و نه سرا پا لخت!!!
و آخوند‌های وهابی ( که در لباس شیعه تقیه میکنند، هر چند آخوند‌های شیعه هم در توحش و خریّت دست کمی‌ از سلفی‌ها ندارند) در واقع سعی‌ میکنند، اشتباه خدا را اینچین و به این ترتیب جبران کنند!!!!
مرگ بر آخوند که زالوی جامعه بشری است.



۱۶.۱.۹۳

آیا الله لا مکان است و همه جا حضور دارد؟ اسلام ثابت می‌کند که خیر الله جا و مکان دارد و باید به حضورش رفت!!


آیا الله لا مکان است و همه جا حضور دارد؟ اسلام ثابت می‌کند که خیر، الله در بارگاهی در آسمان هفتم نشسته است و میبایستی به حضورش رفت، درست مانند یک سلطان ستمکار که هیچ گاه از کاخش خارج نمیشود.

اسلام می‌گوید در شب معراج محمد به دیدار الله رفت، به جایی‌ رسید که در آنجا جبرئیل هم اجازه ورود نداشت! محمد از پشت پرده با الله سخن گفت!

سئوال ۱: آیا این به معنی‌ آن نیست که الله جا و مکان دارد و لا مکان نیست؟ چرا چون محمد با براق و یا الاغ بالدارش توانست تا بارگاه الله برود! اگر الله لا مکان است چرا محمد در همان تخت خودش با او ملاقات نکرد؟
و تازه جایگاه الله جایی‌ است که هر کسی‌ هم (اینجا حتی جبرئیل ) نمیتواند به آنجا برود!!


سئوال ۲: اینکه محمد از پشت پرده یا هر گونهٔ حجاب با الله سخن گفته است، به این معنی‌ نیست که الله همه جا نیست؟ یعنی‌ الله آن طرف پرده بوده و این طرف پرده نبوده؟

..........................................
براق: نام ستوری که رسول ﷲ در شب معراج بر آن نشست و آن کوچکتر از استر و بزرگتر از حمار بود. (از منتهی الارب ). مرکبی که حضرت رسالت پناه در شب معراج بر آن سوار شدند و آن کلان تر از خر و فروتر از شتر بود. (آنندراج )





۱۵.۱.۹۳

۱۳۰۰ سال توهم!


با بررسی اسلام به این نکته پی می‌بریم که بسیاری از تعالیم این دین چیزی جز خرافه و اوهام نیستند، پرسشی که به ذهن می‌رسد این است که آیا شخص محمد ابن عبدالله به سخنانش اعتقاد داشت یا نه؟ در اینجا دو فرضیه مطرح می‌گردد:
۱- او انسان شیادی بود که هدفی جز سوء استفاده از سادگی مردم نداشت.
۲- او واقعا اعتقاد داشت که کسی به او چنین سخنانی القا می‌کند.
البته فرضیه سومی هم مطرح می‌گردد و آن اینکه ترکیبی از این دو درست است، یعنی او فکر می‌کرد با خدائی به نام الله از طریق فرشته‌ای به نام جبرئیل در ارتباط است و هر ایده‌ای که به ذهن او می‌رسد در واقع وحی خداست؛ به نظر من در ابتدای ادعای او مبنی بر واسطه بین خدا و مردم بودن، فرض نخست نمی‌تواند زیاد با واقعیت زمان وی سازگار باشد؛ زیرا درست است که وی در اواخر عمر به تمام آنچه که می‌خواست با ارتکاب بدترین جنایات تاریخی رسید، اما سالهای ابتدائی که او ادعای ارتباط با خدا به واسطه فرشته‌ای به نام جبرئیل را داشت، زیر فشار بسیار بود؛ پس ناچاریم که فرضیه دوم را بپذیریم، یعنی اینکه او واقعا تصور می‌کرد خدا به واسطه جبرئیل او را مأمور کرده که پیامش را به انسانها برساند، از آنجائی که بسیاری از سخنانی که او از قول خدایش بیان نموده مانند دشنام دادن و درگیر شدن این خدا با ابولهب و زنش و .... درست مانند رفتار انسان عصبانی از شرایط زمان است؛ لذا جای شکی باقی نمی‌ماند که این سخنان هرگز نمی‌تواند سخن خدائی باشد که پرودگار کل بشر است،( البته با فرض پذیرش وجود چنین خدائی)؛ بنابراین راهی وجود ندارد جز اینکه بپذیریم او واقعا تصور می‌کرد که کس یا کسانی با اشکال گاه انسانی و گاه ملکوتی با او در تماسند؛

پس راهی جز اینکه او انسان متوهمی بوده باقی نمی‌ماند، اما پرسش:

۲.۱.۹۳

رسول الله پیش از خواب گونه‌ها و بین دو پستان فاطمه را می‌بوسید.,,,,, به مناسبت ایام فاطمیه!


الباقر و الصادق (ع): انه كان (ص) لاينام حتى يقبل عرض وجه فاطمه و يضع وجهه بينثديی فاطمه و يدعو لها و فی روايه: حتى يقبل عرض وجنة فاطمة أو بين ثدييها (مناقب آل أبي طالب تألیف ابن شهر آشوب جزء ۳ صفحه ۱۱۴)
اما باقر و امام صادق می‌گویند: همانا رسول (ص) نمی‌خوابید تا اینکه گونه‌ی فاطمه را می‌بوسید و صورتش را بین دو پستانش قرار می‌داد.

كان رسول الله (ص) لاينام حتى يقبل عرض وجنة فاطمة (ع) أو بين ثدييها . و عن جعفر صادق (ع) كان النبي(ص) لاينام ليلة حتى يضع وجهه بين ثديي فاطمة (ع)
كشف الغمه إربلی جزء۲ صفحة ۹۵
رسول الله نمی‌خوابید مگر اینکه گونه‌ی فاطمه یا بین دو پستانش را می‌بوسید و از جعفر صادق (ع) نقل است که رسول الله (ص) نمی‌خوابید مگر اینکه صورتش را بین دو پستان فاطمه قرار می‌داد.

الباقر والصادق (ع): أنه كان النبي ( ص ) لا ينام حتى يقبل عرض وجه فاطمة يضع وجهه بين ثديي فاطمة و يدعو لها و فی روايه حتى يقبل عرض وجنه فاطمه أو بين ثدييها(بحار الانوار / جزء ۴۳ صفحه ۴۲


باقر و صادق (ع): همانا پیامبر (ص) نمی‌خوابید مگر اینکه صورت فاطمه را می‌گرفت و صورتش را بین دو پستان فاطمه می‌گذاشت و در روایت دیگر اینکه یا گونه فاطمه را و یا بین دو پستانش را می‌بوسید.

و عن حذيفة كان رسول الله ( ص) لا ينام حتى يقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بين ثدييها . وعن جعفر بن محمد ع كان النبي لا ينام ليلته حتى يضع وجهه بين ثديی فاطمه (ع)بحار الانوار جزء ۴۳ / صفحة ۵۵
كان النبي ( ص) لاينام حتى يقبل عرض وجنة فاطمة ع أو بين ثدييها . و عن جعفر بن محمد (ع) قال: كان رسول الله ( ص) لاينام حتى يضع وجهه الكريم بين ثديی فاطمه (ع)بحارالانوار/ جزء ۴۳ صفحه ۷۷


رسول الله نمی‌خوابید مگر اینکه گونه یا بین دو پستان فاطمه را می‌بوسید.

البته رسول الله دست از سر عروسش هم بر نداشت. (برای شرح مفصل این واقعه تاریخی به نقل از قرآن و منابع معتبر اسلامی اینجا را کلیک کنید)




۱۶.۱۲.۹۲

آدم حوا را در شکاف باسنش قرار داد تا زنان بدانند که باید دنباله‌رو مردان باشند!


"پس از اینکه الله آدم را از گل رس آفرید بفرشتگان دستور داد بر او سجده کنند،
-پس سجده کردند.
-آدم را خوابی عمیق فرا گرفت! (اینکه با سجده کردن بر آدم، او را خوبی‌ عمیق در گرفته باشد، کمی‌ تا قسمتی‌ تردید آمیز است، مگر اینکه فرض بر این باشد که بجز سجده، عمل دیگری هم بر او درگرفته است!)
-سپس حوا را از دنده چپ آدم آفرید (زنان شانس آوردند از تخم چپ آدم آفریده نشدند).
-پس از اینکه آدم از خواب برخاست و حوا را دید، شگفت زده شده و اولین کاری که کرد، حوا را در شکاف باسن خود قرار داد!
-تا دلیلی باشد که زن همیشه باید دنبال رو مرد باشد....!


(إن الله تبارک و تعالى لما خلق آدم من طين و أمر الملائكه فسجدوا له القى عليه السبات ثم ابتدع له حواء فجعلها في موضع النقره التی بين وركيه و ذلک لكی تكون المرأه تبعا للرجل ...)
منبع این جک در تفسیر الصافی فیض کاشانی جلد ۱ صفحه ۴۱۴ و علل الشرائع شیخ صدوق جلد ۱ صفحه ۱۸ و در جامع الاحادیث شیعه آیت الله بروجردی جلد جلد ۲۰ صفحه ۴ و علل اللئالی ابن ابی جمهوری الاحسائی جلد ۳ صفحه ۲۸۰.


منبع

۱۲.۱۲.۹۲

آنچه که مردم را به بیراهه میکشاند ، تنبلی است.... اگر ظرف این ۱۴۰۰ سال ۱۴۰ تن‌ قرآن را خوانده بودند جامعه بشری اینهمه از این دین رنج نمیدید. به جای خواندن قران، آخوند ساختیم.


داستان قوم صالح، شکنجه تمامی مردم شهری به خاطر کشتن شتر الله.

داستان پادشاه ظالم و خدای بخشنده و مهربان
آورده‌اند که پادشاهی بر شهری فرمانروائی می‌کرد، او دوست داشت که خود را عادل بنامد، وی شتری داشت که به او ناقه الملک می‌گفتند؛ این شهر در نزدیکی کوهی قرار داشت که چشمه‌ای کوچک از آن رو به شهر می‌جوشید، همین چشمه تنها منبع آب آشامیدنی مردم این شهر بود.
پادشاه به همه‌ی مردم این شهر اعلام کرده بود که این شتر من است، پس آب باید نوبتی بین شما و شتر تقسیم گردد، یک روز برای شما و روز دیگر برای شتر؛ پادشاه برای اینکه اطمینان پیدا کند که دستورش به مردم رسیده است، وزیری را برای این کار تعیین نمود؛ وزیر هم به مردم اعلام کرد که شما باید نوبت را رعایت نمائید و در روزی که نوبت شتر است حق برداشت آب را ندارید؛ مردم که از این وضع به ستوه آمده بودند، در روزی که نوبت شتر بود او را گرفتند و از شدت عصبانیت این جانور را به قتل رسانیدند، وزیر مخصوص نیز این خبر را به پادشاه رسانید، پادشاه با شنیدن این خبر خشمگین شد و دستور داد تا تمامی اهل آن شهر را بکشند، سربازان و عمال او نیز چنین کردند و تمامی اهل شهر از پیر گرفته تا نوزاد را به قتل رسانیدند تا عبرتی باشد برای آیندگان.
هر کسی که این حکایت را بخواند با خود خواهد گفت: عجب پادشاه سنگدلی! اولا؛ چرا تمامی مردم را در یک کفه‌ی ترازو قرار داد و شترش را در کفه‌ی دیگر؟!


۱۰.۱۲.۹۲

بنا به دستور قرآن، شیعیان مشرک و کافر اند و میبایست آنان را کشت.....!... در نتیجه خود قرآن یک تکفیری تمام عیار است!


در اصطلاح امروزی به کسی که دیگران را بدون دلیل کافر می‌داند و سپس آنان را می‌کشد تکفیری گفته می‌شود.


پس نخست به تعریف کفر و کافر از دیدگاه اسلام می‌پردازیم؛ از دید اسلام انکار یکی از مسلمات اسلام کفر است و شخص منکر کافر، ملاک این موضوع نیز آن چیزی است که حکم آن به صراحت در قرآن آمده باشد، مثلا در قرآن بیان شده که انسان مسلمان باید نماز بخواند، روزه بگیرد، حج برود و … اگر کسی منکر یکی از این موارد باشد کافر است،


۷.۱۲.۹۲

فتوا‌های "علمی‌" علمای اسلام


اروپایی‌ها خیلی‌ دوست دارند دانش، دانشمندان، هنر و هنرمندان ایرانی‌ را برچسب اسلام زده تا به این وسیله رد چپاول‌های خود را گم کرده و در ضمن نام صاحبان اصلی‌ آن نیز به فراموشی سپرده شود. و برای همین هم در کنار آثار باستانی که از ایران دزدیدند و با افتخار در موزه‌هایشان نگاهداری میکنند، نوشته اند هنر و یا دانش اسلامی! و دانشمندان ایران را با عنوان دانشمندان اسلامی ثبت کرده‌اند.

ولی‌ وقتی‌ مردم با فتوا‌های "علمی‌" علمای اسلام در قرن ۲۱ مواجه می‌شوند، قیافه‌های اروپایی‌ها دیدنی‌ است که چرا که میدانند تنها مایه خنده به گیس و ریش خود شده‌اند، و هر بچه‌ای این را میفهمد و می‌پرسد ، که وقتی‌ در قرن ۲۱ علمای اسلام اینچنین می‌اندیشند، وای بر احوال قرن‌ها پیش.

برخی‌ از فتوا‌های علمی علمای اسلام به شرح زیر است:

- برای نمونه آنها خوابیدن زن را کنار دیوار حرام می دانند چرا که آنها دیوار را جنس مذکر فرض می کنند!

- یا حتی اخیرا در بازی فوتبال هم وارد شده و بیان می کنند به جای داور باید قاضی، وارد شده و

- همچنین صدور کارت زرد و قرمز حرام است چرا که در سنت صحابه این عمل وجود نداشته است !

- و اگر کسی در بازی فوتبال شکایت دارد، باید دو شاهد بیاورد؛ !!

و جالب اینجاست که علمای اسلام همه این فتواها و یا دستورات اسلامی علمی‌ را هم در فضای مجازی از جمله فیسبوک منتشر می کنند!!

و از زیر جواب این سئوال فرار میکنند که چگونه است استفاده از هر چیز نو و جدیدی را با این بهانه که در زمان صحابه نبوده، حرام می دانید ، ولی‌ خود از فضای مجازی استفاده می کنید ؟

علمای اسلام تا همین چندین سال پیش حتی با اداره پست و تلگراف مشکل داشتند و معتقد بودند نامه باید ماند زمان صحابه با کبوتر و ... فرستاده شود.

و یا بلندگو، دوچرخه، برق را ابزار شیطان دانسته و در مورد استفاده از آن هشدار داده و مومنین را از بکار گیری و حتی از دست زدن به آنان میترساندند!!

یک مشت عقب مانده ذهنی‌ که از هر چیزی میترسند، و معمولان هم خواب‌های وحشتناک خود را به عنوان حدیث و داستان‌های صدر اسلام برای مردم تعریف و ترس خود را به آنان تزریق کرده و مردم را از استفاده از عقل و خرد میترسانند، قرن هاست بلای جان مردم خاورمیانه و شمال آفریقا گشته اند، و تنها به این خاطر ادامه موجودیت داده و میدهند که از حمایت مطلق اروپایی‌ها برخوردارند.

عقل از نظر مسلمانان سگ دست آموزی است که هر چه صاحبش بگوید میبایستی اطاعت کند!!


این جوک نیست، شوخی‌ نیست، این یک حقیقتی است که در کتب دینی شیعه آمده است و عمق حماقت این دسته از مجانین را نشان میدهد که چگونه حتی نمیدانند عقل چیست و آنرا به این گونه تعریف میکنند. در بزرگترین منبع دینی آنان یعنی‌ الکافی آمده که:

در حدیثی ازامام باقر ذکر شده که آن حضرت درباره این که خداوند هنگام آفریدن عقل چه فرمود؟ اینگونه می‌فرمایند:


"چون خداوند عقل را آفرید به او فرمود: رو کن و او رو کرد؛ سپس فرمود: برگرد و او برگشت!! آن گاه فرمود: به عزّت و جلالم سوگند که من آفریده‏‌ای نیکوتر از تو نیافریده‏‌ا‌م. تو را فرمان می‌دهم و تو را نهی می‌کنم (مخاطب امر و نهی من تو هستی)، تو را پاداش می‌دهم و تو را به کیفر می‌رسانم !! "

الکافی: ۱ / ۲۶ / ۲۶، منتخب میزان الحکمة: ۳۹۲


مولای ما امیر المؤمنین آن مرد عالم بشریت، آن عقل کّل، در یک روز ۷۰۰ بنده خدا را سر برید!!

۲۰.۱۱.۹۲

مشرک و بت پرست، مرده پرست و قبر پرست


در رابطه با ساختن گنبد‌های طلایی با پول بیت‌المال مردم فقیر، بر سر قبور امامان، زیارت آنها، نذر و قربانی کردن برای آنها، آخوند‌های شیعه می‌گویند، چون اینها از گرامیان در نزد خدا هستند، ما آنها را واسطه قرار میدهیم تا خدا به خاطر آنها به ما گوش کند و خواسته‌هایمان را اجابت کند! تو گویی خدا یک پادشاه ظالم است که تنها به نزدیکان و اطرافیانی که برایش گرامی‌ اند گوش میدهد و درنتیجه برای رسیدن به این پادشاه باید با پرداخت هدیه و رشوه اطرافیان او را راضی‌ و خوشنود ساخت!! 


آخوند‌های شیعه برای اینکه کار نکنند و در عین حال بهترین زندگی‌ را داشته باشند، داستان‌هایی‌ ساخته‌اند که کفّار و بت پرستان ماقبل تاریخ از آنها برای تحمیق و کولی گرفتن از مردم ساده دل‌ بهره میجستند، و برای اینکه بفهمیم آخوند‌های شیعه تا چه حد گمراهند و تا چه حد مردم را احمق میداند، به گوشه‌ای از احادیث خود شیعه و آنچه که در نهج البلاغه که مورد تائید خود آخوند‌ها هست، مراجعه می‌کنیم.


- امام علی خطاب به امام حسن: بدان، خداوندی که گنجهای آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آنرا به عهده گرفته است تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند. درخواست رحمت کنی تا ببخشاید و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه‌ای پناه ببری… (نهج البلاغه نامه ۳۱ در بازگشت از جنگ صفین).



- پروردگارا، تو اولی و قبل از مخلوقات بوده ای…. و شفیع آنانی. كسی برتر از تو نیست تا میان تو و آنان حائل شود (یعنی واسطه) و جای رفتن جایگاهشان در قبضه قدرت توست. حضرت علی – صحیفه علویه دعای روز ۱۴ هر ماه.

-ام سلمه به رسول خدا یادآور شد وقتی كه در مهاجرت اول در حبشه بوده معبدی را دیده به نام ماریه و برای نبی اكرم آنچه كه در آن از نقش و نگارها و آیینه كاریها دیده بود تعریف كرد حضرت رسول فرمود: اینان گروهی بودند كه چون بنده صالح و مرد خوبی در میان ایشان می مرد روی قبر او مسجد می ساختند و در آن نقش و نگارها به كار می بردند. این قبیل مردم بدترین خلق خدایند. (التاج الجامع الأصول ج۱ ص ۲۴۳ و ۲۴۴)


۱۸.۱۱.۹۲

الله


آدم‌ها هر چقدر ناآگاه تر و بی‌ دانش تر باشند، سختگیرتر، متعصب تر و خشمگین ترند. مثلا کسی‌ که برای اسلام آدم میکشد، حتی نمی‌داند، الله به چه معنا است و از کجا آمده است. حتی اگر برایش توضیح هم بدهی‌، قبول نخواهد کرد. آنکس که نداند و نداند که نداند....به هر حال برای آندسته از کسانی‌ که از اسلام حتی معنی‌ و واژه الله را نمی‌داند، در مقاله زیر مختصر تحقیقی انجام پذیرفته و برای کسانی‌ که مایلند بیشتر به عمق مطلب بروند، منابع این تحقیق هم قرار داده شده است.

الله : این واژه از ادغام دو واژه‌ی عبری «اِل» (خدا) و «اِلوهِه» (خدا) ساخته شده. (تورات، کتاب پیدایش، فصل ۳۳، بند ۲۰ـ یعقوب در آن جا قربانگاهی ساخت و نام آن را اِل اِلوهه اسرائیل یعنی خدا خدای اسرائیل است نامید.)
اعراب پیش از اسلام به دینهای مختلفی گرایش داشتند. اکثر آنها به چندین خدا (polytheistic) اعتقاد داشتند و نیز قبایلی بودند که به دین مسیحیت و یهودیت ایمان آورده بودند.

قبایل مختلف شبه جزیره عرب، سمبل هایی برای خدایان، شیاطین، جن ها، آدم-خداسان ها (نیمه انسان نیمه خدا) و انواع و اقسام موجودات متفاوت، ساخته بودند و این سمبل ها را در کعبه (در مکه) نگه داری می کردند. سمبل هایی برای مسیح و مریم (برای قبایل مسیحی) نیز در کعبه نگه داری می شده است. که در کتاب Freeman-Grenville, Islam: An Illustrated History نیز به آن اشاره شده است.

تاریخ نگاران مسلمان از آن دوران به عنوان "دوران جاهلیت" یاد می کنند. عجبا که اینان بت خودشان را برتر متصور شده اند!

کارن آرمسترانگ (Karen Armstrong) در کتاب Islam: A Short History ادعا می کند که "کعبه به هبل (یکی از بت ها/سمبل ها) اختصاص داده شده بود و شامل ۳۶۰ بت بود که احتمالا هر کدام یا نماد یک روز از سال بودند، و یا تندیس های خدایان عرب بودند. قبایل شبه جزیره عرب، چه مسیحی و چه چند-خدایی ها، سالیانه یکبار در مکه برای مراسم عبادت (حج) به هم ملحق می شدند."

اطلاعاتی که از متون مختلف بجا مانده است بر این تاکید دارند که کعبه محل نگه داری بت های گوناگون بوده است که هر کدام نشان مقدس قبیله ای بوده است که داخل کعبه و یا اطراف آن نگه داری می شده اند. اعراب در تمامی مسائل به این بت ها رجوع می کردند و حتی از اسامی بت ها در نام گذاری فرزندان شان استفاده می کردند.


( مثلا نام عبدالله که نام پدر محمد رسول اسلام است که پیش از اسلام بر روی او نهاده شده است و به معنی بنده الله یا بنده بت الله که پیش از اسلام خدایش بوده است.)




۱۵.۱۱.۹۲

خوراک زائران امام حسین با ‌نمکی که از آب خشک کرده شستشوی جوراب‌های زائران دیگر به دست میاید، تهیه میشود!


رائفی‌پور: در راهپیمایی اربعین، نمک غذا را ازآب خشک کرده شستشوی جوراب زائران تهیه می‌کنند!!

علی اکبر رائفی‌پور که در میان محافظه‌کاران به عنوان «کار‌شناس» امور «فراماسونری» و «ظهور» شناخته می‌شود در این ویدئو گفته که نمک غذای زائران امام سوم شیعیان در کربلا از شستشوی جوراب سایر زائران تهیه می‌شود.
رائفی‌پور این مطلب را طی سخنانی به مناسبت هزار و صد و هفتاد و پنجمین سالگرد آغاز «امامت» امام دوازدهم شیعیان بیان کرده است.
این مراسم آذر ماه امسال در یکی از واحد‌های دانشگاه آزاد (تهران) برگزار شده بود.

منبع

کم کم به نوشیدن شاش شتر و گاو هم تشویق خواهند شد، زائران حرم امام حسین..... احمق گیر آوردن، میخندن دیگه.... در واقع کسی‌ که در قرن ۲۱ هنوز به پا بوس قبر انسان دیگری که ۱۴۰۰ سال پیش مرده میره و حاجت میخواد، بهتر از این هم شایستگی ندارد و یعنی‌ چشمش هم کور.

۸.۱۱.۹۲

ادرار تازه شتر هر بطری ۱۰ ریال!


چندی پیش در خبری از هندستان آگاه شدیم که گروهی که به مذهب خاصی‌ معتقد هستند از ادرار گاو برای دارمان بیماری ها، بخصوص سرطان استفاده میکنند. و برای این کار روزانه یک لیوان ادرار تازه گاو باکره، یعنی‌ گاوی که بچه دار نشده است را می‌نوشند. و البته این عده‌ اقلیتی هستند و تمامی مردم هند را شامل نمیشوند.

و به تازگی ویدئوی در یوتوب منتشر شده است که نشان میدهد که آعراب مسلمان عربستان بنا بر حدیثی که از شخص پیغمبر اسلام روایت شده است، در نوشیدن ادرار شتر سابقه‌ای طولانیتر از گروه اندکی‌ از هندو‌های هندوستان دارند.




در این ویدئو فرد فیلمبردار میگوید این ادرار تازه شتر هست و با زبان عربی از فردی که فروشنده ادرار شتر هست سوال میکند برای هر لیتر ادرار چقدر باید پرداخت کرد وفروشنده میگوید هر بطری ۱۰ریال!

سعودی‌ها با توجه به احادیث منقول از محمد، بیان کرده اند که نوشیدن ادرار شتر فواید زیادی برای بدن انسان دارد ،یکی از این فواید این بود که فردی اعلام کرده: محمد گفته نوشیدن ادرار شتر در ماه رمضان در هنگام سحر از بوی بد دهان جلوگیری میکند! یعنی‌ نوشیدن شاش شتر برای آعراب مطلبی مذهبی‌ و واجب است و صد‌ها سال است که در بیابان‌های عربستان، آعراب از شاش شتر به جای آب استفاده کرده، می‌نوشند، حمام میگیرند، و بیماری‌هایشان را دارمان میکنند!

و بر طبق علم امروز بشر، برخی از سموم موجود در بدن از طریق ادرار دفع میشود و با توجه به این واقعیت،


سئوالی که مطرح میشود این است که چرا شراب که به خاطر الکلی که در خود دارد و دستگاه گوارشی را از میکرب‌های خطرناک پاک میسازد، خون ساز است و خاصیت ترمیم سلول‌ها را دارد، در اسلام نوشیدنش حرام است ولی‌ نوشیدن ادرار شتر که منبع میکرب و آلودگی‌ است و نجاست است از طرف پیغمبر اسلام نه تنها حلال بلکه نوشیدنش واجب و جز داروی درمانی اعلام شده است؟

ظریفی‌ میگفت، آعراب دوران جاهلیت برای اینکه به پارس‌ها بتازند از طرف رومی‌ها دین دار شدند، و رومی‌ها آنچنان آعراب را احمق می‌دانستند که آنچه که برای دین ساختگی خودشان یعنی‌ مسیحیت نیک‌ بود از دین ساختگی اسلام زدودند، مثلا به آعراب یاد دادند که به جای دستبرد زدن به شراب‌های آنان، شاش شتر بنوشند. و این آعراب جاهل هیچ گاه نپرسیدند که چرا شما خود به جای شراب، شاش شتر نمینوشید.

از طرفی‌ ایرانی‌‌ها هستند که خود سازندگان اصلی‌ شراب، آبجو و به طور کلی‌ الکل اند، ولی‌ توسط آخوند‌ها آنچنان شستشوی مغزی شده‌اند که اعرابی که جز احمقترین مردم روزگار بودند، و احکامی که برای این احمقترین‌ها درست شده بوده، اینک حاکم بر ایرانی‌‌ها شده است.

این درد بزرگی‌ است که یک دنیا به ما میخندند، و تا یک اکثریتی مغز مرده در بین ایرانی‌‌ها هستند، و تا یک آخوند در سرزمین ماست که این مغز مرده‌ها را جلو میاندازد، ایران و ایرانی‌ در ذلت و حقارت و بی هویتی رنج میبرد و با این سرعتی که به سوی عرب شدن رانده میشویم، دیری نمیپاید که شاش شتر یکی‌ از نوشیدنی‌‌های واجب ایرانی‌‌ها میشود!



انگلیس‌ها همانطوری که در هندستان به هندی‌ها یاد دادند که شاش گاو
بنوشند، در عربستان نیز به آعراب یاد دادند که شاش شتر بنوشند.






۷.۱۱.۹۲

ماجرای حسینی اخلاق در خانواده و آفتابه اسیدی


آخوند حسینی که سال‌ها در تلویزیون ملی‌ به مردم درس اخلاق میداد را مردم نه تنها به یاد دارند بلکه با یادآوری او و ماجرایش کلی‌ جوک و لطیفه هم که به مناسبت داستان ایشان ساخته شده بود به ذهنها هجوم آورده و کلی‌ مایه مسرت و شادی میشوند. با اینکه این داستان کهنه است ولی‌ دوباره اینجا نوشته میشود تا بدانند که هیچ چیزی فراموش نخواهد شد.

مردم ایران کم و بیش با برنامه ی اخلاق در خانواده که توسط حجت الاسلام والمسلمین حسینی در سال‌های دهه ۷۰ خورشیدی هر هفته از تلویزیون پخش می شد؛ آشنایی دارند. ولی چرا این برنامه به یکباره قطع شد؟!
در آن سال‌ها "برنامه اخلاق در خانواده" طرفداران زیادی داشت که البته اغلب آنها مردم معمولی، ساده دل و از همه جا بی‌خبر بودند و هدف اصلی آن برنامه هم " امر به معروف و نهی از منکر" همین مردم و بخصوص جوانان بود!
حجت السلام و المسلمین حسینی با این برنامه به شهرت رسید؛ مردم " کوچه و بازار" اورا با نام "حسینی اخلاق در خانواده " می شناختند. او توانست با فرصت طلبی، رأی اول مردم تهران در چهارمین دور انتخابات مجلس را از آنِ خود کند؛ همان انتخاباتی که برای اولین بار با تیغ نظارت استصوابی بسیاری از کاندیداهای "جناح چپ اسلامی حاکمیت " ( بعداً اصلاح طلب‌ها ) رد صلاحیت شدند!




و اما ماجرای "حسینی اخلاق در خانواده"‌ای که نماینده شد:

داستان از روزی آغازمی شود که "دادگاه میکونوس" سران حکومت اسلامی رابه عنوان آمران یک حمله تروریستی در خاک آلمان به دادگاه فراخواند؛ البته عوامل اصلی که "دکتر سعید شرفکندی" و یارانش را به قتل رساندند توسط قاضی آلمانی به حبس ابد محکوم شدند.(سه نفر لبنانی به همراه متهم ردیف اول - کاظم دارابی - ایرانی)..... حکومت اسلامی ایران برای آزادی "کاظم دارابی" از هیچ کوششی دریغ نکرد؛اما نتوانست او را آزاد نماید؛ این بود که تصمیم گرفت با نقشه‌ای زیرکانه آلمان هارا مجبور به استرداد او کند
آقای "هلمت هوفر آلمانی" که بازرگانی ثروتمند بود و در مشهد دفتر داشت؛ همان سوژه‌ای بود که وزارت اطلاعات به دنبالش می گشت. آنان دختر خانم زیبایی را به عنوان طعمه بر سر راه این آلمانی خوش گذران قراردادند و او هم با موفقیت دل از آقای هوفر برد و به راحتی باب معاشقه با او را گشود و سرانجام شبی از شب‌ها که هوفر غیر مسلمان با آن دختر مسلمان شیعه ایرانی درمشهد "هم بستر" بود؛ توسط مأموران وزارت اطلاعات بازداشت شد.
فردای آن روز رسانه‌ها خبرِ رابطه ی نامشروع بازرگان آلمانی با دختری مسلمان رادر جهان پخش کردند و هوفر نگون بخت بلافاصله حکم اعدام را از "حاکم شرع"!؟ دریافت کرد.آلمانی‌ها به تب و تاب افتادند؛ آنها رابطه "معاشقه" و "اعدام" را درک نمی کردند و خواستار آزادی فوری شهروندشان بودند.از این طرف ولی حکومت اسلامی برای ترساندن آلمانی‌ها "هر از چند گاهی" در بوقو کرنا می کرد "که فلان روز بازرگان آلمانی به جرم زنا با دختر مسلمان اعدام خواهد شد" وزارت خارجه ی آلمان که تحت فشار خانواده هلمت هوفر و افکار عمومی بود؛ برای آزادی این بازرگان از راه‌های رسمی "به هر دری زد؛ بی‌نتیجه بود" در عین حال وزارت اطلاعات - بطور محرمانه - تنها یک راه به آنها پیشنهاد کرده بود: " آزادی کاظم دارابی در قبال آزادی هلمت هوفر" که قاضی آلمانی هم زیر بار این معامله نمی رفت.
و اما در همین اوضاع واحوال، "آقای حسینی اخلاق در خانواده" توسط رایزنی فرهنگی حکومت اسلامی ایران به آلمان دعوت شده بود تا جوانان ایرانی مقیم آنجا را هم "امر به معروف و نهی از منکر" کند؛ او آنجا چند برنامه به سبک "اخلاق در خانواده" اجرا کردو از قضا برنامه‌هایش بسیار مورد توجه قرار گرفت؟! البته نه از طرف مردم - چون آنها ساده اندیش نبودند و به آسانی نمی شد فریبشان داد - بلکه از سوی سرویس امنیتی آلمان که سخت در پی "مقابل به مثل" بود و به دنبال طعمه می گشت. آنها "آقای حسینی اخلاق در خانواده" را به بهانه ی آنکه مردی بسیار سخنور وعالم است؛ پیاپی به آلمان دعوت و در این اثنا یک دختر بسیار جذاب و خوشگل را سرراهش گذاشتند؛ دخترک وانمود می کرد؛ می خواهد مسلمان شود. " حسینی اخلاق در خانواده " هم بی‌درنگ از این موضوع استقبال کرد و احتمالاً این توفیق را، نتیجه تأثیر "نفسِ گرم" خود می پنداشت؛ این نفس اما از جای دیگریگرم می شد؛ بله، درست حدس زدید؛ در دلِ " آقای حسینی اخلاق در خانواده " آتش وصل؟! زبانه می کشید!!طولی نکشید که شب موعود فرا رسید؛ دختر آن شب در هتل مهمانِ " حجت السلام و المسلمین حسینی اخلاق در خانواده " شد. او می دانست که آنجا پر از دوربین مخفی و دستگاه شنود است و برای همین نقش خود را کامل بازی می کرد و " آقای حسینی اخلاق در خانواده " را - با آن محاسن سپید و دلربا از عوام الناس - بر سر شوق می آورد؛ " آن آخوند که نزده می رقصید " در آن شب "عنان از کف داد" و "درس اخلاق" را گفت؛ اما نه در "خانواده"، بلکه صدها کیلومتردورتر از چشمان "خانواده" و در سرزمین کفر تا صبح با دختر عشق بازی و…؛
غافل از اینکه علاوه بر خدا و فرشتگان، مأموران آلمانی‌ها هم داشتند او را می دیدند و ثبت و ضبط می کردند!
فردای آن شب، دولت آلمان - بدون سر و صدا - نسخه‌ای از فیلم مستهجنی (سوپری)، که "آقای حسینی اخلاق در خانواده" همراه با مأمور آلمانی در آن به ایفای نقش پرداخته بودند را از طریق سفارت خود در ایران، تقدیم سران حکومت اسلامی کرد
سران حکومت وقتی فیلم را نگاه کردند؛ تعجب نکردند؛ چون همدیگر را خوب می شناختند ولی مطابق معمول ما ایرانی‌ها "اول زدند؛ زیرش" و می خواستند؛ "حاشا کنند"؛ آنها فیلم را ساختگی قلمداد کردند؛ اما سفیر آلمان با خونسردی گفت: "ما برای این کارها نه کسی را بازداشت می کنیم و نه اعدام؛ بلکه فقط این فیلم را در اختیار رسانه‌ها می گذاریم و حجت اسلام!!! هم آزاد است از خودش دفاع کند."آنها گفتند: "هلمت هوفر باید سریعاً آزاد شود تا فیلم افشا نشود."و بدین صورت و در کمتر از ۲۴ ساعت، بازرگان آلمانی غیر مسلمان که با یکدختر شیعه همخوابه شده بود و توسط قوه قضائیه مستقل و مقتدر حکومت اسلامی به اشد مجازات - اعدام - محکوم شده بود؛ آزاد و راهی کشورش شد و آن تروریست هاهم همچنان در زندان آلمان نگهداری می شوند. "چیزی که عوض داره، گله نداره"!!
ناگفته نماند که نسخه‌ای از آن فیلم مستهجن هم برای خانواده وی ارسال شد؛ دو همسر"حجت السلام و المسلمین حسینی اخلاق در خانواده" - این بار به اتفاق خانواده - تا فیلم را دیدند؛ شوکه شدند؛ برای آن دو "هوو" باورکردنی نبود که حاج آقا ازچنین کمر محکمی برخوردار باشد و با وجود آن دو باز هم طالب !
لذا آن دو علی رغم تمام رقابت‌ها و دعواهای مرسوم همدست شدند و زمانی که حجت السلام مراجعت فرمود ضمن دعواها و فحش کارهای - باز هم مرسوم - دست به انتقامی ابتکاری زدند و با ریختن اسید در آفتابه حاج آقا به هنگام "تجدید وضو" یاهمان مستراح کردن؛ درسی به او دادند که تا عمر دارد نتواند از این جور"درس اخلاق ها" به کسی بدهد!!"حسینی اخلاق در خانواده" ده سالی است که گوشه گیری می کند؛ البته علتش معلوم نیست که: "بابت هزینه‌ای بوده که به نظام تحمیل کرده" یا "شرمندگی از کشف عورت و نقشی که در فیلم بازی کرده" و یا شاید هم "تأثیر اسید !!! ؟؟