‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات مذهبی‌. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات مذهبی‌. نمایش همه پست‌ها

۷.۱۱.۹۲

حضرت محمد، قوای جنسی‌ ایشان و آیات کمکی‌ قران


بر طبق تمامی احادیث، چه سنی و چه شیعه، حضرت محمد دارای قوای شهوانی و سکسی بیش از مردان معمولی بوده اند و خود ایشان میفرمایند من در یک شب میتوانم به دها زن سرویس بدهم.


در اثبات قدرت جنسی‌ ایشان و زمانی‌ که به زن فرزند خوانده خود مایل میشوند، به گفته خود ایشان عقد او با زن فرزندخوانده‌اش، زینب بنت جحش در آسمانها و توسط الله با شهادت جبرئیل بسته شد. و این زن به او حلال گشت.

و یا این آیه شریفه که الله با شناختی‌ که از این قدرت جنسی‌ در نزد پیامبر خویش سراغ دارد، در جهت برآورد نیاز جنسی‌ ایشان از بین زنان فامیل نازل شده و میفرماید:

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا(احزاب/۵۰)

ای پیامبر! ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‏ اى حلال كرديم و کسانی(زنان و دختران کافری) را كه الله از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه‏ هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‏ هايت كه با تو مهاجرت كرده‏ اند و زن مؤمنى كه خود را به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد ويژه توست نه ديگر مؤمنان؛ ما نيك مى‏دانيم كه در مورد زنانشان و زنان و دخترانی کافری که در جنگ بدست می آورند چه بر آنان مقرر كرده‏ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و الله همواره آمرزنده مهربان است.

یعنی‌‌ای پیغمبر شما فقط انتخاب کن، و یا کلا ببر، در هر دو صورت آزادی.

تعداد همسران رسمی ایشان زیاد بود و ایشان می‌بایست بین آنان عدالت برقرار نماید، زیرا ایشان خود منادی برابری بود؛ از سوی دیگر ایشان برخی از زنانش را مانند عایشه که دختری کم سن و سال بود بیشتر از بقیه دوست می‌داشت، این بود که باز الله به یاری ایشان آمد و چنین فرمود:

تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا (احزاب/۵۱)

(نوبت سکس با) هر كدام از زنها را كه مى‏خواهى به تاخير بینداز و هر كدام را كه مى‏ خواهى پيش خود (برای سکس) جاى ده و ایرادی بر تو نيست هر یک را كه رها نمودی (دوباره پیش خود) برگردانی)، اين نزديكتر است براى اينكه چشمهای‌شان روشن شود و دلتنگ نشوند و همه‌ی آنان به آنچه به ایشان داده‏اى خشنود شوند و الله آنچه در دلهایتان است را می‌داند و الله همیشه داناى شکیباست.

یعنی‌ الله به ایشان مئ‌گوید،‌ای پیغمبر من، تو مخیر هستی‌ که هر کدام از زنانت را که زیاد دوست نداری رها سازی و نزد زنی بروی که او را بیشتر دوست داری!

گفته می‌شود اولین زنی که جسم خود را بدین گونه به محمد هدیه نمود "خوله بنت حکیم" بود، او همسر عثمان بن مظعون، از مسلمانان اولیه بود، اسلام بر خلاف یهودیان ازدواج با خاله را جایز نمی‌داند اما خود او هنگامیکه خاله‌اش، خوله بنت حکیم، خود را به او بخشید با وی سکس نمود، مردم در آن زمان می‌گفتند که رسول الله با خاله‌اش ازدواج نمود؛ این زن بارها نزد محمد رفته از شوهرش به او شکایت کرده بود که همسرم روزها روزه است و شبها به شب زنده داری می‌پردازد.

بخاری حدیثی را در تفسیر آیه‌ی ۵۱ سوره‌ی احزاب بیان می‌نماید که اولین زنی که خود را به محمد بخشید خوله بنت حکیم بود:

كانت خوله بنت حكيم مِن اللائی وهبن انفسهن للنبی (ص) فقالت عائشه اما تستحی المراه ان تهب نفسها للرجل، فلما نزلت ترجی من تشاء منهن... قلت يا رسول الله، ما ارى ربک الا يسارع فی هواک. (صحیح بخاری/ کتاب النکاح/ باب هل للمراه ان تهب نفسها لاحد/ حدیث شماره ۴۸۲۳).

خوله بنت حکیم از زنانی بود که جسم خودش را به پیامبر بخشید، پس عایشه گفت زن از اینکه جسم خودش را به مردی ببخشد خجالت می‌کشید پس آیه‌ی ترجی من تشاء منهن... نازل شد گفتم:‌ای فرستاده‌ی الله، نمی‌بینم خواسته‌ات را مگر اینکه پروردگارت بر برآوردنش شتابان باشد ( می‌بینم که پروردگارت در برآوردن خواسته‌هایت شتابان است)!
یا این حدیث:
عائشه (رض) قالت: كنت اغار على اللاتی وهبن انفسهن لرسول الله (ص) واقول اتهب المراه نفسها فلما انزل الله تعالى ترجی من تشاء منهن وتووی الیک مَن تشاء و من ابتغيت ممن عزلت فلا جناح عليك قلت ما أرى ربك إلا يسارع في هواک (صحیح بخاری/حدیث شماره ۴۵۱۰)

نکته‌ی جالبی که در این حدیث وجود دارد تشری است که عایشه به محمد می‌زند آنجا که می‌گوید:
"ما ارى ربک الا يسارع فی هواک" می‌بینم که پروردگارت در برآوردن خواسته‌هایت شتابان است.

مفهوم این جمله آنچنان متواتر است که کسی نمی‌تواند آن را رد نماید، البته در برخی دیگر از منابع با لفظ "ما ارى ربک الا يسارع فی هواک" آمده است که همان معنی را دارد.

حدثنا ‏محمد ابن جعفر، ‏قال حدثنا شعبه و حجاج ‏قال حدثنی ‏شعبه ‏قال سمعت ‏عطاء الخراسانی ‏يحدث عن سعيد ابن المسيب ‏ان ‏‏خوله بنت حكيم السلميه ‏و هی احدى خالات النبی ‏(ص) ‏سالت النبی ‏(ص) ‏عن المراه تحتلم، فقال رسول الله ‏ (ص) ‏لتغتسل، و بعد هذا ياتون و يقولون ان النبی (ص) تزوج من خالته. (مسند احمد ابن حنبل/جلد ۶/صفحه ۴۰۹، حدیث شماره ۲۷۳۵۴).

سخن گفت به ما محمد ابن جعفر، گفت سخن گفت به ما شعبه و حجاج گفت شنیدم که عطاء خراسانی سخن می‌گوید از سعید ابن المسیب که خوله دختر حکیم السلیمه کسی که یکی از خاله‌های پیامبر (ص) بود از پیامبر درباره‌ی (حکم) زنی که در خواب محتلم شود پرسید، پس فرستاده‌ی الله گفت: باید غسل کند، پس از آن مردم می‌آمدند و می‌گفتند که پیامبر با خاله‌اش ازدواج نمود.

قرطبی در تفسیرش از قول زمخشری تعداد ۴ نفر از زنانی که جسم خویش را جهت سکس به محمد بخشیدند نام می‌برد که عبارتند از:
۱- "میمونه بنت الحارث".
۲- "زینب بنت خزیمه"‌ام المساکین الانصاریه.
۳-‌ام شریک بنت جابر.
۴ خوله بنت حکیم
الموهبات اربع: ميمونه بنت الحارث و زينب بنت خزيمه ام المساكين الانصاريه و ام شريک بنت جابر و خوله بنت حكيم (تفسیر آیه ۵۱ سوره احزاب قرطبی)

منبع





۵.۱۱.۹۲

دکان‌سازی مذهب فروشان و بلاهت امت


در يكی از آن سالهای طلايی كه ارادتمند شما قدم شومش را بر ششمين پلكان لغزنده‌ی زندگی نهاده بود، مقارن آغاز تابستان، ناگهان سنگی در مرداب افتاد و شايعه‌ای در شهرك سوت و كور ما پيچيد. يكی از روضه خوان‌های معتبر ولايت، روی منبر گفته بود كه:«مطابق رويای صادقه‌ی مشدی عيسای مريدبان،حضرت امام رضا به ديدن امامزاده علی آمده است، و فرموده است تا ده روز ديگر مهمان برادرزاده‌ام خواهم بود»؛ و به دنبال اين مژده‌ی هيجان انگيز، مردم را به زيارت امامزاده ترغيب كرده بود كه با يك تير دو نشان بزنند، هم زيارتی از امامزاده كرده باشند و هم به پابوس سلطان علی موسی الرضا موفق شوند. مقارن اعلام اين خبر، چند ورقه‌ی اعلان دستی هم بر در و ديوار راسته بازار سيرجان چسبانده شد كه مطلعش اين بيت بود:

يك طواف مرقدِ سلطان علی موسی الرضا
هفت هزار و هفتصد و هفتاد حج اكبر است

و مضمونش اين كه: ديشب عيسای مريدبان نزديكي‌های سحر در خواب ديده است كه حضرت امام رضا به مهمانی امامزاده آمده اند، و هنگام ورود به صحن امامزاده، عيسی را مورد خطاب قرار داده اند كه «برو به مردم سيرجان بگو چرا برادرزاده‌ی غريب مرا تنها گذاشته ايد؟»، و دنبال اين عتاب افزوده اند كه «من تا ده روز ديگر اينجا مهمان خواهم بود، هر كس آرزوی زيارت مرا دارد به امامزاده علی بيايد». مشدی عيسی سراسيمه از خواب می پرد و می بيند كه گنبد حرم مطهر غرق نور است و ستون‌های نور به آسمان تتق می زند. حيرت زده، زن و سيزده بچه‌اش را بيدار می كند. آنها هم از ديدن نور سبز رنگ غرق حيرت می شوند.

زير اعلان، يكی از روضه خوانهای سرشناس ولايت نيز، صحت اين رويا را تصديق و اضافه كرده بود كه «الاحقر هم نظير همين رويای صادقانه را ديشب ديده ام، حضرت به من هم عين همين پيغام را فرمودند». انتشار اين اعلان و تصديق آن واعظ ولوله‌ای در شهر افكند. مدرسه ما تازه تعطيل شده بود و از بازار می گذشتيم كه سر چهار سو مواجه با ازدحام خلايق شديم. مردم باسواد و بی‌سواد، مقابل ستونی كه نسخه‌ای از اين اعلان بر آن چسبيده بود، از سر و كول هم بالا می رفتند و يك نفر با صدای بلند متن آگهی را قرائت می كرد. بسياری اشك شوق می ريختند و صلوات می فرستادند. البته معدودی هم زير لب می غريدند كه «چه حرف‌ها».

هنوز يك شبی از روايت روضه خوان و صدور اعلان نگذشته بود كه همه‌ی اهل ولايت از قضيه‌ای بدين مهمی با خبر گشتند و نَقل مجلس و نُقل محفل‌شان ماجرای تشريف فرمايی امام بود؛ آن هم با شاخ و برگ‌هايی كه لازمه‌ی روايات افواهی است.

وای بر این زنان که مسلمانند ....آنها نمیدانند اسلام دربارشان چه گفته.... اگر میدانستند هیچگاه مسلمان نمیشدند. (ملاصدرا )

انسان برده نیست. کالا هم نیست. نه می توان آن را خرید و فروش کرد و نه می توان آن را هدیه داد و هدیه گرفت. (اصل بقای انسان)




یکی از زنان پیامبر اسلام ، ماریه نام داشت.
پیامبر اسلام در زمان حیاتش نامه‌ای به پادشاه مصر نوشت تا او را به اسلام دعوت کند. پادشاه مصر نپذیرفت اما در جواب نامه هدایایی برای او فرستاد که در میان این هدایا دختری به نام ‫#‏ماریه‬ بود!!!
پیامبر اسلام هم با نرمشی قهرمانانه از فکر مسلمان کردن مردم مصر عقب نشینی کرده و به ماریه زیبارو اکتفا کردند.
حاصل نرمش قهرمانانه رسول خدا با ماریه ، فرزندی به نام ابراهیم بود که ابراهیم در ۱۸ ماهگی فوت کرد.

نویسنده: کاربر محترمی با مشخصه شکوفه (Shoko Feh) در گوگل پلاس.





ماریه از زنان حضرت محمد، دختر شمعون قبطیه، مادر ابراهیم پسر محمد بود که او را مقوقس قبطی حاکم اسکندریه و مصر برای محمد هدیه فرستاد.
ماریه در قریه (حفن) از توابع انصنا مصر بدنیا آمده بودند.محمد در سال ششم هجرت سفیرانی به کشورهای خارج فرستاد و طی نامه‌ هایی فرمانروایان این کشورها را به آئین توحید و اسلام دعوت کرد. نامه‌‌ای نیز به مقوقس فرمانروای مصر نوشت و او را به اّئین اسلام دعوت نمود. اگرچه مقوقس اسلام را نپذیرفت، اما هدایایی برای محمّد فرستاد.در میان این هدایا کنیزی بود به نام ماریه که بعداً به همسری محمد رسید و برای او فرزندی به اسم ابراهیم آورد که شدیدا مورد علاقه محمد بود. ابراهیم تنها ۱۸ ماه زنده بود.
ماریه از زنان خوب محمد و مورد عنایت محمد و علاقمند به فاطمه و علی بود و به همین جهت مورد اّزار و سخنان گزنده دیگر زنان محمد واقع می‌شد. محمد نیز برای اّسایش او خانه‌ ماریه را در باغچه‌‌ای در کنار مدینه (که به اّن «مشربه‌ام ابراهیم» می‌گویند) قرار دادند.ماریه در زمان عمر بن خطاب در سال ۱۴ یا سال ۱۶ هجری درگذشت و عمر دستور داد مردم در تشییع جنازه ماریه حاضر شوند و خود بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.


حفصه گريه کنان نزد محمد آمد و گفت :
» کسی را که پيش تو بود ديدم . به خدا تو به من توهين کردی که در منزل من با ماريه گذراندی . اگر من از نظر تو خوار نبودم اين چنين با من نمی کردی .»
حضرت محمد در صدد دلجوئی از حفصه برآمد و قسم يآد کرد که از آن پس ماريه بر او حرام باشد .
از حفصه نيز خواست که درباره اين مطلب با ساير زنان محمد صحبتی نکند . ولی حسادت ، حفصه را برانگيخت تا داستان را با عايشه در ميان گذارد

عايشه نيز روزی به کنايه به حضرت محمد فهماند که از جريان مطلع است .
همين امر موجب پيدا شدن آيه ۳ از سوره تحريم در قرآن گرديد :

» هنگامی که پيغمبر با بعضی از زنان خود سخنی محرمانه گفت و همين که ديگران را از آن خبر داد و الله پيغمبر را آگاه ساخت. قسمتی از آن را با زن خود گفت و از قسمت ديگر چشم پوشيد . و وقتی آن را به زن اطلاع داد گفت چه کسی آن را به تو خبر داد گفت دانای رازدان » ( قرآن. سوره تحريم . آيه ۳)

چند روزی از اين جريان گذشت . حضرت محمد از فکر ماريه غافل نمی شد . ولی قسمی که خورده بود مانع از آن بود که نيم شبی بديدن ماريه برود .

اين مشکل نيز با آيات ۱ و ۲ از سوره تحريم برطرف شد :

«ای پيغمبر چرا برای جلب رضايت زن‌های خود آنچه را که خدا بر تو حلال نموده است بر خود حرام میکنی .»
«همانا خداوند سوگندهای شما را بر شما حلال کرد و خدا صاحب اختيآر و مولای شماست . «( قرآن. سوره تحريم . آيه ۱ . ۲ )

به دستور الله ، محمد سوگند خود را فراموش کرد و ديدارهای نيم شبانه از ماريه را کمافی السابق از سر گرفت .
پس از آنکه ماريه فرزند پسری به نام ابراهيم برای محمد آورد ، ماريه نيز به جرگه زنان عقدی محمد درآمد و خانه‌ای مجاور مسجد و شبی به او اختصاص داده شد.( تفسیر جلالین ) (مجمع البیان‌، امین الاسلام طبرسی‌؛، جلد ۱۰، صفحه ۵۶ ) ( تفسیر نورالثقلین‌، ابن جمعة الحویزی‌، جلد ۵، صفحه ۳۶۷، اسماعیلیان‌)



۲۵.۱۰.۹۲

آری صيغه نوعی فحشای دينی است.... يک رسم قديم مذهبی از جوامع ديگر و عربستان


زن در جامعه اسلامی، ابزاری برای رفع شهوت مرد محسوب میشود. تن فروشی به منظور ارضای جنسی سابقه طولانی دارد، گفته می شود از روزی که انسان وجود داشته فحشا نیز رایج بوده است، به این دلیل تن فروشی یکی از قدیمی ترین حرفه های دنیا شناخته می شود.
آری صيغه نوعی فحشای دينی است. زيرا درست مثل فحشا درآن تنوع وتکرار وجود دارد (يک زن را برای ده ها مرد صيغه می کنند و مرد و زن درگير در صيغه دائما ازشاخه ای به شاخه ای ديگر می پرند).!


درصيغه نيز مانند فحشا نياز اقتصادی زن با نياز شهوانی مرد معاوضه می شود. شباهت ديگر بين اين دو، يک طرفه بودن رابطه است به اين معنی که زن معمولا شوهر موقت خود را نه ديده و نه شناخته است و نه کوچکترين علاقه ای به او دارد، بلکه صرفا بخاطر فقر و بدبختی تن به اين رابطه می دهد. حال ببينیم چرا مردان بدنبال صيغه می روند؟
نخست اینکه از تعهدات انسانی ازدواج و حتی تعهدات يک رابطه ی آزاد دوطرفه توأم با عشق طفره بروند.
دوم اینکه دراغلب جوامع مذهبی، فحشای علنی ممنوع است، چه به سبب تعصبات دينی و چه به اين علت که فحشا دکان حاکمان دين راتخته می کند، لذا مردان چاره ای جز تن دادن به صيغه ندارند.


سوم اينکه برخی از مؤمنين و متعصبين مذهبی بخاطر آنکه مرتکب گناه نشوند، با عنوان کردن اينکه اسلام همه کارها را آسان کرده است، بجای فحشا بدنبال صيغه می روند.

در گذشته صيغه کنندگان را اغلب مسافران، زوار و پيرمردانی که درپی آزمايش توانائی جنسی خود بودند تشکيل می دادند. داستانهای فراوانی ازمردان زن دار شنيده ایم که تنها به زيارت می روند ودرآنجا "آقا" برايشان زن صيغه می کند.

صيغه صرفا فی مبلغ المعلوم والمدت المعلوم بوده و بعد از آن چه برسرزن بيچاره می آید واگر باردار شود چه مصائبی بر خود وکودکش می رسد، به صيغه کننده مربوط نیست. درست مثل فحشا، بعداز پايان مدت هيچيک ازطرفين يکديگر را نمی شناسند. درصيغه عملا نه رضايت طرفين درکار است، نه محدوديتی وجود دارد و نه مشروط به شرايط حقوقی يا انسانی است. مضحکتر از اين نيست که صيغه را به عنوان عرف لازم بدانيم و این عرف را به عنوان هنجاری که برای حفظ جامعه ضروری است، تعريف کنيم.

صيغه يک رسم قديم مذهبی و نه عرفی است که اسلام از جوامع ديگر و عربستان پيش ازاسلام به عاريت گرفته است. صيغه هنجاری است برای حفظ روابط غيرانسانی و ضد زن، و وجودآن نيز برخاسته ازخواستگاه های شرع است نه عرف. گرچه درمتون مختلف اغلب شرع وعرف با هم می آيند، ولی در بیشتر مواقع، عرف در مقابل شرع قرار داشته است. جامعه ی عرفی جامعه ای است که درآن دين وسياست ازهم منفک ومجزا هستند.



صيغه ترفندی است شرعی برای اخاذی و سوء استفاده و نه برخاسته از عقل و منطق، بلکه محصول جامعه ای است که برآن جهالت ودروغ و دورویی حکمروایی می کند.
همين امروز در نهادهای مجری صيغه مانند مساجد و تکايای معتبرمبالغی برای اجرای این امر ساده به جيب می زنند. تازه این غيراز پولی است که دلالان محبت اخاذی می کنند. در صيغه تعهدات قانونی وجود ندارد، بلکه صيغه خود وسيله ای است برای طفره رفتن از هرنوع تعهد قانونی. صيغه يکی از تمهيدات ظالمانه جامعه ای ضد زن و بزرگترين ظلم و تحقيری است که جامعه ی مذهبی عليه زن روا داشته است .
اشتباه است اگر فکرکنيم نظام حاکم برايران صيغه را صرفا بخاطر تعصب دينی يا به عنوان يک سنت اسلامی تشويق می کند.در جامعه اسلامی بعلت فقر، بيکاری وتبعيض شديد جنسی، راهی برای گروهی از زنان محروم بجز، تن دادن به فحشا وتن فروشی باقی نگذاشته است.
مردان نيز بنا به همين دلايل ودلايل ديگری مانند جدائی شديد زن و مرد، فشارهای روانی، عدم امکان ازدواج بخاطر فقر وبی پولی و عدم امکان ايجاد روابط عاطفی با جنس مخالف به طرف رابطه جنسی مبتنی بر روسپيگری کشانده شده اند.
دراين شرايط صيغه به عنوان راه حل اقتصادی، اجتماعی رژيم ظاهر شده است. چه راه حلی از اين بهترکه برای سردمداران رژيم هم سود و منافعی دارد.

منبع

۲۱.۱۰.۹۲

آخوند‌ها و کارخانه احمق سازی!


در مقاله‌ای که در یکی‌ از سایت‌های احمق‌های آخوند نگهدار، جمهوری اسلامی چاپ شده، آخوندی تلاش کرده تا کارخانه احمق سازی را کمی‌ مدرن کند. این آخوند اینچنین مینویسد:
"
سالی سه بار میرفت کربلا، عاشورا و اربعین و نیمه شعبان
وقتی که به کربلا میرفت و بازمیگشت، اصلا آن آدم قبلی نبود، البته در ظاهر
سالم میرفت ولی با صورتی زخمی و ترکیده و سری تکه تکه از ضربات قمه بازمیگشت!
حتی در ایام نیمه شعبان! که ایام عید شیعیان محسوب میشد!!
خیلی عاشق بود...
همیشه در ایام نهم ربیع، چنان مجالس فلان کُشونی به راه می انداخت که بیا و ببین
رفقای هیئتی اش کتری میاوردند، هویج می آوردند، گوجه و بادمجان، ... !! خب اینها از ملزومات جلسه نهم ربیعشان بود!
شورت قرمز میپوشیدند و شال زرد می انداختند به گردن و ...
یک آدم بددهن و فحّاش را هم می آوردند و میکروفون به دستش میدادند که یادی از خواهر و مادر فلان و فلان و فلان بکند!!!
این جوان هم که خیلی عاشق بود، وسط مجلس میچرخید و میگردید و پایکوبی میکرد، که هورا!! جناب ابولؤلؤ فلانی را به درک واصل کرده است
زیادی عاشق بود....
شبهای ولادت ائمه طاهرین ، به همراه رفقایش ساعت ها سینه میزد و خودزنی میکرد در غم حضرت سیدالشهداء علیه السلام میکشت خودش را شب عیدی!!
دیوانه ی اباعبدالله الحسین بود
آنقدر محو وجود نازنین امام زمان بود که ولایت هیچکس غیر او را قبول نداشت و فقط و فقط منتظر بود امام زمان مستقیما بیاید و به او بگوید چه بکن و چه نکن!
خلاصه اینکه خیلی عاشق بود ...
تا اینکه از دنیا رفت و در یوم الحساب با دلی خرّم و لبی خندان و ضمیری مطمئن به لطف پروردگار منتظر دریافت کارنامه ی عملش شد.
امیدوار بود که او را همرتبه ی شهدا و صلحاء بخوانند و بنویسند!
یقین داشت که عاشقانه زیستن اجری جز کسب درجات عالیه ی بهشتی ندارد
نوبتش که شد برای دریافت کارنامه ی عملش، دست راستش را جلو برد...


اما گفتند: نه! دست چپ!!
تعجب کرد و جا خورد. دست چپ را جلو آورد و کارنامه را گرفت و زل زد به اعمالی که برایش ثبت شده است:
- زمینه سازی برای گمراهی و طرد صدها هزار نفر از جوانان مستعد اروپائی و امریکائی غیر مسلمان از اسلام و تشیّع در اثر قمه زنی و وهن به شرع مقدس اسلام، آن هم در انظار عمومی و در تیررس رسانه های مخرّب بیگانه!
- طرد هزاران مرد و زن مسلمان از جلسات مدح اهلبیت علیهم السلام به واسطه ی افراط در عزاداری و عدم تکریم موالید اهلبیت عصمت و طهارت...


- عدم اطاعت از امام زمان در زمینه ی رجوع به فقهاء و روات احادیث اهلبیت علیهم السلام در دوران غیبت..


- مشارکت در قتل صدها شیعه در پاکستان و افغانستان و عربستان و ... در اثر توهین و فحّاشی و ناسزاگوئی به فلان و فلان و فلان، که از مقدسات وهابی ها و ناصبی های آدمکش پاکستان و افغانستان و عربستان و ... بودند "

سجاد شاکری

۱۵.۹.۹۲

گزارش CNN از مراسم ختنه در آئین یهود.

 در این مراسم خاخام های یهودی آلت نوزاد تازه ختنه شده را به دهان گرفته و می مکند. این مراسم که طبق دستورات تلمود کتاب یهودیان می باشد باعث انتقال امراض گوناگون به نوزادان شده است. شهر نیویورک از این پس ممنوعیت را بر روی این روش ختنه اعمال می کند.


۶.۹.۹۲

اعدام و سنگسار احکام اروپایی است


حکم سنگسار که از قوانین دوران توحش و حکومت کلیسا در اروپا است و قرن‌ها در اروپا اجرا میشد، به اضافه احکام وحشیانه دیگر مانند زدن گردن و بریدن اعضا دیگر بدن، از قوانین اروپایی‌های وحشی است که به وسیله انگلیس‌ها به شرق آورده شده، به اسلام نسبت داده شده و در کشور‌هایی‌ که انگلیس قصد تسلط بر آنها را دارد به مرحله اجرا درمیاید. و دلیل اینکه سنگسار و اعدام میکردند این بوده است که وسیله‌ای دیگر در اختیار نداشتند تا با آن بتوانند مجرم را مجازات کنند.
عدم داشتن وسائلی مانند چاقو و سلاح‌های دیگر باعث و دلیل استفاده آنان از سنگ و ریسمان بوده است. یعنی‌ این اروپایی‌های وحشی تا پیش از اینکه ایران و شرق را غارت کنند توانانی ساخت اسلحه ای را نداشتند که بخواهند با آن مجرمین را بکشند و دیدیم که بمحض اینکه این توانایی‌ها را با چپاول دانش ایرانی‌ ها بدست آوردند چگونه دو جنگ بزرگ جهانی‌ براه انداختند و این کشتار و خونریزی به اشکال مختلف و بوسیله آنان همچنان ادامه دارد.

و حکم سنگسار مخصوصا در مورد زنهای شرقی‌ و برای عقب نگاه داشتن آنها اعمال میشود، و به این وسیله جامعه با از دست دادن نیمی از پیکر خود ناقص مانده و نمیتواند پویا و پیشرو باشد. و مانند یک تن‌ فلج و ناقص توانایی‌هایش را از دست میدهد. همچین ذلیل کردن زنها در یک جامعه به منزله ذلیل کردن کل آن جامعه است. زن ذلیل، ترسو و عقب مانده، کودکانی نظیر خود تربیت می‌کند. و به این وسیله یک جامعه بفنا و نیستی‌ می‌رسد که منظور اصلی‌ غربی‌های تازه بدوران رسیده که تا پیش از فتنه ۵۷ نوکری ایرانیها را میکردند، نیز همین است، چرا که به اسارت درآوردن و بردگی یک جامعه عقبمانده بسیار آسان و راحت است.



۳.۹.۹۲

فیلم‌ها و داستان‌های تخیلی را از روی احادیث شیعه نوشته‌اند! ارباب حلقه‌ها خجالت بکشه در مقابل قوهٔ تخیل شیعه


-ملکی بنام خرقائيل هست که ۱۸ هزار بال دارد و بين هر بالش پنجاه سال زمان برای ديدن لازم است!

"ان لله ملکا يقال خرقائيل له ثمانيه عشر الف جناح مابين جناح الی جناح خمس مائه عام"
( منبع : کتاب البرهان جلد، ۲ ص. ۳۲۷ )

-امام ده علامت دارد از جمله آنها ختنه شده بدنيا می آيد!، با پا وبراحتی متولد ميشود!، جنب نميشود!، اگر بخوابد قلبش بيدار است، چشمش ميخوابد ولی قلبش بيدار است!، همانطور که از جلو ميبيند از عقب هم ميبيند!

"يولد مطهرا مختونا و لا يجنب و تنام عينه و لا ينام قلبه و يری من خلفه کما يری من امامه"
( منبع : اصول کافی جلد يک ص ۳۱۹ کتاب حجه باب مواليد الائمه )

پيامبر از ابوطالب شير ميخورد! 

"لما ولد النبی (ص) مکث اياما ليس له لبن فالقاه ابو طالب علی ثدی نفسه فانزل الله فيه لبنا فرضع منه اياما"
( منبع: اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد النبی(ص) - جلد يک ص ۳۷۳ )

فاطمه زهرا (س) حيض نميشده است!

"عن ابی الحسن قال ان بنات الانبياء لا يطمثن"
( اصول کافی - کتاب الحجه - باب مولد الزهراء - جلد يک ص. ۳۸۲ )



۲.۹.۹۲

پیغمبر اسلام: نوحه‌خوانی از کارهای دوران جاهليت است.

مراسم شیطانی نوحه خوانی

در کتاب مسکن الفواد از‌ ام سلمه روايت می کند: هنگامی ‌که ابوسلمه از دنيا رفت من با خود گفتم در اين سرزمين من به اين مصيبت گرفتار شدم گريه و عزاداری برای او برپا کنم. اتفاقا زنی که نوحه‌گر بود هم برمن وارد شد و می خواست مرا درآن مصيبت کمک کند.

پيامبر اسلام فرمود: آيا می خواهيد دوباره شيطان را که خدايتعالی از اين خانه بيرون رانده است برگردانيد؟! (شاگردان شیاطین با نوحه خوانی و مدح اموات شیطان را به ایران برگردانده اند.)

پيامبر اسلام گفته است : «از ما نيستند کسانيکه (به هنگام مصيبت) برگونه‌ها بزنند و گريبانها پاره کنند».

(من لا يحضره – شيخ صدوق – جزء ۴)

پيامبر اسلام گفته است: «نوحه‌خوانی از کارهای دوران جاهليت است». (فروع کافي)

پيامبر اسلام گفته است: مسلمان به هنگام مصيبت چون با دست خويش بران خود بکوبد مزدش نابود میشود. (مسکن الفواد)

- خدا لعنت کند زنی راکه چهره‌اش را در مصيبت بخراشد و گريبانش بدرد وفغان و واويلا بگويد.



۳۰.۸.۹۲

مذهب شیعه، کیش من درآوردی آخوند منحرف جنسی‌ است که برای مفت خوری و با توسل به آیین شیطان پرستان و تقلید از آنان ساخته شده است.


یکی‌ از طرفند‌های آخوند‌ها که در حوزه‌های شیطان سازی تدریس و فراگیری میشود، فّن منبر داری است و این فّن در بخش درآوردن اشک چشم منبر نشینان و روضه خوانی و ایجاد جو غم و اندوه بشدت مورد توجه آخوند شیعه است. به همین مناسبت هم آخوند و یا منبر داری موفق است که تا آنجایی که میتواند اشک چشم منبر نشینان را بگیرد و هر آخوندی که در این کار مهارت بیشتری داشته باشد، می‌گویند منبرش گرم است! اما بر طبق احادیث معتبر مسلمانان، از قول نزدیکترین افراد به پیغمبر اسلام گفته شده است که پیغمبر از اشک و غم بشدت بیزار بوده و اعراب جاهل را که تا پیش از اسلام در پای بت‌ها و به خصوص بت الله که بزرگترین بت دوران جاهلیت بوده و عرب جاهل که مانند خزندگان صحرا می‌‌زیسته و به جای تلاش و کار و هنر و کاری مثبت، در مقابل این بت قربانی می‌کرده و با اشک و اه آرزوهایش را از این بت سنگی‌ می‌‌طلبیده و به او دخیل می‌‌بسته و در پای این بت به سر و سینه خود میکفته است، از این کار برحذر داشته و گاهی‌ نیز آنانی‌ که چنین میکردند را لعن و نفرین کرده است.

در کتاب مسکن الفواد روایت می کند:
پیامبر اسلام گفت: خدا لعنت کند زنی راکه چهرهاش را در مصیبت بخراشد و گریبانش بدرد وفغان و واویلا بگوید!


درصفحه ۵۶ کتاب مسکن الفواد از یوسف بن عبدالله بن سلام نقل کرده که پیامبر اسلام هر وقت شدت و مصیبتی بر خانوادهاش وارد می شد ایشان را امر می کرد به نماز خواندن و این آیه را قرائت می کرد: ﴿وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا﴾ «خانوادة خود را به نماز فرمان ده و بر ادای آن شكیبا باش!».

شیخ کلینی در فروع کافی ج ۳ ص ۲۲۵ از امام موسی بن جعفر آورده که گفت: «مردی که به هنگام مصیبت دست خود بر رانش بکوبد موجب تباه کردن اجر خویش می شود».

شیخ مفید در کتاب ارشاد جلد ۲ صفحه ۹۷ آورده که امام حسین به خواهرش زینب گفت: «ای خواهر جان من، تورا سوگند دادم و تو به سوگند من وفادار باش که چون کشته شدم گریبان برمن چاک مکن و چهره مخراش و در مرگ من واویلا (عذاب برمن باد خدایم مرگ دهد)مگو».

شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه ج ۱ ص ۵۲۰ از جعفر صادق آورده که گفته: «هرکس به هنگام مصیبت دست خود بر رانش بکوبد اجرش تباه میشود».

شخصی از آخوند ازغدی شیعه سئوال كرد چرا شما اینگونه عزاداری می كنید؟ پاسخ داد «اینها جزو آداب و رسوم ماست!»
واقعاً جای تعجب است مگر پیامبران نیامدند تا با همین آداب و رسوم شرك آمیز خرافی و شیطانی مبارزه كنند؟ و مگر زنده به گور كردن دختران، جزء آداب و رسوم اعراب جاهلی نبود؟..

۲۴.۸.۹۲

احادیثی از امامان برای زندگی‌ بهتر !


- خوردن خاک نفاق می آورد! 

"اکل الطين يورث النفاق"
( منبع: الکافی جلد۲- ص۲۶۵ ).
خوردن خاک حرام است مثل خون و مردار و گوشت خوک اما خوردن خاک قبر امام حسين باعث شفاء از بيماريها ميشود!
"اکل الطين حرام مثل الميته و الدم و لحم اخنزير الا طين قبر الحسين فيه شفاء من کل داء"
( منبع: اصول کافی جلد ۳ - ص ۳۸۷)

- توسل به امام موسی کاظم باعث جلای چشم ميشود!

" التوسل بالامام موسی الکاظم ينفع لوجع العين"
( منبع : باقيات الصالحات ضميمه مفاتيح الجنان -شيخ عباس قمی ص ۷۴۵ )

- خوردن آب در حالت ايستاده در شب باعث زردی ميشود!

"شرب الماء من قيام بالليل يورث ماء الاصفر"
( منبع: اصول کافی جلد ۶-ص۴۹۸ )

- ابن بابويه روايت ميکند که ابی عبد الله مردی را ديد که کفش سياه پوشيده فرمود چرا کفش سياه پوشيدی، مگر نمی دانی کفش سياه نور چشم را کم ميکند و مردانگی را ضعيف ميکند؟ . بر تو باد پوشيدن کفش زرد که نور چشم را زياد ميکند و باعث قوت مردانگی ميشود!

"عن ابی عبد الله انه رای رجل و عليه نعل سوداء فقال مالک و لبس السوداء؟ هی تضعف البصر و ترخی الذکر و "
( منبع : کتاب خصال شيخ صدوق ..ابن بابويه باب سوم جلد یک، ص. ۹۹ )

۲۳.۸.۹۲

امام زین العابدین بیمار، به وسیله سنگ خلیفه مسلمین شد!


هنگاميکه امام حسين به شهادت رسيد بين امام سجاد و محمد ابن حنفيه فرزند علی بر سر امامت اختلاف افتاد محمد ابن حنفيه به امام سجاد گفت تو خودت بهتر ميدانی که من از تو لايق تر هستم و امام سجاد در جواب گفت پاسخ تو را حجر الاسود ميدهد ! و دعوت کرد که به آنجا بروند ..آنگاه محمد ابن حنفيه حجر الاسود را صدا زد و هيچ جوابی نشنيد اما تا امام سجاد حجر الاسود را صدا زد حجر به صدا در آمد و گفت امامت مال علی ابن الحسين است و نزديک بود حجر الاسود از جا کنده شود!


"لما قتل الحسين (ع) ارسل محمد ابن الحنفيه الی علی ابن الحسين و …."

( منبع: اصول کافی - جلد يک ص ۳۴۸ اعلام الوری للطبرسی ۲۵۸)

اونوقت به بت پرست‌ها ایراد می‌گرفتند چرا سنگ و چوب میپرستید! خوب وقتی‌ یک سنگ میتونه حرف بزنه، خدا نمیتونه باشه؟؟

۲۲.۸.۹۲

حدیثی از امام حسن موجی بابا


از امام حسن روايت شده است که ايشان فرمود :
خدا دو شهر دارد ، يکی از آنها در مشرق است و يکی در مغرب، و در آنها ۷۰ ميليون زبان وجود دارد! و من همه آن زبانها را ميدانم!

"عن ابی عبد الله الحسن قال ان لله مدينتين احداهما بالمشرق و اخری بالمغرب و فيها سبعون الف الف لغه و انا اعرف جميع تلک اللغات"

( منبع: اصول کافی - جلد يک - ص ۳۸۴ و ۳۸۵ باب مولد حسن ابن علی)

۲۱.۸.۹۲

چند حدیث زندگی‌ ساز


میفرمایند:

نگاه کردن به آلت تناسلی زن باعث کوری ميشود!

"النظر الی فروج النساء يورث العمی"
(منبع : من لا يحضره الفقيه -جلد ۳ ص۵۵۶ )

امام زمان لخت و عريان ظاهر ميشود!

"انه سيظهر عاريا امام قرص الشمس"
(منبع: حق اليقين، ص. ۳۴۷ )

مسواک زدن در حمام باعث درد دندان ميشود!

(منبع: من لا يحضره الفقيه - جلد يک، ص. ۵۳)

در ادرار ائمه آلودگی نيست!

"ليس فی بول الائمه استخباث"
( منبع: انوار ولايه، ص. ۴۴۰ )

۲۰.۸.۹۲

یاداشت یک آخوند پژوهشگر! در مورد واقعه عاشورا!!!


در دین اسلام و حکومت عدل علی‌،

- برده داری و خرید و فروش غلام و یا به عبارت دیگر تبعیض بین بندگان خدا،

- به اسارت گرفتن برخی‌ از بندگان خدا،

- ظلم و ستم در شکل پایمال کردن حق عده‌ای از آنان و غلام و برده خواندن آنان،

نه تنها مجاز و مشروع است بلکه ثواب هم دارد و با اینکه شهادت غلامان و بردهگان در دادگاه اسلامی ارزشی ندارد، ولی‌ در مورد جنگ قبیله‌ای عاشورا ، آخوند‌ها برای اثبات ماجرا و حادثه ساختگی و داستان احمقانه عاشورا، غلامان و بردگان را شاهد میگیرند! یعنی‌ دو رویی، دو گانگی‌ و دو رنگی‌ شیعه، دوباره و دوباره آشکار شده و اصولاً در تمام گام‌هایی‌ که برمی‌دارد آنچنان دروغ و دو رویی تو ذوق زننده است که برای تسکین تعجب آدمی‌، چاره‌ای نمیماند مگر اینکه بپذیرد که مذهب و آیین شیعه، مذهب و آیین خود شیطان است و بس.

به گزارش ایسنا: آخوند علی‌اکبر ذاکری، عضو هیأت علمی پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی به معرفی گزارشگران حاضر در متن واقعه کربلا و حادثه عاشورا پرداخته و برای اثبات واقعه عاشورا دلایلی را آورده که به شرح زیر است:


شماری از افرادی که در رویداد کربلا حضور داشته و از نزدیک حادثه را دیده بودند، به گزارش آن پرداخته‏‌اند. افزون بر «امام سجاد(ع)» و «اهل بیت امام حسین(ع)» و «امامان معصوم علیهم السلام»(۲) دو گروه دیگر به نقل وقایع کربلا پرداختند.

گروه اول:

- کسانی از لشکر "عمر سعد" بودند که خود در حادثه‌‏ای نقش داشتند، قاتل یا جانی بودند و عملکرد خود را نقل و یا از آن دفاع کردند. مانند: «هانی بن ثبیت حضرمی».(۳)

( یعنی‌ کسانی‌ بوده‌اند که آمدند و تعریف کردند که چگونه نوه‌ پیغمبر اسلام را، در حالی‌ که از تشنگی در حال مرگ بوده، سر بریده‌ا‌ند و با تیر گلوی نتیجه پیغمبر اسلام را که شش ماه بیشتر نداشته از هم دریدند! یعنی‌ مجانینی بودند که در جامعه آنروز عرب می‌توانستند به راحتی‌ از جنایت در حق خاندان پیغمبر اسلام سخن گفته و آزادانه در بین مردم زندگی‌ کنند!!! چقدر پیغمبر اسلام در آن روز‌ها محبوب بوده که اولا میشده در حق خاندانش چنین جنایتی را انجام داد و بعد مردم این جنایت را میشنیدند و ‌خم هم به ابرو نمی‌آوردند! آخوند‌ها با این دروغ ها، آبرویی برای پیغمبر اسلام باقی‌ نگذاشته اند!)

- افرادی نیز بودند که فقط به گزارش این حادثه پرداخته و از درگیری و جنگ خودداری کردند مانند:

«حمید بن مسلم» که از وقایع نگارانِ واقعه کربلا بود. "حمید بن مسلم" از گزارشگران رویداد کربلا است و در سپاه "عمر سعد" بود،(۴) اما با توجه به تعداد زیاد سپاه کوفه وی در عملیات جنگی شرکت نداشته و کار اصلی وی ثبت حوادث بوده است. "ابو مخنف" وقایع‏‌نگارِ حادثه کربلا با یک واسطه روایاتی را از "حمید بن مسلم" به وسیله افرادی مانند "سلیمان بن ابی راشد" و "عبدالرحمان بن یزید بن جابر"(۵)در مورد وقایع کربلا گزارش کرده است.

( تاریخ را فاتحان می‌نویسند، و طوری هم می‌نویسند که همیشه حق با آنهاست، قهرمانی‌ها مال آنهاست، شجاعت، انسانیت و گذشت و فاداکاری از طرف آنان صادر شده است و ابتکارات عجیب و غریب جنگی که ناشی‌ از هوش سرشار آنان میباشد از طرف آنان اجرا شده و دشمنان گروهی مردم ظالم، جنایت کار و ضعیف بوده‌اند که از انسانیت هیچ نمیفهمیدند و مردنشان بهتر از زنده بودنشان میبوده و فاتحان که آنان را از روی زمین برداشتند، در واقع در حق جامعه بشری لطف کرده‌اند!! این تاریخی‌ است که تاریخ نویسان فاتحین و برندگان جنگ می‌نویسند! حالا چگونه است که تاریخ نویسان لشگر عمر سعد، بر ضد خود او تاریخ نگاشتند؟؟؟ و عمر سعد هم دستی‌ به عنوان تحسین و تشکر بر روی شانه‌شان زده و آنان را تشویق هم نموده و سپس دستور داده این تاریخ را که سراسر نفرین و لعنت ابدی را برایش به ارمغان میاورده در کتب ثبت کرده و در گاو صندوق نگاه دارند تا به دست آخوند‌های شیعه برسد که بخوانند و بر روی خاک تربتش تف کنند!!)

آخوند احمق ادامه میدهد،
گروه دوم:

- کسانی از همراهان امام حسین(ع) بودند که به گونه‏‌ای از کشته شدن در امان ماندند با این که در حساس‏‌ترین لحظات واقعه عاشورا در کربلا، همراه امام حسین(ع) حاضر بودند و شاهد وقایع تلخ آن روز بودند.

۱. «حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب»

وی معروف به "حسن مثنی" بود که همراه عمویش جنگید و مجروح شد و از اسب بر زمین افتاد. وقتی که کوفیان سرهای شهدا را می‌بریدند، وی هنوز زنده بود. "اسماء بن خارجه فزاری" که از دایی‏‌های وی بود از او شفاعت کرد و بخشیده شد. "حسن مثنی" را به کوفه برد و وی را معالجه کرد تا این که خوب شد. وی سپس به مدینه رفت.(۶)

( یعنی‌ این جنگ عاشورا در واقع جنگ قدرت بین افراد یک خانواده، فامیل و قبیله‌ای بوده و همگی‌ با یکدیگر نسبت پسر خاله، عمو، دائی و عمه دارند، و برای کسب قدرت، ثروت، زن و مقام یکدیگر را تکه تکه کرده‌اند، و اصولاً کاری به ابراز شهامت و آزادی خواهی ندارد.)

۲. «قُبة بن سمعان»

وی غلام "رباب"، دختر "امرء القیس"، همسر امام حسین(ع)، مادر "سکینه" و "علی اصغر"(علیهم‌السلام) بود. او را به عنوان اسیر نزد "عمر سعد" آوردند و زمانی که فهمید او برده است وی را آزاد کرد.(۷)

( امام حسین و یا رهبر آزادگان دارای حرمسرای است که لبریز از کنیز، برده و غلام است!! دین عدالت، عدل علی‌، چه آسان از برده و غلام و سپس درستی‌ شهادت آنان ( تنها در اینجا قبول است ) سخن می‌گوید!)

"ابو مخنف" توسط "حارث بن کعب" والی، جریان خروج امام حسین(ع) را از مکه و گفت‏‌وگوی حضرت را با "ابن عباس"(۸) و بخشی از جریان دیدار حضرت را با "حرّ" (۹)از او نقل کرده است.


۳. «مسلم بن ریاح»

وی غلام حضرت علی !!!!(۱۰) بوده که با امام حسین(ع) در کربلا حضور داشت و پس از شهادت حضرت جان سالم بدر برد، وی برخی حوادث کربلا را گزارش کرده است.(۱۱)


۳. «ضحاک بن عبدالله مشرقی»

وی از کسانی بود که مشروط به سپاه امام حسین(ع) پیوست و در آخرین لحظات برابر شرطی که با حضرت داشت از معرکه درگیری فرار کرد.(۱۲) "ابو مخنف" توسط "عبدالله بن عاصم فائشی" رویدادهایی از حوادث روز عاشورا را از وی نقل می‏‌کند.(۱۳)

۵. «مرقع بن سُمامه اسدی»

وی از یاران امام حسین(ع) و از تیراندازان حضرت بود، که اسیر شد و قبیله‏‌اش برای وی امان خواستند. "ابن زیاد" هم او را به "زراره" در سرزمین بحرین(۱۴) یا "زبده" در عمان، یا "رنده" تبعید کرد و پس از مرگ یزید و رفتن "عبیدالله" به کوفه بازگشت.


آخوند احمق سقط شده مطهری در اشاره به این گروه از گزارشگران واقعه کربلا می‏‌نویسند:

علاوه بر نقل کسانی که در واقعه عاشورا حاضر بوده‏‌اند، چه از دشمنان و چه از دوستان (همه این‏‌ها جزئیات این حادثه را روشن کرده‏‌اند)، سه چهار نفر از دوستان امام حسین(ع) بودند که جان به سلامت بیرون بردند از جمله غلامی!!! است به نام "عقبة بن سمعان" و این مرد از مکه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه کربلا بوده است. وی از لشکریان اباعبدالله بود که در روز عاشورا گرفتار شد ولی چون گفت غلام !!! هستم آزادش کردند. این مرد وقایع را نوشته است. مرد دیگری است به نام "حمید بن مسلم" که وقایع نگار لشکر "عمر بن سعد" بوده است او هم نوشته است...»(۱۵)


منبع


۱۹.۸.۹۲

حضرت علی‌ مانند جت ۷۵۰ پرواز میکردند!


در احادیث داریم که: علی(ع) بر روی ابرها پرواز میکردند! خداوند ابرها را برای علی مسخر ساخت و او شرق و غرب عالم را درنورديد!

"ان الله سخر لعلی السحاب فکان يسير فی الارض شرقا و غربا"
( منبع: تفسير الميزان جلد ۱۳ - ص ۳۷۲ بحار الانوار جلد ۳۹ - ص ۱۳۸)



Franz Xaver Messerschmidt 1736-1783

میفرمایند، چادر مشکی‌ که امروزه با عنوان حجاب به زنان ایرانی‌ تحمیل شده، درواقع حجاب زنان اروپایی از قرون وسطی تا قرن ۱۸ بوده است.
پوشش خواهران روحانی امروز در واقع یادگار پوشش زنان دوران حکومت سیاه مذهبی‌ موسوم به قرون کشتار و وحشت وسطی تا پیش از قرن ۱۸ در اروپا بوده است.




۱۸.۸.۹۲

به مناسبت نزدیک شدن سالروز هلاکت سرور دشمنان ایران و ایرانی‌!


امام حسين از سينه حضرت زهرا شير نخورد بلکه پيامبر انگشتش را در دهان او ميگذاشت و او می مکيد و برای سه روزش کافی بود!

" لم يرضع الحسين من فاطمه و لا من انثی کان يوتی به النبی (ص) فيضع ابهامه فی فمه فيمص منها ما يکفيه اليو مين و الثلاث !
( منبع: اصول کافی کتاب الحجه - باب مولد حسين ابن علی )

متاسفانه در حدیث توضیح داده نشده که پیامبر اسلام از کدامین انگشت خود در این رابطه استفاده کرده و آن انگشت پیش از اینکه در دهان امام حسین قرار بگیرند در کجا مشغول بوده است!



یکی‌ از تصاویری که بر اساس مدارک و اسناد تاریخی‌ از پس از
حمله اعراب به ایران و چگونگی‌ کشتار ایرانی‌‌ها به دست 
حضرت علی‌ کشیده شده است!

۱۷.۸.۹۲

روايت از علی (ع)


روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود !
و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ...نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! 

"عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی " ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله )

۱۶.۸.۹۲

من بودم و پیغمبر خدا و عایشه و یک لحاف!


در روايت است که: علی (ع) با رسول خدا به مسافرت رفت وعايشه همراهش بود وتنها يک لحاف همراهشان بود! وعلی میگوید رسول خدا بين من وعايشه خوابيد! وهنگاميکه رسول خدا شب برای نماز شب برخاست من وعايشه دريک لحاف بوديم!

" قال علی سافرت مع رسول الله و کان له لحاف ليس له لحاف غيره و معه عائشه وکان رسول الله ينام بينی وبين عائشه فاذا قام الی اللصلوه الليل .."  ( منبع: بحارالانوار جلد ۲- ص۴۰ داراحياء التراث العربی - بيروت بحارالانوار ص. ۲۹۷ )

حالا چرا این داستان سفر، بعنوان حدیث نوشته شده وچرا حضرت علی‌ اینرا نقل کرده، واگذار میشود به قوه فانتزی خواننده!