۱۳.۱.۹۴
چیزی نیستی بجز عروسک پلاستیکی که در دستان یک کودک به بازی زندگی گرفته میشود.
میفرمایند چهار ماده خوراکی است که به حفظ و تقویت قوه حافظه کمک میکنند : ( در مقابل امواج و اشعه هایی که در فضای آدمیان وجود دارد، و ناشی از علم! جدید ارتباطی میباشد، هیچ چیزی به مغز و حافظه کمک نمیکند مگر دوری و فرار از این امواج که کلا غیر ممکن است! )
۱- کاکائو: مطالعات متعدد نشان داده اند که خوردن کاکائو غنی از فلاونول می تواند عملکرد عروق خونی را بهبود بخشد، سبب تقویت گردش خون در سراسر بدن از جمله مغز شود.ترکیبات مفید در کاکائو می تواند حتی سبب کاهش لخته های مخرب که منجر به حمله قلبی و سکته می شود باشد.
۱- کاکائو: مطالعات متعدد نشان داده اند که خوردن کاکائو غنی از فلاونول می تواند عملکرد عروق خونی را بهبود بخشد، سبب تقویت گردش خون در سراسر بدن از جمله مغز شود.ترکیبات مفید در کاکائو می تواند حتی سبب کاهش لخته های مخرب که منجر به حمله قلبی و سکته می شود باشد.
وقتی مشتی مریض خودفروخته بر سر هرم قدرت نشسته اند، مملکت خر تو خری ادارهٔ میشود. به بهانه هفته جهنمی برای ترکیه!
یک روز برق تمامی شهرها رفته و مردم برمیگردند به عصر حجر! در همین گیر و دار که مملکت فلج شده، میریزند دادستانی که حق و ناحق کرده میگیرند و اعتراض به دیکتاتوری دولتی را نشان میدهند. و از آن طرف نیروی ویژه ترکی بجای حفظ جان دادستان میریزد همه را به رگبار میبندد، هم گروگان گیرها کشته میشوند، هم دادستان گروگان، و هم چند مامور پلیس که بهمدیگر شلیک کردهاند، زخمی و راهی بیمارستان میشوند، تا آنجا در بخش ویژه در حالی که کادر پزشکی! بساط شاورما پهن کرده و سرگرم گذراندن پیکنیک بیمارستانی است، بالاخره کارشان بیک جایی برسد، یا خود به خود خوب شوند، و یا اینکه ریق رحمت را سر بکشند!
و وقتی همه اینها در جریان است یکباره صدای تیر اندازی و بیگیر و ببند دوبار بلند شده و اعلام میشود به مرکز پلیس ترکیه حمله شده و یک زن و یک مرد را ، مثل آبکش سوراخ کرده و میکشند، ولی چون همگی دستپاچه و هول شدهاند، همدیگر را نیز به تیر بسته و این میان چند پلیس هم کشته و زخمی میشوند!
پس از آن اعلام میگردد که پلیس ترکیه روز چهارشنبه نزدیک بیست نفر دانشجو را که گفته میشود از اعضای گروه مارکسیست لنینیستی هستند که مسئولیت گروگان گیری سه شنبه را بر عهده گرفتند را بازداشت کرده است ! موج بگیر ببند شروع میگردد.
اغلب دستگیرشدگان دانشجویان دانشگاه آنتالیا هستند که گفته می شود با جبهه انقلابی آزادی خلق مرتبط می باشند.
سه شنبه دو تن از اعضای این جبهه، "مهمت سلیم کیرماز" دادستان دادگاه استانبول را به گروگان گرفتند. گروگان گیری که ۷ ساعت به درازا کشید و در نهایت با تیراندازی بیهدف پلیس خاتمه یافت. که در جریان تیراندازی چندین نفر کشته شدند.
دادستان کشته شده بنام، کیرماز ، مسئول تحقیق روی پرونده برکین الوان، مخالف نوجوان دولت ترکیه بود که سال ۲۰۱۳ به دلیل دریافت گاز اشک آور در جریان تظاهرات ضد دولتی مربوط به پارک گزی به کما رفت و ۲۶۹ روز بعد درگذشت.
دولت ترکیه حتی پوشش اخبار مربوط به این گروگان گیری را قدغن کرد و از دادن اطلاعات بیشتر راجع به مرگ این دادستان و عملیات پلیس استانبول در سه شنبه شب پرهیز می کند! یعنی سانسور در حد لیگ ترکی! یعنی وقتی مملکت توسط احمقها ادارهٔ میشود، چون احمقها ناتوان از پیدا کردن راه حل برای مشکلات هستند، پس سادهترین راه یعنی خفه کردن مردم، زندانی کردن مردم و کشتن مردم را در پیش میگیرند، که با کشتن هر یک تن، یک کلنگ به ریشه خود میزنند. یعنی بر سر شاخ نشستند و بن میبرند.
حالا:
تا پیش از فتنه ۵۷ در ترکیه تنها دو شهر این کشور جعلی، استانبول و آنکارا آن هم در مناطق بالای شهرش برق داشتند، و بقیه جاها حتی سیم کشی برق هم که نشده بود هیچ، حتی یکی دو خیابان اسفالت هم که در آنجا وجود داشت را هم فروخته بودند تا از گرسنگی نمیرند. پس از غارت ایران که از فرستادن کامیون کامیون خوراک، لباسهای دست دوم و کفش در روزهای اول فتنه ۵۷ شروع شد و تا صادرات گاز ایران به اروپا تا همین الان ادامه دارد، و کامیون کامیون پول و طلا و نفت میدزدند و میبرند، و خلاصه با کمک دزدها و خائنین داخلی که خودشان را ترک میدانند، و صدقه سر یک به یک ایرانی ها، ترکیه صاحب برق شد، ولی قطع برق در ترکیه یک امر عادی است، و تا چند سال پیش بطور روزانه این قطعی مرتب ادامه داشت. پس از اینکه شکم ترکها سیر شد، به فکر افتادند که بشوند اروپایی و دیگه قطعی برق نداشته باشند، که میبینیم حتی عرضه گرداندن مملکتی را که با دزدی از ایران، سوریه، عراق و لیبی برایشان درست کرده اند، ندارند، و در قرن ۲۱ کشور یک روز کامل بدون برق و عصر حجری میگذراند! امری که در هیچ کجای دنیا رخ نداده و سابقه ندارد. ( احتمالأ ترکهایی که امروزه در ایران همه کاره اند برای جبران این آبروریزی جهانی ترکیه و برای اینکه نشان دهند که فقط ترکها نیستند که مثل همیشه مایه مضحکه جهانی هستند ، برق ایران را نیز قطع خواهند کرد، چون عادت کردن برای مطرح شدن، پوشاندن حماقتها و عقده هایشان، مثل زالو خودشان را به ایرانیها بچسبانند، و خریت ها، حماقتها و کثافت کاریهایشان را با پایِ ایرانیها بنویسند، و با این ملت تحت ستم و مملکت اشغال شده رقابت کنند!!! و یادشان رفته زمانی که حکومت ایرانی برسر کار بود ، مهمترین افتخار زندگیشان بارکشی برای ایرانیها بود. یادشان رفته و کارشان بجایی رسیده که با وقاحت مجسمه افتخار ایرانی یعنی فردوسی را از میدانها برمیدارند!)
پس از آبروریزی قطعی برق، در این هفته عملیات انتحاری، گروگان گیری و هرج و مرج در ترکیه حاکم بود که از عمق بیماری جامعه که امروزه بر ترکیه حاکم است، خبر میدهد. کردها کنترل مناطق کرد نشین را کاملا در دست دارند، و به همین دلیل هم روزی نیست که توسط جنگندههای ناتو با پرچم کثیف ترکیه، بمباران شیمیایی و عادی نگردند. و خاک بر سر جامعه جهانی که آنچنان رویش را برگردانده که و دست جانیان ترک را باز گذاشته که آدمی شرمش میشود به آنها حتی نام حیوان بگذارد، چرا که هیچ حیوانی نیز تا این حد بیوجدان و پلید نیست، و این بیوجدانی تنها بین بیماران خطرناک روانی ، دیده میشود که منطقه مربوط به وجدان آنان، که در میانه مخ قرار دارد، و از آنجا ترحم، معرفت و رعایت کردن حال انسانها دستور داده میشود، در میان مخ این روانی ها، یا اصلا چنین منطقهای وجود ندارد و یا کور شده و رشد نکرده است، و این روانیها هستند که براحتی آدم میکشند، و ککشان هم نمیگزد چرا که چیزی به اسم وجدان نمیشناسند. مثل اینکه با کسی که از ابتدا کر بدنیا آمده، بخواهی از زیبایی یک قطعه موسیقی بگویی.... ! نمیداند از چه سخن میگویی و برایش حتی عجیب است.
بهر حال این هرج و مرجی که امروزه بر جامعه مریض ترکیه حاکم است، نه پنهان شدنی است، و نه درمان شدنی، چرا که در راس هرم قدرت کسی نشسته که خود مریض است و بیمارگونه تلاش میکند، با خفه کردن صدای مردم، کشور را ادارهٔ کند.
۱۲.۱.۹۴
من عاشق خود توام ای عشق
سرما اگر غلاف کند تازیانه را
غرق شکوفه می کنی ای عشق خانه را
با سرخ گل بگوی که تیغی به من دهد
تیغی چنان که بگسلد این تازیانه را
هر میوه باغ و باغ بهاری شود اگر
تأئید تو به بار رساند جوانه را
کوچکترین نسیمت اگر یاریم کند
طی می کنم خزان بزرگ زمانه را
با اشکم آب دادم و با نورت آفتاب
وقتی دلم بیاد تو افشاند دانه را
ای عشق ما که با تو کناری گرفته ایم
سر سبز و پر شکوفه بدار این کرانه را
با دست خود بشاخه ببندش وگرنه باز
توفان زجای میکند این آشیانه را
عشق ای بهار مستتر ای آنکه در چمن
هر گل نشانه ایست توِ بی نشانه را
من هم غزلسرای بهارم چو بلبلان
با گل اگرچه زمزمه کردم ترانه را
من عاشق خود توام ای عشق وهر زمان
نامی زنانه بر تو نهادم بهانه را.
حسين منزوی
من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم ......نوروز پیروز
بهشت روی زمین با بهار آمده است
سروش تازه به لبهاش سار آمده است
چه دلبرانه, چه زیبا عروس موغجه به شاخ
به کف پیاله, به چشم خمار آمده است
شمیم عطر ز دامان سبز دشت و دمن
سوار اسپ صبا , عطربار آمده است
تمام باغ چکن پوش می شود, بخدا
که باز, مانی نقش و نگار آمده است
سرود عشق به لب, از دیار کوهستان
بهین ستاره سال , آبشار آمده است
من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم
که نوبهار شبیه نگار آمده است
به جست و خیز پرستوی سینه دریا
نگاه کن, که چه سان بی قرار آمده است
بهار در رگ خاک دیار می جوشد
صفا به بال طراوت, سوار آمده است
هزار پاره شود غم, به یمن فروردین
سفیر کشور شادی , هزار آمده است.
عبدملک عبدجبار
از تاجیکستان
کاش فرهنگ بشریت در همه جای دنیا چنین با ارزش و غنی بود که تولد یک کودکی با ظاهری عجیب و غیر معمول، جشن گرفته و موجب شادی میشد! این کودک اگر در ترکیه و یا در یک کشور عربی پا بدنیا گذاشته بود با کمک دولت زنده برگور میشد و اگر در غرب بدنیا آمده بود خرگوش آزمایشگاهی میگشت!
در ایالتی در هند نوزادی با بینی شبیه به خرطوم فیل به دنیا آمد؛ اما در واکنشی غیرمنتظره خانواده نوزاد، این امر را به فال نیک گرفتند. (آفرین به این مردم که جان را که به گفتهای هدیه پروردگار به مردمان است، محترم میشمارند هر چند در ظاهری غیرِ معمول باشد. )
به گزارش پایگاه خبری العالم، در اکثر کشورهای دنیا بخصوص در غرب و نوکرانشان مانند ترکیه و عربستان، تولد نوزادی عجیب الخلقه همواره با موجی از غم و اندوه در میان اعضای خانواده همراه است؛ اما در ایالت اوتار برادیش در هند این امر کاملا متفاوت بود؛ صورت نوزاد دختر با بینی شبیه به خرطوم فیل شمار زیادی از ساکنان محلی را به نزد خانوادهاش کشاند و به این نوزاد نام "همسر گانشا" اطلاق کردند؛ گانشا یکی از خدایان هندو، سَری مانند فیل دارد.
تولد این نوازد در کمال ناباوری با نوعی خوش بینی و شادی در میان خانوادهاش همراه بود؛ زیرا آنها امیدوار هستند که این کودک خوش شانسی و خوش بختی را برای آنها به ارمغان می آورد.
این خانواده هندی به همراه ساکنان محلی، تولد نوازد خود را با مراسم رقص و آواز جشن گرفتند.
این درحالی است که برخی پزشکان محلی بر این باورند که که این کودک نمی تواند زنده بماند زیرا موارد مشابهی از تولد چنین کودکانی مشاهده شده است که در نهایت به مرگ آنها منجر شد؛ با این حال این پزشکان توضیح دادند که می توان این نقص مادرزادی را با عمل جراحی برطرف کرد.
یاوری میشود، پس از اشغال صدها ساله هندوستان توسط انگلیسیهای پا برهنه وحشی، هندوستان که تا پیش از آن، از زیبایی و پیشرفتگی به مروارید شرق معروف بود، تبدیل به صحرایی خشک و بی حاصل و فقیر گشت، و مردم صلحجو و متمدن آن تبدیل به اسرای همیشگی انگلیسها گشتند. آزمایشات شیمیایی و اتمی که أم الفساد دنیا یعنی انگلیس جنایتکار در این کشور انجام داده است، هر سال تولیدات خود را به این شکل ارائه میدهد. و هر چند امروزه مردم و دولت این کشور سعی دارند از زیر یوغ چندین صد ساله جنایتکاران انگلیسی نجات یابند، ولی میبینیم که انگلیسها در امپراطوری رسانهای که دارند، روزی نیست که به تلافی، با پخش اخباری کثیف از تجاوز و بزرگ نمایی آن، آبروی این ملت را ببازی نگیرند، و در حالی که در هر دقیقه چند تجاوز وحشیانه در لندن توسط جانیان روانی انگلیسی رخ میدهد که مو به تن سیخ میکند، ولی خبر یک تجاوز در هندوستان آنچنان رسانهای و فراگیر و دنیایی میشود که انگار تنها این هندوستان است که چنین حوادثی در آن صورت میگیرد!!
به گزارش پایگاه خبری العالم، در اکثر کشورهای دنیا بخصوص در غرب و نوکرانشان مانند ترکیه و عربستان، تولد نوزادی عجیب الخلقه همواره با موجی از غم و اندوه در میان اعضای خانواده همراه است؛ اما در ایالت اوتار برادیش در هند این امر کاملا متفاوت بود؛ صورت نوزاد دختر با بینی شبیه به خرطوم فیل شمار زیادی از ساکنان محلی را به نزد خانوادهاش کشاند و به این نوزاد نام "همسر گانشا" اطلاق کردند؛ گانشا یکی از خدایان هندو، سَری مانند فیل دارد.
تولد این نوازد در کمال ناباوری با نوعی خوش بینی و شادی در میان خانوادهاش همراه بود؛ زیرا آنها امیدوار هستند که این کودک خوش شانسی و خوش بختی را برای آنها به ارمغان می آورد.
این خانواده هندی به همراه ساکنان محلی، تولد نوازد خود را با مراسم رقص و آواز جشن گرفتند.
این درحالی است که برخی پزشکان محلی بر این باورند که که این کودک نمی تواند زنده بماند زیرا موارد مشابهی از تولد چنین کودکانی مشاهده شده است که در نهایت به مرگ آنها منجر شد؛ با این حال این پزشکان توضیح دادند که می توان این نقص مادرزادی را با عمل جراحی برطرف کرد.
یاوری میشود، پس از اشغال صدها ساله هندوستان توسط انگلیسیهای پا برهنه وحشی، هندوستان که تا پیش از آن، از زیبایی و پیشرفتگی به مروارید شرق معروف بود، تبدیل به صحرایی خشک و بی حاصل و فقیر گشت، و مردم صلحجو و متمدن آن تبدیل به اسرای همیشگی انگلیسها گشتند. آزمایشات شیمیایی و اتمی که أم الفساد دنیا یعنی انگلیس جنایتکار در این کشور انجام داده است، هر سال تولیدات خود را به این شکل ارائه میدهد. و هر چند امروزه مردم و دولت این کشور سعی دارند از زیر یوغ چندین صد ساله جنایتکاران انگلیسی نجات یابند، ولی میبینیم که انگلیسها در امپراطوری رسانهای که دارند، روزی نیست که به تلافی، با پخش اخباری کثیف از تجاوز و بزرگ نمایی آن، آبروی این ملت را ببازی نگیرند، و در حالی که در هر دقیقه چند تجاوز وحشیانه در لندن توسط جانیان روانی انگلیسی رخ میدهد که مو به تن سیخ میکند، ولی خبر یک تجاوز در هندوستان آنچنان رسانهای و فراگیر و دنیایی میشود که انگار تنها این هندوستان است که چنین حوادثی در آن صورت میگیرد!!
با قبول شرط مهم به رسمیت شناختن پلستین از طرف سازمان ملل متحد غربی! مذاکرات هستهای هم کم کم به نتیجه خواهد رسید!! قدیمیترین تمدن و کشور دنیا با ثروتی بیحساب و ۷۵ میلیون ایرانی گروگان یک مشت تروریست وحشی پلستینی! ایران را دادند که پلستین را در سازمان ملل به عنوان یک کشور!! به رسمیت بشناسند!!
فلسطین به عنوان کشور به رسمیت شناخته شده توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد روز چهارشنبه رسما عضو دیوان کیفری بین المللی می شود و امیدوار است از این مرجع برای پیگرد حقوقی اسرائیل استفاده کند!!
در اطلاعیه منتشره در سایت رسمی دیوان کیفری بین المللی گفته می شود فلسطین در روز ۲ ژانویه سال ۲۰۱۵ میلادی به "اساسنامه رم" (اساسنامه دیوان کیفری بین المللی) پیوست و سند مربوطه روز اول آوریل اعتبار پیدا می کند. انتظار می رود ریاض المالکی، دوزاری وزیر امور خارجه فلسطین در مراسم تقدیم کپی اساسنامه رم به کشور خود! در لاهه شرکت کند.
با برآورده شدن این شرط از طرف اشغالگران پلستینی، مذاکرات مسخره هستهای کم کم به نتیجه مطلوب آخوندهای جمهوری کثیف اسلامی رسیده و فقط مانده که اسرائیل کمی هم از سرزمینها عقب نشینی کند تا توافق کامل هسته برای ملت ایران! بدست آید. ننگ بر بیغیرتی که گلوی این خائنین را از هم نمیدرد و ننگ آنان را از سر یک ملت کم نمیکند!
دیکتاتوری سیاه مذهبی در کت شلوار و کراوات ترکی، معجون تیلیت نون و پپسی را به یاد میاورد!
دیروز ۳۱ مارث در خبری کوتاه اعلام گشت که یکی از اعضای "جبهە انقلابی آزادی بخش خلق ترکیه یک قاضی را در ساختمان دادگستری چاغلایان استانبول بە گروگان گرفتە است. این قاضی، مسئول تحقیق از پروندە قتل برکین ایلوان است.
برکین ایلوان پانزدە سالە از شهروندان ترک ترکیە، در جریان تظاهرات پارک گزی در تابستان ۲۰۱۳ در استانبول توسط پلیس بطور وحشیانهای زخمی و پس از سپری کردن ۲۶۹ روز در بیمارسان و عاجز ماندن پزشکان آنجا جان به جان آفرین داد.
گروگانگیر در برابر آزاد کردن قاضی پنج شرط گذاشتە است، از جملە: پلیسهایی کە در قتل برکین نقش داشتەاند در یک کانال تلویزیونی و بە طور مستقیم قتل او را برعهدە بگیرند؛ پلیسها در دادگاە خلق محاکمە شوند؛ تمام افرادی کە بە دلیل ابراز نارضایتی علیە روند قضایی این پروندە بازداشت شدەاند، آزاد شوند و پروندەهایشان مختومە اعلام گردد.
این عضو جبهە انقلابی آزادی بخش خلق، اعلام کردە بود کە اگر تا ۱۵:۳۶ بعدازظهر دیروز با خواستەهای او موافقت نشود، گروگان را خواهد کشت.
جبهه انقلابی آزادی بخش خلق یک سازمان مارکسیستی و لنینیستی در ترکیە است و تنها گروهی است که میداند دیکتاتور ترکیه عردوغان اخوانی، در حال بروز سیاه نشاندن ترکیه است.
پس از نشر این خبر، یورو نیوز گزارش داد که:
رئیس پلیس استانبول می گوید: پس از حمله وحشیانه نیروهای ویژه ارتش فاشیست ترکیه به این دو مرد عدالت خواه و ضّد دیکتاتوری ، دو مرد فعال مدنی جانشان را از دست داده اند. دادستان فاسد گرفته شده ( قاضی گرفته شده ؟ ) برای مراقبت به بیمارستان منتقل شده است.
کماندوهای ویژه ارتش ترکیه ( موسوم به آدمخوارهای وحشی ) در مقابل دادگاه استانبول مستقر شده اند. دولت ترکیه هرگونه پوشش خبری این رویداد را غیرقانونی خوانده است! دیکتاتوری سیاه مذهبی در کت شلوار و کراوات ترکی، معجون تیلیت نون و پپسی را به یاد میاورد!
دلقکی با نامی جعلی
وقتی یک گله دشمن ضّد ایرانی سر کارند، حتی دیدن صحنههای ورزشی هم تولید نفرت در آدمی میکند.
یک مطلبی را که خیلی وقته تصمیم به نوشتن گرفتم و تا امروز عزم آن را جمع نکرده بودم، موضوع گزارش مسابقات ورزشی بخصوص فوتبال در ایران است. اولین باری که گزارش یک فوتبال به زبان پارسی را شنیدم، مطمئن بودم که این گزارش با اینکه به زبان پارسی است ولی از ایران صورت نمیگیرد و احتمالا گزارشگر یکی از نوکران سینه چاک غربی است که اجبارا و با گرفتن پول، مسابقه تیم ملی فوتبال ایران را برای اربابان خود ترجمه میکند. چرا که لحن گزارشگر مسابقه وقتی که از تیم ملی ایران میگفت آنچنان سرد و بیروح و تا حد زیادی خصمانه ، نفرت انگیز و کثیف بود که دل شنونده ایرانی را آشوب میکرد و بهم میزد. و در عوض زمانی که میخواست از تیم رقیب در میدان بگوید آنچنان نرمشی در گفتارش آشکار میگشت و تعریف و تحسینی از رقبا میکرد که جای هیچ شکی را باقی نمیگذاشت که این پفیوز یک خارجی و بیگانه است که مجبور به گزارشگری مسابقه شده است.
پیدا کردن این گزارشگر با صدای چندشاور و لهجهای نیمه لاتی که هم کلمات و هم جملات را به نحوی غیر ایرانی بیان میکرد، آنچنان سخت نبود، چرا که در کمال تعجب دریافتم که این شخص کسی نیست بجز یکی از این حرومزادههای نور چشمی که به یمن بیگانگی و خارجی بودنش ، برنامه ورزشی به نام ۹۰ را در ایران میچرخاند. و آنچنان پر به بالش داده و میدهند که در اوج سیر کرده و خود را از هر کسی مهمتر دانسته و یکه تازی میکند!! این مرتیکه مسخره با آن صدای نفرت انگیزش، شخصی است به نام فردوسی پور !! که بنا بر سیاست و برنامه ریزی انگلیسی، که هر خارجی و هر بیگانه ای، وقتی قرار است در دستگاه ایرانیها نفوذ کند ، ابتدا صاحب یک نام فامیل دهن پر کن، شده و یا نام یکی از شهرها را به سنت قدیمی ایرانی، به نافش میبندند، مثل مصباح یزدی که نه مصباح است و نه یزدی، این مرتیکه مسخره پفیوز لوس ، یخ و چندشاور هم که در اصل تخم و ترکه حروم یک بیگانه نفوذی است و از فامیلها و یا آشنایان آن پانترک کثیف سقط شده ، ضرغامی خاجه مسلک است ، ولی با نام پر افتخار فردوسی پور خود را در بین ایرانیها جا زده ، و ابتدا در رسانه متعلق به بیگانگان و اشغالگران استخدام شده و سپس ساعتها زمان تلویزیون دولتی را در اختیارش گذاشته اند تا با خرج خود این ملت بدترین ضربهها را به جامعه جوان، سالم و ورزشی ایران بزند، مثل اینکه یک پانترک عقدهای و جانی را گذاشتند تا کتاب تاریخ برای ایرانیها بنویسد!! و کاری کند که نفرت از ایرانی بودن و از ایران در بین کودکان، نوجوانان و جوانان ایرانی که بجز دیدن تلویزون هیچ برنامه دیگری برای پر کردن اوقات فراغت خود ندارند، ابتدا ایجاد گشته و سپس گسترده و مرسوم و در نهایت عادی گردد!
باور این مطلب که چنین جنایتی در رسانهها صورت میگیرد آنچنان سخت بود که تا سالها بروی خودم نمیاوردم و همچنان سعی داشتم به خود بقبولانم که جوان است و بیتجربه، و اینگونه سخن گفتن از تربیت نادرست و غلط مادرش است، و درست میشود و و و، ولی با گذشت چندین سال و هر چه بیشتر با این مرتیکه و کارهایش آشناتر شده و دقت بیشتری کردم، برایم بیشتر روشن گشته که این مردک مامور خطرناکی است که کمر همت به لجن مال کردن جامعه ورزشی ایران، بخصوص فوتبال دارد، و دریافت پول هنگفتی که به این خاطر و از راه خودفروشی بدست میآورد، موتور تشویق او گشته و روز به روز در کار کثیف خود مصمم تر و دریده تر میگردد. تا جایی که در کمال وقاحت اعلام میکند که دوست دارد به زبان خارجی و اربابش گزارشگری کند!
به گوشه کوچکی از تبلیغاتی که برای این مخنث خجالتی صورت گرفته و لحن کثیف و چندشاور و ادا و اطوار ترکی او توجه بفرمایید تا مطلب بهتر جا بیفتد.
اشتراک در:
پستها (Atom)