۱۲.۱.۹۴

من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم ......نوروز پیروز


بهشت روی زمین با بهار آمده است
سروش تازه به لبهاش سار آمده است

چه دلبرانه, چه زیبا عروس موغجه به شاخ
به کف پیاله, به چشم خمار آمده است

شمیم عطر ز دامان سبز دشت و دمن
سوار اسپ صبا , عطربار آمده است

تمام باغ چکن پوش می شود, بخدا
که باز, مانی نقش و نگار آمده است

سرود عشق به لب, از دیار کوهستان
بهین ستاره سال , آبشار آمده است

من از تپیدن نبض گیاه فهمیدم
که نوبهار شبیه نگار آمده است

به جست و خیز پرستوی سینه دریا
نگاه کن, که چه سان بی قرار آمده است

بهار در رگ خاک دیار می جوشد
صفا به بال طراوت, سوار آمده است

هزار پاره شود غم, به یمن فروردین
سفیر کشور شادی , هزار آمده است.

عبدملک عبدجبار
از تاجیکستان


هیچ نظری موجود نیست: