۱۳.۱.۹۴

وقتی‌ مشتی مریض خودفروخته بر سر هرم قدرت نشسته اند، مملکت خر تو خری ادارهٔ میشود. به بهانه هفته جهنمی برای ترکیه!



یک روز برق تمامی شهر‌ها رفته و مردم برمی‌گردند به عصر حجر! در همین گیر و دار که مملکت فلج شده، میریزند دادستانی که حق و ناحق کرده میگیرند و اعتراض به دیکتاتوری دولتی را نشان میدهند. و از آن طرف نیروی ویژه ترکی‌ بجای حفظ جان دادستان میریزد همه را به رگبار می‌بندد، هم گروگان گیر‌ها کشته می‌شوند، هم دادستان گروگان، و هم چند مامور پلیس که بهمدیگر شلیک کرده‌اند، زخمی و راهی‌ بیمارستان می‌شوند، تا آنجا در بخش ویژه در حالی‌ که کادر پزشکی‌! بساط شاورما پهن کرده و سرگرم گذراندن پیکنیک بیمارستانی است، بالاخره کارشان بیک جایی‌ برسد، یا خود به خود خوب شوند، و یا اینکه ریق رحمت را سر بکشند!

و وقتی‌ همه اینها در جریان است یکباره صدای تیر اندازی و بیگیر و ببند دوبار بلند شده و اعلام میشود به مرکز پلیس ترکیه حمله شده و یک زن و یک مرد را ، مثل آبکش سوراخ کرده و میکشند، ولی‌ چون همگی‌ دستپاچه و هول شده‌اند، همدیگر را نیز به تیر بسته و این میان چند پلیس هم کشته و زخمی می‌شوند!

پس از آن اعلام میگردد که پلیس ترکیه روز چهارشنبه نزدیک بیست نفر دانشجو را که گفته میشود از اعضای گروه مارکسیست لنینیستی هستند که مسئولیت گروگان گیری سه شنبه را بر عهده گرفتند را بازداشت کرده است ! موج بگیر ببند شروع میگردد.
اغلب دستگیرشدگان دانشجویان دانشگاه آنتالیا هستند که گفته می شود با جبهه انقلابی آزادی خلق مرتبط می باشند.


سه شنبه دو تن از اعضای این جبهه، "مهمت سلیم کیرماز" دادستان دادگاه استانبول را به گروگان گرفتند. گروگان گیری که ۷ ساعت به درازا کشید و در نهایت با تیراندازی بی‌هدف پلیس خاتمه یافت. که در جریان تیراندازی چندین نفر کشته شدند.
دادستان کشته شده بنام، کیرماز ، مسئول تحقیق روی پرونده برکین الوان، مخالف نوجوان دولت ترکیه بود که سال ۲۰۱۳ به دلیل دریافت گاز اشک آور در جریان تظاهرات ضد دولتی مربوط به پارک گزی به کما رفت و ۲۶۹ روز بعد درگذشت.


دولت ترکیه حتی پوشش اخبار مربوط به این گروگان گیری را قدغن کرد و از دادن اطلاعات بیشتر راجع به مرگ این دادستان و عملیات پلیس استانبول در سه شنبه شب پرهیز می کند! یعنی‌ سانسور در حد لیگ ترکی‌! یعنی‌ وقتی‌ مملکت توسط احمق‌ها ادارهٔ میشود، چون احمق‌ها ناتوان از پیدا کردن راه حل برای مشکلات هستند، پس ساده‌ترین راه یعنی‌ خفه کردن مردم، زندانی کردن مردم و کشتن مردم را در پیش میگیرند، که با کشتن هر یک تن‌، یک کلنگ به ریشه خود میزنند. یعنی‌ بر سر شاخ نشستند و بن میبرند.

حالا:
تا پیش از فتنه ۵۷ در ترکیه تنها دو شهر این کشور جعلی، استانبول و آنکارا آن هم در مناطق بالای شهرش برق داشتند، و بقیه جاها حتی سیم کشی‌ برق هم که نشده بود هیچ، حتی یکی‌ دو خیابان اسفالت هم که در آنجا وجود داشت را هم فروخته بودند تا از گرسنگی نمیرند. پس از غارت ایران که از فرستادن کامیون کامیون خوراک، لباس‌های دست دوم و کفش در روز‌های اول فتنه ۵۷ شروع شد و تا صادرات گاز ایران به اروپا تا همین الان ادامه دارد، و کامیون کامیون پول و طلا و نفت می‌دزدند و میبرند، و خلاصه با کمک دزد‌ها و خائنین داخلی‌ که خودشان را ترک میدانند، و صدقه سر یک به یک ایرانی‌ ها، ترکیه صاحب برق شد، ولی‌ قطع برق در ترکیه یک امر عادی است، و تا چند سال پیش بطور روزانه این قطعی مرتب ادامه داشت. پس از اینکه شکم ترک‌ها سیر شد، به فکر افتادند که بشوند ‌اروپایی و دیگه قطعی برق نداشته باشند، که میبینیم حتی عرضه گرداندن مملکتی را که با دزدی از ایران، سوریه، عراق و لیبی‌ برایشان درست کرده اند، ندارند، و در قرن ۲۱ کشور یک روز کامل بدون برق و عصر حجری می‌گذراند! امری که در هیچ کجای دنیا رخ نداده و سابقه ندارد. ( احتمالأ ترک‌هایی‌ که امروزه در ایران همه کاره اند برای جبران این آبروریزی جهانی‌ ترکیه و برای اینکه نشان دهند که فقط ترک‌ها نیستند که مثل همیشه مایه مضحکه جهانی‌ هستند ، برق ایران را نیز قطع خواهند کرد، چون عادت کردن برای مطرح شدن، پوشاندن حماقت‌ها و عقده هایشان، مثل زالو خودشان را به ایرانی‌‌ها بچسبانند، و خریت ها، حماقت‌ها و کثافت کاری‌هایشان را با پایِ ایرانی‌‌ها بنویسند، و با این ملت تحت ستم و مملکت اشغال شده رقابت کنند!!! و یادشان رفته زمانی‌ که حکومت ایرانی‌ برسر کار بود ، مهمترین افتخار زندگی‌شان بارکشی برای ایرانی‌‌ها بود. یادشان رفته و کارشان بجایی رسیده که با وقاحت مجسمه افتخار ایرانی‌ یعنی‌ فردوسی‌ را از میدان‌ها برمیدارند!)


پس از آبروریزی قطعی برق، در این هفته عملیات انتحاری، گروگان گیری و هرج و مرج در ترکیه حاکم بود که از عمق بیماری جامعه که امروزه بر ترکیه حاکم است، خبر میدهد. کرد‌ها کنترل مناطق کرد نشین را کاملا در دست دارند، و به همین دلیل هم روزی نیست که توسط جنگنده‌های ناتو با پرچم کثیف ترکیه، بمباران شیمیایی و عادی نگردند. و خاک بر سر جامعه جهانی‌ که آنچنان رویش را برگردانده که و دست جانیان ترک را باز گذاشته که آدمی‌ شرمش میشود به آنها حتی نام حیوان بگذارد، چرا که هیچ حیوانی‌ نیز تا این حد بیوجدان و پلید نیست، و این بی‌وجدانی تنها بین بیماران خطرناک روانی‌ ، دیده میشود که منطقه مربوط به وجدان آنان، که در میانه مخ قرار دارد، و از آنجا ترحم، معرفت و رعایت کردن حال انسان‌ها دستور داده میشود، در میان مخ این روانی‌ ها، یا اصلا چنین منطقه‌ای وجود ندارد و یا کور شده و رشد نکرده است، و این روانی‌‌ها هستند که براحتی آدم میکشند، و ککشان هم نمیگزد چرا که چیزی به اسم وجدان نمیشناسند. مثل اینکه با کسی‌ که از ابتدا کر بدنیا آمده، بخواهی از زیبایی یک قطعه موسیقی بگویی.... ! نمیداند از چه سخن می‌گویی و برایش حتی عجیب است.


بهر حال این هرج و مرجی که امروزه بر جامعه مریض ترکیه حاکم است، نه پنهان شدنی است، و نه درمان شدنی، چرا که در راس هرم قدرت کسی‌ نشسته که خود مریض است و بیمارگونه تلاش می‌کند، با خفه کردن صدای مردم، کشور را ادارهٔ کند.


هیچ نظری موجود نیست: