‏نمایش پست‌ها با برچسب امپراتوری پارس. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب امپراتوری پارس. نمایش همه پست‌ها

۲۵.۲.۹۶

کشف جام‌فیروزه‌ پارسی مربوط به قرون وسطی در قطب شمال توسط باستانشناسان روس

1,000 year old Persian cup unearthed in remote region of Arctic Russia
هر جای این زمین را کندند آثار امپراتوری پارس‌ها که تا ۳۰۰ سال پیش بر تمامی دنیا و ۵ قاهر حکومت میکرد، بدست آمد.

بتازگی پژهشگران روس در سفری به محدوده شبه جزیره گیدن به قطعات فیروزه‌ای و برنزی برخوردند که متعلق به پارس‌ها در قرون وسطی میباشد و مربوط به ۱۰۰۰ سال پیش است. روس‌ها که خود از فرهنگ و تاریخ غنی‌ برخوردارند، برخلاف انگلیسی‌ ها، فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها که قدمتی به طول ۲۰۰ سال دارند و پیش از آن تحت عنوان قبایل بربر شناخته می‌شدند و هر جا هر چه بیابند به تاریخ و فرهنگ جعلی خود نسبت میدهند، روس‌ها با یافتن این قطعات برنزی با رشادت آنرا مربوط به ایرانیان دانسته و در سایت باستان شناسی‌ روسی آنرا ثبت کردند.

کشف این اشیای فیروزه‌ای و برنزی که در نزدیک دریای کارا که در شمالی‌‌ترین نقطه روسیه واقع است، نشانگر وجود فرهنگ پارسی در این منطقه در صد‌ها سال پیش میباشد.

آندری گوسف، محقق ارشد از مرکز مطالعات قطب شمال می‌گوید: "مطالعات باستان شناسی از منطقه اطراف دریاچه پریسنتو و رودخانه Yuribei، واقع در فراتر از دایره قطب شمال، در کمال تعجب ما را به تمدن پارسی می‌رساند که در قرون وسطی در این منطقه وجود داشته است."

وی در ادامه می‌گوید: کشف آثار باستانی سنگی‌ و برنزی صد‌ها ساله پارسی در تمامی قاره آمریکا، در قاره آفریقا و آسیا پیش از این بیانگر وجود تمدن پارسی در این مناطق بوده ولی‌ در قطب شمال این برای اولین بار است که به آثار تمدن پارسی‌ در این منطقه نیز دست میابیم.

وی می‌گوید: پیش از این در منطقه سیبیری به آثار تمدن و امپراتوری پارس‌ها برخورده بودیم ولی‌ این اولین بار است که در دورتر از سیبری آثار باستانی ایرانی‌ یافت میشود.

تخمین زده میشود که اشیأ برنزی و جام‌فیروزه‌ای رنگ کشف شده مربوط به قرون ۱۰ یا ۱۱ میلادی باشد .

دانشمند باستان شناس روسی دکتر ارکادی بولو ، (Arkady Baulo) از موسسه باستان شناسی و قوم نگاری، نووسیبیرسک، می‌گوید: "از قرون ۶ و ۷ میلادی بازرگانان پارسی به این منطقه آمد و شد کرده و به صادرات و واردات کالا می‌پرداختند. وی می‌گوید: اقلام پارسی آورده شده توسط بازرگانان در مراسم معنوی مردم این منطقه مورد استفاده واقع شده و آنها را در مکان‌های مقدس نگاه داشته اند و به عنوان هدیه به خدایان و ارواح از آنها استفاده شده است.


The expedition studied a 30 kilometre area near Lake Parisento. Picture: The Siberian Times




لینک منبع
1,000 year old Persian cup unearthed in remote region of Arctic Russia

۱۶.۲.۹۶

اطلس و نقشه تمامی آبها و خشکی‌های زمین در قرن ۱۷ امپراتوری پارس



کتبی که از ایران برده شده‌اند و همگی‌ مربوط به امپراتوری پارس هاست که تا ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال پیش بر تمامی دنیا حکومت میکرد، و این کتب تا قرن ۱۹ در ایران موجود بودند، (در اینجا اطلس و نقشه تمامی آبها و خشکی‌های زمین مربوط به قرن ۱۷) بدین گونه ابتدا از روی آنان عکسبرداری میگردد و سپس با فتوشاپ بزبان غیر پارسی برگردانده شده و بنام انگلیس و فرانسه بخورد جهانیان داده میشوند.

۱۹.۱۱.۹۵

هندوستان شگفت انگیز‌ترین کشور دنیا


هندوستان پیش از جدا شدن از پیکر کبیر امپراتوری پارس ها، بعنوان مروارید کشور‌ها در دنیا شناخته میشد. و آنچنان زیبا و ثروتمند و پیشرفته بود که سرزمین جاودان نامیده شده و مرگ برایش پیش بینی‌ نمیشد. جنگل‌های هزاران ساله این کشور آنچنان شگفت انگیز بود که بربر‌های غربی سالها آنها را عمدا و از روی حسادت میسوزاندند که در این راه نسل میلیونها موجود و گیاه که در این جنگل‌ها میزیستند برای همیشه نابود گشت. متاسفانه پس از فروپاچی امپرتوری پارس‌ها در ۳۰۰ سال پیش، این سرزمین زیبا دچار بربر ها، ابتدا وایکینگ‌ها و سپس انگلیس و فرانسه گشته و قرن‌ها چپاول، کشتار، قتل و غارت هولناک و هیولایی آنرا به سرزمین ۷۲ ملت تبدیل کرد. زبان مردم این کشور که تا پیش از جنگ جهانی‌ اول و تا پیش از بیرون رفت از زیر پرچم ایران، پارسی بود، پس از جنگ جهانی‌ اول و شکست قاجار‌ها و تجزیه بیش از دو سوم ایران، و قتل‌عام هولناک میلیون‌ها ایرانی‌ در یزد، تبریز، کرمان، تهران، ترکیه کنونی، سوریه، عراق، هندوستان، مصر و آفریقا، این کشور نیز دچار هرج و مرج گسترده‌ای گشته و از هم پاچید، و در نتیجه با اثر اعمال وحشیانه انگلیسی‌ ها،( از جمله بریدن زبان و گردن زدن) مجبور به تغییر زبان شده و بدین ترتیب آخرین افتخار را نیز از آنان گرفتند. هندوستان پر از رمز و راز است. هر گوشه از این سرزمین، تاریخ عظیم و غنی‌ را داراست و تنها توحش غربی میتوأست این کشور بزرگ را بحال و روز فعلی‌ مبتلا کند که کرد. پس از جنگ جهانی‌ دوم، انگلیسی‌‌ها آزمایشات بیرحمانه اتمی‌ در این سرزمین زیبا انجام دادند که نتایج بسیار تأسف آوری را برای ملت و کشور هند بهمراه داشت. و امروزه بخش عظیمی‌ از این کشور بخاطر آزمایشات اتمی‌ انگلیسی‌‌ها بعنوان سرزمین سوخته نامیده شده و آب و خاک آن بدون استفاده و بیماریزا گشت،( همین کار را فرانسوی‌ها در افریقا انجام دادند که امروزه با وجود آب و خاک فراوان بدون استفاده مانده و منجر به فقر ملت‌ها گشته است) و در این بخش کودکان عجیب و غریبی بدنیا میایند که خوشبختانه بر اثر باقیمانده تمدن انسانی‌ در نزد هندی‌ها آنان را بجای طرد کردن و مکروه داشتن، مقدس نامیده و از آنان بنحوی تحسین آمیز نگاه داری میکنند. همین آزمایشات بعد‌ها در بلوچستان ایران صورت گرفت ( همان جایی‌ که امروز پاکستان نامیده میشود) و پس از فتنه ۵۷ این آزمایشات به درون ایران هم کشیده شد. غربی‌ها برای سرپوشی بر روی این جنایت، این سه سرزمین را دارای تاسیسات هسته‌ای مینامند که دروغ بیشرمانه‌ای برای تحمیق بیش از پیش ملت‌های این سه سرزمین است.



۲۳.۳.۹۴

تمدن چپاول شده


آثار باستانی امپراتوری پارس ها در عراق , سوریه, لیبی, تونس, یمن و و و با حملات هوایی غربی و یا به دست تروریست های ترک - انگلیسی داعشی در روز روشن و وقیحانه تخریب و چپاول میشوند, در ترکیه با وقاحت به نام ترک ها و یونانی ها زده میشود و در ایران زیر سلطه آخوند اخوانی با اسید پودر میشوند . آثارسنگی که بیش از ۵ هزار سال در خاک ایران سالم مانده و دوام آورده بودند و اگر فتنه آخوند در ایران رخ نداده بود هزاران سال دیگر هم میماندند , و این آثار ثابت کننده تاریخ هزاران سال تمدن و علم و فرهنگ ایرانی بر جهان بود ظرف ۳۷ سال حکومت بیگانگان ترک و عرب آخوند کثیف پودر شدند!

۲۲.۳.۹۴

نقشه جغرافیایی ایران پس از جنگ جهانی‌ اول تا جنگ جهانی‌ دوم




 در زمان نادر شاه کبیر تمامی آسیا و تمامی آفریقا زیر پرچم پر افتخار ایران بود و محدوده جغرافیایی ایران از داخل چین شروع شده و تا مرز آلمان امتداد داشت. این محدوده جغرافیای هزاران سال بهمین ترتیب بعنوان امپراتوری پارس وجود داشته وشناخته میشود.


نقشه‌های زیر از کتب مختلف تاریخی دنیا گرفته شده و مربوط به اواسط قرن ۱۹ در ایران و پس از جنگ جهانی‌ اول میباشد که پارس‌ها ابتدا نواحی که امروزه اروپا نامیده میشود از دست داده و پس از جنگ جهانی‌ اول آفریقا و نیم بیشتر اسیا از پیکر ایران جدا گشت.
ابتدا زبان و دین سرزمین‌های جدا گشته از ایران، تغییر یافته و به زبان و دین به اصطلاح عربی‌ دگردیسی یافت. و سپس اهریمنان آنچنان تبلیغات سؤ و تاریخ دروغین و احمقانه تحویل ملت‌های از هم پاچیده شده دادند و آنها را عرب نامیدند که امروزه با وجود آثار سنگی‌ بیشمار پارسی ( با وجودی که اکثر این آثار توسط تروریست‌های غربی منفجر شده و یا به چپاول رفته ا‌ند.) و ژن یکسان بین مردمی که در منطقه ایران بزرگ( به اصطلاح خاور میانه) زندگی‌ میکنند، ولی‌ این مردم نه تنها خود را از یک فامیل و خاندان(پارس) نمیدانند، بلکه از یکدیگر ناخرسند و گاها متنفرند.








۴.۱۱.۹۳

تمدن غارت شده ...... (Bouguereau (1825 – 1905


 نقاشان استاد ایرانی‌ تاریخ ایران را نقاشی کرده‌اند، متاسفانه تمامی این نقاشی‌ها به خارج از ایران برده شده، آنهایی را که توانستند به نام خود و تاریخ خود بیرون دادند، آنهائ را که نتوانسته اند در کلکسیون‌های شخصی‌ در دخمه‌ها و در مکانهایی نگهداری میکنند که دسترسی ما به آنها خارج از تصور است.

۵.۵.۹۳

چرا نماد شیر و تاج و خورشید نباید روی پرچم ایران باشد؟


نماد شیر و خورشید که تقریبا در تمامی شهر‌های ایران، از هزاران سال پیش مدارک سنگی‌ وجود دارد که این نماد متعلق به کشور ایران است، چرا نباید روی پرچم ایران باشد؟ چون ارباب انگلیس این نماد را برای خود میخواهد و آنرا نماد کشورش قرار داده است. و مانند تاریخ، علم، فرهنگ، هنر و دیگر دزدی‌هایی‌ که از ایران کرده است، این نماد نیز میبایستی به او تعلق گیرد، ( مثلا نماد ساعت که اولین بار در مسجد شاه اصفهان و به دست دانشمند ایرانی‌ شیخ بهائی ساخته شد، به انگلیس برده شده و بعنوان اختراع انگلیس و یکی‌ از نماد‌های این کشور در بیگ بن در برجی با معماری ایرانی‌، وصل شده است، ننگ بر این دزدان رسوای بی‌شرم!!) پس آخوند نوکر اولین اقدامی که پس از اشغال ایران انجام میدهد، زدودن این نماد از پرچم ایران است. و در همین راستا و برای زدودن هر گونه سند سنگی‌، ریختن اسید بر روی نماد‌های شیر سنگی‌ که در گوشه‌ و کنار ایران از هزاران سال پیش به یادگار مانده و مدرکی‌ بر هویت ایرانی‌ هاست، ده‌ها سال است که در دستور کار است



۱۶.۴.۹۳

اسرار تمدن جیرفت, غربی‌ها را قادر بساخت پیشرفت‌ترین مواد سازنده اجسام و اشیأٔ ساخت


با بردن اسرار تمدن جیرفت که به اصرار آنرا شهر سوخته مینامند، غربی‌ها قادر به ساختن پیشرفت‌ترین مواد سازنده اجسام و اشیأٔ شده‌اند. ساخت زره‌های ترمیناتور برای ارتش آمریکا


با بردن اسرار تمدن جیرفت ، و با کشف پارچه‌هایی‌ از شهر ۱۰ هزار ساله جیرفت که نیاکان ایرانی‌ ما در ساخت لباس استفاده میکردند، که بعد از ۱۰ هزار سال هنوز سالم مانده بود، با بردن این اسرار به غرب، غربی‌ها قادر به ساخت موادی شده‌اند که میتواند به همان اندازه محکم، سبک، با دوام و غیر قابل نفوذ باشد. و بدون اینکه حتی نامی‌ از ایرانی‌‌ها برده شود، تمدن جیرفت را شهر سوخته مینامند و از اسرار و دانش پدران ما استفاده کرده، و ابزاری بسیار پیشرفته میسازند و بعد‌ها خود را دانشمند و ما را احمق مینامند و پزش را به خود ما میدهند و گوشه کوچکی از آن را با منّت و با بردن ثروت‌های دیگرمان به خود ما میفروشند! مرگ بر آخوند


به گزارش خبرگزاری اجانب پلستینی موسوم به فارس، یکی از سه طراح لباس نامزد اسکار هالیوود که اخیرا به استخدام ارتش آمریکا درآمده شخصی‌ به نام «لیندسی مک گوآن» است او ،طراح لباسی است که در پروژه‌های مشهوری چون «ترمیناتور»، «پلیس آهنین»، «مرد آهنی» و «کاپیتان آمریکایی» همکاری داشته است.




ماموریت این فرد ساخت یک لباس مرد آهنی واقعی برای حفاظت از سربازان آمریکایی در جنگ عنوان شده است.

۱۷.۹.۹۲

جشن هنر شیراز


حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
من لاف عقل می زنم این کار کی کنم

مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار بانگ بربط و آواز نی کنم

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یکچند نیز خدمت معشوق و می کنم

ازنامه ی سیاه نترسم که روز حشر
با فیض لطف او صد از این نامه طی کنم
……………………………


بود آیا که در میکده‌ها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند

در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر وریا بگشایند

اگر از بهر دل زاهد خود بین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند

به صفای دل رندان که صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
……………………….


کی بوده در زمانه وفا جام می بیار
تا من حکایت جم وکاووس کی کنم

این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست
روزی رخش ببینم وتسلیم وی کنم.


هنرنمایی اسطوره اخلاق وبزرگ منشی
عندلیب نغمه پرداز گلها: محمود محمودی خوانساری
غزل آواز: پیر پارس
همنواز آواز: اسطوره تار پهنه ایرانزمین جلیل شهناز


دانلود



جشن هنر شیراز جشنواره‌ای از هنر و موسیقی بود که از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در پایان تابستان هر سال در شیراز برگزار می شد. این جشنواره زیر نظرشهبانوی وقت ایران، فرح پهلوی و با مدیریت فرخ غفاری اجرا می‌شد.
سازمان جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ به ریاست عالیه شهبانو فرح پهلوی با ۳۳ نفر عضو هیات امنا و پنج عضو هیات مدیره و کمیته‌های تاتر، موسیقی، سینما و نمایشگاه‌ها و دفاتر پروژه‌های فنی، مالی، و پذیرایی و روابط عمومی آغاز به کار کرد.

وظایف سازمان جشن هنر شیراز:

- تهیه و تدارک برنامه‌های فستیوال نمایشی و موسیقی جشن هنر شیراز
- انجام سایر فعالیت‌های هنری برای عرصه کردن هنر در جنب جشن هنر شیراز
- برقراری پیوندها و همکاری با سازمان‌های جهانی هنری و تبادل برنامه‌های هنری برای جشن هنر شیراز
سازمان جشن هنر شیراز در درازای فعالیت خود بیش از بیست کتاب در زمینه‌های تاتر، موسیقی و سینما در ایران و جهان به چاپ رسانید.
جشن هنر شیراز هر سال در شهریورماه در شیراز تخت جمشید برپا می‌شد. اما در سال ۱۳۵۶ یازدهمین دوره آن در ۲۶ مرداد همزمان با نخستین روز ماه رمضان گشایش یافت. از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در مجموع یازده دوره جشن هنر برگزار شد. سازمان جشن هنر برای گسترش هنر و بزرگداشت هنرهای اصیل ملی و به منظور بالا بردن سطح هنر در ایران و بزرگداشت هنر هنرمندان ایران و شناساندن هنر و هنرمندان خارجی در ایران بنیان شد بود. مسولیت سازمان بر عهده یک گروه به ریاست فرخ غفاری بود. فرخ غفاری که پس از چندی مدیر فستیوال شیراز شد پیشگامانی را به جستجوی هنرمندان به دورافتاده نقاط ایران فرستاد و نقالان، گروه‌های موسیقی و دسته‌های کوچک خیمه‌شب بازی را پیدا کرد. هم چنین برای گزینش هنرمندان خارجی اعضای کمیته از جمله فرخ غفاری و بیژن صفاری رهسپار اروپا شدند و با شرکت در فستیوال‌های اروپایی با کار هنرمندان بزرگی آشنا شدند و آنها را به فستیوال شیراز دعوت کردند.
جشن هنر:

هدف از برگزاری جشن هنر شیراز، بزرگداشت و آشناسازی به هنرهای اصیل و معاصر ایرانی به مردم ایران و جهان بود. جشن هنر چون پلی میان هنر شرق و غرب پیوند ایجاد می کرد و میعادگاهی برای برخورد هنرهای نمایشی و سنتی و معاصر بود. از آنجا که پدیده‌های نوین اندک اندک شناخت هنر اصیل را برای مردم دشوار می ساخت تنها چنین جشنواره‌ای می توانست در بازشناساندن هنر سنتی و اصیل ایران گام‌های سودمندی بر دارد. هدف دیگر کوشش برای شناخت هنر نوین در زمینه‌های گوناگون بود و این که پژوهش در گوشه‌های هنر ایرانی انجام شود. جشن هنر شیراز در جستجوی راهی بود برای پیوند هنر شرق و غرب و جایی مناسب برای نمایش آخرین و نوین‌ترین کارهای هنری هنرمندان بزرگ جهان. با اینکه مایه اصلی جشن هنر شیراز موسیقی نبود، برنامه‌های موسیقی بخش بزرگی از برنامه‌های جشن بود زیرا موسیقی یک زبان جهانی است. این کوشش برای ایرانی‌ها رد پای ژرفی بر جای گذاشت. در برنامه‌های جشن هنر در حافظیه هنرمندان با ارزش در موسیقی سنتی ایران چون استاد تهرانی و استاد عبادی به دنیای موسیقی ایران و جهان شناسانده شدند.استادان بزرگی چون موریس بژار مردی که می توانست آنچه را که اراده کرده با کرشمه‌های باله بیان کند در طرح و اجرای زیباترین کار هنری خود از اشعار سعدی الهام گرفت و در باله گلستان از توانایی و برد موسیقی ایرانی بهره گرفت و باله ارزنده ای را به وجود آورد.
نخستین جشن هنر:

نخستین جشن هنر در روز دوشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۴۶ را فرح پهلوی گشود. این جشن ده روز به درازا کشید. برنامه‌های جشن هنر در این سال موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی کشورهای مشرق زمین، نمایش کهن ایران و موسیقی کلاسیک غربی بود.
پریسا اشعار ایرانی را به آواز خواند و به موسیقی ملی جلوه بخشید.
از میان گروه‌ها و هنرمندانی که در نخستین جشن هنر بودند می توان از یهودی منوهین همراه با ارکستر مجلسی تلویزیون ملی ایران، استاد ولایت خان نوازنده پر آوازه سی تار از کشور هند، ارکستر دومن موزیکال فرانسه به رهبری ژیلبر آمی و استادان موسیقی ایران و نمایش کهن ایران نام برد.


دومین جشن هنر:

دومین جشن هنر شیراز در شهریور ۱۳۴۷ به سبب زلزله جنوب خراسان بدون تشریفات و یک روز دیرتر گشوده شد. برای شرکت در این فستیوال از همه سوی جهان هنرمندان و منتقدانی فراخوانده شدند تا از زاویه و فرم‌های گوناگون، موسیقی و هنرهای نمایشی سرزمین‌های خود را به نمایش و بررسی به گزارند.
یانیس گزناکیس ارکستر مجلسی تولوز به رهبری اوریا کمب، سولیست‌های کر رادیو تلویزیون فرانسه به رهبری مارسل کورو، کریستیان فراس و پیر باریزه، ارکستر مجلسی تلویزیون ملی ایران، استاد بسم الله خان نوازنده نامی شهنای از هند، کاتاکالی توسط گروه کالا ماندالام، آرتور روبین اشتاین و استادان موسیقی ایران در دومین جشن هنر هنرآوری کردند. در این جشن هنر دو تاتر ایرانی به نام‌های پژوهشی ژرف و سترگ و نو در سنگواره‌های دوره بیست و پنجم زمین شناسی کار عباس نعلبندیان و شهر قصه کار بیژن مفید به نمایش گذاشته شد.
سومین جشن هنر:

۱۳۴۸ سال سوم جشن هنر شیراز سال پیام صوت‌ها بود.در این جشن روش جشن هنر برای ایجاد پیوند با جهان هنر، بیش از پیش بر پایه صوت و آوا بود. سوژه جشن سازهای ضربی جهان بود. در این برنامه سازهایی چون تنبک، مردنگان (ساز هندی)، و گملان (ساز از بالی) و طبل رواندایی و بسیاری سازهای دیگر نواخته شدند.
ارکستر ناسیونال فرانسه به رهبری آهنگ ساز ایتالیایی برنو مادرنا، ایون لوریو، ماکس روچ، مارتا آرگریش، گروه ملوس از لندن، کاترین کولار، گروه سازهای ضربی استراسبورگ با نخستین اجرای جهانی پرسفاسا کار یانیس گزناکیس و استادان موسیقی ایران از جمله گروه‌ها و هنر مندانی بودند که در سومین جشن هنر شرکت داشتند. هم چنین گروه گاملان  از بالی با سازهای خود غوغایی بر پا کردند.
چهارمین جشن هنر:

در سال چهارم ۱۳۴۹، جشن هنر شیراز به نمایش بیش از پیش تکیه کرد. چهارمین جشن هنر با نمایش ویس و رامین بر پایه آیین و سنت ایرانی و باز سازی‌های آن‌ها بر اساس منظومه عاشقانه یی به همین نام اثر فخرالدین اسعد گرگانی آغاز شد.
یرژی گروتوفسکی، ویکتور گارسیا با گروه امریکایی نان و عروسک نمایش خود را در کنار قلعه شیراز اجرا کردند.
کوارتت جولیارد، باله ملی سنگال، راوی شانکار نوازنده پر آوازه سیتار از کشور هند، نمایش کهن ایرانی و ارکستر مجلسی تلویزیون ملی ایران به رهبری فرهاد مشکوة و دیگر استادان موسیقی ایرانی از جمله گروه‌ها و هنرمندانی بودند که در چهارمین جشن هنر شیراز شرکت جستند.
پنجمین جشن هنر:

سال ۱۳۵۰ سال برداشت از تجربه‌ها بود و جشن هنر با نگاهی بر گذشته گزیده‌ای از تم‌های پیشین را یک جا گرد آورد. در این جشن کوشش شد که جای نمایش از فرم کلاسیک آن بیرون آورده شود. تخت جمشید، نقش رستم، آرامگاه حافظ، گنبد عضد، خانه‌های قدیمی، کاروان سراها، و قهوه خانه‌های شیراز محل اجرای کنسرت‌ها و نمایش‌ها شد. یانیس گزناکیس با نخستین اجرای جهانی "پرسفاسا" غوغا به پا کرد.
موریس بژار دو باله را برای جشن هنر طراحی کرد یکی باله "گلستان" بر اساس گلستان سعدی و دیگری "فرح" تقدیم به شهبانوی ایران برای قدردانی از ایشان. کار گلستان موریس بژار از موسیقی سنتی بلوچستان الهام گرفته شده بود. این باله با صدای رضوی خواننده ایرانی که به همراهی موسیقی سنتی ایرانی چامه هایی (شعرها) از مولانا می خواند به پایان رسید.
آندره گریگوری و گروه منهتان پراجکت از آمریکا با اجرای آلیس در سرزمین عجایب، در یک میوه فروشی شهر شیراز را هیجان زده کرد. پیتر بروک با نخستین اجرای جهانی اورگاست نوشته تد هیوز، ارکستر مجلسی مسکو به رهبری رودلف بارشای بر روی سن رفتند.
ارکستر فیلارمونیک کراکوی به رهبری یرژی کاتلویچ، نمایش کهن ایران، ارکستر رزیدانس لاهه، برنو مادرنا آهنگ ساز ایتالیایی با نخستین اجرای جهانی تراوش نور، کاتی بربریان، گراند ماژیک سیرکوس با اجرای زارتان برادر تارزان به کارگردانی ژروم ساواری، جو چایکین و گروه اوین تاتر و استادان موسیقی ایران هنر آوران پنجمین جشن هنر بودند. بیژن مفید با نمایش ماه و پلنگ جشن هنر شیراز را در تحسین فرو برد.
ششمین جشن هنر:

در جشن هنر ششم که در سال ۱۳۵۱ برگزار شد، روزها و شب‌ها یکسان از بامدادی به بامداد دیگر می پیوست. کارل هاینس اشتوک هاوزن به همراهی گروه جنتل فایر، گروه اینترمادولیشن و گروه آواز کلن کارهایی چون مانترا، و دیگر قطعاتی با پیانو اجرا کردند . میکروفونی یک ، اشپیرال ، تله موزیک کنتاکت، اشپکترن، اشتیمونگ ، گزانگ در یونگ، لینکه زوکلوس ، کمونیکاسیون ، گروپن و کاره ... نیز با پیانو نواخته شد.
کنسرت پایانی اشتوک هاوزن در هوای آزاد اجرا شد و بیش از هشت هزار نفر برای گوش دادن به اینتنسی تت اشترن کلانک، به کنسرت هجوم آوردند استقبالی که او هیچ گاه در کنسرت هایش ندید.
دیگر هنرمندان و گروه هایی که در ششمین جشن هنر شرکت داشتند گروه کاتاکالی از هندوستان با اجرای رستم و سهراب، کروه کارگاه نمایش به کارگردانی آربی آوانسیان با اجرای ناگهان کار عباس نعلبندیان، گروه باله مرس کانینگهام با نخستین اجرای جهانی رویداد تخت جمشید، جان کیج، دیوید تودور، گوردون موما ، شانتا رائو و استادان موسیقی ایرانی.
نهمین جشن هنر:

نهمین جشن هنر در سال ۱۳۵۴ برگزار شد. در این سال گروه تاتر " نو " در این فستیوال شرکت کرد. این یک رویداد فرهنگی بود زیرا تا بدان روز تاتر نو در خارج از ژاپن برنامه ای اجرا نکرده بود.
دهمین جشن هنر:

در دهمین جشن هنر شیراز، که در سال ۱۳۵۵ برگزار شد تعزیه یه عنوان نمایش سنتی دوباره زنده شد. در این جشن نمایشگاهی از وسایل مورد استفاده در تعزیه در حسینیه قوام شیراز بر پا شد که در آن نمایشگاهی نیز به عکس‌های مربوط به تعزیه و نور و صدا برای شناخت تعزیه به تماشا گزارده شد. حسینیه قوام در خیابان لطفعلی خان، گود عرب‌ها، نوسازی و بازسازی شده بود.
دو گروه از شیراز و سپاهان با رقابت زیادی بین تکیه داران دو شهر، در ترتیب داد وسایل قدیمی تر و بهتر در نمایشگاه جای ویژه ای داشتند.
یازدهمین جشن هنر:

یازدهمین و آخرین جشن هنر در سال ۱۳۵۶ با تکیه بر تاتر برگزار شد. نمایش نامه "پیگ چایلد فایر " را گروه "سکوات چایلد" از مجارستان بر روی صحنه آورد که داستان هرودیاس است که برای از میان برداشتن عیسی مسیح فرمان می دهد تمام نوزادان را در قلمروش بکشند. این نمایش در یک نمایشگاه اتومبیل اجرا شد.
درازترین نمایش تاتر جهان به نام "کوهستان کا" در شیراز انجام شد و در آن نمایش بدون وقفه ۱۶۴ ساعت به درازا کشید. بیش از ۴۷ بازیگر هفت روز پی در پی در صحنه بازی کردند. صحنه نمایش سیار بود و از پشت محله ای به نام چهل تن در دامنه کوه آغاز می شد و بالا و بالا می رفت. در شیب کوه سن تاتر ساخته شده بود و نیز جایگاهی برای سیصد و پنجاه تن تماشاچی، مردم در ساعت‌های گوناگون شبانه روز می توانستند تماشاچی نمایش‌ها باشند.





















۳.۷.۹۲

داستان‌هایی‌ از سکس سرکوب شده که عشقی‌ نامیده شدند!

تابلو یوسف و زلیخا کار نقاشان ایرانی‌

در سراسر دیوانهای شعری و ادبیات عاشقانه ما از تمثیل‌ها و تصاویر لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا مشحون است. این داستان‌ها که از افسانه‌های کهن ایران باستان سرچشمه میگیرند، بعد‌ها برای دیگر اقوام و ملت ها، بشکل دین و آیین و مذهب درآمده و کتب افسانه‌ای پارس‌ها که قصه شب کودکان ایرانی‌ بوده، بشکل دین و خدا و پیغمبر و پرستش، نخست برای دیگر اقوام بربر که در حاشیه مرز‌های ایران در جل و جهالت زیسته و بسیار بدوی و بی‌فرهنگ بودند، بشکل دین درآمده و پس از فروپاشی امپراتوری پارس ها، همین افسانه‌ها را بشکل دین بخورد بازماندگان پارس‌ها دادند. و آنچه که کپی کرده بودند بعنوان اصل! و اصل آنرا که قدمتی بیش از کپی دارد، بعنوان کپی معرفی‌ کرده و هنوز هم با قیافه‌ای حق بجانب و با بی‌ اعتنا به تمامی مدارک باستانی، کتب خطی‌ و داستان‌هایی‌ که حکمای ایرانی‌ آنها را برشته تحریر درآورده اند، معرفی‌ میکنند.

داستان یوسف و زلیخا که ادعا میشود قصه یهودیان است و این قصه به نقل از تورات در قرآن و انجیل هم نقل شده است ، قصه مرد بنام یوسف است که برادران نامادریش بنابر عقده‌های که داشتند یوسف را طبق روایت تورات به تجار اسماعیلیان به بیست پاره ء نقره فروختند.
آن تجار یوسف را خریده به مصر می برند،(در قرآن ادعا شده که برادرن او را به چاه انداختند(چرا که محبوب پدر بوده است و ایشان به او حسادت میورزیدند. و کاروانی که بعد‌ها از سرِ چاه میگذشته، یوسف را پیدا کرده و او را از چاه بیرون کشیده و با خود به مصر میبرد.) در مصر شخصی‌ بنام بوتیمار که خواجه و سردار افواج فرعون بود او را از اسماعیلیان خریده و بحیث غلام در خانه خویش می گمارد. در خانه بوتیمار است که باری بگفته قرآن و انجیل و تورات ، زن اربابش-زلیخا- از او تقاضای همخوابگی مینماید. دراین تقاضا بنابر روایت تورات هیچگونه نشانه از عشق و محبت نیست( قرآن زلیخا را عاشق یوسف معرفی‌ می‌کند)، بعید نیست که خواهش زلیخا بفرض اگرصحیح باشد، دراثر ضرورت و نیازمندی‌های جنسی ناشی از بی‌میلی‌ها ویا کمبود‌های مردانگی شوهرش بوده باشد. زیرا یکی از علت‌های به کژراه رفتنها- فقر (کمبود) است .


و یاهم شاید برعکس ادعای تورات و قرآن زلیخا بی‌گناه بوده باشد. که باید هم چنین باشد، زیرا اگر قصور از زلیخا میبود بدون تردید شوهرش او را مطابق دستور شریعت یهودیان و مسیحیان سنگسار میکرد.

گفتنی است که سنگسار نمودن زانی و زانیه شیوه ء عمل شریعت یهودیان و مسیحیان است که بعد‌ها الله در زمان عیسی این فرمان خویش را منسوخ میسازد، اما دوباره مثل اینکه پیشمان شده باشد در زمان محمد انرا نافذ میگرداند! (عیسی بکسانی‌ که میخواستند زن فاحشه‌ای را سنگسار کنند گفت: اولین سنگ را کسی‌ بزند که خودش زنا نکرده باشد. و چون کسی‌ سنگی‌ نزد، مشخص شد همگی‌ زانی هستند. و به جبر، چون حکم شود که مست گیرند، در شهر هرآنچه هست گیرند، حکم سنگسار تعلیق شد، هرچند تا اواسط قرن ۲۰ هنوز در انگلیس و فرانسه و آمریکا این حکم کم و بیش از طرف متعصبین مسیحیت اجرا میشد و چه بسا امروزه هم اجرا میشود.)
ولی ملاحظه میگردد که بوتیمار -شوهر زلیخا- یوسف را مجرم دانسته- بزندان میاندازد.


تابلو یوسف و زلیخا کار نقاشان ایرانی‌

در زندان این یوسف جوان مشغول تعبیر نمودن خواب‌های زندانیان میگردد، تا آنکه کارش رونق میگیرد وسرانجام پای تعبیر خواب فرعون به آن بارگاه راه میابد و زانو میزند. در اثر فراستی که دارد کارش بجای میرسد که فرعون به او میگوید: « بدانکه ترا برتمامی زمین مصر گماشتم و فرعون انگشتر خود را از دست خویش بیرون کرده، آنرا بردست یوسف گذاشت، و او را به کتان نازک آراسته کرد، و طوقی زرین برگردنش انداخت، و آسنات، دختر پوتی پار، کاهن اون را بدو بزنی داد» 

بدینگونه یوسف دراثر رحمت ولطف فرعون بمقام ومنزلت میرسد، همین مقام وقدرت است که چاپلوسان وجیره خواران خوان کرم را وامیدارد که برای بدست آوردن جاه ومقام بیشتر سعی نمایند تا شانه‌های ارباب خویش را از بارگناه سبکدوش سازند و دامن زلیخا را آلوده گناه گردانند!


 زیرا در ادیان سامی زن همیشه محکوم بوده قتل و رسوایی زن شگفتی ندارد و آن را صفت ذاتی زن میشمارند! در ادیان سامی زنان دستیاران اهریمنند و کشتن آنان یک نوع مبارزه با ابلیس میبوده است.(زنان غربی جدا دستیاران ابلیس اند!) و بجز ابزاری برای برآوردن نیاز‌های جنسی‌ مردان، مادر شدن هیچ نقش دیگری در زندگی‌ نداشتند.(بر عکس زنان پارسی که کشور ادارهٔ میکردند.) در یهودیت و مسیحیت زنی‌ که سخن میگفت بجرم جادوگری سوزانده شده و اگر رویش باز بود او را بعنوان فاحشه سنگسار میکردند.
 چنانچه که در قرآن با استفاده از همین ترفند یهودان بمحکوم نمودن زنان پرداخته شده است و زن را مکار و حیله گر میداند و میگوید:
« فلمار اقمیصه قد من دبر قال انه من کید کن ان کید کن عظیم» ( ترجمه: وچون دید پیراهنش دریده شده( حقیقت را دریافت و) گفت این از مکر شما ( زنان) است که مکرتان عظیم است!)

گذشته از آنکه بنابرآنچه در تورات ملاحظه میشود، یوسف هرگز پیغمبر نیست بلکه برعکس تاآخر عمر خدمتگذار فرعون بوده است، و پس از آنکه بدربار فرعون مقام پیدا مینماید، دیگر از زلیخا خبری نیست.

و زلیخا هم خبر یوسف را که بقول قرآن نویسان- عاشقش شده بود نمیگیرد، و یادی ازاو در زندان نمیکند!

اینجاست که باید پرسید، که قرآن نویسان، سوز وگداز عشق زلیخا را از کدام منبع دریافت نموده اند، و این آقا یوسف وخانم زلیخا چه حماسه عشقی آفریده اند که عاشقانه هایی پر سوز و گداز در هیئت آنها مطرح گردیده است؟


۱۶.۳.۹۲

شیخ بهائی بنیان گذار انقلاب صنعتی در اروپا ۳



یکی‌ دیگر از شاهکار‌های ساخت دانشمند ارزشمند ایران، شیخ بهائی، که ترکیبی‌ از علم فیزیک، شیمی‌، معماری و هنر است، بنای شگفت انگیز کاخ چهل ستون اصفهان است که حدود ۶۰۰ سال پیش ساخته شد و به وسیله انگلیس‌ها دو بار از روی حسادت به آتش کشیده شد.


بنای کاخ چهل ستون بسیار مهم و با اهمیت است. علاوه بر معماری شگفت انگیز آن، نقاشی‌هایی‌ که بر روی دیوار‌های درونی این بنا کشیده شده است، سند تاریخی‌ از اوضاع اجتماعی ۶۰۰ سال پیش ایرانی‌ هاست، و نشان دهنده زندگی‌ ایرانی‌‌هایی‌ است که ۶۰۰ سال پیش و قبل از اینکه انگلیسی‌‌ها آخوند را به این ملت تحمیل کنند، در ایران میزیستند.

۱۲.۲.۹۲

اسباب بازی بچه‌های ایرانی‌ در ۴ هزار سال پیش

در پاییز سال ۱۳۸٩/۱٠، نمایشگاهی در موزه‌های شهرهای سمنان و شاهرود برگزار شد که «یادگارهای کودکانه» نام داشت.
به نظر می‌رسد این نمایشگاه بیش از هر چیز بهانه‌ای بوده برای دیدن آثار گذشتگان با نگاهی جدید، چون صحبت از قرن‌ها و هزاره‌هاست، آن‌هم در زمان اشغال کشور از طرف یک مشت پانترک و پان عرب که دشمنان قسم خورده ایران و ایرانی‌ هستند و امروز در راس قدرت قرار دارند و از کوچکترین مظهر ایرانی‌ وحشت کرده و در صدد نابودی هویت ایرانی‌ از راه ویرانی آثار باستانی ایران هستند.


چهارچرخه‌های دیروز
این گونه پیکرک‌ها یادآور اسباب بازی‌های امروزی مانند اتومبیل‌ها و چهارچرخه‌هایی هستند که کودکانمان با به حرکت درآوردنشان تحرک بیشتری را تجربه می‌کردند. ساخت این وسایل متحرک از سفال و فلز، مثل همین پیکرک مفرغی که در مارلیک شمال ایران کشف شده، در سه هزار سال پیش (هزاره اول پیش از میلاد) در مناطق شمالی ایران رواج داشته. نمونه‌هایی از این نوع پیکرک‌ در موزه‌های مصر و یونان در مجموعه وسایل مختص به کودکان ایران به نمایش درآمده ‌است.


جانوری از هزاره‌ها
پیکرک‌های حیوانی که به شکل‌های مختلفی ساخته می‌شود. دلیلش هم این است که این پیکرک‌ها گونه‌های مختلفی هستند که در زیست‌بوم منطقه وجود داشته‌اند. شاید به‌نوعی برای آشنایی و الفت بیشتر کودکان با محیط‌ طبیعی پیرامونشان ساخته می‌شده. مثل همین پیکرک مفرغی که در مارلیک گیلان کشف شده و قدمتش به سه هزار سال پیش (هزاره اول پیش ‌از میلاد) برمی‌گردد.


موش سفالی
این پیکرک سفالین که به شکل موش است، در نیشابور کشف شده و متعلق به ۹۰۰سال پیش (سده پنجم هجری) است. ابعاد کوچک این پیکرک که فقط ۵/۸ در ۷/۵ سانتی‌متر است، این احتمال را که بازیچه دست کودکان بوده بیشتر تقویت می‌کند. از آنجا که شناخت این حیوانات برای کودک و بازی با آنها، در شناخت کودک با موجودات محیط پیرامونش نقش اساسی بازی می‌کند، می‌توان پذیرفت که شیوه‌های مختلف آشنایی کودکان با این‌گونه جانوران از قدیم مورد توجه بوده ‌است.

پیکرک‌های کوچک
تعدادی از آنها نه در قبور پیدا شده‌اند، نه در معابد و نه در هیچ مکان دیگری که جنبه تقدسی داشته باشد، آن هم به تعداد زیاد. برای همین هم این نظر را که جنبه بازیچه‌ای و استفاده روزمره‌ای این پیکرک‌های مفرغی کوچک، بر جنبه آیینی و حتی تزیینی‌شان اولویت داشته، قوت می‌بخشد. این پیکرک‌های حیوانی که قدمتشان به چهار هزار سال پیش (اوایل هزاره دوم پیش ‌از میلاد) برمی‌گردد در لرستان کشف شده‌اند.

نقش کودکی
سفالینه‌های منقوش به نقوش کودکانه و استلیزه (خلاصه شده) این گمان را تقویت می‌کنند که این آثار برای جلب‌توجه کودکان بوده و یا با نگاه و توجهی ویژه به کودکان ساخته و نقاشی می‌شدند. پنداری ظروف منقوش، نقش کودکان امروزی را تداعی می‌کنند. این تکه سفال منقوش در تل باکون فارس کشف شده و مربوط به هفت هزار سال پیش (هزاره ‌پنجم پیش ‌از میلاد) است.

مشق شب
از این لوحه‌ها به تعداد زیادی در شوش به‌دست آمده و احتمالا برای آموزش کودکان بوده است. لوحه‌ای گلین با خط میخی سومری به قطر ۳/۸ سانتی‌متر که متعلق به چهار هزار سال پیش (هزارة دوم پیش‌ازمیلاد) است. امروزه برخی از مراکز آموزشی و فرهنگی جهان در آموزش خطوط باستان به ‌نوآموزان از این روش استفاده می‌کنند.

نقشی برای سرگرمی
نقش انسانی در ابعاد بسیار کوچک (۳/۴ سانتی‌متر) که در نهایت سادگی روی صفحه‌ای سیمین حکاکی شده. به حدس می‌توان گفت که این پلاک سیمین متعلق به کودکی باشد که جز سرگرم کردن او کاربری دیگری نداشته. از آنجایی که این اثر از قبور یا مکانی با کاربری آیینی به‌دست نیامده، می‌توان بازیچه بودن آن را قوی دانست. این پلاک سیمین که متعلق به ۲۶۰۰ تا ۲۷۰۰ سال پیش (۷۰۰ ـ ۶۰۰ پیش ‌از میلاد) است در لرستان کشف شده.

جغجغه باستانی
این نمونه احتمالا می‌تواند یک سرگرمی کودکانه باشد. شی‌ای سفالین (احتمالا جغجغه)، که نمونه‌های سفالی و فلزی زیادی از آن در شوش به‌دست آمده و کاربری آن غیر از حدس بازیچه بودنش مشخص نیست. این شی با ۱۲ سانتی‌متر بلندی، متعلق به چهار هزار تا سه هزار سال پیش (به اواخر هزاره دوم پیش ‌از میلاد و اوایل هزاره اول پیش ‌از میلاد) است .

بازی ایلامی
این شی سفالین احتمالاً یک نمونه جغجغه است به‌صورت پیکرکی حیوانی. شی‌ای به‌بلندی ۳/۵سانتی‌متر که مربوط به دوره ایلامی (درحدودسه تا چهار ‌هزار سال پیش) است و در شوش کشف شده. این نمونه به همراه نمونه‌های زیاد دیگری که شکل‌های حیوانی دارند شاید جلب‌توجه بیشتری برای کودکان داشته‌اند. شاید هم نمایانگر رفاه بیشتر خانواده و طبقه اجتماعی بالاتر کودک بوده. چرا که نسبت به جغجغه‌های ساده‌تر، ارزش بیشتری از جهت تکنیک کار داشته است.

اسباب‌بازی قیمتی
این نمونه بسیار زیبا پیکرکی شیشه‌ای است متعلق به دوره ساسانی که در شوش کشف شده و فقط ۱/۷ سانتی‌متر است. می‌شود این‌گونه حدس زد که احتمالا بازیچه کودکی بوده که در خانواده‌ای با درجه اجتماعی بالا پرورش می‌یافته؛ همانگونه که امروزه بازیچه کودکان در طبقات اجتماعی مختلف متفاوت و از ارزش هنری و اجتماعی مختلفی برخوردار است.

قمقمه ‌کودک
قمقمه‌های سفالین در اندازه‌های مختلف و از مناطق بسیار زیادی در ایران به‌دست آمده‌اند؛ مثل همین قمقمه سفالین ۱۲سانتی‌متری که قدمتش به چهارهزار سال پیش (هزاره دوم پیش ‌از میلاد) برمی‌گردد و در کرمانشاه کشف ‌شده. این قمقمه را از این جهت مورد استفاده کودکان دانسته‌اند که اندازه‌اش بسیار کوچک‌تر از نمونه قمقمه‌های کشف‌‌شده بزرگ است.