‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات تاریخی. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب نکات تاریخی. نمایش همه پست‌ها

۴.۸.۹۸

یک داستان واقعی‌ِ ناگفته


۱۱۸- این هروس میباشد.
۱۱۹- این مرد خدای خورشید مصریان در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح بوده است.
۱۲۰- خدای خورشید با تمام خصلتهای که برای خورشید در نظر می‌گرفتند.
۱۲۱- ما از طریق باستانشناسی‌ و خواندن خط هیرگلیف مصر باستان، دربارهٔ‌ این خدا بسیار میدانیم.
۱۲۲- هروس خدای روشنی و نور دشمنی به اسم ست داشته است.
۱۲۳- ست خدای شب و تاریکی‌ بوده است.
۱۲۴- براساس داستنهای اسطوره، هروس هر صبح در مبارزه بر ست غلبه میکرده است.
۱۲۵- و برعکس شبها، ست برنده میشده و هروس را بدنیای زیر زمین میفرستاده است.
۱۲۶- بسیار مهم است که بدانید، مبارزه بین تاریکی‌ و روشنایی، خوبی‌ و بدی
۱۲۷- مهمترین مبحث و مبارزه در اسطوره‌های باستانی است.
۱۲۸- و امروز هم یکی‌ از مهمترین مباحث در بسیاری از سطوح میباشد.

۱۲۹- داستان هروس به این شرح است:
۱۳۰- هروس در ۲۵ دسامبر از مادری باکره بدنیا آمد.
۱۳۱- زمان تولد وی همراه است با فرود آمدن یک ستاره.
۱۳۲- درحالیکه سه پادشاه پارسی برای تاجگذاری وی حاضر شدند و به او سه جواهر به رنگ‌های سبز(زمرد)، سپید(صدف) و قرمز(یاقوت) دادند. (رنگ‌های پرچم ایران که از این سه رنگ تشکیل شده ریشه در این داستان دارد که عطار بزرگ آنرا شرح داده است.)

۱۳۳- در سن دوازده سالگی او معلم بود.
۱۳۴- در سن سی‌ سالگی او بوسیلهٔ انپ غسل تعمید شد و دوران وزارتش شروع شد.
۱۳۵- هروس دوازده تا شاگرد داشت که با او همه جأ بودند.
۱۳۶- از معجزات هروس، شفا دادن مریض‌ها و روی آب راه رفتن است.
۱۳۷- از نام‌های دیگر هروس، می‌توان حقیقت و نور را نام برد.
۱۳۸- همچنین او را با نام‌های، مسیح پسر خدا، چوپان خوب، بره خدا، و بسیاری دیگر مینامیدند.
۱۳۹- هروس بخاطره خیانت یکی‌ از یارانش بنام طوفان، بصلیب کشیده شد، بخاک سپرده شد و بعد از سه روز دوباره زنده شد.
۱۴۰- ویژگیهای هروس به بسیاری از مذاهب دنیا رخنه کرده است.
۱۴۱- بطوریکه بسیاری از ادیان دیگر دنیا، خدایان داستان شبیه داستان اسطوره‌ای هروس دارند.

۱۴۲- فریگیا اتیس ۲۵ دسامبر از مادری باکره بدنیا میاید.
۱۴۳- بصلیب کشیده میشود، در گوری قرار داده شده و بعد از سه روز دوباره زنده میشود.

۱۴۴- کریشنا در هند از مادر باکره بنام دوکی بدنیا میاید و هنگام تولدش یک ستاره فرو می‌افتد که نشان تولد وی میباشد.
۱۴۵- او با شاگردانش میگشت و معجزه انجام میداد، و بعد از مرگ دوباره زنده شد.

۱۴۶- در یونان دیویونس از مادری باکره در روز ۲۵ دسامبر بدنیا آمد.
۱۴۷- وی معلمی در سفر بود و معجزه میکرد، از جمله تبدیل آب به شراب از معجزات اوست.
۱۴۸- او همچنین با نام‌های شاه شاهان، پسر خدا، الفا و امگا وغیره شناخته میشد.
۱۴۹- و بعد از مرگ، دوباره زنده شد.

۱۵۰- در ایران میترا در ۲۵ دسامبر بدنیا آمد.
۱۵۱- وی دوازده تا شاگرد داشت و معجزه میکرد.
۱۵۲- او سه روز بعد از مرگ دوباره زنده شد.
۱۵۳- او با نام های، حقیقت، نور و نام‌های دیگر شناخته میشد.
۱۵۴- و از همه جالبتر در بار میترا این هست که روز دعا و روز مقدس روز یکشنبه بوده است.

۱۵۵- حقیقت اینستکه در تمام دنیا و در دوره‌های زمانی‌ مختلف، خدایانی با ویژگیهای مشابه وجود داشته اند.
۱۵۶- و همه با این ویژگیها شناخته می‌شدند.

۱۵۷- سوال اینجاست که چرا همهٔ این خدایان دارای این ویژگیهای یکسان هستند.
۱۵۸- چرا همگی‌ از مادری باکره و روز ۲۵ دسامبر بدنیا آمدند.
۱۵۹- چرا سه روز بعد از مرگ، دوباره زنده میشود.
۱۶۰- چرا همگی‌ دارای دوازده شاگرد یا پیرو نزدیک هستند.

۱۶۱- اجازه بدید به آخرین مسیح با دقت بیشتری نگاه کنیم.
۱۶۲- عیسی مسیح از مادری باکره به اسم مریم در ۲۵ دسامبر در بتلهم بدنیا میاید.
۱۶۳- در زمان تولدش یک شهاب در شرق فرود میاید.
۱۶۴- سه پادشاه پارسی برای تاجگذاری او حاضر میشوند.
۱۶۵- او یک معلم هست و دوازده شاگرد دارد و در سی‌ سالگی بدست یونس غسل تعمید میشود.
۱۶۶- و از آنزمان دوران صدارت او شروع میشود.
۱۶۷- دوازده شاگرد عیسی مسیح همه جأ همراه او بودند و عیسی معجزاتی داشت از قبیل شفا دادن بیماران.
۱۶۸- و بر روی آب راه میرفته و بعد از مرگ دوباره زنده میشود.
۱۶۹- عیسی با نام‌های، پادشاه پادشاهان، پسر خدا و
۱۷۰- روشنای دنیا، الفا و امگا، بره خداوند و غیره نامیده میشده است.
۱۷۱- و بعد از اینکه یکی‌ از شاگردانش به او خیانت می‌کند و او را به سی‌ سکه نقره میفروشد.
۱۷۲- بصلیب کشیده میشود و در یک گور قرار داده میشود و بعد از سه روز دوباره زنده میشود.
۱۷۳- و به آسمان عروج می‌کند.



تمامی این داستان که در بین مردم دنیا به اشتراک گذاشته شده است، بر حسب علم ستاره شناسی‌ پارسی توضیح داده میشود:
۱۷۴- اولا که زمان تولد کاملا برحسب محاسبات نجومی پارسی میباشد.
۱۷۵- ستارهٔ سیروس یا شباهنگ، در شرق درخشانترین ستاره از صور فلکی شعرای یمانی میباشد.
۱۷۶- در روز ۲۴ دسامبر این ستاره بر روی یک خط با سه ستارهٔ دیگر در روی کمربند جبار قرار می‌گیرد.
۱۷۷- این سه ستاره درخشان بر روی کمربند جبار، از زمان خیلی‌ قدیم بنام
۱۷۸- سه پادشاه پارسی شناخته می‌شدند,
۱۷۹- و این سه پادشاه و ستارهٔ سیروس یا شباهنگ
۱۸۰- در روز ۲۵ دسامبر همگی‌ بطرف طلوع خورشید متمایل میشوند.
۱۸۱- بهمین خاطر هست که این سه پادشاه، ستارهٔ سیروس(کورش کبیر) یا شباهنگ را همراهی میکنند.
۱۸۲- و محل طلوع خورشید یا تولد خورشید را نشان میدهند و آنرا تعیین میکنند.
۱۸۳- مریم باکره، صورت فلکی دوشیزه میباشد، همچنین بعنوان دوشیزه دوشیزه گان شناخته میشود.
۱۸۴- صورت فلکی دوشیزه به معنی باکره میباشد.
۱۸۵- صورت فلکی دوشیزه همچنین بمعنی‌ خانه نان میباشد.
۱۸۶- نشان صورت فلکی دوشیزه یک باکره هست که یک دسته گندم در دست دارد.
۱۸۷- خانه نان و دسته گندم نشانهٔ ماه‌های اوت و سپتامبر میباشند که وقت برداشت خرمن میباشد... ماه‌های پاییز
۱۸۸- اسم بتلهم در واقع بمعنی‌ خانه نان میباشد.
۱۸۹- نام بتلهم هم همچنین نشان صورت فلکی دوشیزه میباشد.
۱۹۰- یعنی‌ یک جای در آسمان‌ها و نه محلی بر روی زمین.

۱۹۱- یکی‌ از جالبترین پدیده‌های که در ۲۵ دسامبر اتفاق میافته، بلندترین شب سال است. شب یلدای پارسی که ایرانیان آنرا هر ساله جشن میگیرند.
۱۹۲- از کوتاهترین شب سال در تابستان به بعد، روز‌ها شروع به کوتاه تر شدن و سرد شدن میکنند.
۱۹۳- اگر از نیمکره شمالی‌ به این پدیده نگاه بشه
۱۹۴- به نظر میرسه که خورشید بطرف جنوب حرکت می‌کنه و به تدریج کمتر قابل رویت میشود.
۱۹۵- با کوتاه شدن روزها و پایان فصل خرمن چینی‌، نزدیک شدن شب یلدا احساس می‌شه
۱۹۶- که این دوره نزد نیاکان ما به نماد روند مرگ شناخته میشد.
۱۹۷- درواقع مرگ خورشید شناخته و نامیده میشد.
۱۹۸- و همه میگفتن که در روز ۲۲ دسامبر خورشید میمیرد و در این سه روز خورشید دیده نمی‌شد.
۱۹۹- خورشید به مدت شش ماه همواره به طرف جنوب حرکت کرده
۲۰۰- و در اینزمان به پایین‌ترین نقطه خود در آسمان می‌رسد.

۲۰۱- اینجا یک اتفاق جالب میافته
۲۰۲- خورشید حرکت بطرف جنوب را به مدت سه روز متوقف می‌کند.
۲۰۳- در مدت این سه روز توقف، خورشید در نزدیکی‌
۲۰۴- صورت فلکی چلیپا یا صلیب جنوبی قرار می‌گیرد.
۲۰۵- و در روز ۲۵ دسامبر، خورشید یک درجه حرکت می‌کند ولی‌ اینبار بطرف شمال.
۲۰۶- که دلیل بلند شدن و گرم شدن روز‌ها و بهار همین پدیده است.
۲۰۷- و به همین دلیل گفته میشده است که
۲۰۸- خورشید بر روی یک صلیب میمیرد، و بعد از سه روز، دوباره زنده میشود و تولدی دیگر مییابد.
۲۰۹- و درست بهمین دلیل هست که عیسی مسیح و تعداد بیشماری از خدایان باستانی
۲۱۰- دارای خصوصیات های مشترکی از قبیل به صلیب کشیده شدن، بعد از سه روز دوباره زنده شدن و غیره میباشند.



۲۱۱- دوباره پدیدار شدن خورشید و تغییر جهت حرکتش از جنوب به شمال
۲۱۲- در نیمکره شمالی‌ هست که باعث بوجود آمدن بهار و تبّرک میشود.
۲۱۳- آنها زنده شدن خورشید را تا بهار که روز‌و شب یکسان میشد جشن نمیگرفتند.
۲۱۴- یعنی‌ تا عید پاک
۲۱۵- دلیلش اینبود که اعتقاد داشتن تا وقتی‌ که شب و روز یکسان میشود یعنی‌ تا روز اول بهار خورشید هنوز رسما بر بدی و تاریکی‌ پیروز نشده است و این روزی است که خوبی‌ بر بدی پیروز میشود در ایران به این روز نوروز گفته میشود و آنرا جشن میگیرند.

۲۱۶- چون در بهار روزها بلندتر از شب‌ها میشوند.
۲۱۷- و همه چیز در بهار دوباره زنده میشود.


۲۱۸- همچنین یکی‌ از مشخص‌ترین نماد نجومی در بار عیسی مسیح
۲۱۹- دوازده شاگرد یا یارانش میباشد.
۲۲۰- آنها مشخصا همان دوازده صور فلکی در آسمان هستند.

 ۲۲۱- که در اطراف خورشید یا همان عیسی مسیح در حرکت هستند.
۲۲۲- این عدد دوازده در تمام انجیل مرتباً تکرار شده است.
۲۲۳- در نگاهی‌ دیگر به صور فلکی صلیب چلیپا یا تصویری از زندگی‌ خورشید
۲۲۴- در می‌یابیم که این فقط یک سمبل هنری یا وسیله‌ا‌ی برای نشان دادن کار خورشید نیست.
۲۲۵- بلکه درواقع یک سمبل مقدس برای پارس ها، هندو ها، بوداییسم و و بوده است.

۲۲۶- از سنگ نوشتها چنین میخوانیم که:

۲۲۷- این یک سمبل مقدس مسیحیت نیست.
۲۲۸- این یک انطباق و کپی‌ از صلیب چلیپی پارس هاست.
۲۲۹- برای همین عیسی مسیح در فرهنگ‌های قدیمی‌، همیشه با سر خود بر صلیب نشان داده شده است.
۲۳۰- چون عیسی همان خورشید است.
۲۳۱- پسر خدا، روشنایی جهان
۲۳۲- معراج کننده نجات بخش
۲۳۳- که دوباره باز خواهد گشت.
۲۳۴- همچنانکه هر صبح طلوع می‌کند.
۲۳۵- با جلال و شکوه خدایی
۲۳۶- و در مقابل تاریکی‌ از شما دفاع می‌کند.
۲۳۷- همونطوری که هر روز صبح، دوباره متولد میشود.
۲۳۸- و آمدنش را بر روی ابرها می‌شه دید.
۲۳۹- در بالای آسمان با تاجی از خار می‌نشیند.
۲۴۰- که همان تیغه‌های تابش نور خورشید است.




۲۴۱- در بین استعاره‌های نجومی زیادی که در نجوم پارسی وجود داره
۲۴۲- یکی‌ از مهمترین آنها عصر‌های زمانی‌ میباشد.
۲۴۳- در تمام کتب آسمانی که وجود دارد، منابع متعددی به عصر‌های زمانی‌ اشاره دارند.
۲۴۴- برای درک بهتراین مطلب، ما باید ابتدا پدیده ی
۲۴۵- به نام تقدم اعتدال را بشناسیم.

۲۴۶- در نجوم پارسی باستان
۲۴۷- دریافته بودند که تقریبا هر ۲۱۵۰ سال، طلوع خورشید در اعتدال بهار
۲۴۸- با صور فلکی مختلف بطور یکجا همراه خواهد بود.
۲۴۹- دلیل اینکار چرخش زمین بدور محور خود درحالیکه بدور خورشید هم میگردد میباشد.
۲۵۰- به این پدیده میگویند حرکت تقدیمی چون صور فلکی حرکتی‌ برعکس دارند.
۲۵۱- نسبت بحرکت طبیعی که در هر دوره در سال دارند.
۲۵۲- زمان لازم که هر دوازده صور فلکی در یکزمان قابل رویت بشوند در حدود هر ۲۵۷۶۵ سال میباشد.
۲۵۳- و اینسال را سال بزرگ مینامند.
۲۵۴- و در زمان باستان، پارسها از این امر خبر داشتند.
۲۵۵- و آنها هر ۲۱۵۰ سال را یک دوره سنی‌ میگفتند.
۲۵۶- از سال ۴۳۰۰ قبل از میلاد تا سال ۲۱۵۰ قبل از میلاد را عصر گاو بود.
۲۵۷- از سال ۲۱۵۰ قبل از میلاد تا سال اول میلاد را عصر حمل میگفتند.
۲۵۸- از سال اول میلاد تا سال ۲۱۵۰ عصر ماهی‌(حوت) است، عصری که ما هنوز در آن هستیم. و بهمین دلیل ایرانی‌‌ها بر سر سفره هفت سین ماهی‌ میگذارند، کاری که دشمنان ایرانی‌ با آن بشدت مخالفت میکنند. چرا که پرده از عظمت علم نجوم در نزد پارس‌ها بر میدارد.

۲۵۹- و حدود سال ۲۱۵۰ ما وارد عصر جدید که دلو هست می‌شویم.
۲۶۰- نجوم پارسی منعکس کنندهٔ نمادین جنبش این سه دوره هست.
۲۶۱- و دوره چهارم را نیز برسمیت میشناسد.





۲۶۲- بر طبق تورات، وقتی‌ موسی با ده فرمان از کوه سینا برمیگردد.
۳۶۳- به صلیب کشیده میشود و میمیرد و دوباره زنده میشود و به آسمان معراج می‌کند.
۳۶۴- در واقع چیزی جز سرنوشت فرزند ژوپیتر را ارائه نمیدهیم.

۳۶۵- در یک سند دیگر، جاستین مرتیر می‌گوید:
۳۶۶- عیسی را یک باکره بدنیا آورد.
۳۶۷- و اگر این را قبول کنیم در واقع سرگذشت پرسوس را قبول کرده ایم.

۳۶۸- کاملا واضح است که مسیحیان اولیه
۳۶۹- میدانستند که دین‌شان و دینهای باستانی، شبیه یکدیگرن
۳۷۰- برای همین جاستین برای رفع این مشکل یک راه حل میدهد.
۳۷۱- او می‌گوید که این دست پخت شیطان است!

۳۷۲- شیطان قبل از عیسی مسیح بر روی زمین میاید و دین‌هایی‌ را با مشخصات بنیادی دین عیسی مسیح در دوران باستان درست می‌کند!
۳۷۳- مشخصات بنیادی دین مسیحیت، شگفت انگیزه!!
۳۷۴- این مردم درواقع فکر می‌کنند که ۱۲۰۰۰ سال هست که دنیا بوجود آمده است.
۳۷۵- قسم میخورم که این حرف درسته
۳۷۶- از یکی‌ از این آدما پرسیدم، "خوب، پس فسیل دیناسورها چی‌ میشن"
۳۷۷- جواب داد، "فسیل دیناسورها؟؟؟ خدا این فسیلها رو گذاشته که ایمان ما رو امتحان کند"
۳۷۸- من فکر می‌کنم، خدا ترا آفریده که ایمان مراامتحان کند

۳۷۹- انجیل, تورات، قرآن، چیزی بجز کپی داستان‌های باستانی پارسی نیستند.
۳۸۰- مثل تقریبا همه اسطورهای مذهبی‌ دیگه
۳۸۱- درواقع، مسائل میتوانند ویژگی‌‌های یک شخصیت را
۳۸۲- به شخصیت جدید دیگه که در خود کتاب وجود داره، منتقل کنند.

۳۸۳- در کتب عهد عتیق داستان یوسف نوشته شده است.
۳۸۴- یوسف یک الگو برای عیسی میباشد.
۳۸۵- تولد یوسف یک معجزه بود، تولد عیسی یک معجزه بود.
۳۸۶- یوسف ۱۲ تا برادر داشت، عیسی ۱۲ تا شاگرد داشت.
۳۸۷- یوسف به ۲۰ سکه نقره فروخته شد، عیسی به ۳۰ سکه نقره فروخته شد.
۳۸۸- برادر یوسف او را فروخت، شاگرد عیسی او را فروخت.
۳۸۹- یوسف رسالتش را در سنّ ۳۰ سالگی شروع کرد، عیسی رسالتش را در سنّ ۳۰ سالگی شروع کرد.
۳۹۰- و این شباهت‌ها همچنان ادامه پیدا می‌کند.
۳۹۱- بجز انجیل، حتی یک سند تاریخی‌ وجود ندارد که نشان دهد یک شخصی‌
۳۹۲- به نام عیسی پسر مریم وجود داشته است.
۳۹۳- که با ۱۲ شاگردش در سفر بود و مردم را درمان میکرده است.
۳۹۴- تعداد بیشماری تاریخ نگار در اطراف مدیترانه میزیستند.
۳۹۵- چه در زمان خود عیسی و چه بعد از او
۳۹۶- و چند نفر از این تاریخ نگارا، راجع به عیسی نوشته اند؟
۳۹۷- هیچکدام

۳۹۸- این بمعنای این نیست که، مدافعان تاریخ مسیحیت، سند رو نکردند.
۳۹۹- چهار تاریخ نگار را در رابطه با اثبات وجود عیسی می‌شه نام برد.

۴۰۰- پلینیوس جوان، سوتنیوس و تکیتوس، سه نفر اول
۴۰۱- در بهترین حالت تنها چند جمله کوتاه راجع به عیسی در تاریخی‌ که نوشته اند، ثبت کردند.
۴۰۲- و آنهم فقط مربوط میشود به نام کریستوس یا کریاستوس.
۴۰۳- که آنهم درواقع اسم نیست، بلکه یک شهرت هست و به معنی‌ "مسیح موعود"
۴۰۴- چهارمین منبع، جسفوس میباشد که چند صد سال هست که تقلبی بودنش ثابت شده است.
۴۰۵- ولی‌ متاسفانه هنوز که هنوز بعنوان مدرک واقعی‌ در نظر گرفته میشود.
۴۰۶- اگر مردی وجود داشته که بعد از مرگ، جلو چشم همگان زنده شده و به آسمان عروج کرده است.
۴۰۷- و معجزاتی کرده، می‌‌بایستی‌ حتما در تاریخ ثبت میشده است.
۴۰۸- درحالیکه وقتی‌ اسناد تاریخ را بررسی‌ می‌کنیم، میبینیم اینطور نیست.
۴۰۹- و به احتمال خیلی‌ زیاد، شخصی‌ به نام ‌عیسی اصلا وجود نداشته است.

۴۱۰- "دین مسیحی‌ یک تقلید مسخره از پرستش خورشید هست"
۴۱۱- "که در آن، یک مرد به نام مسیح را بجای نام خورشید گذاشته اند"
۴۱۲- "و این مرد را همان گونه پرستش میکنند که زمانی‌ خورشید را پرستش میکردند - توماس پایین"

۴۱۳- ما نمیخواهیم بی‌ احترامی کنیم، ولی‌ ما پیرو حقیقت هستیم.
۴۱۴- ما نمیخواهیم احساسات کسی‌ را جریحه دار کنیم، ما میخواهیم علمی‌ برخورد کنیم.
۴۱۵- مطلبی را که ما بعنوان حقیقت دریافته ایم.
۴۱۶- اینستکه مسیحیت براساس حقیقت نیست.
۴۱۷- مسیحیت چیزی جز یک داستان پارسی نیست.
۴۱۸- که سیاست آن را بزرگ کرده است.

۴۱۹- حقیقت اینستکه عیسی همان خدای خورشید در فرقه دینی سابق میباشد.
۴۲۰- و مانند دیگر خدایان اسطوره ای، یک شخصیت افسانه‌ای میباشد.
۴۲۱- و این نظام سیاسی میباشد که شخصیت عیسی را شکل واقعی‌ داده است.
۴۲۲- برای کنترل اجتماع

۴۲۳- در ۳۲۵ سال پیش در روم، کنستانتین ، در گرد همائی از شیوخ
۴۲۴- دکترین و انگیزه دین مسیحی‌ را در این نشست پی‌ ریزی کرد.
۴۲۵- و بعد از آن یک دوره طولانی سراسر تقلب و خونین دین مسیحی‌ شروع شد.
۴۲۶- واتیکان مسول نگهداری این سیاست خفه کننده در تمام اروپا بود.
۴۲۷- و دوران تاریک قرون وسطا را بوجود آورد.
۴۲۸- همچنین وقایع نظیر جنگهای صلیبی و دادگاه‌های تفتیش عقاید را باعث شد.
۴۲۹- مسیحیت و تمامی ادیان قدیمی‌ همگی‌ یه تقلب و فریب تاریخی‌ است.
۴۳۰- ادیان انسانها را از طبیعت و از یکدیگر جدا کرده است.
۴۳۱- و باعث اطاعت کورکورانه از دولتیان شده است.
۴۳۲- دین حس مسئولیت را از مردم گرفته با این اعتقاد که همه چیز تحت کنترل خدا است.
۴۳۳- و جنایات وحشتناک با مشیت و خواست خدا توجیه میشود.
۴۳۴- و از همه مهمتر به آخوند و کشیش قدرت انجام هر کاری را میدهد.
۴۳۵- و از افسانها برای کنترل و فریب جامعه استفاده می‌شه
۴۳۶- افسانه‌های مذهبی‌ قدرتمندترین تدبیری هستند که تا کنون ساخته شده است.
۴۳۷- و زیربنای فکری و روانی‌ جامعه را طوری ساخته که در این زیربنا دیگر افسانها هم براحتی‌ شکوفا و باور میشوند!
۴۳۸- اسطوره یا افسانه یک ایده است که با وجود طرفدارن زیاد، نادرست است.
۴۳۹- دقیقتر که بیاندیشیم میبینیم که مذهب
۴۴۰- از افسانه بعنوان توضیح تاریخ و بسیج مردم استفاده می‌کنه.
۴۴۱- و جزئیات و حقیقت آن مهم نیست، بلکه بیشتر عملکرد آن است که مهم میباشد.

۴۴۲- یک داستان نمیتواند بکار برده شود
۴۴۳- مگر اینکه بعنوان حقیقت در جامعه و برای ملت جا انداخته شود.
۴۴۴- واقعیتیکه درآن بحثی‌ نیست.
۴۴۵- و اگر کسی‌ جرات کرده و درباره واقعی‌ بودن داستان مقدس طرح پرسش کند
۴۴۶- کسانی‌ که پاسبان این تقدس هستند، با آنها جواب نمیدهند و بحث نمیکنند.
۴۴۷- به آنها بی‌ اعتنایی میکنند و یا آنها را به کفر متهم میسازند.
۴۴۸- و میگویند این اشتباه است، کفرآلود و گناه میباشد، اگر تو بفهمی یا بخواهی بمردم کمک کنی‌ تا
۴۴۹- بفهمند که چرا دولت آمریکا، ۳۰۰۰ نفر از اتباع خودش را کشته است. 


۲۶.۷.۹۸

پروردگار مشق ظالم را بظالم واگذار میکند



در زبان مادر و یا زبان پارسی مثلی‌ است که میگوید: "دست بالای دست بسیار است". این جمله ارزشمند، به این نکته اشاره و تاکید دارد که: گرفتم ز تو ناتوان تر بسی‌ است، توانا تر از تو هم آخر کسی‌ است. و اینکه مزن بر سر ناتوان دست زور، که روزی بیفتی به پایش چو مور. و به آدمیان سفارش می‌کند و میگوید که هیچکس تاکنون نتوانسته بزند و در برود، چرا که اگر با انگشت به درب کسی‌ تلنگر زدی، با لگد به در و پیکرت میکوبند.
و آدما اگر فقط بهمین یک جمله ساده و با ارزش اعتقاد داشتند، هیچگاه دنیا به سراشیبی نیستی‌، مانند امروز، نمی‌‌افتاد. و با اینکه اکثرا میدانند که آنچنان گرم است بازار مکافات عمل، که دیده گر بینا بود، هر روز، روز محشر است، با اینحال بدلیل ضعف و نارسایی‌های مغزئ، نژادی که گاها در نزد گروه‌های مختلف دیده میشود.(۱)
و بدلیل فقر معنا و فرهنگ نزد افراد و ندانستن حکمت پارسی، و با تصور اینکه هرکس بهر طریقی زد و برد، زرنگ روزگار است، میکنند آنچه نباید کرد.

این مقدمه را نوشتم، تا بیک مثل زنده و واقعی‌ در همین مورد بپردازم تا نه آن کسانی‌ که خود را بخواب زده ا‌ند، چرا که اینان میدانند، بلکه برای آن گروه بیهمه‌چیزِ ، بخواب رفته ، که احمقانه میپندارند، بیدارند، برهان قاطع دیگری در اثبات نظریه " دست بالای دست بسیار است" داده باشم.

نزدیک به ۳۰ سال است که دانمارکی جماعت در هر بخشی که هست( از قاضی و وکیل و دکتر و پرستار و معلم و دایه کودک و پلیس و و و گرفته تا راننده اتوبوس و فروشنده و و و ) همه و همه، تمامی هم و غمش را گذاشته و انرژیش را صرف میکند تا جماعتی از مردم غریب و از وطن و سرزمین مادری دورافتاده، و همه چیز از دست داده(مال، خانه، جان، عزیز و و و) را که دانمارکیها آنان را پناهنده و خارجی‌ مینامند، و بیدلیل از آنان نفرت دارند، و خودِ همین دانمارکی‌ها باعث و بانی‌ دربدری‌ آنان هستند، را آزرده، چزانده، تحقیر کرده و از نظر روحی‌ و جسمی‌ تخریب کند.

درحالیکه دولت دست راستی‌ که چه عرض کنم، بیشتر نژاد پرست‌هایی‌ را میماندند که سالهاست تعریف‌شان را در حزب نازی آلمان زمان جنگ جهانی‌ دوم ، بمردم داده و در تاریخ ثبت کرده ا‌ند(۲)
و نخست وزیر پیشین دانمارک (۳) با کارگزاران دولت بغایت بیشرم و خلافکارش، مرتبا نشسته و با کمک بهترین تحلیلگران و نقشه کش‌های خود، یک طرح جدید برای آزار بیش از پیش یک عده بینوای خارجی‌ میدادند(۴) و بهترین حسابرس‌های خود را میگماردند تا حساب یک قران و دوزار این تیرهروز‌ها را رسیده و تا آنجا که امکانش بود، آنها را از نظر اقتصادی چلانده و آن چندرغازی را که میگیرند از دستشان دراورده و در تنگنای بیش از پیش بگذارند، و با افتخار و برای بدست آوردن دل کثیری از روانی‌‌هایی‌ که خود را آدم می‌‌انگارند (با وجودی که برای روی دو پا راه رفتن میبایستی هزاران قرص رنگ وارنگ بالا بندازند) هر روز آمده و از رادیو و تلویزیون خبر دیگری از رذالت‌های خود، نسبت به این مردم را میدادند، و باعث شادی جماعت طرفدارشان میگشتند،

وقتیکه دولت فاشیست دانمارک بجای پرداختن به امور واقعی‌ و مشکلات بیشمار کشور -مشغول شکنجه مالی‌ مردم اسیر و بینوای پناهنده بود و مثل دزدان سرگردنه چشم به جواهرات و اموال آنان داشت و آنها را بزور از آنان میگرفت(کاری که به نازی‌ها نسبت میدهند که در مورد یهودیان انجام میداده است) و با شعار اینکه داریم از دانمارک حفاظت می‌کنیم!!! اعمال بیشرمانه‌شان را توجیه میکردند،
همزمان میلیون‌ها از داراییشان از خزانه دولت دزدیده شده و در راه خوشگذرانی‌ امریکاییها در راه خروج از کشور و یا توسط یکی‌ از کارمندان خلافکار خودشان راهی‌ افریقای جنوبی بود.
چگونه؟
چندی پیش رسانه‌های دانمارک بمردم خبر دادند که میلیارد‌ها دلار پول از خزانه دولت دانمارک ، توسط شیادانی که در آمریکا و انگلیس و فرانسه نشسته ا‌ند، دزدیده شده است. و دانمارکی باهوش سال‌ها توسط این افراد بروشی‌ بسیار ساده چاپیده شده، بدون اینکه خودش خبر داشته باشد. و تازه خبردار هم نمیشد اگر بین سوئد و آمریکا شکرآب نشده بود و سوئدی‌ها یواشکی بجبران خفتی که از امریکایی‌ها دیده بودند، راپرت آنرا به دانمارکی‌ها نمیدادند، حکایت همچنان باقی‌ بود و احتمالا این چاپیدن و غارت ننگین همچنان ادامه میداشت و هم اکنون که دارم اینها را مینویسم، همچنان پول‌های خزانه دولت و پول مالیات ملت دانمارک در آمریکا و دیگر جاها، بصرف باد و باده میرفت و عیش و نوش میشد.

و این تنها یک دزدیی مالی‌ نیست و نبوده، این یک ننگ و آبرو ریزی و رسوایی جهانی‌ برای دولتی است که آنچنان بیعرضه و ناتوان است که چند شیاد معمولی‌ توانستند بمدت طولانی و در طی‌ سالها سرش را گل مالیده و بور کنند و این دولت خبردار نشده است(و خبر دار هم نمی‌شد اگر سوئدی‌ها فضولی نکرده بودند.) و این دولت و ملت در نزد جهانیان از ترک پالاندار، احمق تر جلوه کرده و همان‌هایی‌ که عده‌ای بینوا را تحقیر میکردند و حقشان را به ناحق میدزدیدند، و دنبال یک قران آنان بودند، میلیارد‌ها از دست داده و دچار چنین خسران و تحقیر جهانی‌ گشتند. یعنی‌ از هر دست که بدهی‌ از دیگر دست بازستانی.

از پاورقی‌های بامزه این رسوایی که از بس ابلهانه است بیک فیلمِ خنده دار و کمدی میماند تا یک جریان اتفاق افتاده واقعی‌، میتوان گفت که چون شیادی کاملا قانونی‌ و با سؤ استفاده از یکی‌ از قوانین ناقص دانمارک صورت گرفته است، در نتیجه دولت دانمارک برای بدست آوردن میلیارد‌ها پولش چاره‌ای جز التماس به شیادان نداشته و خنده دار اینکه شیادان هم گفته ا‌ند که پول دزدیده شده را با احتساب و کم کرد هزینه‌های دزدی و شیادی به دانمارک برمیگردانند! مثل اینکه از دزدی که دستگیر شده بخواهی پول دزدی را برگرداند و دزد بگوید، هزینه‌های دزدی، مثل خرید طناب و نردبان و اره آهن بر و پول تاکسی تا محل دزدی و و و را کم می‌کنم و باقی‌ پول را پس میدهم. و امروزه دولت دانمارک میتواند مبلغِ ناچیزی از پول‌های دزدی را پس گیرد چرا که هزینه‌های شیادی و دزدی امریکایی‌ها بسیار بالاست! خدای جهانیان کار ظالم را به ظالم واگذار می‌کند.



.......................................
(۱) از گروه‌هایی‌ که نژادن دچار مغزئ معیوب هستند، میتوان، ترکها، اعراب، قبایل بغایت وحشی و بربر انگل ساکسون، گل و ویکینگ را نام برد که این وحشی‌ها متاسفانه امروزه بر دنیا غالبند. چرا؟ چون دست در دست هم دادند بمهر و با توحشی زنجیر گسیخته، باورنکردنی و مهارنشدنی‌، دنیا را ویران و خراب کردند .


(۲) همین تاریخ جنگ جهانی‌ دوم را آنچنان تحریف کرده و بدروغ نوشته و همه چیز را واژگون نشان داده و قتلعام‌های خود را بپای قربانی‌ها نوشته و خود را قربانی نشان دادهند که آدمی‌ از حیرت خشک میشود. عکس‌هایی‌ را دیدم که متاسفانه نتوانستم آنها را بدست آورده و در اینجا بگذارم. عکس‌هایی‌ که میشد در آنها دید که چگونه سربازان انگلیسی‌ با بولدوزر انبوهی از اجساد ایرانی‌ تبار‌هایی‌ را که بر اثر شکنجه بیشتر شبیه اسکلت بودند، را به درون گودال‌های عمیق ریخته و گروه گروه آنها را خاک میکردند.

و کلا برای توحش، حرامزادگی و جنایتکاری غربی‌ها هیچ احتیاج به مدرک و عکس و تاریخ نیست، همین الان در همین قرن ۲۱ شاهد نسلکشی‌های متعدد از آفریقایی ها، لاتین تبار ها، کرد‌ها هستیم که توسط غربی‌ها براحتی‌ و مثل آب خوردن صورت میگیرد. فقط نیم میلیون راواندایی را فرانسوی‌ها ظرف یک هفته کشتار کردند. ۱۰۰۰۰ مرد مسلمان بوسنی را ظرف نیم ساعت و میلیون‌ها کرد ظرف ده سال محو سازی قومی و نسلکشی شده ا‌ند.


(۳) نخست وزیر پیشین دانمارک بعنوان یکی‌ از بنیانگذاران گروه تروریستی طالبان شناخته میشود. گروه تروریستی طالبان که در سال ۱۹۸۰ توسط غرب ساخته شد از تروریست‌های عربستان تشکیل شده که بعنوان افغانی، در خراسان بزرگ مردم افغان را کشتار و مثله میکنند، درست مانند آخوند‌های اجنبی دست نشانده غرب که بعنوان ایرانی‌ و دولت ایران، سالیانه هزاران جوان بیگناه ایرانی‌ را با بهانه و بی‌ بهانه، با جرثقیل اعدام میکنند و ۴۰ سال است هرچه که بود و نبود ملت ایران است را به اروپا و آمریکا و ترک و عرب واگذاشته و به اینهم راضی‌ نبوده تمامی آثار باستانی و هویت ملت ایران را غارت، نابود و طبیعت بینظیر ایران را بکلی فنا ساختند.

(۴) خارجیها و یا مردمی از سومالی، سوریه، ایران و و و که دانمارکی جماعت امروزه هر چه دارد از صدقه سر سرزمین‌های نفتخیز و ثروتمند همین خارجی‌‌ها دارد، و به قیمت دربدری و بدبختی این مردم است که امروزه جایی‌ به نام دانمارک وجود دارد، و اگر سربازان دانمارکی در لباس سربازان لشگر متجاوز، جنایتکار و اهریمنی ناتو به کشور‌های خاور میانه و شمال آفریقا حمله نکرده و مردم آنجا را کشتار و قتلعام نمی‌کردند و مالشان را غارت نمی‌کردند، و یا چرا بیراه رویم و سرچشمه را ندید بگیریم اگر بطور کلی‌ در ایران فتنه ۵۷ و یا انقلاب اسلامی نشده بود، امروزه دانمارکی هم وجود نداشت و این کشور از زور فقر و پریشانی از همپاچیده و پریش شده بود و مردمش خود بعنوان خارجی‌ در کشور‌های دیگر بسر میبردند. جماعت نمک نشناس صغیر و حقیر و فقیر.

۲۵.۷.۹۸

نامه‌ تاریخی‌ ترامپ به رئیس تروریست‌های دأعش




پس از نامه‌ نگاریهای تاریخی‌ِ گاندی وچارلی چاپلین به عزیزانشان، اینروز‌ها شاهد نوشته شدن یک نامه‌ تاریخی‌ دیگر، اینبار توسط آقای دنیا به رئیس شبکه تروریستی دأعش، رجب قاتل عردوغان میباشیم.

این نامه در تاریخ ۹ اکتبر سال ۲۰۱۹ و درست در روزی که ترکِ وحشیِ جنایتکارِ تروریستِ نوکرِ فرانسه و انگلیس، زنجیر پاره کرده، بیرحمانه و ددمنشان اقدام به یک حمله بزرگ وحشیانه در شمال شرقی سوریه کرده و صد‌ها تن کودک و زن و پیر و جوانِ کرد و ایرانی‌ تبار را زیر بمباران گرفت، ارسال شده است..

رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ دراین نامه‌ به رجب قاتل عردوغان رئیس شبکه تروریستی و جنایتکار ترکی‌ که اینروز‌ها بدستور فرانسه و انگلیس، بشدت مشغول نسلکشی کرد‌ها (برای بار صدم) در منطقه میباشد، با لحنی بسیار تهدید آمیز، محکم و قاطع و انسانی‌ چنین مینویسد:

امیدوارم که مسئولیت کشتار و قصابی هزاران تن را برعهده نگیری و بجنایت ادامه ندهی، چراکه درغیراینصورت منهم مسئولیت نابودی اقتصاد ترکی را برعهده خواهم گرفت.

ترامپ ادامه میدهد: من همهِ تلاشم را درجهت حل تعدادی از مشکلات تو انجام دادهام و به دیپلماسی اعتقاد دارم. کرد‌هایِ (انسان برعکس توِ حیوان)، خواستار صلح و آرامش هستند و با نوشتن نامه‌ای بمن اینرا تاکید کرده‌اند که اگر بخواهی کپی آنرا برایت میفرستم. بجای جنایت تن به مذاکره بده.

رئیس جمهور آمریكا با لحنی بسیار مستقیم به دیکتاتور ترکا هشدار میدهد كه اگر دست از جنایت و تجاوز به یک کشور مستقل و همسایه برندارد و با روش انسانی‌ و مذاکره بمشکلات خاتمه ندهد، تاریخ بسختى در مورد او قضاوت خواهد کرد و او را بعنوان یک جنایتکار شیطانی برسمیت خواهد شناخت و ثبت خواهد کرد.(۱)

سپس در انتها، پرزیدنت ترامپ، رجب قاتل را یک احمق بیشعور نامیده و از او میخواهد که بیش ازاین یک "ترک خر" نباشد.

یادآوری میشود که وقتی‌ غربیها با تمام تجهیزات و امکانات نظامیشان و با بکارگیری ترکهای بغایت وحشی و درنده و بربر و جنایتکار که شکم زنان حامله کرد را با چاقو ازهم میدریدند، نتوانستند به کرد‌ها غلبه کنند، مطابق معمول همیشگی‌ با مکاری و حرامزادگی ذاتیشان، وارد معرکه شدند و از دربِ دوستی‌ و گفتگو با کرد‌ها درآمده و آنانرا فریفته وگروههایی‌ از آنانرا تشکیل دادند و خود نقش رهبری و همکاری با کرد‌ها را بعهده گرفتند و جنبش واقعی‌ کرد و یا پ.ک.ک ، را ازهم پاچیده و رهبران آنرا در اروپا و دیگر مناطق دنیا، یافته و ترور و کشتار کرده و عوامل خود را بجای آنها قرار دادند. و بدین ترتیب کرد‌ها را کنترل کرده و خیالشان راحت شد. یکی‌ از این گروه‌ها SDF نامیده شده و توسط فردی بنام مظلوم عبدی که با امریکایی‌ها همکاری میکند، رهبری میشود که ترکا با ادعای اینکه این فرد با حزب کارگران کردستان پ.ک.ک، پیوند دارد، او را تروریست معرفی کرده و به این بهانه کودکان و زنان کرد را تکه پاره میکنند و ازهم میدرند. و اروپایی‌های جنایتکارِ بربر، برای نوکرشان هورا میکشند و با لذت شاهد جنایات او در روز روشن هستند و با افتخار او را پرزیدنت مینامند و از او در همه زمینه‌ها از مالی‌ و جانی و تبلیغاتی و و و حمایت مینمایند.


۱۸.۷.۹۸

تنها راه مبارزه با پلیدی، پرهیز از پلیدی است



گاهی‌ آدما بجایی‌ میرسند که برای رهای از شر احساسات بسیار تلخِ ناشی‌ از افكار منفى ، شکست ها، ناکامی ها، خاطرات نفرت انگيز و و و، مواد مخدر و الكل استفاده ميكنند تا تلخی‌ ها، شکست‌ها و نامیدی‌ها را در ابرهاى ناشى از مخدرات، براى مدت كوتاهى پنهان ساخته و يا توسط امواج خروشان الكل بشويند. 

یکی‌ از هزاران ویژگی‌ پیچیده آدمی‌ اینستکه روش زندگی‌ و گذران روزگارش، بمرور زمان مدید، بروی ژن‌هایش اثر گذاشته و آنها را تحت تاثیر خود قرار میدهد.(۱) 

استفاده از الکل و مواد مخدر بمدت طولانی - چیزی نزدیک بصد سال - نسل‌های بشری را نسبت به اثرات آرام بخش آنها مصون نموده و مقاومت آدمی‌ را در مورد آنها بالا برده و بقولی‌ آدمی‌ در مقابل آنها واکسینه میکند. و روزى میرسد كه ديگر شراب هم آدمی‌ را حتى تا كنار بستر خواب نمیبرد. 

 در اينصورت تنها راه رهايى بشر از شر افکار و احساسات تلخ، همان راه مبارزه با زامبيها یعنی‌ زدن سر آنهاست. و این درست عاقبت و سرانجام و آينده مردم و جوامع غربيست، که دهه‌های متمادی است که از مواد مخدر و الکل بوفور استفاده کرده و میکنند و در نتیجه نسبت به اثرات مثبت آن مصون گشته ا‌ند. و وای بحال دیگر مردمان اگر خود را از زیر یوغ بندگی غربی‌ها نجات ندهند، که سرنوشتی بس شوم را در انتظار خواهند داشت.


قوای وحشی شیطانه لعنت


این سناریو ۴۰ ساله ساخت غرب و اسراییل که هر زمان امریکایی‌ها تصمیم به ترک خاورمیانه میگیرند، آنها را دستپاچه کرده و در نتیجه وادار میسازد تا زنجیر نوکران ترک و عرب خود را باز کرده و آنان را بجون مردم بیگناه و بیدفاع انداخته و وادار به کشتار‌های هولناک از مردم منطقه- ترجیحا کرد ها، افغان‌ها و کلا ایرانی‌ تبار ها- کنند، آنچنان تکراری، کهنه و نفرت انگیز گشته که دیگر شنیدن آن دل و روده را بالا میاورد. 

 آمریکایی‌ها که هرچی‌ نفت و گاز در خلیج پارس بوده را به یغما برده، مصرف و یا ذخیره کرده و دیگر چیزی باقی‌ نمانده است، تصمیم به پس انداز منابع مالی‌ خود گرفته و در نتیجه قرار است که نیرو‌های اشغالگر و متجاوز و جنایتکار خود را از ایران بزرگ بیرون بکشند. و اروپایی‌ها را در منطقه تنها بگذارند. 

این خبر تلخ، بد و دردناک برای اروپایی‌های روانی‌ ضعیف که توسط چند پیر زن مکارِ رذلِ یار ابلیس و تعدادی منحرف جنسی‌(همجنسباز و بچه آزار)اداره میشوند ، آنچنان رنج آور است که آنها را از ترسِ تنهایی به تکاپو انداخته و در نتیجه و طبق معمولِ همیشگی، تروریست‌هایِ بیرحم عرب و ترکِ خر و شبکه تروریسیتی بنام ترکیهِ جنایتکارِ وحشی را جلو انداخته تا روستا‌ها و مردم بینوا و بیدفاعِ کرد را زیر آتش مرگبار گرفته و با کشتار آنها، و در نتیجه با رساندن این پیام که اگر پشت آنها خالی‌ شود، دنیا به آتش کشیده میشود، آمریکایی‌ها را از تصمیم خود باز دارند . و مانند چند بار گذشته آمریکایی‌ها همچنان در منطقه مانده و با بشقاب‌های جاسوسی، خبرچین و فضول خود، تروریست‌های اروپایی را که منطقه و مردم آنجا را به اسارت گرفته و هم میبرند و هم میکشند و هم ویران میسازند را زیر بال و پر خود بگیرد و از حرامزاده‌هایی‌ که نه تنها منابع مادی و گنج‌های مردم را میبرند، بلکه هویت آسیای مرکزی و یا ایران بزرگ را هم دزدیده و بنام خود زده و پز آنرا به مردم دنیا میدهند، را مانند ۴۰ ساله گذشته حمایت کند. 

در چند روز گذشته ده‌ها روستای کرد نشین دیگر و مردم بی‌ دفاع، زنان و کودکان و سالخوردهگان که جرمشان کرد بودن، و ثروتمند بودن سرزمین‌هایشان است، و یک قرن است که نسلکشی و محو سازی قومی میشوند، دوباره و دوباره زیر بمباران‌های جنایتکاران اروپایی و نوکر وحشی خود ترکِ حیوان قرار گرفته و کشتار و آواره میشوند. و اروپایی کثیفِ نفرت انگیز با پخش گسترده اخبار این جنایت، بقول خود، امریکایی‌ها را زیر فشار قرار میدهد. بیخبر از اینکه امریکایی‌ها مطابق همیشه تنها به پول فکر میکنند، و اگر قرار است که "اروپایی بمعنای واقعی‌ حرامزاده "(۱) بحضور غیر قانونی و جنایتکارانه خود در منطقه ادامه دهد، میبایستی سر کیسه را شل کرده و میلیارد‌ها پولِ "حق حساب" امریکایی‌ها را بپردازد. و کشتن صد‌ها هزار کرد و آواره ساختن میلیون‌ها مردم بیگناه، مانند ۴۰ سال گذشته، هیچگاه در نزد امریکایی‌ها پشیزی اهمیت نداشته و ندارد. 

پس‌‌ ای جانوران هولناک ابلیس منش،‌ ای اروپایی جنایتکارِ تروریست پرورِ دزدِ قاتل، دست در جیب کرده و پول‌هایی‌ را که با جنایت ، دزدی، قتل و غارت بیگناهان، جمع کرده‌اید را بکار گیرید، و دست از کشتار کرد‌ها بردارید تا بیش از این به جهنم واقعی‌ دچار نگشته اید. چرا که کشتار کرد‌ها دیگر علاج حضور متجاوزانه شما نیست. 

۲۹.۶.۹۸

ای مام دنیا


خوب بسلامتی نفتِ خلیج پارس هم به پایان رسید و کفگیر خرطوم وار غربی‌های پلید ابلیس منش پس از ۴۰ سال ، به کف چاه‌های نفت ملت ایران خورد و یک جهان- از کشور‌های جنایتکار و تروریست پرور اروپایی و امریکای شمالی گرفته تا شرق آسیا و روسیه و عرب و ترک وحشی- از گرسنگی و پریشانی و از هم پاچیدگی نجات یافتند. 

و صدقه سر ملت ایران و به یومن کشتار بیرحمانه جوانان ایران و ویرانی ایران بزرگ، که همه اینها را میبایستی مدیون فرانسه و انگلیس و اروپایی‌ها بطور کلی‌ بود، به روزگار پلید خود ادامه داده و میدهند. 

به ته کشیده شدن نفت ایران نتایج غم انگیزی برای مردم دنیا و آیندهگان در بر دارد.

و از کمترین نتایج هولناک نبود نفت و گاز ایران، میتوان از بروز و شدت گرفتن و تحمیل توحش و نامردمی ، بیش از پیش، از طرف غرب به جهانیان، و کمبود انرژی در کشور‌هایی‌ که تا ساخت نان و آب‌شان هم به نفت و گاز و مشتقات آن وابستگی و اعتیاد شدید دارد، نام برد. و مردم دنیا اولین ضربه را در بخش صنعت هواپیماسازی و شرکتهای مسافربری خواهند دید. چرا که هنوز انرژی که بتواند جای بنزین هواپیما را بگیرد ساخته نشده و هنوز موتور‌هایی‌ که میتوانند هواپیما را از زمین بکنند ، بشدت به نفت ایران وابسته هستند.

غربی‌ها از چندین سال پیش به اینطرف، در حال آماده سازی برای مقابله با این کمبود غیرقابل جبران هستند. از ساخت موتور‌های برقی و سلول‌های خورشیدی و بادبادک‌های احمقانه‌ای که دانمارکی‌ها به تقلید از آسیاب‌های بادی ساخت پارس‌ها ساخته ا‌ند و بخورد مردم دنیا دادند(۱) گرفته تا شستشو -تا آخرین سلول مخ- مردم خود.


و مطابق معمول دروغ‌های نفرت انگیزی را بخورد آنان میدهند. و واویلا کره زمین سر داده و تظاهرات حمایت از کره زمین را در سطح جهان براه انداخته و انگار نه انگار که خود آنان بودند که ۴۰ سال است با سوزاندن یک اقیانوس نفت و گاز خلیج پارس و دریای مازندران ، میلیارد‌ها تن دی اکسید کربن و دیگر گاز‌های خطرناک را در جو زمین رها ساخته و سلامت کره زمین را بخطر انداخته و فجایع محیط زیستی‌ را ببار اورده ا‌ند.(۲)

از یکطرف تاسیسات استخراج نفت خلیج پارس را که به عرب‌ها نسبت میدهند، را زده و با اینکار و مطابق معمول با یک تیر چند نشان میزنند. از یک طرف مقادیر زیادی پول گرفته تا تاسیساتی که دیگر بدرد نمیخورند را دوباره بازسازی کنند، از طرفی‌ دیگر، نوکران آخوندِ عرب تباری را که بر سر مردم ایران سوار ساخته ا‌ند، وامیدارند تا ادعای آنان را مبنی با زدن این تاسیسات بطور غیر رسمی‌ برسمیت شناخته تا بلکه از این رهگذر، بتوانند ایرانی‌ کشی بیشتری راه انداخته و بیش از پیش ایران را به ویرانی بکشانند.

و در ضمن گران شدن بنزین و مشتقات نفت در غرب را هم بگردن این حادثه و ایرانی‌‌ها انداخته و خون آنان را در نزد مردم خود و جهان مباح ساخته و بیش از پیش ، خاک تو چشم مردم خود بپاچند.

خوب گیرم که خلق را به فریبی، فریفتید ، با دست انتقام طبیعت چه می‌کنید؟ گیرم که اول ما مردیم، پرسش اینجاست که شما تا چند سال دوام میاورید و تا کجا شکنجه میشوید.


۲۳.۵.۹۸

گیرم که خلق را به فریبی فریفتید

 
آنچنان پلیدیِ هولناکی بر جان جامعه غرب چنگ انداخته و اعضای این جوامع را متاثر ساخته که بسختی بتوان پدیده‌ای بنام انسان را در این جوامع تشخیص داد و یافت. و در نتیجه میبایستی در لغتنامه بشری بدنبال یافتن نام تازه برای گونه جدید بود. 
حتی ترکیبی‌ از مشخصات دیو و دد و خَنّاس هم در مورد این گونه صدق نکرده و آنان را تعریف نمیکند.
موجودات وحشتناکی که بجز مواد مخدأر و الکل و سکس، هیچ دیگر نمیشناسند. 


از مشخصات این گونه جدیدِ پدیدار شده ، اینستکه:

-این گروه هر چی‌ میخورند نچسب و ناخوشایند است و آنان را مریض تر می‌کند.
-میخوابند ولی‌ نه تنها احساس آرامش و استراحت نمیکنند، بلکه خواب هم یک نوع عذاب برای آنهاست و آنان را خسته تر می‌کند.
-حرف میزنند ولی‌ بجای نزدیکی‌ و همراهی، تولید انزجار، نفرت، بیزاری و کسالت می‌کند.
-هر کاری میکنند ، برایشان پشیمانی به دنبال دارد.
-کسی‌ به معنای واقعی‌ آنان را دوست ندارد. حتی گاهی پدر به آنان تجاوز کرده، مادر آنان را رها میسازد. خواهر و برادر بجز دشمنی و نفرت چیز دیگری برای ارائه ندارند.
- وجودشان حتی برای خود آنان نیز تحمل ناپذیر است.
- اکثر لحظات برای آنان غم، درد و دلشکستگی است. و برای حس نکردن، هر نوع موادی که مغز را از کار بیندازد، را با دل و جان خریدارند.
- و تنها خدایی که میشناسند، پول است و بس. 


این گونه هولناک بوجود آمده که روزگاری زیر مجموعه نوع بشر بود، آنچنان نفرت انگیز و دل بهمزن است که دوری از آنان و جوامع ساخت آنان، اکیدا توصیه میگردد. و ناآگاهان، ساده دلان و خوشباوران، بدانند و هوشیار باشند که تمامی تبلیغاتِ رنگی‌ که در مورد این گروه صورت می‌گیرد، دروغین، ساختگی، زهراگین، هدفمند و خالی‌ از محتواست.


این مقدمه کوتاه را برای این نوشتم تا آدمیانی که داستان زیر را میخوانند، از تعجب دچار ناامیدی از نوع بشر نشده و بدانند که این موجودات جز گونه انسانی‌ نیستند. 



انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و رقابتِ دو گروه از این موجودات پلید، بنام دمکرات‌ها و جمهوریخواه ها، سخت برپا است و این دو گروه بدنبال بدست آوری قدرت از هیچ پلیدی رویگردان نیستند. دمکرات‌ها اینجا و آنجا سناریو‌های تیر اندازی و کشتار راه می‌‌اندازند ( که البته ترجیحا تلاش میشود که کشتار‌های مهندسی‌ شده، در بین لاتین تبار‌ها و آفریقایی تبار‌ها صورت پذیرد! و هر چه از این گروه‌های رنگین کشته شوند به سود بی‌ رنگ‌های وحشی است.) و گناه این کشتار‌ها و تیر اندازی‌ها را بگردن گروه رقیب یعنی‌ جمهوریخواه و بویژه رئیس جمهور فعلی‌، ترامپ انداخته و بدین ترتیب ضمن پیش بردن اهداف خود، کشتن رنگین پوست ها، تقبیح آزادی اسلحه که توسط سرمایه داران موافق جبهه ترامپ تولید میگردد، دست جلو را هم گرفته و آرای لازم را برای خود کسب کنند. 


جمهوریخواه‌ها هم بیکار ننشسته و برای جلب رضایت نیم بیشتر جمعیت ساکن استانهای همپیمان شمال قاره آمریکا، یعنی‌ آفریقایی تبار ها، یک فاحشه، وا خوردهِ بیهمه چیز را بنام خواننده شاخه رپ، بکشور سوئد فرستاده و بهوای برگزاری کنسرت، سناریو کثیفی را راه میندازند، که خون را در تن آدمی‌ منجمد میسازد.  


داستان چیست؟

راکیم میرس ( Rakim Mayers) زادهٔ ۳ اکتبر ۱۹۸۸، معروف به اِیسَپ راکی ( ASAP Rocky ) خواننده رپ،اهل ایالات متحده و یکی‌ از فواحش دنیای هنر آمریکا است که توسط پائین تنه خود پله‌های شهرت و ثروت را صد تا یکی‌ طی‌ کرده و امروز در دنیای هنری آمریکا صاحب نام است . 


 این شخص که اگر قرار بود بطور طبیعی جلو رود اکنون جز خوانندگان دست صدم آمریکا میبود در جولای ۲۰۱۹ میلادی، همراه با محافظان پت و پهن و ۴۰۰ کیلویی خود بجرم حمله و نزاع با پسر ۱۸ ساله ی ضعیف جثه و کوچکی بنام مصطفی جعفری پناهنده افغانی که از ایران به سوئد آمده بود در استکهلم سوئد دستگیر شد.


اسپ عصبی- راکیم- بهمراه سه نفر دیگر ابتدا گوشی مصطفی جعفری را از او گرفته ( هرچه پسر بچه از آنان درخواست برگشت آنرا کرده، بینتیجه بود) و سپس مصطفی جعفری را بزمین انداخته و او را زیر کتک به توده‌ی گوشت تبدیل ساختند .
مصطفی جعفری بدلیل شکستگی قفسه سینه، پنچر شدن ریه ها، پارگی طحال، از دست دادن یک کلیه، شکستگی بازو و دنده ها، شکستگی سر و صورت و دماغ، و جراحت ناشی‌ از کشیده شدن بطری شیشه ی که امریکایی‌های وحشی شکسته و به بدنش کشیدند، در بیمارستان در بخش ویژه و مرگ، بستری گشت.

ویدئو‌هایی‌ که مردم از این صحنه وحشیانه تهیه کرده بودند، با همان سرعتی که در اینترنت پخش گشت، با همان سرعت هم پاک گشته و تنها ویدئو مهندسی‌ شده ی که امریکایی وحشی از صحنه توحش تهیه ساخته بود در تمامی‌ اینترنت آپلود شد. پس از آن ماموران حفاظتی امریکایی که ۷۰ درصد از کاربران فعال و محبوب شبکه‌های اجتماعی را تشکیل میدهند، دست بکار شده و ضمن بدنام ساختن مصطفی جعفری، چهره ی فرشته گونه از اسب عصبی ساخته و او را طلبکار هم نمودند.

در تاریخ ۲۰ جولای دونالد ترامپ راکی وار وارد صحنه گشته و دستور داد تا سوئدی‌ها این جنایتکار را آزاد کنند ودر توییتی اعلام کرد که در این مورد با کانیه وست ( همسر کیم کارداشیان ) صحبت کرده و با نخست وزیر سوئد تلفنی صحبت کرده که شخصا وثیقه راکیم را پرداخت کند.
همچنین ترامپ در توییت دیگری در تاریخ ۲۵ جولای اعلام کرد که : آزادی اسپ را به او برگردانید .
جاستین بیبر یکی‌ دیگر از پروژه‌های هنری!! و خوانندگی امریکایی، برای آزادی راکیم در وبسایت خود شروع بجمع آوری امضا کرد.

روزنامه نیویرک تایمز هم به سیستم قضایی سوئد خط داده و در خبری اعلام کرد که احتمالا راکیم یا بر اساس درامد روزانه خود جریمه خواهد شد و یا باید ۲ سال حبس را تحمل کرد.

و در آخر سوئدیها هم بهمه این قرشمال بازیها، واکنش نشان داده و امروز این جنایتکار را آزاد کرده و تنها گفته ا‌ند که به مصطفی جعفری یک پولی‌ چیزی داده تا دهانش - اگر زنده ماند- بسته شود!

این یعنی‌ نمایش پلیدی و یعنی‌ خاک بر سر هر چی‌ اروپایی ذلیل. 



این سناریو کثیف که برای محبوب ساختن ترامپ در بین آفریقایی تبار‌های آمریکا تهیه شده بود، به چندین مرحله از فضاحت تقسیم میگردد که بعلت بیحوصلگی فهرست وار مینویسم:

- اولا انتخاب یک پسر بچه افغانی- ایرانی‌ بعنوان قربانی، که نه دولتی در حمایت خود دارد، نه خانواه ی که بتواند کار ساز باشد، و نه پولی‌ و نه یاری و یاوری ، یکی‌ از کثیف‌ترین و پلید‌ترین اعمالی است که می‌توان انجام داد. و آینه تمام نمای پستی و حقارت و ذلیلی و زبونی و ترس آمریکایی معتاد، زرد و ذلیل و ضعیف و بی‌ خایه است.

- ترامپ میدانست که دستگاه قضایی سوئد و کلا غرب ظاهرا مستقل کار کرده و نمیتوان در آن اعمال فشار کرد، و با اینحال از نخست وزیر سوئد میخواهد که این خلافکار جنایتکار را، صرفنظر از جنایتی که در روز روشن و در جلو دید همگان انجام داده، آزاد سازد! چرا؟ چون همانطوری که روسای جمهور پیش از او- وقیحانه- سر خر را پائین انداخته و به کشور‌هایی‌ که عملا اشغال کرده‌اند مانند افغانستان و عراق، سر زده، وارد شده و به دلخواه میروند و میایند، و این کشور‌ها را ملک طلق خود میدانند، 



خود او هم بی‌ اعتنا و بیخیال اینکه از طرف دانمارکی‌ها دعوت شده باشد و یا اصلا نظر آنان را پرسیده باشد، به این کشور سفر می‌کند، و آنجا را مال خود میداند و بدین ترتیب و عملا نشان میدهد که هیچ احترامی برای دانمارکی‌ها قائل نیست، 


به سوئدی‌ها هم میگوید که این اوست که بالای قانون آنان نشسته و رای میدهد. و حرف او و امریکایی مهمتر از سوئد و جٔد و آبادش میباشد. و چرا سوئدی‌ها تن به این خفت دادند؟

در مقاله پیشین تحت عنوان -بین بمبگذاری‌های کپنهاگ با بمب گذاری‌های بغداد، تفاوت از زمین تا آسمان است- نوشتم که در جلو اداره مالیات کپنهاگ پایتخت دانمارک بمبگذاری شد که اگر به خود دانمارکی‌ها بود تا ابد نمیتوانستند بمبگذار را پیدا و دستگیر کنند، چون کار بشدت حرفه ی بود. ولی‌ دیروز بطور تعجب آمیزی، پلیس دانمارک اعلام کرد که بمبگذاران دو نفر سوئدی هستند که یکی‌ از ایشان دستگیر و دیگری در حال فرار است. پرسش اینجاست که چه کسی‌ اینرا به دانمارکی‌ها گفته؟ چرا وقتی‌ دولت سوئد به ترامپ گفت که نمی‌تواند در امر آزاد سازی وحشی امریکایی دخالت کند، بلافاصله وزارت اطلاعات آمریکا ، نام بمبگذار را جلو سوئدی‌ها گذاشته و آبروی‌شان را جلو همسایه شان، دانمارک، بردند؟ و شاید احتمالا تهدید کردند که در صورتیکه بحرف ترامپ گوش ندهند، دیگر عملیات تروریستی‌شان را نیز لو خواهند داد! 


 بهرحال این سناریو هیچ ندارد، بجز ننگ و رسوایی و پستی و ابلیس منشی غربی‌ها که برای یکبار دیگر خودش را به دید مردم دنیا کشاند.

۶.۵.۹۸

مرد نیکو نام نمیرد هرگز


مرده آنست كه نامش به نكويی نبرند. به بهانه سالگرد درگذشت محمدرضا شاه پهلوی شاه فقید و وطنپرست ایران



امروزه و تنها پس از گذشت ۴۰ سال و به تن رفتن سالها حقارت و تو سریخوری و دربدری و بیخانمانی و کشتار و فقر و چپاول و عقبماندگی و کشت و کشتاری که غربی‌ها بملت ایران تحمیل کردند، تازه پس از همه اینها، شاید تعداد کمی‌ از ایرانی‌‌ها فهمیده باشند، که زمان شاه فقید ایران که او بر کشور بزرگ ایران سلطنت میکرد، ایران تنها بهشت روی زمین بود که بیشتر از همه جای دنیا در آن دمکراسی و آزادی وجود داشت.

منتها جماعتی که جز خوشی‌ چیزی ندیده، تحصیلی‌ نکرده و ستمی ندیده، و بجای همه اینها فقط تبلیغات احمقانه غربی‌ها را پذیرفته که خود را در نهایت بی‌ همه چیزی گنده میکردند، و هر چه ایرانی‌‌ها داشتند پست و خفیف میشمردند، سرنوشت و روزگاری بهتر از این تیره روزی که امروزه در ایران وجود دارد، را نمیتواند انتظار داشته باشد.

و ایرانی‌ بازیخورده هم میپنداشت که آنچه دارد، هیچ است و میبایستی در کمال ناشایستگی، بیش از آن داشته باشد. و آزادی را در مرگ بر شاه گفتن میدید، و خوشبختی‌ را در آلبانی شدن و فلسطینی بودن!
بحق که این جمله -خلایق هرچه لایق- شایسته مردمیست که از سه رکن اصلی‌ که آدمی‌ را میسازد، یعنی‌ جان و خرد و تن، تنها تن را دارند و بس.

مقاله زیر در سایت خودنویس نوشته شده و ظاهرا نویسنده مقاله شاهی‌ و سلطنت طلب هم نیست، چرا که در جاهایی، از تک حزبی و یا دیکتاتور بودن شاه فقید ایران، سخن به انصاف نبرده و یک طرفه و نسنجیده قضاوت کرده است، اما دلیل انتخاب مقاله ، این است که بعد از خواندن این نوشتار، یاد سخن سعدی کبیر افتادم که میفرماید : سعديا مرد نكونام نميرد هرگز... مرده آنست كه نامش به نكويی نبرند….

وقتی‌ حتی دشمنان شاه فقید ایران برایش "خدا بیامرز" می‌گویند، یعنی‌ او نمرده، بلکه تنها از فضای دنیوی ایران به عالم روحانی ایرانی‌‌ها سفر کرده است، براستی‌ «خدا بیامرزدش».

محمدرضا پهلوی (۴ آبان ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران – ۵ مرداد ۱۳۵۹ خورشیدی در قاهره) معروف به محمدرضا شاه پهلوی، ملقب به شاهنشاه آریامهر به‌معنای خورشید آریاییان و بزرگ ارتشداران، دومین شاه سلسلهٔ پهلوی و واپسین پادشاه ایران (۲۵ شهریور ۱۳۲۰ – ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) بود. وی حاصل ازدواج رضاشاه و تاج‌الملوک آیرملو بود.

خودنویس می‌نویسد:
«آن خدا بیامرز»؛ این جمله در واقع ترجمه «محمدرضا پهلوی» است. ۵ مرداد ماه، مصادف با سالگرد درگذشت تنها «شاه» در دنیاست چرا که فقط او «Shah» بود و هست.

نمی خواهم و نمی توانم در این چند خط نکات مثبت و منفی او را کنار یکدیگر بگذارم اما ذکر نکاتی در مورد او بی لطف هم نیست. کسانی که کمی سن و سال بیشتر دارند و این نوشته را می‌خوانند، شاید «آه» از نهادش بیرون بیاید و حسرت روزهای گذشته را بخورند و کسانی هم که کم سن و سال هستند و فرزندان انقلاب شاید از شاه، فقط نامی را شنیده باشند. نظرات موافق و مخالف در مورد او بسیار زیاد است و اتفاقاً این خود نشان می‌دهد که تا چه حد مرد تأثیرگذاری در ایران بوده است. بی شک، هیچکس نمی تواند تأثیرات او در کشور را نبیند و البته شرایط تک حزبی و حتی به نوعی خفقان سیاسی را هم قابل اغماض بداند.

بعضی امور البته اگر با امروز مقایسه شود، شرایط به طرز وحشتناکی متفاوت خواهد بود. از نرخ برابری ریال و دلار (۷۰ ریال = یک دلار آمریکا)، تا اخذ ۷ روزه ویزای آمریکا، تحصیل راحت در خارج از کشور و برگشت افتخار آمیز به ایران، وجود کارگر کره جنوبی و فیلیپینی (و البته مستخدم در خانه!) در دیارمان تا به تدریج وارد دنیای غرب شدن، پرداخت وام به فرانسه و در مقابل احداث مترو برای تهران، قدرت اول بی چون و چرای نظامی خاورمیانه بودن و بسیاری دیگر، همه و همه خدماتی بودند که نیاز ما را برای گفتن «خدا بیامرز» بیشتر می‌کند.

از طرف دیگر، شاه تنها در سال های آخر حکومت خود، متوجه شد که باید به تدریج بر روی پای ایرانی بایستد و هنگامی این کار را آغاز کرد که دیگر دیر شده بود و عدم وجود و توسعه ظرفیت های دموکراتیک، گریبان او را گرفت و البته فرح دیبا در کنار بسیاری از نویسندگان سیاسی معتقدند که کنفرانس «گوادلوپ» بیش از همه شرایط را بر او سخت کرد. خود او نیز در مصاحبه‌های آخرینش به نوعی از انگلیس و BBC به دلیل بزرگنمایی در سرکوب مردم انقلابی در سال ۵۷ گله کرد. البته من مطمئن هستم که ۹۹ درصد خوانندگان اگر «دیکتاتوری» و «توتالیسم» امروزی را با سال ۵۷ مقایسه کنند، تعداد "خدا بیامرزها" بیشتر خواهد شد.

بهر حال امسال مراسم سالگرد این رهبر تأثیرگذار در قاهره در مسجد الرفاعی و بر سر مزار او که به اصرار خانواده او «مزار موقت» است و باید پس از بهبودی اوضاع به ایران بازگردانده شود، برگزار شد. در این مراسم، فرح دیبا در یاد همسر خود سخنرانی کرد. محمد رضا شاه پهلوی، سی سال پیش در چنین روزی، یکسال و نیم پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در اثر شدت گرفتن بیماری پیشرفته سرطان و پس از چند عمل جراحی ناکام و در حالیکه جیمی کارتر، رئیس جمهوری وقت آمریکا رهبر وقت مصر را برای قبول نکردن پادشاه فقید ایران در خاک مصر زیر فشار گذاشته بود، درگذشت.

انور سادات که از دوستان صمیمی شاه محسوب می‌شد، فشارهای های کارتر را نپذیرفت. سادات خود چند ماه پس از مرگ شاه زنده بود و سپس توسط خالد اسلامبولی ، تروریست اسلام‌گرا و مزدور غرب در جریان یک رژه نظامی کشته شد. در همان روز روزنامه‌ها تیتر زدند که «شاه مرد» و قاطبه مردم به شادمانی پرداختند و فقط یک ماه پس از آن، جنگ هشت ساله به ایران تحمیل شد و تعداد زیادی از هموطنان خود را از دست دادیم. جنگی که در سال هال حضور شاه، چندین بار لفظی و یا تؤام با اقدام نظامی در گرفت و در آخرین آن، به نقل از یک بازنشسته ارتش) فرمانده ارتش ایران در صبح روز شروع جنگ گفته بود «اعلیحضرت میل دارند نهار در بغداد چی میل کنند؟»

علاقه‌ای ندارم که شما را وادار به گفتن «خدا بیامرز» کنم. شما خود تصمیم بگیرید.... اما من با تمام جنبه‌ها میگویم: «خدا بیامرزدش».

یاد و نام این بزرگ مرد تاریخ ایران و میهن پرست واقعی‌ ایرانی‌، همیشه جاودان و گرامی‌ باد.

و ننگ و نفرت و مرگ و نیستی‌ بر غربی جنایتکار و نوکران ترک و عرب و فلسطینی وحشی او.

۳۰.۴.۹۸

حسین منصور حلاج


The Passion of al-Hallaj By Louis Massignon

لویی ماسینیون نویسنده فرانسوی کتاب "حلاج کیست" میباشد که در اصل یکی‌ از عوامل جاسوسی و سیاست‌های سلطه گرانه، بروش موذیانه، فرانسوی است که گروه‌های ماسیون را اختراع کرده است. او را تحت عنوان شرق‌شناس و اسلام‌شناس فرانسوی و محقق تاریخ بخوردملت ایران داده ا‌ند. 

درواقع میتوان او را یکی‌ از تئوریسین‌ها و سازندگان روش غیر بشری و انسانی‌، بنام دین اسلام دانست. کار او در دورانی که اروپایی‌ها و امریکایی ‌ها از گرسنگی بخود میپیچیدند، -دهه‌های ۵۰ تا ۸۰- بزرگ کردن روش ضد بشر و انسانی اسلام بود تا بدین ترتیب ملت ما و دیگر کشور‌های جدا شده از ایران را در کمال عقبماندگی و حماقت فرو برند. 

 او در قضیهٔ جدا سازی الجزایر، از امپراطوری ایران به آنجا رفته و از گروه کوچکی که بتازگی مسلمان شده بودند، حمایت کرده و با کمک ارتش متجاوز و جنایتکار فرانسه، این گروه کوچک را به تروریست‌های وحشی مبدل ساخته تا در مقابل الجزایری‌ها مبارز برضد متجاوزین فرانسوی و دگردیسی زوری آنها از الجزایری به مسلمان، ایستاده و آنان را دأعش وار از دم تیغ گذراندند. 

این جنایتکار و تروریست پرور فرانسوی همچنین از جمله استادان! علی شریعتی در دانشگاه سوربن پاریس بود که آن بازیخورده را شستشوی مغزی داده تا بعد‌ها بعنوان عاملی برای احمقسازی نسل جوان آنزمان, همراه با خمینی راهی‌ ایران کرده و پایه‌های فتنه ۵۷ در ایران را بریزند. و ثروتمند‌ترین کشور دنیا را براحتی‌ تحت اشغال خود در آورده و آنرا چپاول کنند. و مردمش را از دم تیغ بگذرانند بدون اینکه یک قطره خون از دماغ یک سرباز غربی جاری شود.

 یکی از معروفترین آثار او قوس زندگی منصور حلاج است که در ظاهر به سیر زندگی و افکار و علایق حسین منصور حلاج پرداخته‌است و نقطه‌نظرات بزرگان و دانشمندان عالم بشریت و ایران چون عطار را در مورد حلاج به تفضیل مورد بحث و پژوهش قرار داده‌است. در تمامی کتاب، تمامی سعی‌ این ملعون خرج این شده است که از حلاج یک چهره غیر ایرانی‌ بسازد. بهمین سبب تمامی اسامی به عربی‌ برگردانده شده و جای جای کتاب از آیات قرآنی آورده شده تا از این قهرمان راه آزادی و دانشمند فرهیخته و هنرمند و موسیقیدان و ترانه ساز و نابغه ایرانی‌ که جانش را برای ایران نهاد، یک چهره عربی‌ مسلمانِ مشوش و تا حدی دیوانه بسازند. این کار را با تمامی دانشمندان، فلاسفه و قهرمانان ایرانی‌ کرده ا‌ند.
بعنوان یک ایرانی‌ میبایستی در نوشته‌های این ملعون بشدت شک داشته و آنها را با دید تردید و پرسشگرانه نگریست.

آنکه برای خدا و در راه خدا زندگی‌ می‌کند.
 

حسین منصور حلاج، در ۲۴۴ هجری در  تور از توابع بیضای فارس بدنیا آمد. او از عارفان و مبارزان بزرگ ایرانِ پس از کشته شدن نادر شاه، آخرین امپراطور دنیا و رویکار آمدن اجانبی بنام قجر هاست که بهمراه خود، مذهب و آیین بغایت عقبمانده و وحشی‌های انگل ساکسون، گل و ویکینگ‌ها را آورده و بملت متمدن ایران که آیین‌شان پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک و انسانیت بود، تحمیل کردند. 
حلاج برای مبارزه با این وحشی‌ها- ترک و عرب دست نشانده مثلث ابلیس، فرانسه، انگلیس و بعد‌ها آمریکا- راه افتاد و بملت باقیمانده از کشتار و جنایت، آیین کهن آنان را یادآوری کرد که اینبار هم وحشی‌ها او را گرفته و ابتدا با انواع و اقسام شکنجه ها، او را مثله کرده و سپس به دار آویخته و پس از آن برای عبرت دیگران بسر درِ دروازه شهر آویختند. و پلیدی و شیطان صفتی آنان با همه اینها هنوز ارضاع نشده، در آخر سر هم آنچه از پیکر مطهر این مرد بزرگ ایران، باقیمانده بود, سوزاندند.

اهل فارس او را زاهد، اهل خراسان مهر، اهل خوزستان حلاج اسرار، در بغداد مصطلم، در بصره مخبر, اهل هند مغیث و اهل چین او را معین می‌خواندند.

برای لقب او، «حلاج» آورده‌اند:
نیکو سخن می‌گفته و اسرار را حلاجی میکرده است. کتب و آثار علمی‌ و هنری این مرد بزرگ یا سوزانده و نابود گشته و یا نزد اجانب است.و آنچه که امروز به او منصوب است، یقین نیست و میبایستی در آن تعمق نمود.


عطار نیشابوری دانشمند بزرگ عالم بشریت که در دوران او میزیسته است در باره‌ حلّاج میگوید: آن شير بيشه تحقيق، آن شجاع صفدر صديق، آن غرقه دريای مواج، حسين منصور حلاج، کار او کاری عجب بود، واقعاً غرايب که خاص او را بود که هم در غايت سوز و اشتياق بود و در شدت لهب و فراق مست و بی‌قرار. شوريده روزگار بود وعاشق صادق و پاک باز وجد و جهدی عظيم داشت، و رياضتی و کرامتی عجب. عالی‌ همت و رفيع قدر بود و او را تصانيف ، شعر و موسیقی و ترانه‌های بسيار است به الفاظی زیبا در ظاهر و مشکل در حقايق و اسرار و معانی و محبت کامل. فصاحت و بلاغتی داشت که کس نداشت. و دقت نظری و فراستی داشت که کس را نبود. و اغلب مشايخ بزرگ در برابر او تعظیم کردند و گفتند او را در تصوف و دانش رقیبی نيست.





یاد داشت‌های من از کتاب:

۲۴.۴.۹۸

ای کاش من هم یک حیوان بودم


چند فیلم راز بقا را تماشا کن و ببین حیوانات حتی ضعیفترین آنها، چگونه برای جایگاه خود تا پایِ جان می‌‌جنگند. و ۴۰ سال است که سرزمین و جایگاهت تحت اشغال غربی جنایتکارِ تروریست و نوکران وحشی و بی‌ سرا پایش است و تو تنها تماشاگری و دم نمیزنی.

۲۳.۴.۹۸

شناخت خود، سرنوشت آدمی‌ است


پارس‌ها بما آموختند: 


۱- مرز‌ها را بشناسید ولی‌ هرگز آنها را نزنید( در نوردید، رد نکنید).

۲- راز و راه و رمز زندگی‌ را از یک بذر، دانه بیاموزید ولی‌ هرگز آنرا نشکنید.

۳- حیوانات را بشناسید و با آنها ارتباط برقرار کنید ولی‌ هرگز از آنها سؤ استفاده نکنید.


۱۴.۳.۹۸

به بهانه سفر ترامپ به انگلستان


کسانی‌ که اونجاشون هنوز از طرف ترامپ گرفته نشده!

سفر بی‌ معنی‌ ترامپ به انگلستان، انگلستانی که نه دولت دارد و نه سرپرست، و از نظر اقتصادی و سیاسی در سقوط آزاد بسر میبرد، و درحالیکه شهردار پاکستانی‌ لندن هم او را بفحش و فضاحت کشیده (مطابق معمول و رسم همیشگی‌ انگلیسی‌، چون انگلیسی‌‌ها خود جرات و خایه مخالفت خوانی و فحاشی به ترامپ را ندارند، در نتیجه یک ترکی‌، عربی‌، ایرانی‌ نمایی، کانادایی و یا استرالیایی، را جلو میندازند. اینبار قرعه بنام یک پاکی‌ بازی خورده افتاده است.)، با کدامین انگیزه و هدف صورت گرفته است؟

آیا چون انگلستان چندین میلیارد پولِ اتحادیه اروپا را نداده و تا خرخره زیر قرض و منت دیگر کشور‌های اروپایی میباشد،

(و حتی چپاول ۴۰ ساله تمامی ذخائر و منابع و ثروت‌های ایران و خاورمیانه و شمال آفریقا هم نتوانسته این لجن خانه را نجات دهد (هرچند ظاهر را آنچنان ساختند که حتی در تصور خودشان هم چنین سعادتی نمیگنجید و با مال ملت ایران، همگی‌ قریب به اتفاق- نشسته و پول مفت گرفته و تنها کارشان پر کردن بار‌ها و استادیوم‌های فوتبال است.))

و مطابق معمول با وقاحت یک چیزی هم طلبکار است، بهانه دعوت از ترامپ میباشد؟ تا بدین ترتیب به اتحادیه اروپا نشان دهند که تنها نیستند. و منظور از دعوت از ترامپ، مثلِ همیشه، نمایش و خود نمایی دلبهم زنِ انگلیسی‌ است؟ ترامپی که چندی پیش، زنِ هری نوه الیزابت را به لجن کشیده و او را نفرت انگیز و چندش آور خوانده است؟


بهرحال ترامپ را برای مقاصد سیاسی خود دعوت کرده و از آنطرف هم انتقام تحقیر‌هایی‌ که ترامپ به آنها روا داشته را با فحاشی‌های شهردار لندن و نمایشات و تظاهرات خیابانی انگلیسی‌ ها، از او میگیرند.


۸.۳.۹۸

غزانیق


ماجرای معروف به غزانیق و یا قرایین، داستانی‌ است که برای تطهیر پیغمبر اسلام ,محمد, ساخته شده است که برای رسیدن بقدرت با هند معروف به جگرخوار۱ که شوهرش بظاهر شهردار مکه بود ولی‌ در اصل این هند بود که همه قدرت را داشت، پیمان بست که دو بت هند را برسمیت بشناسد، بشرطی که هند اجازه دهد محمد بکار خود ادامه دهد. پس پیغمبر آمده و بمردم این دو آیه را خواند و گفت الله این دو بت را برسمیت میشناسد. در قرآن در سوره نجم، پس از آیات ۱۹ و ۲۰ (آیا دیدی لات و عزی را ...)، آمده است که شیطان در کلام وحی دوید و دو آیه را علیرغم اینکه جبرئیل بر پیغمبر نخوانده بود، بر زبان محمد جاری کرد، این اتفاق در اوایل بعثت محمد صورت گرفت.( و معنای آیات این است که این دو بت بوتیماران بلند پروازند و امید به شفاعت آنان میرود.) 


۱- هند زن ابوسفیان که در سن ۶۰ سالگی هنوز پوستی‌ صاف و بدنی به سفتی دختران جوان و مو‌هایی‌ به سیاهی پر کلاغ داشت و دیدهگانش چون تیغهٔ چاقو میدرخشید، و خرامیدنی غرور آمیز داشت، صدایش ندای مخالفت را نمیپذیرفت، و بر شهر بجای شوهرش حکومت میکرد و فرامینش را بر دیوار خیابون‌های شهر نصب میکردند، و مردم وی را روح شهر می‌دانستند و جوانی جاودانش را نشانی از جادوگری وی میشمردند. هند که نفوذ فرامینش بیش از اشعار همهٔ شاعران بود، با حرص و اشتهای شدید جنسی‌ با تک تک نویسندگان شهر درامیخته بود و بعد از زمانی‌ کوتاه، خسته و دلزده از آنان، همگی‌ را از رختخوابش بیرون انداخته بود. وی در عرصه قلم همچنان که در کاربرد شمشیر ماهر بود، جلوه میکرد. همان هندی که با لباس مردانه به قشون پیوسته بود و به تمهید و سحر و جادو، کلیهٔ نیزه‌ها و سلاح‌ها را از خود دور کرده و در میان توفان جنگ، قاتل پرادر را یافته بود، همان هندی که عموی پیامبر را بیرحمانه کشته و دل‌ و جگر وی را خورده بود. کدام مردی در برابرش توان پایداری داشت؟ برای جوانی‌ جاودانش که از آن مردم نیز بود، برای درنده خوییش که به آنان تصویر شکست ناپذیری می‌‌بخشید، و برای فرامینش که حاکی از انکار زمان، تاریخ و دوران بود و شکوه نامدار شهر را بسان ترانه می‌‌خواند و فرسودگی خیابان‌های آنرا محال جلوه میداد، فرامینی که عظمت، تحمل شداید، جاودنگی و مقام نگهبانی مقدّسین را میستود..... برای این نوشتار بود که زناشویی توأم با هرج و مرجش را میبخشیدند، و به این که وی سال بسال روز تولدش هم وزن خود زمرّد دریافت میکرد وقعی نمینهادند، بر شایعات لهو و لعبش توجهی‌ نمی‌کردند و در پاسخ آنان که پوشش‌هایش را بیشمار می‌گفتند، تنها لبخند میزد. می‌گفتند پانصد و هشتاد و یک لباس خواب از ورق طلا دارد و تعداد کفش راحتی‌ یاقوت نشانش به چهار صد و بیست جفت می‌‌رسد.  هند گرسنگان را برغم شهادت چشمان، شکم‌ها و جیب‌های خالیشان، میفریفت و وادارشان میساخت، هرچه که زیر گوششان زمزمه میکرد بپذیرند: ای شکوه جهان، حکومتت مبارک.

مکتب مذهب ندارد جز ابراهیم آموزگاری


ابراهیم همسرش هاجر و پسر شیرخوارش اسماعیل را به صحرای خشک و بی‌ آب و علف برده و آنها را بدون آذوقه و آب رها کرد.( چون همسر اولش، سارا، که نازا بود به هاجر و پسرش حسادت کرده بود و ابراهیم زن ذلیل بخاطر همسر ثروتمند خود چنین عمل پیقمبرگونه را انجام داد). هاجر پرسید آیا این ارادهٔ خداوند است، ابراهیم پاسخ داد، آ‌ری، و آنگاه هاجر را بحال خود رها کرد و رفت. هاجر آنقدر به کودکش شیر داد تا هر دو سینه‌اش خشک شدند و آنگاه از دو تپه بالا رفت، نخست از صفا و سپس از مروه، هاجر مشوّش و ناامید میان دو تپه می‌‌دوید تا شاید چادر، شتر یا آدمیزادی ببیند، اما هیچ ندید، تا اینکه ناگهان جبرییل بروی ظاهر شد و آب زمزم را نشان داد و چنین بود که هاجر زنده ماند. حالا چرا زائران مسلمان گرد میایند، آیا برای هاجر است، نه، در واقع زائران افتخاری را که ورود ابراهیم نصیب دره کرده است جشن میگیرند. مردم بنام آن شوهر زن دوست و با وفا گرد هم میایند تا مراسم نیایش را بجا آورند. 
سلمان رشدی

۶.۳.۹۸

سفر به مسکو ۲


در شهر عظیم مسکو آدمی‌ بطرف اماکنی که امروزه آنها را کلیسا مینامند، هدایت و کشیده میشود. مهمترین دلیل آن، نه انگیزه مذهبی‌ (برای غیر مسیحی‌ ها) بلکه بیشتر معماری خیره کننده آنها و گنبد و گلدسته‌های آنهاست که در زمان رئیس جمهور فعلی‌ روسیه- پوتین که براستی‌ میتوان او را پوتین کبیر* نامید، بازسازی- نوسازی شده است. 




 یکی‌ از این اماکن که بواقع دیدنش لازم و ضروری است، کلیسای عیسیِ ناجی است. 
 کلیسای جامع عیسی ناجی (روسی: Храм Христа Спасителя) امروزه یک کلیسای جامع ارتدکس روسی در مسکو، روسیه است که گفته میشود در سال ۱۸۸۳ ساخته شده‌ و دارای ۴۹۰۰ مترمربع مساحت و ۷۹ متر طول می‌باشد. (از معدود اماکنی در مسکو است که توریست‌ها اجازه عکس و فیلمبرداری از داخل بنای آنرا ندارند.) 



 در بیرون این بنا، تابلویی در زیر بته‌های گیاهی‌ تقریبا از دید پنهان است که بروی آن نقش یک ملکه که در خلوت با همنشینان خود مشغول و سرگرم است، دیده میشود و در زیر این تابلو نقاشی زیبا، نوشته شده، زیبائی‌هایی‌ که در این مکان دیده میشود، در هیچ موزه یی در دنیا، نمیتوان دید. و واقعا هم داخل این بنا(تا آنجایی که توریست‌ها اجازه بازدید میابند) مانند نمای بیرونی آن دیدنی‌ و شگفت انگیز است. 



 درب‌های بزرگ و بلند فلزی و چوبی که منقش به کنده کاری‌های زیبا هستند و طراحی‌‌های حاشیه فرش‌های بافت ایران را به یاد میاورد ، بر زیبائی بنا می‌ افزایند. بیرون بنا با مجسمه‌های برنزی عظیم از مردم زمان امپراطوری پارس ها(احتمالا مجسمه‌هایی‌ که از صاحب مقبره و خانواده ش ساخته و نصب گشته است)، که بر روی پایه‌های اولی‌ بنا، بر روی دیوار‌های بیرونی این بنا که از شش جهت دارای درب ورودی برای کاخ، مقبره است، قرار گرفته ا‌ند. 







 در داخل بنا، سالن‌هایی‌ با سقفت‌های بسیار بلند که منقش به نقاشی‌های‌ زیبا هستند، دیده میشود. راهروهایی‌ این سالن‌ها را بهم میپیوندند و یا از هم جدا میسازند. اکثر نقاشی‌ها و نوشتار‌های اولیه و اصلی‌ بر روی دیوار‌ها و سقف ها، پاک و یا کنده شده و به جای آنها نقش چند مرد ابلیس نمای خشمگین، با دامن بلند مشکی‌ و کلّاً‌ه‌های ترسناک ، تحت عنوان کشیش‌ها و یا قدیسین ارتدکس دیده میشود که از زیبای بنا بشدت میکاهد.( اکثر بنا‌های تاریخی‌ روسیه در زمان دو جنگ جهانی‌ اول و دوم توسط وحشی‌ها ویران، غارت و سوزانده شده است و آنچه که امروژ میتوان دید، در واقع باز سازی غیر قابل دفاعی است که از این بنا‌های نیمه ویران به عمل آمده است.) تابلوی نصب شده در بیرون بنا ، در واقع گوشه‌ای از نقاشی‌های اصلی‌ داخل بنا را نمایندگی می‌کند. 





در داخل بنا، تعدادی تابوت وجود دارد که گفته میشود متعلق به قدیسین است، درحالیکه همین تابوت‌ها خود نشانگر و اثبات مقبره بودن این بنا برای امپرتوران پارسی‌ است. مانند مقبره‌هایی‌ که در مصر به نام اهرام ثلاثه معروف میباشند. من به دیدن هر کلیسایی که رفتم تعدادی تابوت در آنها وجود داشت. و در گذشته نقاشان پارسی ، هنگامی که میخواستند نقش کسی‌ را که از دنیا رفته و دیگر موجود نیست را بکشند، دور سر او را هاله ی میکشیدند و بدین ترتیب او را از دیگران که زنده بودند، جدا میساختند. پس ازهمپاچیدن امپراطوری پارس‌ها که در طی‌ دو جنگ جهانی‌ اول و دوم بوقع پیوست، و وحشی‌ها بهمه چیز دست یافته و چپاول و مال خود کردند، به دلیل بدوی و بربر بودن و ندانستن، همه چیز را اشتباهی عوضی‌، تعبیر و ترجمه کردند، و بخورد مردم دادند. و در نتیجه هاله‌ای که دور سر افراد در نقاشی‌ها وجود داشت هم، تحت عنوان نشانِ قدیسین به مردم معرفی‌ گشت. ** 

 دراین بنا مردمی بروش مسیحیان ارتدکس مشغول نماز بودند. در داخلِ راهروها، تعدادی میز و پیشخوان دیده میشد که زنان چارقد بسرِ مذهبی‌، تسبیح و کتب مذهبی‌ و خرمهره‌ها و دیگر خرت و پرت‌های ارتدکس‌ها و یا آیین بت پرستی را میفروختند. در بیرون محوطه کلیسا ساختمان نقاره خانه و پلی دیده میشد که با گلهائ پلاستیکی ساخت چین تزیین شده بود. 




۱.۳.۹۸

گوشه‌هایی‌ از تاریخ معاصر

عارف قزوینی شاعر قرن ۲۰ در سال ۱۳۲۳ 
در زمان آغاز ۲۳ سالگی با غزلهای خود دربین 
مردم شهرت یافت. ایرج میرزا شاعر طنزسرای
 معروف قرن ۲۰ ایران ، منظومه عارفنامه را 
در هجو وی سروده‌ است.عارف در ۵۲ سالگی 
در تنگدستی درگذشت. وی را در کنار دانشمند بزرگ 
جهان و ایران و پدر پزشکی‌ و دارو سازی جهان 
بوعلی سینا درهمدان اولین شهر دنیا 
و امپراطوری پارس‌ها بخاک سپردند.

سیاستمدار نامی ایرانی دکتر محمد مصدق در دادگاه نظامی و پس از کودتای نظامی ۲۸ مرداد که با دسیسه غربی‌ها و برای انتقام از وی که نفت ایران را که غربی‌ها میبردند، به ایران برگرداند، بوقوع پیوست. غربی‌ها با قرار دادن دکتر مصدق در مقابل شاه جوان ایران محمد رضا شاه پهلوی و ایجاد دشمنی بین این دو، روند دمکراسی و پیشرفت ملی‌ را در ایران از پا در آوردند. وی محکوم بخیانت شد و پس از سه سال در زندان در احمد آباد تا آخر عمر تحت حبس خانگی بود.

عکسی که دکتر مصدق به یکی از نمایندگان مجلس تقدیم کرده است. دکتر مصدق رهبری نهضت ملی شدن صنعت نفت را برعهده گرفت و نفت را از چنگ اروپایی‌های جنایتکار در آورده و به ملت ایران برگرداند ولی با خیانت آخوند‌ها که با پشتیبانی اروپایی‌ها او را کافر نامیدند، و دخالت سازمان‌های اطلاعاتی انگلیس، فرانسه و آمریکا که منجر به کودتای ۲۸ مرداد شد ، دکتر مصدق محاکمه و زندانی شد و به دلیل میهن پرستی‌ در میهن خویش زندانی و مجازات گشت. و غربی‌ها تمامی گناهان را به گردن شاه جوان انداختند که در این میان هیچکاره بود.

یکی‌ از خأنین به ملت ایران و نوکر بیچون وچرای سازمانهای اطلاعاتی غربی که با ایران فروشی بمدت بسیار کوتاهی بعنوان اولین رئیس جمهورِ جمهوری اسلامی ساخت غرب، در ایران بقدرت رسید. وی را ابوالحسن بنی صدر نامیدند ولی‌ از اصل و اصالت او هیچگونه مدرکی‌ وجود ندارد. مطابق معمول که غربی ها، نوکران خود را در امپراطوری فاسد رسانه‌ای خود بزرگ و حمایت میکنند، اینبار هم این خائن و نوکر را در کنار خبرنگار معروف ایتالیایی اوریانا فالانچی در ۱۹۷۹م نشانده و پس از رخداد سیاه فتنه سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی) معروف به انفلاب جمهوری اسلامی، از او چهره‌ای ملی‌ ساختند تا در تحمیق ملت ایران تلاشی مضاعف نموده باشند. ولی‌ پس از شروع اختلاف بین جنایتکاران غربی بر سر غارت و چپاول ثروت‌های ایران که اینک بدست آنان افتأه بود، در نتیجه بین نوکر‌ها هم درگیری افتاده و تعداد بسیاری از این نوکر‌ها از صحنه سیاست، به کمک پاکسازی، فرار و ترور به سطل اشغال پرت شدند. خمینی انگلیسی‌ خیلی زود شروع به تصفیه مخالفان انگلیس کرد و بنی صدر با سیبیل تراشیده و لباس زنانه از ایران فرار کرده و بزیر سایه خایه ارباب خود، فرانسه بازگشت.

حجت اسلام خامنه ای درحال کشیدن پیپ در کنار آیتالله بهشتی و رفسنجانی پیش از رسیدن به مقام! آیتالله عظما رهبر معظم ولایت فقیه!!!

اثر نقاشی از محمد مصدق سیاستمدار ایران.

نقاشی از رباعیات خیام 


هنرمند مشهور ایرانی مرتضی کاتوزیان در حال کار: بنابر آمار رسمی نمایشگاه آثار او از پربیننده ترین نمایشگاههای هنر معاصر ایران است.




علی اسفندیاری مشهور به نیما یوشیج ( ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی - ۱۳ دی ۱۳۳۸) زاده در دهکده یوش استان مازندران شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نواست.




سید محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان.



فرامرز پایور، (۲۱ بهمن ۱۳۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۸۸) استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز و نوازنده سرشناس سنتور بود. وی یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های موسیقی ایرانی و بزرگ‌ترین پایه‌گذار گروه‌نوازی در موسیقی سنتی ایرانی بوده‌است




مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت در دی ماه ۱۳۷۳ بعد از یک دوره بیماری در ژنو درگذشت. بازرگان را پس از درگذشت به ایران بازگرداندند.




یکی‌ از نوکر‌های سازمان اطلاعاتی فرانسه، جعفر شریف امامی از یک خانواده آخوندی بود که بعدها رییس لژ فراماسونری ایران شد. انسان بدنامی بود و بخاطر حق حسابهایی که میگرفت به آقای ۵% معروف شده بود. شریف امامی در ۲۵ تیر ۱۳۷۷ در نیویورک درگذشت.

آیتالله سید حسین کاظمینی بروجردی بخاطر اعتراضها ومخالفتهایش به نقض حقوق بشر و عقاید سکولار زندانی سیاسی طولانی مدت است. لازم به ذکر است که این بابا اگر واقعا مخالف بود تا بحال او را کشته بودند. این در حبس نگاه داشتنِ بظاهر مخالفان، مانند در آب نمک خواباندن برای روز مبادا است. مثلا اگر در به تخته خورد و آخوند رفتنی شد، هنوز مهره‌هایی‌ برای نفوذ وجود داشته باشد.



تصویری از آیتالله سید محمود طالقانی که از شیعیان ایرانی‌ بود و مدت کوتاهی فریب سازمان‌های اطلاعاتی‌ غربی و شیعه دروغین خمینی را خورد. ولی‌ پس از اینکه دریافت که خمینی و دارو و دسته ش نه تنها شیعه بلکه اصولا مسلمان هم نیستند و تنها نوکران جیره خوار غربی هستند شروع به مخالفت نمود. ابتدا او را با اعدام پسرانش تهدید و ساکت نموده و سپس او را به روستای محل تولدش تبعید کردند. پس از مرگش (شهریور ۱۳۵۸) میلیون‌ها ایرانی‌ با بیل و کلنگ گورکن او عشقبازی کردند. (از گفته‌های خمینی ). این فریب خورده را از مبارزین ضد پادشاه میهن دوست ایران محمد رضا پهلوی و عضو نهضت آزادی میدانند.

احمد شاملو شاعر و نویسنده مشکوک حالیست که هیچگاه معلوم نگشت چرا با وجود ادعای ایرانی‌ بودند، سرسختانه تر و ستیزه جویانه تر از هر دشمنی به تاریخ و فرهنگ ایران میتازید. وی در تحمیق نسل جوان دوران شاه میهن پرست ایران، محمد رضا شاه پهلوی، نقش عظیمی‌ دارد و مانند همپالگی‌های خودش، علی‌ شریعتی‌، جلال ال احمق و دیگران، در نابودی ایران دستی‌ موثر بر آتش دارد.

استقبال از شهبانو فرح پهلوی توسط پرنسس بیاتریکس در فرودگاه آمستردام در سال ۱۳۴۱ جهت شرکت در مراسم جشن ۲۵مین سالگرد ازدواج خانواده سلطنت هلند.



محمد رضا شاه پهلوی آخرین شاهنشاه ایران و شهبانو فرح پهلوی در دیدار با ایندیرا گاندی. ایندیرا تنها دختر جواهرلعل نهرو بود که رهبری هند را بر عهده داشت.

ملکه فرح دیبا- شهبانوی ایران، که به گوشه و کنار ایران سفر کرده و با مردم عادی ایران همنشین میگشت. اینبار در دیدار از روستای لالجین نزدیک همدان ۱۷ خرداد ۱۳۵۵. روستاییان سفره ساده خود را برای او باز میکنند و ملکه ایران مانند مهمانی ساده از نان و ماست محلی آنان میخورد و به اوضاع روستای آنان رسیدگی مینماید.




گنبد شگفت انگیز کاخ سنا معماری زمان شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی. طراحی آن را حیدر غیائی انجام داد و پروژه توسط آقای رحمان صفایی انجام گرفت.


نقاشی مینیاتور از صحنه تسلیم کلید شهر قندهار به شاه جهان گورکانی. علی مردان خان فرمانروای قندهار به دربار صفوی وفادار بود.


شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، آخرین شاهنشاه ایران به همراه گوستف آدولف پادشاه سوئد - سال ۱۹۶۰ استکهلم پایتخت سوئد




شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، کارتر رئیس جمهور آمریکا - ۳۱ دسامبر سال ۱۹۷۷


شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، سخنرانی‌ در مجلس - تهران ۱۱ اکتبر سال ۱۹۵۱


Shah of Iran & French President Charles De Gaulle - October 16, 1961
شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی و رئیس جمهور فرانسه چارلز دی گولل - ۱۶ اکتبر ۱۹۶۱


 Shah of Iran & Empress Farah meeting dignitaries; French President Charles De Gaulle
شاهنشاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی و رئیس جمهور فرانسه چارلز دی گولل - ۱۶ اکتبر ۱۹۶۱


تهران- ۱۹۵۳ - محمد رضا شاه پهلوی به همراه الیزابت انگلستان.