تصاویری که از تاریخ ایران به ملت و مردم ایران نشان دادهاند، تماماً تحریف شده و با سماجتی کنه وار غرض ورزی شده است، چرا که این ملت اگر به گذشته باشکوه و پر افتخار خود آگاهی یابد زیر بار ظلم هیچ خدای نخواهد رفت و ترس از ارواح آتشینی که در پیکر یکایک ایرانیان نهفته و پنهان است و با آگاهی به این دانش که اگر این ارواح آتشین بیدار شود جهانی از ستم و ظلم را به هم میزند، موجب گشته تا کارخانجات احمق سازی غربی، با مدیریت آخوند منگول شبانهٔ روز مشغول بکار بوده و از زمانی که کودک ایرانی از مادر جدا میگردد با خواندن اراجیفی به نام اذان در گوشش، او را وارد این کارخانه احمق سازی نموده و تا زمانی که میمیرد، و حتی پس از مرگ هم همچنان او را در این کارخانه به اسارت دارند.
تصاویری از گدایان، غلامان خواجه ترک حرمسراهای قجری، کلفتهای زرد و خاکستری رنگ، سیبیل کلفت و چاق ترک حرمسراها را بعنوان تاریخ دوران قاجار بخورد ایرانیها دادهاند. در حالی که وقتی به هنر و ادبیات زمان قاجار نگاه انداخته میشود، چیز دیگری را درمیابی که با این تحریف کثیف بشدت در تضاد است.
قاجارها شایستگی گرداندن امپراتوری پارسها را نداشتند و یا به علت ضعف و یا نوکری بیگانه دو سوم خاک امپراتوری پارسها را در طول سدههای ۱۸ و ۱۹ و تا اوایل قرن ۲۰ به باد دادند و این امپراتوری بزرگ را که مساحتش بیش از ۳۰ میلیون کیلومتر مربع بود را به ۱۰ میلیون کیلومتر مربع امروزی رساندند. ولی شکوه و عظمت ایران همچنان تا پیش از جنگ جهانی اول وجود داشت و ایران بعنوان یک امپراطوری در دنیا شناخته میشد. پس از جنگ جهانی اول و هجوم وحشیهای انگلیسی و فرانسوی به ایران است که بیش از ۱۰ میلیون ایرانی کشته شده، ایران ویران گشته و ثروتها و باقیمانده یادگارهای امپراتوری پارسها چپاول گشته و به اروپا برده میشود.
در زمان جنگ جهانی دوم، هیتلر به کمک استالین و موسیلینی و رضا شاه سعی در برقراری امپراتوری پارسها میکنند، که در میان راه، انگلیسیها استالین را فریفته و از اتحاد هیتلری جدا ساخته و از طرف دیگر هم رضا شاه را با خدعه و فریب وادار به کنار کشیدن از این اتحاد میکنند، ولی پیش از اینکه رضا شاه کنار بکشد و اعلام بیطرفی کند، با متفقین (انگلیس و فرانسه و آمریکا ) پیمانی را امضا میکند که به موجب آن، رضا شاه سلاح بر زمین گذاشته واز متحدین که پیمان آلمان و ایتالیا و روسیه است جدا گشته و از میدان جنگ کنار میکشد ( مقاومت رضا شاه در مقابل متفقین جبهه جنگ را بطور کلی عوض میکرد و امکان پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم را تقریبا ناممکن میساخت. متاسفانه او را توسط خودیها و خائنین که رضا شاه به آنها اعتماد داشت فریفته و پیروزیهای آلمان و ایتالیا در جبهههای آفریقا و شرق اروپا را، بعنوان شکستهای آنان به رضا شاه گزارش دادند! رضا شاه که عاشق ایران بود با شنیدن این گزارشهای دروغ ، جنگ را باخته تصور کرد و بخاطر اینکه ایران ویران نشود آخرین تصمیمی که گرفت بستن پیمان با متفقین بود تا بلکه ایران از ویرانی بیشتر نجات یابد و ایرانیها کشته نشوند) در عوض متفقین (انگلیس، فرانسه و آمریکا ) قول دادند که پس از پایان جنگ تمامیت ارضی ایران را محترم شناخته ، به ایران حمله نکرده و ایران را تجزیه نکنند و همچنین پسر رضا شاه را نیز بعنوان شاه و جانشین او به رسمیت شناخته و روند توسعه در ایران را مختل نکنند. ( ژاپنیها که فریب غربیها را نخوردند، با بمب اتم آنان مواجه شدند، شاید اگر آنان نیز گول اخبار و گزارشهای دروغ را خورده بودند، دچار دو بمب اتمی خانمان سوز نمیگشتند! )
بیطرفی رضا شاه و بزمین گذاشتن سلاح از طرف ایرانیان موجبات شکست هیتلر را فراهم میسازد. پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، هیتلر و آلمان ، موسیلینی و ایتالیا، استالین و روسیه و ژاپنیها به سرنوشتی شوم ، مرگبار و نامعلوم گرفتار میآیند و تنها ایران است که به برکت پیمانی که رضا شاه بسته است از هولناکترین فجایع در امان مانده و رضا شاه است که بنا بر توافقی که با انگلیسیها و فرانسویها و امریکاییها داشته، ایران را از ورطه نابودی مطلق نجات داده، و با رها کردن مقام خود و ترک کشور و با امید به اینکه پسر تحصیلکردهاش محمد رضا شاه بتواند سکّان این کشتی در حال غرق را بدست گرفته و ناجی آن باشد، به طرف جزیره موریس حرکت میکند. ( احمقها در این قسمت از تاریخ مینویسند: انگلیسیها آمدند و رضا شاه را تعبید کردند، و سئوال اینجاست که چگونه است که با هیتلر ، موسیلینی و استالین و با ژاپنیها بدانگونه فجیع و جنایتکارانه برخورد کرده ولی به رضا شاه که میرسد تنها به تبعید او بسنده میکنند؟؟ و نه تنها این کار را کرده بلکه پسرش را نیز بر سر پادشاهی میپذیرند؟ آیا میترسیدند؟؟؟ چرا پس از جنگ جهانی دوم بجای اینکه ایران را تکه پاره کرده و هر تکه را یکی بردارد در عوض لشگر اهریمنی خود را از ایران بیرون کشیدند؟ چرا رضا شاه را نکشتند؟ و با وجودی که رضا شاه در اوایل سلطنت زالوهای انگلیسی را که به عنوان مستشار در ایران جولان میدادند، با خفت و خواری بیرون انداخت و امریکاییها را به ایران راه نداد، چگونه است که پس از پیروزی متفقین، انگلیسیها و فرانسویها به این دشمن دیرین خود اینچنین رحم کرده و بجای اینکه انتقام بگیرند و او را به فجیعترین وضع ممکن بکشند تا عبرت دیگران گردد، همانگونه که صدام و قذافی را مجازات کردند، چرا با احترام و عزت و با برافراشتن پرچم او را سوار بر کشتی کرده و به ییلاقی در جزیره موریس میبرند؟؟ چرا برخلاف برنامه ریزی از پیش، در سر راه از توقف در هندوستان خوداری کرده و مردم هند را که تماماً برای استقبال از رضا شاه با شور و شعف بسیج شده بودند را نامید میسازند؟؟؟ دلیل همه اینها این است که رضا شاه یک پیمان بینالمللی برای نجات ایران با آنان بسته بود و آنان نمیتوانستند زیر تعهدات خود زده و آن را ندید بگیرند. و اگر رضا شاه چنین توافق نامهای را با غربیها نمیبست، اینک از ایران تل خاکی بجا مانده بود که آنرا ویرانسرا مینامیدند و یک پرچم انگلیس و یا فرانسه هم بالای سرش زده بودند. هر چند این اتفاق هماکنون و پس از فتنه ۵۷ افتاده و این بلا بر سر ایران و ایرانی آمده، ولی ۷۱ سال پیش رضا شاه به کمک سپاه قدرتمند ایران و ترسی که متفقین از این سپاه و رضا شاه داشتند، نگذشت ایران ویران گردد و ایرانیها قتلعام شوند. و درست به همین دلیل هم هست که پس از فتنه ۵۷ اولین کاری که نوکران انگلیس و فرانسه کردن، ریختند و مقبره این بزرگ مرد ایران را با بمب منفجر ساختند! یعنی سوزشی که ۷۱ سال پیش و دردی که به آنان وارد شده بود را اینچین التیام بخشیدند و امروزه نیز همه کار میکنند تا چهره این مرد بزرگوار و عاشق ایران و ایرانی را به پلیدیهایی که تنها در نهاد آنان پیدا میشود و بس، نسبت داده و آلوده سازند ولی اگر دریا از نجاست وجودی سیاستمداران انگلیسی و فرانسوی آلوده میگردد، جایگاه رفیع رضا شاه هم توسط، بیگانگان آخوند و اراذل و اوباش هرجائی ضدّ ایرانی و دهان متعفن و گلوی چرکین این فرمایگان، پایین خواهد آمد.)
تصاویری از زنان در دوران قجری:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر