۱۰.۱۰.۹۳
شش سو مرو وز سو مگو بیسو مرو
ای آسمان این چرخ من زان ماه رو آموختم
خورشید او را ذرهام این رقص از او آموختم
ای مه نقاب روی او ای آب جان در جوی او
بر رو دویدن سوی او زان آب جو آموختم
گلشن همیگوید مرا کاین نافه چون دزدیدهای
من شیری و نافه بری ز آهوی هو آموختم
از باغ و از عرجون او وز طره میگون او
اینک رسن بازی خوش همچون کدو آموختم
از نقشهای این جهان هم چشم بستم هم دهان
تا نقش بندی عجب بیرنگ و بو آموختم
دیدم گشاد داد او وان جود و آن ایجاد او
من دادن جان دم به دم زان دادخو آموختم
در خواب بیسو می روی در کوی بیکو می روی
شش سو مرو وز سو مگو چون غیر سو آموختم.
حکیم علیقدر ایران زمین، محمد جلالالدین بلخی، مولوی
فردا روز دیگری است
جشن بازگشایی میدان شهیاد تهران، در سال ۱۳۵۰ |
اکثر کسانی كه بزرگترین خدمت را به دانش و فرهنگ دنیا نموده اند، نویسندگان و پژوهشگرانی بوده اند كه در انزوا می زیسته اند و هرگز در گفتگوهای تبلیغاتی شركت نكرده و حقایق صد در صد اثبات نشده را در آكادمیها ابراز نداشته و در کمال فروتنی و تنها با هدف سعادتمندی آدمها گام برداشته اند.
در سالی که گذشت ...... دگردیسی از چرخنده به زرگنده
در سالی که گذشت و پس از بذل و بخشش مقام معظم رهبری احمقها از کیسه خلیفه و دادن یک عدد اسم عربی به چرخنده، ابو طالبی نماینده معظم رهبری احمقها اعلام کرد که چرخنده به زبون زرگری میشه زهرایی و از این به بعد میتوان به جای چرخی او را زری صدا زد!
منتها مشکل عظیمی که وجود دارد این است که مردم ایران اهل شعر، و قافیه اند، به همین دلیل هم از یک بچه ۷ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله وقتی کلمهای میشنود، طبعش که گًل کند، یک هم قافیه بامزه برایش درست میکند، این چرخنده تازه از هزاران قافیه سازی در مورد اسمش خلاص شده بود از جهنده و چرنده و چرخان و خرچنده و و و...
و تازه ملت از قافیه سازی برای اسمش خسته شده بودند، و تازه داشتند به اسمش عادت میکردند که مقام معظم احمق رهبری سوژه جدید داد دست ملت.....!!
و خدا عاقبت زهرایی را بخیر کند، که از این به بعد به چه اشکالی در خواهد آمد، از زهرایی به هرجائی، زری بلنده، زرع زرع، و و و
همه چیز گران میشود بجز مواد مخدر که به وفور و ارزانتر از همیشه در اختیار جوانان و نوجوانان ایرانی قرار داده میشود!!
فرماندار دزفول: قیمت مواد مخدر از سبزی خوردن ارزانتر است!!
کیهان آنلاین – ۸ دی ۹۳ – مینویسد: به گزارش ایرنا، حبیبالله آصفی دیروز یکشنبه در نشست شورای مبارزه با مواد مخدر شهرستان دزفول در سالن جلسات این فرمانداری ضمن هشدار نسبت به سهولت دسترسی به مواد مخدر در جامعه بیان گفت: متاسفانه قیمت مواد مخدر از سبزی خوردن نیز ارزانتر شده است!!!
(دیگه چجوری نشان بدهند که از دشمن بیگانه بیشتر از ایرانیها متنفرند؟؟؟ چجوری نشان بدهند که به قصد نابودی ایران و ایرانیها آمدند که احمقها بفهمند و باز نپرسند چه ربطی به عرب و ترک داره؟؟؟ کسی اسم خودش را ایرانی بگذاره و دلش به حال مردم کشورش نسوزه؟؟؟ از یک طرف میگی ایرانیم از اون طرف کمر به قتل ایران و ایرانی بستی؟؟؟)
فرماندار ویژه دزفول اعتیاد را یک آسیب اجتماعی دانست که باید برای مبارزه با آن به آموزش پرداخت. (برادران قاچاقچی سپاه پاسدار کون آخوند، کامیون کامیون تریاک ناب افغانی را میفرستند اروپا که لذتش را اروپاییها ببرند، و در عوض کشتی کشتی مواد مخدر ساخت کارخانجات غربی را که باعث جنون، ادمخواری و تخریب و گندیدن ارگانهای داخلی میشود را به قیمت یک نخ سیگار میریزند تو جامعه جوان ایران!!! اونوقت این مسخره از آموزش دم میزنند!)
به گزارش ایرنا، آصفی با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور گفت: به دلیل وضعیت خاص اکنون اعتباری برای احداث اقامتگاه نگهداری معتادان در دزفول وجود ندارد و این در حالی است که مسوولان در مبارزه با مواد مخدر به صورت جزیرهای عمل میکنند که نتیجهبخش نیست!!!
گرم تر بتاب
بگذار سر به سینه ی من تا كه بشنوی
آهنگ اشتیاق دلی درد مند را
شاید كه بیش از این نپسندی به كار عشق
آزار این رمیده ی سر در كمند را
بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست، عشق كدامست، غم كجاست
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست
دلتنگم، آنچنان كه اگر بینمت به كام
خواهم كه جاودانه بنالم به دامنت
شاید كه جاودانه بمانی كنار من
ای نازنین كه هیچ وفا نیست با منت
تو آسمان آبی آرام و روشنی
من چون كبوتری كه پرم در هوای تو
یك شب ستارههای تو را دانه چین كنم
با اشك شرم خویش بریزم به پای تو
بگذار تا ببوسمتای نوشخند صبح
بگذار تا بنوشمتای چشمه ی شراب
بیمار خندههای توام ، بیشتر بخند
خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب .
فریدون مشیری
اشتراک در:
پستها (Atom)