۱۷.۴.۹۱

به خدا قاتل من دیدۀ بینای من است. فرخی یزدی


علم سه مرحله دارد:
- انسان در مرحله اول معلوماتش در نظرش جلوه می کند و مغرور می‏ شود
- در مرحله دوم معلومات خود را در برابر دستگاه عظيم آفرينش كوچك‏ می‏ بيند متواضع می شود.
- در مرحله سوم می ‏فهمد که علم او نارساتر از آن است که بتواند جهان را اندازه بگیرد. این دیگر مرحله بهت و حیرت است.
مولوی در دیوان شمس می گوید: حاصل عمرم سه سخن بيش نيست:
خام بدم، پخته شدم، سوختم

و پدر علم بشریت، دانشمند علیقدر ایران، ابو علی‌ سینا می‌فرماید: برسد دانش من بدانجا که بدانم هنوز نادانم

و عطّار میفرماید:

جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهانِ عاشقان افسانه ایم
اولی‌ خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: حال من یافتم معنای عشق
دومی‌ نزدیک شعله بال زد
گفت: حال من سوختم در سوز عشق
سومی‌ خود داخل آتش فکند

آری آری این بود معنای عشق

۱۶.۴.۹۱

بی‌دلیل نیست که خاور میانه در این جایگاه قرار دارد.


دوستی‌ از من پرسیدند که چرا مقاله‌ا‌ی در جواب افراد و جریاناتی که به تازگی به طور سیستماتیک و برنامه ریزی شده به شاهزاده رضا پهلوی این یادگار عزیز و ارزشمند دوران شکوفایی و افتخار ایران زمین، میتازند، نمینویسی.

در جواب این دوست نازنین باید بگویم که من به دو علت این کار رو نمیکنم،

یک: بر خلاف کسانی‌ که با کهولت سنّ، تجربه زندگی‌، و دانشی کم و بیش، هنوز به این واقعیت پی‌ نبردند که دشمن آنان همدیگر نیستند بلکه دشمن در حاشیه شاد و خندان نشسته و نظارگر آنهاست، تلاش می‌کنم تا تمامی انرژی و وقتم در جهت آشکار کردن، توطئه‌ها و پلیدی‌های دشمنان قسم خوردهٔ ایران که مثل زالو به ایران و دیوارهٔ مرزهای ایران چسبیده اند، و به گونه‌ای رفتار میکنند که گویی ایران و ایرانی‌ خاری است که در مردم چشمشان نشسته و تا این خار را از چشم نکنند، از دردِ جان سوز مغزی، رهایی نمیابند، یعنی‌ آخوند جانی با همدستی همسایگان خرد باخته‌ای چون، ترکیه، عربستان و اعراب و ارباب آنها انگلیس و فرانسه و اسرائیل و و و صرف شود.
و نه نوکرانی که با چند دلاری میتوان آنان را خرید و به رقص درآورد تا جایی‌ که حتی برایت در جلو دوربین و چشم عالمیان، صدای قوو قولی‌ قوو قوو از خودشان دراورند.
و خریداری شده اند تا به خاطر آن مقدار ناچیزی که دریافت میکنند، مملکت را بفروشند، تاریخ را تحریف کنند، فرهنگ و هویت ایرانی‌ را از بین ببرند، و از این رهگذر و در نهایت به خویش و به آینده کودکان خویش ظلم کرده و از آنان بی‌ وطنان، آوارگان و مردمی بی‌ هویّت بسازند، با این خیال که ما دیگر در جامعه غربی ذوب شده‌ایم، ایران را میخواهیم چه کنیم، بگذار اکنون که پولی‌ رسیده با آن لذت دنیا و مافیا را ببریم. این گونه افراد از ماهیت انسانی‌ خارجند و با غیر انسان نیز، حرف و گفتگو بی‌ اثر، بی‌ فایده و نابخرادانه است.

دوم: همیشه اعتقاد داشته‌ام که مردم ایران داناتر از آنی‌ هستند که تصور میشوند، یعنی‌ احتیاجی نیست به مردم مردابی را نشان بدهید و بگویید مردم نگاه کنید این مرداب است، بوی تعفن میدهد، در آن هزاران باکتری و میکروب موذی خانه دارد، و باعث مریضی شما میشود، از آن بپرهیزید و تن‌ به آن ندهید،

یعنی‌ لازم نیست به مردم بگویی: کسی‌ که بر اساس اسناد و مدارکی که سفارت انگلیس در اختیارش گذاشته است و با ترجمه این مدارک، تاریخ معاصر ایران را می‌نویسد، و آنچه که انگلیس‌ها به خوردش داده اند به جای تاریخ به مردم ایران عرضه می‌کند، و خود را تاریخ دان مینامد، کلاشی بیش نیست، همین که اولین اصل تاریخ نویسی یعنی‌ بیطرفی و طبری جستن از هر گونه خط و مش سیاسی را رعایت نکرد، و در مقابل یک دوره‌ای از تاریخ معاصر ایران، جبهه‌‌ای تا به این حد ابلهانه گرفت، زحمت تو را کم کرده، و مردم خودشان متوجه خواهند شد که حقّه بازی بیش نیست و به ریش خودش و پدرش که زنش را خمینی به او حلال کرده و ادعا یش خواهند خندید.

و یا نیازی نیست به مردم بگویی: کسی‌ که از فردوسی‌ می‌گوید، از بزرگان ایران تعریف و تمجید می‌کند، کسی‌ که با بازگو کردن مطالبی‌ از گذشته ایران و تمجید آنها ، اعتماد مردم را جلب می‌کند، تا بتواند در لابلای حرفهایش، دروغی به نفع دشمنان ایران به خورد مردم بدهد، نوکری عقده ایست که حتی بر سر خویش کلاه میگذارد و آنقدر ضعیف و بی‌ مایه است که حتی جرات و توان نشان دادن واقعیت ظاهر خویش را ندارد، و این موجود با این ضعف بزرگ نمیتواند مصلح یک اجتماع باشد، یعنی‌ نیازی نیست اینها را به مردم بگویی، همین که او دهان باز کرد و عده‌ای انسان بیگناه را که با تیر دشمنان ایران و با بدنی سوراخ سوراخ در گور خفته‌اند، به باد تمسخر گرفت، و با اجساد آنان بازی کرد، و به این ترتیب، تیرباران و کشتن آنها را نه تنها تأیید، بلکه لازم الاجرأ، نشان داد و بر روی جنایت جمهوری جانیان صحه گذاشت... در واقع خودش را لو داده و معرفی‌ کرده، و مردم با نفرت به او و گفته‌هایش و اعمالش خواهند نگریست.
به قول بزرگی‌ شاید بتوان مردم را تا مدتی‌ گول زد ولی‌ یقین بدان که نمی‌شود برای همیشه فریب داد.

و شاهد "آگاه بودن" مردم هم همین واقعیت موجود در اجتماع ایرانی‌‌ها است که مردم به آن دسته از کسانی‌ که در لباس ایرانی‌ و با ادعای دلسوزی برای ایران و ایرانی‌، خودشان را در صف مبارزهٔ مردم بر علیه جمهوری فاشیست اسلامی جا داده‌اند،

ولی‌ با رفتارشان که همانا به هم پرداختن، به هم فحاشی کردن، به هم انگ زدن است..... این واقعیت را به نمایش گذاشته اند که نه دارای اصالت انسانی‌ هستند و نه هویتی ایرانی‌ ...... پشت کرده و هر چه اینها سر به دیوار میکوبند که مردم بیایید با ما متحد شوید، مردم کوچکترین اعتنائی نمیکنند و این ابلهان واخورده به جای فهمیدن این واقعیت، گاهی‌ مردم را به بی‌ عرضگی و نادانی‌ متهم کرده و گاهی‌ به جون یکدیگر می‌افتند. و آنقدر جاهلند که این را نفهمیدند که با اعمال حماقت بارشان، این سئوال را در برابر قوهٔ قضاوت مردم قرار داده اند که جماعتی که توانایی ایجاد اتحاد و مدیریت در بین خودشان که تعدادشان از انگشت‌های دست فراتر نمیرود را ندارند چگونه ادعای گرداندن مملکتی را میکنند؟

شکر خدای توانا را که دشمنان ایران را از بین ابلهترین مردم قرار داده است.

سفر به دوره دنیا با تصویر ۳۶











گام در راه


و مرد افتاده ‏بود
يكى آوازداد : دلاور برخيز !
و مرد همچنان افتاده ‏بود
دو تن آوازدادند : دلاور برخيز !
و مرد همچنان افتاده ‏بود
ده‌ها تن و صدها تن خروش برآوردند : دلاور برخيز !
و مرد همچنان افتاده ‏بود
هزاران تن خروش برآوردند : دلاور برخيز !
و مرد همچنان افتاده ‏بود
تمامى‏‏ آن‏ سرزمينيان گرد آمده اشك‌ريزان خروش برآوردند :
دلاور برخيز !
و مرد به ‏پاى برخاست
نخستين كس را بوسه‌ئى داد
و گام در راه نهاد .

دلاور برخیز - گارسیا مارکز - جزیره‌ها و جباران - احمد شاملو





۱۵.۴.۹۱

اصلا هر چیزی در دنیاست مال شما ..... Let's Talk About Love

اگه همهٔ دنیا را بگردی

هر لبخند، یک منظرهٔ جدید و تازه‌ای بر روی زمین به تو نشون میده که هیچ گاه ندیدی

تو دنیا مردم زیادی وجود دارن
به شکل و اسم‌های متفاوت

با این حال همهٔ آدما در یک چیز مشترکند و یکسان
همه یک جور عاشق میشن

باقیش هم دیگه مهم نیست

اصلا هر چیزی در دنیاست مال شما

گیرم شما آقای دنیا

گیرم پرچم شما بر روی هر توده‌ای از نجاست

نشان وجود شما و فتح شما باشه

با پوسیدگی چه میکنی‌؟

بزم ایست که وا‌ ماندهٔ صد جمشید است


سفر به دوره دنیا با تصویر ۳۵








که رمز ماست ایستاده مردن


یکی‌ از هزاران انگی‌ که به برخی‌ از ایرانیان مخالف دستگاه جهل و جنون و جنایت حکومت جمهوری ابلیس اسلامی، زده شده، دادن نسبت "بیخدایی و یا شیطان پرستی‌" به آنهاست. من نمیدانم این ادعا تاچه حد درست و یا نادرست است. و راستش نمیخواهم که بدانم، چرا که به اعتقاد من، اصولا دین و آیین و چگونگی‌ جهان بینی‌ آدما نه تنها ربطی‌ بمن و ما و دیگران ندارد، بلکه بعنوان یک داشته و حق اولیه و پایه‌ای ، برای هرآدمی‌ میبایستی از طرف دیگران محترم شمرده شود. آدمی‌ میتواند سنگ پرست باشد، میتواند ٔبت پرست، طبیعت پرست و حتی خود پرست باشد- انتخاب اوست- و تا زمانی‌ که برای قبولاندن اعتقادات خود به دیگران فشار نیاورده و تلاش مذبوحانه نمیکند، آزاد است. و در ضمن فکر نمیکنم تمامی این پرستش ها، بیشتر از الله پرستی، مرده پرستی،‌ قبر پرستی‌، و یا امامزاده پرستی‌ شرم آور باشد.

و یا آویزان شدن به قبر کسی‌،

که از یک طرف در واقعی‌ بودن داستانشان بشدت تردید وجود دارد چرا که هیچ اثری از آثار‌شان درمیان نیست،

(مثلا: آثار باستانی ۱۰ هزار ساله زندگی‌ ایرانیان که در شهر سوخته بدست آمده، نشان میدهد که مردمی عادی در این منطقه حتی فیلم میساختند و مغز جراحی میکردند و چشم مصنوعی میساختند و موسیقی مینواختند و و و--- ولی‌ قدرت خدا از پیغمبرش و فرزندانش و نوادهگانش که در ۱۰۰۰ سال پیش میزیستند، حتی یک تیکه پارچه بدست نیامده است! پیدا کنید احمق‌ها را- هرچند بعد از خواندن این مطلب احتمالا فردا، اعراب سعودی که با پول نفت خلیج پارس از خزیدن نجات پیدا کرده‌اند، با پرداخت مبالغی هنگفت به سازمان‌های اطلاعاتی‌ غربی، یهو از گوشه‌‌ای از یونان یک پیرا‌هن از زیر خاک بیرون میکشند که معلوم میکند که مال محمد بوده و احتمالأ خدیجه با دست‌های کوچک خود آنرا وصله کرده است! )

و یا اگر بپذیریم که وجود داشته اند، احتمالأ گروهی از داعش بدتر و یا در بهترین حالت داعش گونه زمانی‌ بسیار کوتاه در عرصه جامعه بشری رخ داده و پس از جنایات " مو به تن‌ سیخ کن" و ایجاد جنگ و جنایت و کشتار و سر بریدن ها، و با شمشیر سر شکافتن‌ها و با سم بخورد شکم پرستان دادن‌ها و بخاطر یک وجب زمین، پهلویِ زن حامله را شکستن تا جایی‌ که سقط جنین نموده و در حالی‌ که شوهر بی‌‌غیرت پهلوانش از ترس جان در پستو خود را پنهان نموده بوده و بخاطر مال و زن، پشت گلوی نوزاد پنهان شدن تا تیر به تو نخورد و و و - سال‌ها پیش مرده و عاقبت به شر شده اند،

و نام حسن و حسین و نقی‌ و تقی‌ و یه مشت اره و اوره و شمسی‌ کوره را بجای نام شریف خداوند آوردن و از آنها مدد جستن، و برای ایزد یکتا، شریک قائل شدن و از آنها طلب یاری کردن- گناهی کمتر از پرستش ابلیس داشته باشد- که بگمان من - رزیلانتر و پلید تر است، چرا که حداقل شیطان فرشته‌ای از فرشتگان خداوند بود که اتفاقا بخاطر عشق بخدا و یکتاپرستی‌ حاضر نشد در مقابل موجود دیگری بجز خدا سر تعظیم فرود آورد،

( همین که در قرآن مقام انسان را در حد خدا بالا برده تا جایی‌ که فرشتگان میبایستی در مقابلش ‌خم شوند خودش کفر است!)

تا این امام‌های جانی، مفت خور ، دزد، پلید و آدمکش که میهن ما را ویران کردند، هم میهنان ما را کشتند، سوزاندند، به ذلّت بردند، و هنوز نکبت وجودشان از سرزمین نجیب ما پاک نشده و از قدم نامبارک و شومشان این مملکت صد‌ سال است که در آتش و حماقت میسوزد و مردمانش کشته میشوند و در انحراف و عقب ماندگی، رنج میکشند.

تو گویی، کسی‌ که نشان غلامی و عبودیّت این دأعشیان امام را بدوش می‌کشد، و شبانه روز بشرک و بت پرستی و مرده پرستی‌ مشغول است میتواند بدیگری ایراد شیطان پرستی بگیرد‌.

۱۴.۴.۹۱

عردوغان یک فرد دو رو و حقّه باز است

روز چهار شنبه ۴ جولای، بشار اسد در مصاحبه‌ای با روزنامهٔ جمهوریت، نخست وزیر ترکیه عردوغان را متهم بدخالت در امور داخلی سوریه کرده و بشدت از عملکرد ترکیه انتقاد کرد. اسد گفت، عردوغان به شورشیان و تروریستهای که کشورش را مورد حملات تروریستی و بمبگذاریهای پیدرپی‌ قرار میدهند، پشتیبانی لجیستیکی میدهد. بشار اسد همچنین گفت: که اردغان یک فرد دو رو و حقّه باز است.

اسد همچنین اضافه کرد که عردوغان از روز اول خودش را جلو انداخته و در امور داخلی‌ ما دخالت داده است، بدون اینکه کسی‌ از او نظر خواهی‌ کند و یا از ترکیه درخواست دخالت کرده باشد، و بدین ترتیب عردوغان مسئول جنایاتی است که در سوریه انجام شده و دست ترکیه بخون تمامی بیگناهانی که در این شورش‌ها کشته شده‌اند، آغشته شده است. اسد یکی‌ از دلایل دخالت بیجای عردوغان و ترکیه را مسائل مذهبی‌ میداند و می‌گوید ترکیه بخاطر داشتن مذهب سٔنی، با او و کشورش که ریشه در مذهب شیعی دارند، دشمنی می‌کند.(اسد نمیداند که ترکا نه مذهب حالیشونه نه انسانیت، تنها چیزی که ترکا میشناسند پول است و بس و در راه پول ناموس به بازار میبرند. و تمامی جنایاتی که در شمال سوریه مرتکب میشوند، ریشه در پول پرستی‌ ترکا دارد و البته نوکر صفتی آنان برای غربیها.)

کشور ترکیه، با تمامی همسایگانش، از جمله ایران، یونان، ارمنستان، سوریه، قبرس همیشه در جنگ و بگیر و ببند بوده و سعی‌ در ایجاد جو آشوب و ناامنی در تمامی این کشورهای همسایه کرده است. قسمتی‌ از مسائل و مشکلات اقتصادی کشور یونان که به تازگی امان این کشور را بریده، در پی‌ تزویر مالی‌ است که ترکها به کمک سرمایه‌های جامعه یهودیان، به این کشور تحمیل کرده‌اند. شاید بهمین دلیل است که مسلمین اعتقاد دارند که ترکها، طایفه‌ای مفسد فی الارض هستند که بیرون دروازه جهنم مانده ا‌ند و بر روی زمین ایجاد نفاق و فساد می‌کنند و در اینباره چندین حدیث را بعنوان شاهد می‌‌آورند.


دستی‌ که به سو‌ی‌ تو دراز میشود ماشه را می‌کشد

میتوانی‌ ببینی‌
رنج می‌بری
هیچ چیز خالص نیست
همه جا آلودست
دستی‌ که به سو‌ی‌ تو دراز میشود
ماشه را می‌کشد
لبخند
پای هزار کبوتر خوش باور را
بدست‌های گرسنگان
می‌بندد.

همه جا آلودهست
چه آگاه
چه ناآگاه

سفر به دوره دنیا با تصویر ۳۴






جنونی کو که آتش در دل پرشورم اندازد ..... زعقل مصلحت بین صد بیابان دورم اندازد. صائب

زمان حادثه رویید با نشانه ی دیگر
چنین زمانه چه سخت است

تا زمانه ی دیگر
هزارخنجرکاری به انحنای دلم 

آه
مخوان،ترانه مخوان،

باش تا ترانه ی دیگر
بهانه بود مرا شرکت قیام گذشته
عطش عطش تو بمان گرم،

تا بهانه ی دیگر
همیشه قلب مرا زخم،زخم کهنه کاری
همیشه دست تورا

تیغ فاتحانه ی دیگر
سکوت دردل این آشیانه ی ممتد وای
کجاست منزل امنی ،

کجاست خانه ی دیگر
خروش جوشش دریاچه 

درکرانه ی من بین
که این ترانه نبوده است 

در کرانه ی دیگر
جوانه سبزنبوده است 

درگذشته ی این باغ
بمان توسبزی این باغ،

تا جوانه ی دیگر!
زمان حادثه خوش آمدی،

سلام برویت
که شب نشسته به خنجر 

درآستانه ی دیگر
بجان دوست از این تازیانه باک ندارم
که زخم جان مرا هست 

تازیانه ی دیگر


کجاست سرخی فریادهای بابک خرم
کجاست کاوه ی آزاده ی زمانه ی دیگر


زنده یاد خسرو گلسرخی