علم سه مرحله دارد:
- انسان در مرحله اول معلوماتش در نظرش جلوه می کند و مغرور می شود
- در مرحله دوم معلومات خود را در برابر دستگاه عظيم آفرينش كوچك می بيند متواضع می شود.
- در مرحله سوم می فهمد که علم او نارساتر از آن است که بتواند جهان را اندازه بگیرد. این دیگر مرحله بهت و حیرت است.
مولوی در دیوان شمس می گوید: حاصل عمرم سه سخن بيش نيست:
خام بدم، پخته شدم، سوختم
و پدر علم بشریت، دانشمند علیقدر ایران، ابو علی سینا میفرماید: برسد دانش من بدانجا که بدانم هنوز نادانم
و عطّار میفرماید:
جملگی در حکم سه پروانه ایم
در جهانِ عاشقان افسانه ایم
اولی خود را به شمع نزدیک کرد
گفت: حال من یافتم معنای عشق
دومی نزدیک شعله بال زد
گفت: حال من سوختم در سوز عشق
سومی خود داخل آتش فکند
آری آری این بود معنای عشق
۸ نظر:
اسم فرخی یزدی در یک سایت طرفدار سلطنت پهلوی بسیار طنز تلخی داره...
البته اگر شما کردار پزشک احمدی را خودسرانه بدانید مشکل حل میشود...
توصیه من به دوستانم اینه که بزرگتر از تاریخ، فهمیده تر از ایدولوژی چپ و راست، و با شعور تر از تبلیغات باشند، و چون شما یکی از خوانندگان این دفتر محسوب میشوید، به خودم اجازه میدم، به شما هم همین توصیه را داشته باشم. حقیقت ورای این مطالب است دوست من، درگیر جماعت نشید چرا که منجر به درگیری با خودتان میشود.
متوجه منظور شما نشدم هموطن گرامی میشه بفرماید کشتن فرخی یزدی در زندان به دستور رضا شاه چه ربطی به گرایشها چپ یا راست دارد.چه وجه تبلیغاتی در این واقعه بوده.البته شاید هم پزشک احمدی به صورت خودجوش اقدام به قتل تیمور تاش ، سردار اسعد ، ارباب کیخسرو و تنی دیگر میکرد
ل
من فکر میکنم شما کمی هیجان زده هستی و به همین دلیل هم فراموش میکنی که ابتدا خودت مسله چپ و راست را با عنوان سایت سلطنت طلب و اینگونه نیشهای نوشین مطرح کردی، بگذریم.
اما اینکه دوباره مجبوریم سر تبلیغات آخوند و عوامل انگلیس بحث کنیم، شما بفرمایید اگر اینهای که میگید درست باشه و پزشک احمدی مامور رضا شاه بوده و رجال سیاسی این مملکت را در زندان میکشته، چرا او را محاکمه علنی کردند؟ و چرا مرد شریفی مانند احمد کسروی که آخوندها او را بیگناه به قتل رساندند، وکالت این مرد را در دادگاه انجام میداد؟
لطفا شما جواب همین دو سئوال را به طور منطقی و نه با منطق آخوندی بدهید، سپس من برای شما میگم که جریان این پزشک احمدی از کجا آب میخوره.
دوست عزیز مگه نمیشه نه سلطنت طلب بود نه چپ نه حزب اللهی که اصولا اینها منش سیاسی نیستند و بیشتر منش عقیدتیه.من نه چپ هستم نه سلطنت طلب نه اخوند زده که همه اینها یک نوع حکومت ایجاد میکنند.من نه از انگلیس خوشم میاید نه از امریکا فرانسه چین ترکیه اذربایجان، من فقط کشور عزیزم برام مهمه اینها را میگم که دیگر انگی بهم زده نشه در ضمن نه گر هستم نه شپش دارم نه مشکل جنسی دارم نه اعتیاد به مواد مخدر اینها را گفتم که طبق معمول دوستان سلطنت طلب و دوستان چپ و دوستان اخوند زده مورد اتهام قرار نگیرم که چقدر شبیه هستند این طیف دوستان...
در مورد دادگاه علنی دقیقا مثل دادگاه علنی واقعه کوی دانشگاه بود و قضیه ریش تراش و سرباز وظیفه...که عالیجناب کسروی دقیقا بخاطر همین وکیل پزشک احمدی شد چون کسروی دفاعیات خودش را بر پایه اینکه که او «واسطه افزار جرم» بوده نه عامل آن، خواستار تبرئه وی شده بود که شما خوب میدانید دستور دهند چه شخصی بود .
شما منو یاد افرادی میندازید که یک ساعت و نیم غیبت میکنند و بعد میگن غیبت کردن یعنی خوردن گوشت برادر خویش. شما خودت رو توضیح میدی به این بهانه که به شما انگی زده نشه، ولی اولین جملهای که در بالا نوشتی، زدن انگ سلطنت طلب به من و اینکه از کسی که سلطنت طلبها او را کشتند شعری نوشتم، پسای وای چه طنز تلخی. این نوشته اخیر شما رو که در برابر نوشته اولتون بذاریم میشه حکایت همان انگشتی که به سوی من گرفتی در حالی که سه انگشت به سوی خودتون نشانه رفته. اینا رو برای این نوشتم که بدانید که با وجودی که ادعا میشه حرف زدن راحته ولی این راحتی به شرطیست که شخص دچار فراموشی نشده نباشه.
دفعه پیش بحث چگونگی کشته شدن کسروی بود و ادعای آخوند مانند شما باعث شد که من پستی را اینجا در رابطه با چگونگی قتل کسروی بزنم که بسیار مورد استقبال قرار گرفت، ( جریان عدو و اگر خدا خواهد و این مطالب). این بار هم در رابطه با این موضوع، پستی خواهم نوشت و تمامی مطالب را در آن خواهم گفت.
نه دوست عزیز، دادگاه دادگاه واقعی بود و دلیلش هم این بود که خلأ قدرت مرکزی بعد از جنگ جهانی دوم و تبعید رضا شاه، اجازه دخالت مستبدی را نمیداد و در نتیجه، حکومت دست مردم بود، یعنی مطمئن باش که دادگاه واقعی و مردمی بود.
یک زمانی هم ادعای کشتن پسر خمینی و آتش زدن سینما رکس آبادان و علی شریعتی این جاسوس دو جانبه و دیگران رو به ساواک نسبت داده بودند که زمان و مدارک مشخص کرد که کار همانهائ بوده که این انگها را زده بودند و رو سیاهی به چهره خیلیها نشست. آن زمان هم که جریان پزشک احمدی پیش آمد، خیلیها از جمله شیخ خزعل خائن هم چهرهای معصوم، پاک و بیگناه در اجتماع پیدا کرد که بعدها مشخص شد مامور انگلیس و جدا سازی خوزستان از ایران بوده. اینها را خواهم نوشت. احمد کسروی یک سئوال را همان موقع مطرح میکنه و آن اینکه چگونه است که همه اراذل و خلافکارها را که جنایت بیشتری انجام دادهاند را ول کردند و این دو تن را چسبیده اند، و وقتی این سئوال را مطرح میکند، آقایان و علما اسلام با وکالت او از این دو تن مخالفت میکنند، که جریانش مفصل است و خواهم نوشت.
همه این بحثها از آنجا ناشی میشه که اکثرا اطلاعات رو یا از پای منبر گرفتند و یا عمهٔ محترم و نه کتاب و تحقیق و مدرسه و صد البته هم که تفکر شهری است در سیبری.
ببخشید عمه ام را اضافه نکرده بودم و شما هم مثل تمامی طرفداران سه گانه (شاه-چپ-ملا) استفاده کردید...چقدر شبیه هستید شما سه گانه ها
در مورد احمد کسروی متن سراسر مغرضانه که مصداق
خود گویی خود خندی عجب مرد هنرمندی...بود صد البته که این روزها عجب تنور سلطنت داغ شده و من نمیدانم ولیعهد قلابی چه وعده های به امریکا و انگلیس و پان ترکیسم ها داده که دوباره از خفا در آمده...استبداد دست از ر ایرا بر نمیدارد.افراد مثل شما هم که نا خواسته اتش این تنور را بیشتر میکنید و هر دم طرفداری ار استبداد پهلوی میکنند گویی که سالها در اروپا زندگی و از مزایای دمکراسی استفاده نکرده اید...در ضمن من نه عمه دارم نه خاله لطفا فحش هایتان را جهت دار کنید.
در مورد آنچه که از کسروی نوشتم، و شما آن را مغرضانه نام دادی و مستجب خنده، شما را رجوع میدم به کتاب دفاعیات کسروی، در آنجا از زبان خود کسروی اینهائی که من برای شما نوشتم، نوشته شده است.
در مورد بقیه مطلب هم، بحث رو رجوع دادی به سخنان جنتی و از امامان جمعه فاکت اوردی و به خاله و عمه و انواع فحش مخصوصا جهت دارش، که اینگونه بحثها در شأن این سلطنت طلب نیست. پیروز باشید دوست من.
ارسال یک نظر