خیلی وقتها بویژه این اواخر که عدهای یک چیزایی یاد گرفتهاند، میشنویم و میخوانیم که جماعت تازه راه افتاده، با ژستی حق بجانب و با جدیت میفرمایند: "خودت باش و سعی نکن در نقش دیگری ظاهر شوی!". اینجانب پس از مکاشفات فکری زیاد که بر اساس قوه شگفتانگیز خیال استوار بوده و بحثهای جنجالی با مرشد ناپیدا، به این نتیجه رسیده و کشف و شهود کردم که آدما خودشان نباشند، قابل تحمل ترند و بسیار دلپذیر تر. باور ندارید؟ نمونه میطلبید؟؟ مثلا نگاه کنید به هنرپیشهها و خوانندهها که وقتی بر روی صحنه ظاهر میشوند، آنچنان دلربا و دلپذیرند که گاها مردم از شور و شعف و عشق به آنان غش کرده و بر روی دست نخست به آمبولانس و سپس به بخش کمکهای ویژه بیمارستانها منتقل میشوند. و همین هنرمندان در دنیای واقعی آنچنان نچسب و پر اشتباهند که خدا آنها را نصیب گرگ بیابان نماید.
در نتیجه بجای یک حشره "مو به تن سیخ کن و چندش آور"، باید سعی کرد جواهری بود که اکثرا دوست دارند به سینه بچسبانند. و بجای اینکه خودت باشی باید آن آنکسی بود که دوست داری، با او باشی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر