۲۴.۲.۹۸

سفر به مسکو ۱


یکی‌ از نکاتی‌ که توجه به آن در مسکو اجتناب ناپذیر است، تعداد بسیار توریست‌ها در این شهر بزرگ میباشد. و نکته مثبت قصه اینست که نیمِ بیشتر این توریست‌ها خود روس هستند که از شهر‌های دیگر (حتی از نقاط دیگر خود مسکو ) بدیدن مسکو جدید و ۱۲ میلیونی آمده ا‌ند. (چرایی نامیدن مسکو با صفتِ جدید را بعدا شرح خواهم داد.) پس از روس‌ها تعداد بیشمار توریست‌های چینی‌ که گروه گروه با تور‌های مسافرتی‌ - درحالیکه یک جوان دختر و یا پسر پرچم دار - در مقام راهنما جلودار آنان است و در تمامی جاذبه‌های توریستی مسکو میگردند، کلافه کننده است. پس از چینی‌ ها، توریست‌های هندی قرار دارند که اینجا و آنجا با ژست‌های بالیوودی در حال عکسبرداری از خود میباشند. اروپایی‌ها و امریکایی‌ها بندرت در مسکو دیده میشوند و اگر دیده بشوند هم اکثرا یا فرانسوی هستند و یا انگلیسی‌. و این جالب است چرا که فرانسوی‌ها و انگلیسی‌‌ها در سمپاچی نسبت به سفر به روسیه در مقام اول قرار دارند. تو گویی آنان بجز خودشان دوست ندارند، توریست دیگری را در مسکو ببینند.

روسیه بویژه پایتخت آن مسکو و شهر تاریخی‌ سن پِتِربورگ تا پیش از پوتین بشدت از نامهربانی های روزگار در رنج و ویرانی بود. دو جنگ بزرگ اول و دوم این کشور را از محتوا بکلی خالی‌ کرده و همان داستان غم انگیزی که در ایران رخ داده در روسیه نیز به وقوع پیوسته است. یعنی‌ میتوان استالین را خمینی دانست که از روس بودن تنها روسی صحبت کردن را میدانسته و میلیون‌ها روس میهن پرست و دلاور را بیرحمانه به جوخه‌های اعدام دسته جمعی‌ سپرده و تمامی ثروت‌ها و هویت‌های تاریخی‌ و ملی‌ و میهنی روس‌ها را از آنان گرفته و به وحشی‌ها بخشیده و این امپراطوری را از درون بیهویت و متلاشی ساخته است. پس از آنهم حزب کمونیست و تند رو سرخ مانند شیعه افراطی از روس‌ها چیزی بجز روس ساخته و این داستان ادامه یافته تا جایی‌ که در زمان گورباچف و در تاریخ ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱، اقمار روسیه از این کشور جدا شده و پس از آن هم روسیه بطورکلی‌ در شیشه ودکای بوریس یلتسین غرق شده و فاتحه ش خوانده شد (بوریس یلتسین ۱۹۹۱- ۱۹۹۹).

ورشکستگی در روسیه به آنجا رسید که سران آنزمان روسی، ابتدا از آخوند‌های جمهوری وابسته انگلیسی‌ اسلامی، درخواست کمک کرده و در دعوتی که از رفسنجانی گور بگور شده به روسیه شد، از او خواستند که تمامی زراد خانه‌های اسلحه روسیه را به قیمتی بسیار ناچیز خریده و ۱۷ شهر قفقاز را که در زمان جنگ جهانی‌ دوم از خاک ایران جدا شدند و اینک هر کدام یک کشور مستقل ا‌ند، را به ایران برگردانند. و در عوض اجازه یابند که راه‌ها و بویژه راه آهن را در سراسر ایران بسازند. و کارخانجات خود را به ایران منتقل کنند. آخوند رفسنجانی‌ در مشورتی که با اتحادیه جنایتکار اروپا بویژه انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها انجام داد، به این پیشنهاد تاریخی‌ و سرنوشت ساز که برای ایران پیش آمده بود، یک نه بزرگ گفته و بجای آن انگلیسی‌‌ها و فرانسوی‌ها تمامی زراد خانه‌های اسلحه روس‌ها را غارت کرده و آذربادهگان را از آن خود کرده و نفت دریای خزر را تصاحب کردند. و سهم ۵۰ درصدی ایران از دریای مازندران را به ۸ درصد کاهش دادند.

این ماجرا تا سال ۱۹۹۹ ادامه داشت تا پوتین که یک افسر اطلاعاتی و امنیتی بود، بر سرکار آمده و سکان کشور ورشکسته، ویران و درحال فروپاچی روسیه را در دست گرفت. کوتاه سخن اینکه پوتین ظرف ۱۰سال با کمک اراده آهنین خود و بکمک دست پرفتوت منابع انرژی پرارزش فسیلی دریای خزر (نفت و گاز) و کوتاه کردن دامنه تجاوز اروپایی‌های جنایتکار از این منابع (نه بطور کامل ولی‌ تا حد زیادی)، ابتدا کشور را جمع و جور ساخته و سپس به امر بازسازی روسیه ویران همت گماشت. سرعت بازسازی و پیشرفت روسیه آنچنان زیاد و مثبت بود که خود روس‌ها هنوز فرصت نکرده ا‌ند تمامی آنچه که پوتین ساخته است را ببینند. و درنتیجه دسته دسته بدیدار پایتخت که امروزه یکی‌ از زیباترین پایتخت‌های اروپا محسوب میگردد و بویژه مرکز مسکو که از زیبائی شگفت انگیز و از تمیزی در دنیا بی‌ رقیب است آمده و به تماشا مینشینند. و این مسکو جدید برای آنان بسیار جذاب و دل انگیز مینماید.

هیچ نظری موجود نیست: