امروزه در بین مسئولان دست بالای حکومت به اصطلاح جمهوری اسلامی که نزدیک به ۳۸ سال است با کمک غربیها ایران را اشغال و ایرانیان را در زندان بزرگی نگاهداری میکند، شمار قابل ملاحظهای از صاحبمنصبان ارشد دیده میشوند که یا متولد عراق ، لبنان، پلستین هستند یا بسیاری از آنان در افکار همگانی مردم ایران به بیگانه بودن مشهور میباشند.
نمونههای آنان کم نیست که بیشتر به عنوان سفیر ایران! در کشورهای خود زندگی کرده و مبالغ نجومی حقوق دریافت میکنند و حافظ منافع کشورهای خود در ایران میباشند. یعنی ماموریتی واژگون! بجای حفاظت منافع ایران در کشورهایی که سفیرش هستند، عملی برعکس انجام میدهند.
نمونهها زیاد است که بعنوان مشت نمونه خروار واندک دلیل بسیار، میتوان بموارد زیر اشاره نمود:
حسن کاظمی قمی(۱) یکی از این تفه هاست که اصولا عراقی بوده و بعنوان سفیر ایران! در عراق بمدت شش سال فعالیت میکرد و در دولت جدید پس از پایان ماموریت، جای خود را به هممیهن خود، شخصی بنام حسن داناییفر بعنوان سفیر جدید ایران! در بغداد میدهد.
سفیر جدید ایران در عراق ، همانند سفیر قبلی هم عراقی بوده و هم از اعضای ارشد سپاه پاسداران ! یعنی خردمند را دلیل عقب ماندگی کشور و مردم و این همه دزدی و فساد را همین اشاره بس است!
حسن داناییفر که بعنوان سفیر ایران در عراق کار کرده و اینک در آنجا زندگی میکند، خود زاده عراق و شهر نجف است. و البته همانطوری که اشاره شد این امر فقط مختص داناییفر نیست.
هم اکنون در بین روسای سه قوه مقننه، مجریه و قضاییه ، دو نفر از آنها رسما متولد نجف هستند که بر طبق قانون خود این حکومت منحوس کسب مقامهای بالای حکومت برای آنان غیر قانونی است، چرا که در قانون اساسی، شرط "ایرانی بودن" از شروط اصلی برای تصدی این دو منصب است. و علی لاریجانی رئیس مجلس و برادرش صادق لاری جانی رئیس قوه قضایی که هردو متولد نجف هستند سال هاست بطور غیر قانونی در این دو منصب نشسته و بطور آشکار ایران فروشی میکنند و صدها هزار جوان ایرانی را اعدام کردهاند.
صادق لاریجانی هم اکنون بعنوان رئیس قوه قضاییه ایران از مدافعان اصلی اعدام جوانان ایرانی بدلایل بسیار پیش پا افتاده و غیره منطقی است. و تمامی قوانینی که در مجلس تصویب میشود اگر به نفع منافع عراق، لبنان، پلستین، سوریه، عربستان، امارات نباشد، از زیر دست علی لاریجانی رد نمیشود.
محمود هاشمی شاهرودی رئیس قوه قضاییه پیشین ایران نیز متولد نجف است. هاشمی شاهرودی حتی در دورهای سخنگوی مجلس اعلای عراق بود و در واقع اگر او در این سمت مانده بود اکنون میتوانست مانند بسیاری از اعضای ارشد مجلس اعلا و گروه حکیم، از مسئولان ارشد عراق باشد.
البته علاوه بر رئیس مجلس ایران، رئیس مهمترین کمیسیون مجلس ایران، یعنی علاءالدین بروجردی نیز از معاودین عراقی بشمار میرود. بروجردی در سالهای گذشته بعنوان رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس، از مدافعان رفتار جریان حاکم در ایران در قبال معترضان پس از انتخابات بوده است. یعنی تجاوز، شکنجه و اعدام جوانان دانشجوی ایرانی که جرمشان شرکت در انتخابات و اعتراض به تقلب در شمارش آرا بوده است.
ابوالفضل اسلامی دیپلمات پیشین حكومت ايران تایید کرده که بروجردی از جمله معاودین عراقی است که پس از انقلاب از عراق به ایران آمده است. «معاودین» در فرهنگ سیاسی ایران به کسانی گفته میشوند که توسط حکومت صدام حسین از عراق به ایران اخراج شدهاند.
علاوه بر این معترضان و مخالفان حکومت در ایران معتقدند که محمدرضا نقدی فرمانده بسیج نیز که نقشی اساسی در برخورد با اعتراضات مردمی در طول سالهای گذشته داشته است، عراقیتبار است. محمد رضا نقدی در دوران جنگ ایران و عراق از فرماندهان لشکر بدر بود و بدون دلسوزی و با دل راحت صدها هزار جوان و نوجوان ایرانی را بدون دلیل روی مین فرستاد. و در جریان اعتراضات سال ۲۰۰۹ دهها جوان و نوجوان را در کهریزک کشته و شکنجه و صدها دانشجو ایرانی را دستگیر ودر سیاهچالهای مخوف حبس نمود.
لشگری که کاملا از عراقیهای مقیم ایران تشکیل شده بمدت ۳۸ سال خون ایرانیان را مکیده و آنچنان رفتار کردند که دشمن با هیچ ملتی نکرده است. سردار محمدرضا نقدی از جمله کسانی است که معتقد است، که اگر روزی قرار باشد که ایران را پس دهند، زمین سوخته تحویل خواهند داد!
در مجموع تردیدی نیست که ایرانیان مقیم نجف و کربلا و بغداد با عراقیها و پلستینیها و لبنانیهای مقیم قم و مشهد ، دهههای متمادی است که با یکدیگر آمد و شد دارند و متولدین نجف و کربلا و غزه و بیروت و شمار بسیار متولدین عراق یا حتی کسانی که ایرانی بودن آنها مورد تردید افکار همگانی بوده است، طی سالهای اخیر سمتهای کلیدی و حساسی را در حكومت ايران بر عهده داشتهاند و با تمام توان به ایران فروشی مشغول بوده اند و با وجودی که کشورهایشان را با مال و پول و سرمایههای ایرانیان ساخته اند با این وجود نفرت عجیبی از ایرانیان دارند که با آب زمزم هم پاک نمیشود و هر جا و بهر وسیله سعی و تلاش در ضربه زدن به ایران را هم دارند. این نفرت و کین توزی را براحتی و آشکاراً در مسابقات جهانی که جوانان با استعداد و پر شور ایرانی در آنها شرکت میجویند مشخص میگردد، از نداشتن دستکش بوکس و پیراهن فوتبال و مربی و عدم آمادگی، تا بدترین و ارزانترین هتلهایی که به جوانان ورزشکار ایرانی تعلق میگیرد، تا جلوگیری از برگزاری جشن و پایکوبی برای پیروزی ایرانیها ( کاری که در کشورهای خودشان آزاد و حلال است) و و و نمونههایی از این کینه ورزی هاست.
این روند در دولت حسن روحانی که خود بیگانهای وقیح و گستاخ است که محل تولدش مشخص نیست( و مراسم ساختگی و مسخره فارغ تحصیلیاش از دانشگاهی در انگلیس توسط بیگانگان ساخته شده و مورد تمسخر دنیا واقع شد. و از آن مسخره تر اینکه شخص دارای مدرک دکترا از دانشگاه انگلیس، حتی توانایی سخن گفتن به زبان انگلیسی در حد دبستان را هم ندارد!) بطور آشکاری تشدید شده و اینبار تمامی قوه مجریه از طرف کسانی که سر در زیر بغل دیکتاتور آنکارا دارند، اشغال شده و میلیاردها پول بیتالمال ایرانی در روز روشن بطرف ترکیه سرازیر گشته است.
من نمیدانم آینده چه طرح و نقشهای برای ایرانیان و این ملت تحت ستم و ظلم و کشور اشغال شده ایران دارد. ولی یک مطلب ثابت شده و با چشم سر دیده شده است. و آن اینکه نتیجه تمامی این ایران فروشیها و خیانتها و ستمها را دست انتقام بر سر خودشان آورده است. نگاه کنید به روزگار کشورهای این خائنین که با ایران فروشی و ظلم به ملت ایران، با کمک مکر و حیله ساخته شده اند. آنچه آنان دچارش گشته اند، دشمنی است خودی که از آنان بیرحمتر و بربر تر عمل میکند. تا جاییکه همان زمین سوخته و سرنوشت شومی را که در ایران بدنبالش هستند، روزانه به آنان تقدیم کرده و تا زمانی که در ایران بخیانت مشغولند نه تنها راه نجاتی برایشان نیست بلکه روزبروز بطرف نیستی بیشتر و "ریشه کن شدن" پیش میروند و این بشارتی است که ایزد یکتا به ایرانیان داده است.
..........................................
برگرفته از مقالهای در اینترنت.
(۱) اکثر بیگانگان حاکم بر ایران نام یکی از شهرهای ایران را به دنبال نام جعلی و دروغین خود حمل میکنند تا بدین وسیله فقدان تابعیت ایرانی خود را پنهان نموده باشند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر