داستان با اینکه ساده و تکراری است ولی آنچنان سهمگین و هولناک است که خدایان را شرمیگن میسازد. در گوشهای از این دنیا در یکی از زیباترین مناطق یافت شده بر روی کره زمین، در مرکز قاره ثروت و خدایان، تعدادی مردم بی آزار با آرامش و صلح و صفا در منطقهای خوش آب و هوا با یکدیگر به درازای تاریخ و قرنها زندگی کرده و کم و بیش با هم ساخته و روزگار معصوم و سادهای را میگذراندند. بناگاه یک عده وحشی روانی از آن سر دنیا وارد این منطقه شده و ضمن ایجاد دشمنی بین آحاد این کشور زیبا، ظرف تنها ۳۰ سال پایه گذار قتلعام و نسلکشی میشوند که در طی آن نزدیک به یک میلیون از مردم بیگناه این منطقه کشتار گشته و کشور زیبا و خوش آب و هوای رواندا به ویرانه مبدل شده و میلیونها تن نیز آواره میگردند.
سخن بر سر مردم بیگناهی بنام توتسی هاست که توسط بلژیکیهای متجاوز و وحشی از آوریل سال ۱۹۹۴ شروع به کشتار گشته و بمدت ۱۰۰ روز زنان و کودکان و غیر نظامیان توتسی با روشهایی بیرحمانه، زنده زنده در آتش میسوزند و کشتار میگردند و بلژیکیها تا جایی که روح شیطان صفت خود را ارضا ننموده دست از این کشتارها نمیکشند. رودخانه خون، اجساد پراکنده که از انبوهی روی هم پشته شده بودند، بیماریهای هولناکی که از اجساد تجزیه شده در زیر آفتاب نشر و پخش میشد، بوی تعفن و جنایت ، جهنمی را بوجود میآورد که حتی در عمیقترین حفره مخیله اهریمن نیز نمیگنجد، و این یکی از شاهکارهای جنایت غربیهای وحشی و روانی بویژه بلژیکیها بود.
توتسیها مردمانی جنگجو و دامپرور بودند که همراه با هوتوهای کشاورز ساکن در این منطقه به شیوهای آرام و مسالمتآمیز پادشاهیهای بومی رواندا و بروندی را شکل داده بودند و قرنها با آرامش در کنار یکدیگر میزیستند. فرهنگهای توتسی و هوتو در طول سدههای مختلف با یکدیگر درهم آمیخته و توتسیها زبانهای بانتویی رواندا و روندی را که برای هر دو طرف قابل فهم بود را بهعنوان زبان خود برگزیده بودند . این دو قوم همچنین دارای عقاید مذهبی یکسانی بوده که شکلهایی از روحباوری (انیمیسم) را در بر میگیرد در رأس هرم قدرت این مردم یک موامی یا شاه قرار داشت که او را دارای خاستگاهی مقدس میدانستند. از آنجا که توتسیها و هوتوها قرنها در کنار هم با آرامش زیسته بودند هیچ رابطه برتری جویانهای در بین آنان وجود نداشت تا زمانی که بلژیکیها و فرانسویهای وحشی و روانی وجودِ کثیف و شومشان را به این منطقه تحمیل کردند.
تا اوایل سده بیست یعنی تا سال ۱۹۱۶ که جنگ جهانی اول را اروپاییها براه میاندازند، هنوز بین هوتوها و توتسیها روابط دوستانه و انسانی برقرار و آرامش و شادی و رفاه در رواندا جاری بود در این زمان است که شکست آلمان در جنگ جهانی اول منجر به تقسیمات مستعمرههای آفریقایی آلمان و تجزیه ایران بزرگ شد. رواندا به بلژیک واگذار شد. بلژیکیها وارد این منطقه زیبا میشوند و اولین کاری که میکنند ایجاد اختلاف بین این دو گروه میباشد. و برای این کار نظریه نژاد پرستانه و کثیف خود را به این مردم تزریق میکنند، بدین ترتیب که توتسیها که قدی بلندتر و پوستی روشنتر داشتند را نژاد برتر و هوتوها را مردم دسته دوم مینامند !!! توجه و التفات ظاهری و عامدانه دولت استعماری بلژیک در فاصلهٔ سالهای ۱۹۱۶ تا ۱۹۶۱ به توتسیها تخم دشمنی بین مردمان دو قوم را میکارد و جدایی بین مردم یکدست و واحدی را پس از قرنها ایجاد میکند . این اولین گام استعمار کثیف اروپایی در اینجا بلژیک برای نابودی سرزمین زیبای رواندا میشود.
پس از آن توتسیها بلژیکیهای جنایتکار را از رواندا بیرون میاندازند، و رواندا در ۱۹۶۲ سرانجام از بلژیک مستقل میشود. در این زمان است که بلژیکیها و فرانسویها با تحریک هوتوها، با تزریق اندیشه پلید "قوم تحت ستم" از هوتوها مردم کینجو و زخم خورده میسازند و سپس با تحریک آنان قیام هوتوها را در سال ۱۹۶۳ موجب شده و ایجاد انقلاب و یا فتنه را باعث شده و بساط سلطنت چندین قرن این مردم را در این منطقه جمع کرده و تعداد زیادی از توتسیها را کشتار و باقی را از این مکان فراری میدهند . توتسیها سلطنت را در رواندا تا ۱۹۶۳ که نظام سلطنتی برچیده شد حفظ کردند. پس از آن قدرت به دست هوتوها افتاد که اینک نوکران بلژیکیها محسوب میشدند. توتسیهای تبعیدشده با تشکیل جبههای و انجام عملیات نظامی درصدد بازپسگیری قدرت در رواندا تا ۱۹۹۴ بر میایند.
بلژیکیها که از گسترش قدرت توتسیها نگران شدهاند در ۶ آوریل ۱۹۹۴ هواپیمای حامل ژوونال هابیاریمانا، رئیسجمهور هوتوتبار رواندا را بر فراز کیگالی پایتخت این کشور سرنگون کرده و به هوتوها میگویند که کار توتسیها بوده است و با نسبت دادن این حادثه به توتسیها، هوتوها را بجان مردم بیگناه توتسی انداخته و آنها نیز شروع به قتلعام سازماندهیشدهٔ توتسیها در کشور مینمایند .این نسلکشی با حمایت غربیها و بیتفاوتی جامعهٔ جهانی به مدت ۳ ماه ادامه یافت تا آنکه سرانجام در ۴ ژوئیهٔ همان سال شهر کیگالی بهدست نیروهای جبههٔ میهنی رواندا متشکل از توتسیهای تبعیدی تصرف شد و آنها با برانداختن دولتِ با اکثریت هوتو به این کشتارها پایان دادند. در این نسلکشی تقریباً ۸۰۰ هزار تن از مردم رواندا که یک دهم جمعیت آن کشور را تشکیل میدادند جان خود را از دست دادند و سیاستهای اهریمنی بلژیکیها موجب براه افتادن دریای خون در سرزمین زیبای رواندا شد.
اینک حکومت و دولت و نمایندگان پارلمان راواندا در دست زنان است چرا که مردان این سرزمین بخاطر بلژیکیها اکثرا قتلعام شده و نسبت تعداد زنان به مردان بسیار زیاد میباشد.
رواندا کشوری است کوچک در مرکز آفریقا. پایتخت آن کیگالی است. رواندا کشوری است سرسبز و با آب و هوای استوایی در منطقه دریاچههای بزرگ آفریقا.
این کشور با اوگاندا، بوروندی، جمهوری دموکراتیک کنگو و تانزانیا همسایه است.
مرکز آفریقا بخش مرکزی قاره آفریقا است. مرزهای دقیقی برای این ناحیه تعریف نشده.
کشورهای مرکز آفریقایی عبارتاند از:
آفریقای مرکزی
بوروندی
کنگو
چاد
رواندا
برخی این کشورها را نیز شامل مرکز آفریقا میدانند:
گینه استوایی
گابن
آنگولا
زامبیا
کامرون
منطقه دریاچههای بزرگ در آفریقا به یک رشته دریاچه در درون و پیرامون دره بزرگ نشستی گفته میشود .
دریاچه نالوباله، دومین دریاچه آب شیرین بزرگ جهان نیز جزئی از این دریاچههای بزرگ آفریقا است. دریاچههای بزرگ عبارتاند از:
دریاچه تانگانیکا
دریاچه نالوباله( ویکتوریا)
دریاچه آلبرت
دریاچه ادوراد
دریاچه کیوو
دریاچه مالاوی
دریاچهٔ نالوباله ( نام استعماری و مسخره ویکتوریا) بزرگترین دریاچه قارهٔ آفریقا است .
این دریاچه همچنین بزرگترین دریاچهٔ ناحیهٔ گرمسیری جهان و دومین دریاچهٔ بزرگ آب شیرین جهان است.
این دریاچه در فلات بلندی در بخش غربی دره بزرگ نشستی آفریقا واقع شده و در محدودهٔ سه کشور تانزانیا، اوگاندا و کنیا قرار گرفتهاست. نالوباله جزئی از دریاچههای بزرگ آفریقا بهشمار میاید.
دریاچه نالوباله که با نامهای اوکِرِوه و ویکتوریا نیز شناخته میشود به نسبت پهنایی که دارد کمعمق است و میانگین ژرفای آن ۸۴ متر است.
تنوع زیستی این دریاچه بسیار بالا است. دریاچهٔ نالوباله بیش از ۳ هزار جزیره دارد که بیشتر آنها مسکونی است.
این دریاچه نسبتاً جوان است و حوضهٔ کنونی آن ۴۰۰ هزار سال پیش شکل گرفتهاست. نمونههای خاک که از کف دریاچه برداشت شده نشان میدهد که این دریاچه از زمان تشکیلش تاکنون سه بار به طور کامل خشک شدهبودهاست.
توتسی(ها) که باتوسی، توسی، واتوسی یا واتوتسی نیز نامیده میشوند مردمانی دامپرور در آفریقای مرکزی بوده که با جمعیتی ۱٬۵ میلیونی، یکی از سه قومیت رواندا و بروندی را تشکیل میدهند (هوتوها و تواها دو قومیت دیگر ساکن در این کشورها هستند). آنها دارای قدی بلند، استخوانبندی کوچک و پوستی تقریباً روشن هستند و اقلیتی اشرافی را تشکیل میدادند
که درحدود ۹ درصد جمعیت رواندا و ۱۴ درصد جمعیت بروندی را شامل میشد. اما جمعیت آنها در رواندا پس از نسلکشی دولتی گسترده در ۱۹۹۴ بهشدت کاهش یافت ( ۸۰۰ هزار تن توتسی در مدت ۳ ماه کشتار شدند).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر