۲۹.۷.۹۴

تن همه چشم است به صحن چمن


ماه غلام رخ زیبای تو
سر و کمر بسته بالای تو

تن همه چشم است به صحن چمن
نرگس شهلا به تماشای تو

مجمع دل‌های پراکنده چیست
چین سر زلف چلیپای تو

زاهد و اندیشهٔ گیسوی حور
دست من و جعد سمن سای تو

گر تو زنی تیغ هلاکم به فرق
فرق من و خاک کف پای تو

روی من و خاک سر کوی عشق
رای من و پیروی رای تو

تیر من دیدهٔ کج بین غیر
تیغ من و تارک اعدای تو

چند فشاند نمکم بر جگر
لعل شکرخند شکرخای تو

دیر کشیدی ز میان بس که تیغ
مرد فروغی ز مداوای تو.

فروغی بسطامی