۲۴.۱۱.۹۲

سنگ آبی و اسرارآمیز روسیه


در مسیر ۱۴۸ کیلومتری از شمال شرق مسکو در کرانه ی مرداب "پلیشیوا" یکی از زیباترین و قدیمی‌ترین شهرهای روسیه با نام "پرسلاول زالسکیی" قرار دارد. سالانه گردشگران بسیاری به این شهر می آیند تا نه تنها از مکان‌های تاریخی و مناظر طبیعی آن لذت ببرند، بلکه از سنگ کهن و اسرامیز نزدیک رودخانه با نام "سنگ کبود" نیز دیدن کنند. این سنگ در زمستان از برف پوشیده نمی شود و در زمان بارش باران نیز به رنگ آبی کبود همچون رنگ رودخانه درمی آید. به همین خاطر نیز به آن لقب "سنگ کبود" داده اند.

سنگ کبود از زمان‌های قدیم در کرانه ی مرداب "پلیشیوا" قرار داشته است. بیش از ۲ هزار سال پیش، این سنگ نماد پرستش اقوام "فین و اوگری" بوده است که در این منطقه می زیسته اند. سپس این مناطق تحت سیتره ی اقوام اسلاو درآمده و آنها نیز این سنگ را مقدس می شمارند. کشیش‌های اسلاو در این مکان، خدای خورشید "یاریلا" را عبادت می کردند. به همین دلیل هم تا به امروز، ارتفاعات کوههای "آلکساندر" به منطقه ی "دشت یاریلا" معروف است.




در سال ۹۸۸ میلادی پادشاه روسیه "ولادیمیر کبیر" به دین مسحیت روی می آورد و به شدت با ادیان پگانی و بت پرستی به مقابله می پردازد. کشیش‌ها و سربازان پادشاه تمامی نمادهای پگانی و سومعه‌های آنها را نابود می کند. در همین راستا، سنگ کبود را نیز در سال ۱۱۵۲ میلادی از ارتفاعات کوه‌های "آلکساندر" به پایین و به سمت مرداب رها می کنند. در میان مردم شایعاتی درباره ی این که این سنگ، خشونت هایی که با وی شده است را نخواهد بخشید و هر آنچه که بر روی کوه‌ها ساخته شود نابود خواهد شد، به گوش رسید. همینطور هم شد. در اواخر قرن ۱۲ میلادی در این مکان، کلیسای بزرگ مسیح در آتش سوخت. در قرن ۱۳ میلادی نیز کاخ کوهپایه‌ای پادشاه درهم شکست. تا به امروز کسی نمی داند که این بناها خود به خود آتش گرفته و نابود شدند و یا پای کسی در میان بوده است. ولی در هر صورت از آن زمان تا به امروز دیگر هیچ سازه‌ای بر روی این کوه‌ها بنا نشده است.




در اوایل قرن ۱۷ میلادی، با این که عبادت سنگ از سوی کشیش‌ها به شدت ممنوع شده بود، ولی مردم منطقه همچنان به پیش سنگ کبود می آمدند و آن را عبادت می کردند. آنها ایمان داشتند که تکه سنگ مقدس به آنها شفا می دهد. عده ی دیگری نیز در اطراف سنگ آتش روشن کرده و شبها به پایکوبی و آواز مشغول می شدند. تمامی این موارد، خشم راهبان صومعه را درآورد. بدین ترتیب آنها تصمیم گرفتند تا با دفن آن در چاله‌ای عمیق، برای همیشه از شر این سنگ خلاص شوند. ولی درست پس از ۱۲ سال سنگ کبود به طرز معجزه آسایی از خاک بیرون آمد. خبر این موضوع به عنوان معجزه در میان مردم پیچید و هر روز جمعیت عزیمی از زائران برای عبادت به نزد این سنگ هجوم می آوردند.

در سال ۱۷۸۸ میلادی، دولت دوباره از وضعیت موجود ابراز نگرانی کرد و تصمیم گرفت تا اینبار سنگ کبود را در شالوده ی یک کلیسای در حال ساخت قرار دهد. اما این طرح با شکست مواجه شد. وقتی که سربازان در زمستان مشغول حمل این سنگ بر روی سورتمه‌های بزرگ بودند، در زمان گذر از روی آبهای یخ زده ی مرداب "پلیشیوا" یخ ترک می خورد و می شکند و سنگ بزرک کبود نیز در عمق تقریبا ۱،۴ متری بستر مرداب گیر می کند. از آن زمان به بعد بود که معجزه ی دیگری رخ می دهد. ماهیگیران محلی متوجه حرکت آرام سنگ بر بستر مرداب می شوند. سال به سال این سنگ به حاشیه‌های مرداب نزدیکتر می شود و پس از گذشت ۷۰ سال سرانجام به کناره مرداب در ۳۰۰ متری مکان اولیه ی خود می رسد. از آن زمان تا به امروز دیگر کسی این سنگ را تکان نداده و جا به جا نکرده است.

دانشمندان و محققان صدها سال است که بر روی این سنگ متحرک پژوهش و تحقیق می کنند. تئوری‌های بسیاری برای پاسخ به سوالات مربوط به حرکت سنگ کبود وجود دارد. گفته می شود که جریان‌های آب رودخانه هایی که به این مرداب می ریزند، دلیل حرکت سنگ هستند. تئوری دیگری نیز می گوید که در زمستان این سنگ یخ می زند و در بهار با آب شدن مرداب، با یخ‌های آب شده به حرکت درمی آید. ولی آخر چه کسی باور می کند که جریان آن مرداب و آب شدن یخ بتواند سنگ ۱۲ تنی را جابه جا کند؟ پس افزایش تشعشعات ۲۰ الی ۳۰ درصدی اطراف این سنگ را چگونه می توان توجیه کرد؟ همچنین گوی‌های آذرخشی در زمان رگبار در اطراف سنگ کبود دیده می شوند را نیز آیا کسی می تواند توضیح دهد؟

در هر صورت، سنگ کبود در ده ساله ی گذشته احساس ناراحتی می کند. به دلایل نا معلومی، این سنگ در حال نفوذ به اعماق زمین می باشد. درست ۴۰ سال پیش، ارتفاع این سنگ از قد یک انسان بالغ بلندتر بوده است ولی امروز ارتفاع آن تا زانوی پا است. دانشمندان پژوهش بر روی اسرار سنگ کبود را ادامه می دهند. هنوز کسی از قدرت نهفته در این سنگ باخبر نیست و معلوم نیست که سنگ کبود در آینده چگونه ما را بار دیگر شگفت زده خواهد کرد.

م
نبع: صدای روسیه











هیچ نظری موجود نیست: