۲۸.۵.۹۲

روزی که انگلیس‌ها با کمک آخوند ها، انتقام ملی‌ شدن نفت ایران را از دکتر مصدق گرفتند


” تنها گناه من و گناه بسیار بزرگ من این است که صنعت نفت ایران را ملی کردم و بساط استعمار و اعمال نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلیس را از این مملکت برچیدم "


دو تا از هزاران خیانتی که آخوند ها با طراحی‌ انگلیس به ایران و ایرانی‌ روا داشتند و میهن را به باد فنا دادند ، یکی‌ کودتای آخوندی- غربی ۲۸ مرداد و دیگری آتش زدن سینما رکس آبادان است که با تبلیغات و تحریف تاریخ و سیاه نمایی مسبب هر دو این اتفاقات را شاه فقید ایران معرفی کردند!!!
 و این یک واقعیت تاریخ معاصر ماست، و امروز هیچ احمقی نیست که این واقعیت را نداند، و اگر خلاف این بگوید و همچنان شاه میهن دوست و ایران ساز یعنی‌ محمد رضا شاه را مسبب این دو اتفاق بداند، بدون شک و با ضریب اطمینان ۱۰۰ در ۱۰۰ یا بشدت از نظر فکری عقب مانده است و یا نوکر انگلیس و آخوند است، بحثی‌ هم توش نیست.

نوشیروان کیهانی نژاد در سایت تاریخ ایران می‌نویسد:

اگر تاریخ طولانی میهن را مرور كنیم می بینیم كه درایران ـ زمان وقوع بیشتر رویدادهای شوم، ماه میلادی آگوست (دهم امرداد تا نهم شهریور) بوده است كه سیاهترین آنها تصرف ایران به دست اسكندر در آگوست ۳۳۰ پیش از میلاد، امضاء قرارداد تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ میان انگلستان و روسیه در ۳۱ آگوست ۱۹۰۷، امضای قرارداد وثوق الدوله با انگلستان معروف به قولنامه فروش ایران در ۹ آگوست ۱۹۱۹، ورود نیروهای نظامی انگلستان و شوروی به ایران در ۲۵ آگوست ۱۹۴۱ و سپس اشغال نظامی آن به مدت چهار سال و بالاخره براندازی حكومت منتخب مردم در ۱۹ آگوست ۱۹۵۳ (۲۸ امرداد ۱۳۳۲، روزی چون امروز). براندازی ۲۸ امرداد در عین حال ضربه بزرگی به دمكراسی در تاریخ دو هزار و ششصد ساله آن بشمار آورده شده است. انگلستان و آمریکا طرّاحان اصلی نقشه براندازی بشمار آورده شده اند.
خیابانهای تهران از بامداد ۲۷ امرداد تقریبا خلوت شده بود و این، فرصت مناسبی به «كِرمپت روزولت» مأمور انجام طرح براندازی(موسوم به آژاکس) داده بود كه با كمك عوامل انگلستان و وابستگان داخلی و كسانی كه با تغییر حكومت درهای مقام، قدرت، پول و فرصتهای دیگر را به روی خود باز می كردند دست به اقدام بزند، و این عوامل از طریق پخش قسمتی از پول نقدی را که دریافت کرده بودند میان اوباش تهران و گروهی از چاقوكشان و باج خورهای محله بدنام (شهرنو)، آنان را به خیابانها بیاورند. عده ای از افسران نیروهای مسلح ـ شاغل و بازنشسته ـ هم كه بسیاریشان از پیش در ساختمان سفارت آمریكا پناهنده شده بودند به آنان پیوستند و بر ضد حكومت دكتر مصدق به تظاهرات پرداختند و دست به تخریب زدند و ساختمان چند روزنامه هوادار نخست وزیر را آتش زدند. 


در این میان عده ای از این افراد و نیز گروهی از نظامیان به خانه دكتر مصدق در خیابان كاخ جنوبی (فلسطین) كه در عین حال دفتر كار او نیز بود حمله بردند كه از این خانه دسته ای نظامی به ریاست سرهنگ ممتاز (فرمانده تیپ کوهستانی) دفاع می كرد. در این محل، زد و خورد میان طرفین ساعتها طول كشید كه همراه با تلفات بود و این امر فرصت خوبی برای دكتر مصدق و ساكنان خانه او و حاضران در آنجا فراهم آورد تا از طریق دیوار به منازل اطراف بروند. 


سرانجام خانه تصرف و غارت شد و با انتقال سرلشكر فضل الله زاهدی ـ كه او را در یك تانك پنهان كرده بودند ـ به باغ بیسیم (رادیو تهران واقع در چهار راه سیدخندان و محل كنونی وزارت پست و تلگراف كه آن زمان در خارج از شهر بود) و نطق او از رادیو و پخش نامه نخست وزیر شدنش، كودتا پیروز شد و .... دکتر مصدق قبلا زاهدی را بازنشسته کرده بود.
«كِرمیت روزولت» رئیس دفتر «سیا» در خاورمیانه كه قبلا با چرچیل نخست وزیر وقت انگلستان ملاقات و در این زمینه مذاکره كرده بود چند سال پیش در كتابی در توجیه عمل خود، نوشت كه اگر این اقدام صورت نمی گرفت ایران تا كمونیست شدن فاصله ای نداشت و همه تدابیر آمریکا برای محاصره و در قفس انداختن شوروی و کمونیسم نقش بر آب می شد. 


کرمیت نوه تئودور روزولت رئیس جمهوری اسبق آمریکا بود که هشتم ژوئن سال ۲۰۰۰ در ۸۴ سالگی درگذشت. وی کارشناس امور خاورمیانه بود و در دفتر مطالعات استراتژیک آمریکا کار می کرد که پس از تصویب قانون ایجاد «سیا» بیشتر وظایف و کارکنان آن از جمله کرمیت (کیم ) به آن انتقال یافته بودند. کرمیت پس از ملاقات با چرچیل که از بدو ملی شدن نفت ایران دولت آمریکا را برای مشارکت در براندازی حکومت دکتر مصدق زیر فشار قرار داده بود سوم آگوست (۱۶ روز پیش از ۲۸ امرداد) وارد ایران شده بود و چند بار با شاه ملاقات کرده بود. از آنجا که انگلستان از ترسو و دو دل بودن شاه!!!آگاهی قبلی داشت و این موضوع را با مقامات آمریکایی در میان گذارده بود شاپور ریپرتر ،ژنرال شوارتسکف (دوست شاه) و اشرف خواهر او در همین ماه به تهران فرستاده شده بودند تا وی را از هرگونه تردید خارج سازند و نخست وزیر شدن ژنرال زاهدی که در دوران جنگ جهانی دوم نزد انگلیسیها در فلسطین بود از سوی همین گروه به شاه پیشنهاد شده بود.


(خیانت را کسان دیگر کرده و میکنند، شاه ترسو و عامل غربی معرفی میشود! همین شما به اصطلاح تاریخ نویسان که سرسپردگی و نوکر صفتی تان به اجنبی از آخوند‌ها بیشتر است، همین شما نوکران انگلیس که اکثرا در نقش تاریخ نویس ظاهر میشوید، همین شما‌ها لجاره‌های نوکر در ایران بوده، هستید و فرزندان شما خواهند بود که با تمام قدرت ایران را به خاک سیاه نشانده اید و البته صفات نوکر صفتی، ترسویی و وطن فروشی خودتان را به میهن دوستان واقعی‌ ایران در رسانه‌های عریض و طویل تان نسبت میدهید و اینگونه است ک ۶۰۰ سال خاک تو چشم این مردم پاچیده و آنها را در حماقت و بی‌خبری نگاه داشته‌اید و ثروت‌هایشان را غارت می‌کنید و هر چه دارند میبرید و زالو صفت به روزگار ننگینتان ادامه میدهید و خود را زرنگ میدانید.
اگر این مردم عمران، آبادی و رفاهی‌ که زمان شاه و بر اثر تلاش شبانه روزی شاه به دست آورده بودند را ول کرده و ندید بگیرند، و سخنان سخیف و بیمارگونه و دروغین شما‌ها را که از گلوی چرکینتان بیرون میریزد را بچسبند، حکومت آخوند‌ها نوش جانشان باد. مریم)
با دستگیری سرهنگ نصیری که مامور ابلاغ نخست وزیری زاهدی به دکتر مصدق بود و ریختن مردم به خیابانها به حمایت از مصدق، برنامه براندازی در آستانه شکست قرار گرفته بود که کرمیت به شاه پیشنهاد خروج از کشور را داد و اصرار لوی هندرسون (سفیر وقت آمریکا در تهران) به مصدق که اگر خیابانها را خلوت نکند کارکنان سفارت آمریکا را از تهران خارج خواهد ساخت و قبول آن از سوی مصدق، طرح آژاکس از شکست نجات یافت و حکومت دمکراتیک و ملّی دکتر مصدق برانداخته شد. طبق اسناد، پس از شکست ماموریت سرهنگ نصیری (بعدا سپهبد) در ابلاغ انتصاب نخست وزیری زاهدی به دکتر مصدق که آن را غیر قانونی اعلام کرد و نصیری بازداشت شد، کرمیت روزولت از پیروزی طرح (نهایتا و حتی در صورت اجرا) مایوس شد و این موضوع را به واشنگتن و شعبه سازمان جاسوسی انگلستان در قبرس اطلاع داد و این بار، این عوامل انگلستان در تهران بودند که به دستور سازمان جاسوسی این کشور وسیعا وارد عمل شدند و طرح آژاکس را نجات دادند. یکی از کارهای عوامل انگلستان راه انداختن دسته های بدل (دروغین) توده ای در خیابانها و آتش زدن محل کسب و کار مردم عادی و کندن تابلو های نام خیابانها و ... به منظور تحریک مردم بر ضد کمونیسم و چپهای طرفدار دکتر مصدق بود.
 روزولت در سال ۱۹۵۸ از عضویت «سیا» کناره گیری کرد و وارد امور و معاملات نفت شد! و بارها به خاور میانه سفر کرد.
با وجود این كه گفته شده كه اسناد «سیا» در این زمینه مفقود شده است! درباره این رویداد كه مسیر تاریخ ایران و سرنوشت ایرانیان را تغییر داد كتاب های متعدد به زبان های مختلف نوشته شده و در دسترس است. این نوشتهها به نقش پول و تطمیع در براندازیها اشاره می کنند که این عامل در براندازی دولت دکتر مصدق نیز موثر بود و بسیاری از آنان که در اجرای توطئه براندازی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ برضد دکتر مصدق اقدام کرده بودند قبلا پول گرفته بودند. از این نوشته ها چنین بر می آید که نگرانی انگلستان از ادامه حکومت دکتر مصدق از این لحاظ بود که نه تنها دست غرب از منابع نفت کوتاه می شد بلکه جنبش های ناسیونالیستی در کشورهایی که بعدا جهان سوم خوانده شدند گسترش می یافت و به آقایی اروپاییان که پس از سفر کلمبوس به قاره آمریکا و سفر دریایی آلبوکرک به هند آغاز شده بود پایان می یافت و جمهوری شدن مصر نمونه آن بود که بانیانش اعتراف کرده بودند که از جنبش دکتر مصدق الهام گرفته بودند. برای دولت آمریکا، در آن زمان محاصره شوروی و جلوگیری از گسترش کمونیسم در اولویت قرار داشت و مقامات انگلیسی و در صدر آنان چرچیل می کوشیدند که دائما دولت آمریکا را از کمونیست شدن ایران بترسانند و سرانجام موفق شدند. با وجود این، بسیاری از آمریکائیان از این که دولتشان کمک به براندازی یک دولت دمکراتیک و منتخب مردم کرد خرسند نبوده اند و نمی خواهند آن را به یاد آورند. بانو آلبرایت وزیر امور خارجه دهه ۱۹۹۰ آمریکا (دولت بیل کلینتون) از رویداد براندازی دولت مصدق ابراز تاسف کرد.


منبع

هیچ نظری موجود نیست: