۲۶.۱۲.۹۰

شرح مصیبت دادن به جای شر مصیبت کردن


امروز ضمن خوندن اخبار اینجا و آنجا رسیدم به ترانه‌ای از محسن چاوشی، به نام پرچم صلح. من طبق عادتی که دارم و بهر پدیده تازه‌ای نه نمیگم، این موزیک رو برای اولین بار شنیدم و با دقت بشعرش گوش دادم، و در انتها این سئوال بذهنم هجوم آورد که اگر بجای تمام این وقتی‌ که صرف ساختن، خواندن و ضبط این آهنگ شده بود، و بجای اه و ناله کردن، اگر هر کار مثبتی دیگری در جهت حل مشکلِ عظیمی‌ که کشور عزیزمان به آن دچار است، میشد، هم از تاثیر منفی‌ این موزیک بر شنوندها جلوگیری شده بود، و هم دنیا به ما نمیخندید که به جای آستین بالا زدن و شر مصیبت کردن به شرح مصیبت میپردازیم و اکتفا می‌کنیم. 

می‌دونم که عده‌ای بلافاصله در جواب من، جمله معروف "دورِ گود نشستی میگی‌ لنگش کن" را می‌گویند، و من در جواب میگم، اگر کسی‌ واقعا در گود و میدون باشه، می‌شه از دورِ گود داد زد و گفت لنگش کن، مشکل ما اینه که همه دورِ گود نشستیم، منتظریم یکی‌ وارد گود بشه.