۸.۹.۹۴

دوستی‌ ترکا خطرناک‌تر از دشمنی آنان است! "پیامد‌های ماجرا جویی دیکتاتور ترکا- عردوغان "


پس از آن که پوتین، دیکتاتور ترکا، عردوغان بی‌سواد را رسوا کرد و او را پشتیبان گروه تروریستی النصره و داعش و حامی‌ مالی و پشتیبان تروریسم جهانی‌ نامید، عردوغان ترکه در آتش خشم گداخت و جسارت را بدان حد رساند که جنگندۀ روسیه را در حریم هوایی سوریه سرنگون کرد، بی‌آن که توجهی به پیامدهای آن داشته باشد.

سایت خبری "روسیه امروز " در مقاله بنام: "پیامد‌های ماجرا جویی دیکتاتور ترکا- عردوغان "، نوشت:
آگاهان سیاسی بر این باورند که دیکتاتور ترکا عردوغان ، زمانی دست به این اقدام انتحاری زد، که پوتین در اجلاس گروه "بیست" که اخیرا بخاطر هرج و مرج و بی‌ثباتی و جنگ داخلی‌ در ترکیه در یکی‌ از جزیره آن، آنتالیا، و تحت اقدامات شدید امنیتی که از طرف ۲۰ هیئت امنیتی دنیا محافظت میشد ، برگزار شد، آشکارا اعلام کرد که در پایان جلسه اطلاعات و آماری موثق در اختیار شرکت کنندگان در اجلاس خواهد گذاشت که نقاب از چهرۀ کشورها و اشخاصی بر می دارد که در حمایت مالی از گروه‌های تروریستی در سوریه و دیگر کشورها، دست دارند و به این ترتیب بود که عردوغان ، گرفتارِ تنگنایی شد که هم پیمانان غربی‌اش هم نمی توانستند او را از آن نجات دهند، زیرا رسوایی ببار آمده بود.

در نخستین واکنش‌های کشورهای هم پیمان در خصوص اقدام جنایتکارنه عردوغان مبنی بر سرنگون ساختن سوخو روسی ، پنتاگون، از آن بیزاری جست و انگلیس، وعده داد که در خصوص این ماجرا تحقیقاتی اجرا کند! و کشور‌های آلمان و فرانسه آشکارا مخالفت خود را با این عمل وحشیانه ابراز داشتند.


عردوغان در این اقدام خود بی‌آن که بداند، پا جای پای "ساکاشویلی" رئیس جمهور سابق گرجستان گذاشت. گستاخی ساکاشویلی، او را بر آن داشت که در سال ۲۰۰۸، در جریان حمله به غیرنظامیان در اوسیتیای جنوبی و آبخازیا، نیروهای حافظ صلحِ روسیه را هدف قرار دهد. و با تحریک شدید واشنگتن و هم پیمانان ناتو، این دو منطقه را پس بگیرد.

اما سرنوشتِ ساکاشویلی، شکستی مفتضحانه بود. نیروهای روسیه، وارد اراضی او شدند و پسمانده‌های ارتش او را تا کرانه‌های تفلیس پایتخت گرجستان تعقیب کردند. در این میان، دوربین‌های دوستان ساکاشویلی، صحنه‌ای را رسانه‌ای کردند که او را مضحکۀ خاص و عام کرد. در این صحنه، ساکاشویلی هنگام شنیدنِ صدای جنگندۀ روسی که فقط در حال شناسایی هوایی بود ، آنچنان ترسیده بود که مانند خرگوش به دویدن و فرار و نفس نفس زدن افتاد و همه این اتفاقات، در برابر دوربین یکی از کشورهای هم پیمانان غربی‌اش روی داد که در حال پوشش خبری کنفرانس مطبوعاتی او بود.

شاید سرنوشتِ عردوغان تا این حد نرسد، اما خسارت هایی که به سبب این ماجراجویی‌اش به ترکا وارد خواهد شد، جبران ناپذیر خواهد بود. در بهترین حالت، تحقیر ژئوپلتیک و پیامدهای اقتصادی دامنگیر ترکیه خواهد شد؛ زیرا واکنش دردناکِ روسیه، اجتناب ناپذیر خواهد بود و هیچ کس به "نامرد" پناه نخواهد داد.

در این میان، سؤالی که در ذهن شکل می گیرد، این است: چه چیزی، سبب شد عردوغان ترکه ترک بازی درآورده و احمقانه ، جنگندۀ یک قدرتِ بزرگ را که همسایه هم است، هدف قرار دهد، بی‌آن که به پیامدهای آن برای خود و کشورش بیندیشد؟ آیا علتِ این کار، پیوندی است که با داعش و جبهه النصره دارد؟ پیوندی که مقامات بالاتر، آن را در تونس، طرابلس، قاهره، دمشق، بغداد و شاید دیگر پایتخت‌ها بسته اند و دستِ تروریسم هنوز به این پایتخت‌ها نرسیده است.

ناظران، در تفسیر این ماجراجویی، بر آن هستند که عردوغان و "اخوان"، اندیشه‌ای در سر می پرورانند که سبب حمایت از جریان تندرو شده است و عردوغان سعی دارد با سواری گرفتن از این جریان، ترکا را از حقارت و فقر ۱۰۰ ساله برهاند و در این راه حتی از پیشینیان وحشی خود که کشتارهای جمعی در بین کرد ها، زرتشتی‌ها و ارامنه و غیره را مرتکب شدند تکرار وحتی از آنان پیشی‌ بگیرد و دوران بر دار کردن ایزدی‌ها در بیروت و شام و سرکوب مخالفان را از سر بگیرد.

در این میان، اشتباهی که عردوغان و اخوان مرتکب شدند، آن بود که گمان کردند روسیه، عرصه را رها کرده و دیگر به آن بازنخواهد گشت و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کاملا نابود شده است. به همین سبب از مصیبت ساکاشویلی و امثالش عبرت نگرفتند و فراموش کردند که چگونه مسکو، با بیرون راندنِ نیروهای ناتو از شبه جزیره کریمه آن‌ها را خوار و ذلیل کرد و همچنین همه نقشه‌های ‌اروپایی‌ها برای نفوذ به این شبه جزیره را نقش بر آب کرد و علاوه بر آن، تلاشِ آن‌ها برای سرنگون کردن دولت سوریه و تقسیم این کشور را نیز به ناکامی کشاند.

در همین راستا، به نظر می رسد که عردوغان و ‌اروپایی‌ها ، نقشه داشتند تا از روسیه انتقام بگیرند و میان او و هم پیمانان ترکیه برخوردی ایجاد کنند که احتمالا به نفع آنها تمام شود و بتوانند از آن برای ایجاد منطقه‌ای که او از ابتدای بحران سوریه، آن را "منطقه حائل" خواند، بهره برداری کند؛ رؤیا و هذیانی که مدت هاست او و کسانی که دستشان به خون سوری‌ها و خلبان روسی آلوده است، آن را لقلقۀ زبان ساخته اند.

روند وقایع نشان داد که ایجاد منطقه حائل، به رؤیایی غیرقابل تعبیر تبدیل شده است و ترکا ، هیچ گاه نخواهد توانست لقمۀ چربی از کیکِ سرزمینِ سوریه برای خود بردارد و بتواند علاوه بر نفتِ این منطقه، از امکان سرکوب کردها و مقابله با تلاشِ آنان برای ایجاد دولت بهره مند شود. عردوغان، نابودی نظام سوری و فروپاشیِ ارتشِ آن را در مدت چند روز در سر می پروراند و گمان نمی کرد کسی از این ارتش پشتیبانی کند.

وحشتِ ترکا زمانی دوچندان شد که مسکو، پس از سرنگون شدنِ جنگنده‌اش اعلام کرد قصد دارد پایگاه "حمیمیم" و دیگر کشتی‌هایش در لکتیا ( لاذقیه ) را به موشک‌های اس ۴۰۰ مجهز کند. بر اساس تاکیدِ ستاد ارتش روسیه، این کار سبب خواهد شد هیچ مانعی نتواند جنگنده‌های روسیه و امنیت این کشور را در شمال سوریه تهدید کند. به این ترتیب، منطقه حائل شکل گرفت، اما منطقۀ حائلی که موشک‌ها و جنگنده‌ها و کشتی‌های روسیه آن را از هوا و نیروهای ارتش سوریه از زمین حفاظت می کنند و حائلی در برابر هرگونه نفوذ جنایتکارانه به سوریه خواهد بود و بمباران غیر نظامیان کرد سه کشور کردستان اشغالی، سوریه و عراق را برخواهد چید.

به این ترتیب، عردوغان و و شبکه مخوف ترریستی ترکا موسوم به دولت ترکیه، به سبب ادامه ندادنِ اجرایی کردنِ شعار "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان"، دچار مشکلی به نام "به صفر رسیدنِ تعداد دوستان در میان همسایگان" شدند. همۀ این‌ها به سبب پیوندی بود که ترکا با داعش و جبهه النصره داشتند ؛ پیوندی که پس از سرنگون شدن جنگندۀ روسیه، با ترانه خوانی و دف زنی طرفداران داعش و جبهه النصره به زبان ترکی‌ ، عیان شد و ‌اروپایی‌ها دستپاچه در رسانه‌های خود این زبان ترکی‌ را که افشا کننده دست داشتن ترکا در این جنایت بود به گروه تخیلی‌ ساختگی "ترکمن نان سوری" که وجود خارجی‌ ندارند نسبت دادند. و این در حالی است که یکبار دیگر ادعای "دوستی‌ ترکا خطرناک‌تر از دشمنی آنان است" را به اثبات رسانده و جنگندۀ روسیه، قربانیِ خیانت یک دوست ! شده بود، جنگنده‌ای که بدون مهمات، در حال بازگشت به پایگاه بود.

اکنون سؤال این است که چطور می توان پذیرفت، ادعای حضورِ چند ثانیه ایِ جنگندۀ روسی در حریم هوایی کردستان اشغالی را برای سرنگون کردنِ آن پذیرفت در حالی که چنین اتفاقی می تواند میخِ آخر بر تابوت رابطه نیم بندی باشد که پیش از این میان روسیه و ترکا خدشه دار شده و بر سر آن رقابت‌ها و دشمنی‌ها و سازش‌های فراوان شکل گرفته است؟ چگونه می توان پذیرفت که "این چند ثانیه" زمینه سازِ روابطی چند وجهی میان مسکو و ترکا شود؟

هیچ نظری موجود نیست: