۱۶.۳.۹۲

این خون ندا نیست .... خون وطنه.... وطن غریب .... وطنی که بی کفنه


اما ندا ندایی از تو خیابونا میشنید که میگفت ندا بیا

امروز روز توِ ... توی خیابون میخوان عروسی بگیرن برات ندا جون

که مسیح مرگ و بزایی باکره امیر آباد خون می خواد منتظره

داماد گلولست و میشینه تو تنت حجله آمادس واسه بردنت

"خدا ببین حرمتت و شکستن مریم باکرت و به گلوله بستن

ببین افتادیم گیر یه مشت درنده ببین قیمت آدم اینجا چنده"

تو با نیگات چی میخواستی بگی ندا من خفه خون نمیگیرم این صدا

جاریه توی کوچه پس کوچه های شهر از خون تو قرمز سنگ فرشا

بخواب چشماتو رو هم بذار ندا دیگه ترسی نداری که چی میشه فردا

بخواب که اگه من و ما بیداریم اسم تو تکثیر میشه تو خیابونا

دست از خونش بردارین بند نمیاداین خون هزار ساله که جاریه

این خون ندا نیست 

خون وطنه 
وطن غریب 
وطنی که بی کفنه.


هیچ نظری موجود نیست: