۱۲.۹.۹۱

سیزدهم آذر، روز مبارزه با سانسور- بیانیه کانون نویسندگان ایران

کانون نویسندگان ایران با صدور بیانیه ای به مناسبت روز مبارزه با سانسور خاطرنشان کرد که گرامی داشتن سیزدهم آذر ، روز مبارزه با سانسور، ارج نهادن به انسان هایی است که با وجود آگاهی از خطرها، پای در راه آزادی بیان می نهند و بی اعتنا به تهدیدها سد سانسور را می شکنند.
در چند دهه ی اخیر آنها که حاکمیت سانسور را ضامن حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود قرار داده اند، شعله ی جان بسیار کسان را خاموش کردند تا شوق آزادی بیان در دل جامعه بمیرد. اما بر خلاف انتظارشان فروغ دیگری تابیدن گرفته است: خواست آزادی بی قید و شرط اندیشه و بیان.

متن کامل بیانیه :

۷۵ میلیون ایرانی‌ به مدت ۳۴ سال قربانی ۱،۵ میلیون فلسطینی!

فلسطین، از منافع ملی ما مهمتر است!!
با محمدمهدی عبدخدایی، دبیرکل جمعیت فدائیان اسلام درباره دلایل حمایت جمهوری اسلامی از فلسطین و به خصوص گروه‌های مسلحی مانند حماس گفت و گو کردم. فدائیان اسلام، گروهی اسلام گرا، مسلح و مخفی بود که در دهه ۱۳۲۰ به رهبری طلبه جوانی به نام سیدمجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی با هدف برقراری حکومت اسلامی تأسیس شد. نابودی اسرائیل یکی از اهداف اصلی این گروه بود. ترور افرادی مانند احمد کسروی، نویسنده و تاریخ نگار، عبدالحسین هژیر، وزیر دربار محمدرضا شاه پهلوی و علی رزم آرا و حسین علاء دو نخست وزیر ایران در دهه‌های ۲۰ و ۳۰ خورشیدی، از جمله اقدامات این گروه بنیادگرای اسلامی بود که حتی فردی مانند آیت الله سیدحسین بروجردی، بزرگترین مرجع تقلید شیعه جهان در قرن گذشته را "پست تر از سگ" می دانستند.

۱۱.۹.۹۱

روزگاری بود


برف می‌بارد،
برف می‌بارد به روی خار و خارا سنگ.
کوه‌ها خاموش،
دره‌ها دلتنگ،
راه‌ها چشم‌انتظار کاروانی با صدای زنگ.

بر نمی‌شد گر ز بام کلبه‌ها دودی،
یا که سوسوی چراغی، گر پیامی‌مان نمی‌آورد،
رد پاها گر نمی‌افتاد روی جاده‌ها لغزان،
ما چه می‌کردیم در کولاک دل‌آشفتۀ دم‌سرد؟
......

......

روزگاری بود.
روزگار تلخ و تاری بود؛
بختُِ ما چون روی بدخواهانِ ما تیره.
دشمنان، بر جانِ ما چیره.
شهر سیلی‌خورده هذیان داشت.
بر زبان بس داستان‌های پریشان داشت.
زندگی سرد و سیه چون سنگ؛
روز بدنامی،
روزگارِ ننگ.
غیرت، اندر بندهای بندگی پیچان؛
عشق، در بیماری دلمردگی بی‌جان.

فصل ها فصل زمستان شد،
صحنۀ گُلگشت‌ها گُم شد، نشستن در شبستان شد.
در شبستان‌های خاموشی،
می‌تراوید از گُلِ اندیشه‌ها عطرِ فراموشی.

ترس بود و بال‌های مرگ؛
کس نمی‌جٌنبید، چون بر شاخه برگ از برگ.
سنگر آزادگان خاموش؛
خیمه‌گاه دشمنان پُر جوش.

مرزهای مُلک،
همچو سرحداتِ دامنگستر اندیشه، بی‌سامان.
بُرج‌های شهر،
همچو باروهای دل، بشکسته و ویران.
دشمنان بگذشته از سر حد و از بارو . . .

هیچ سینه کینه‌ای در بر نمی‌اندوخت.
هیچ دل مهری نمی‌ورزید.
هیچ‌کس دستی به سوی کس نمی‌آورد.
هیچ‌کس در روی دیگر کس نمی‌خندید.

باغ‌های آرزو بی‌برگ؛
آسمان اشک‌ها پُربار.
گرم‌رو آزادگان دربند،
روسپی نامردمان در کار . . .

انجمن‌ها کرد دشمن،
رایزن‌ها گردِ هم آورد دشمن،
تا به تدبیری که در ناپاک دل دارند،
هم به دستِ ما شکستِ ما براندیشند.
نازک‌اندیشان‌شان بی‌شرم،
ـ که مباداشان دگر روزِ بهی در چشم، ـ
یافتند آخر فسونی را که می‌جُستند . . .
چشم‌ها با وحشتی در چشمخانه هر طرف را جُست‌وجو می‌کرد؛
وین خبر را هر دهانی زیر گوشی بازگو می‌کرد:
« آخرین فرمان،
« آخرین تحقیر . . .
« مرز را پرواز تیری می‌دهد سامان.
« گر به‌نزدیکی فرود اید،
« خانه‌هامان تنگ،
« آرزومان کور . . .
« ور بپرد دور،
« تا کجا؟ تا چند؟
« آه کو بازوی پولادین و کو سرپنجۀ ایمان؟»
هر دهانی این خبر را بازگو می‌کرد؛
چشم‌ها بی‌گفت‌وگویی؛ هر طرف را جست‌وجو می‌کرد.»

پاره‌ای از شعر زیبای آرش کمانگیر، از سیاوش کسرایئ




حکومت اراذل و اوباش!


اینها همان کسانی‌ هستند که پای منبر سعید حدادیان به فحاشی‌هایش به خدا، پیغمبر، اسلام و امامان می‌خندیدند و برای جًک‌های ناموسی، راسیستی و بیشرمانه ش سوت میکشیدند و غش و ریسه می‌رفتند و کف میزدند و حدادیان را تشویق به گفتن بیشتر میکردند.

اینها همان اراذل و اوباشی هستند که اگر در یک کشور قانونمند زندگی‌ میکردند، جایشان به طور حتم در پشت میله‌های زندان بود و به جرم تجاوز، زورگیری، دزدی، شکنجه و اوباش گری مجازات می‌شدند.

ولی‌ در کشور آخوند زده و در حالی‌ که تحصیل کردگان ایران، دکتر و مهندسین، وکلا، نویسندگان، شاعران و دانشجویان در زندان‌ها می‌پوسند اینها میشوند مربّیان اجتماع!!! میشوند کسانی‌ که میبایستی برای مردم فرهنگ سازی کنند و برای مردم تصمیم بگیرند که چه فیلمی را ببینند و چه فیلمی را اجازه ندارند ببیند، اینها کسانی‌ هستند که حتی برای اون وزارت ارشاد فاسد آخوندی خودشان هم پشیزی ارزش قائل نیستند و جلو نمایش فیلمی را که از آن خراب شده اجازه پخش گرفته را نیز میخواهند بگیرند، اینها حتی خود را از قانون بالاتر میدانند!.... بله اینها کسانی‌ هستند که کشور را اداره میکنند. حکومت اراذل و اوباش!



راهپیمایی امروز انصار حزب الله در اعتراض به دو فیلم سینمایی

جمعی از انصار حزب الله بعد از نمازجمعه امروز تهران در اعتراض به فیلم های سینمایی "یک خانواده محترم" و "من مادر هستم" از مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تا میدان انقلاب راهپیمایی کردند.
تظاهرکنندگان در اعتراض به آنچه توهین به ساحت امام خمینی و سیاه نمایی دوران دفاع مقدس در فیلم سینمایی "یک خانواده محترم" و همچنین ساختار‌شکنی اجتماعی در فیلم سینمایی "من مادر هستم" خواندند، تا میدان انقلاب راهپیمایی کردند.

سرانجام عشق در این سرزمین، دار، دار، دار.


خدیجه جاهد معروف به شهلا جاهد، همسر موقت و دوم ناصر محمدخانی بود. وی محکوم شد که در سال ۱۳۸۱ در میدان کتابی تهران، لاله سحرخیزان همسر دائمی ناصر محمدخانی را به قتل رسانده ‌است. این پرونده در حالی که شهلا جاهد در زندان بسر می برد، سال‌ها در جریان بود تا این که بالاخره دادگاه حکم قصاص او را بنا به درخواست خانواده لاله سحرخیزان از جمله ناصر محمدخانی، صادر کرد و در نهایت شهلا جاهد در بامداد روز دهم آذرماه ۱۳۸۹ در محوطه داخلی زندان اوین اعدام شد. دو سال از اعدام شهلا جاهد می گذرد و امروز مریم رئیس دانا، شعری به همین مناسبت سروده و برای ما در مدرسه فمینیستی فرستاده است. مریم رییس دانا شاعر، داستان نویس و مترجم در سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد و در رشته مترجمی زبان فرانسه تحصیل کرد. او با روزنامه‌ها و نشریات بسیاری همکاری کرده است. او در سال ۱۳۸۲ کتابی با عنوان «عبور» توسط انتشارات نگاه منتشر کرده و همچنین در سال ۱۳۸۲ برای نوشتن داستان «جزيره‌اي در دل تهران بزرگ » برنده‌ تنديس جایزه صادق هدايت در دوره‌ دوم شد. شعر مریم رئیس دانا در دومین سالگرد اعدام شهلا جاهد.



شهلا، تو رفته ای و من به تو می اندیشم
هرگاه عکس ترا می بینم،
نگاهت در برابر چشمهایم زنده می ماند
من به تو می اندیشم
به تپش های عاشقانه ی قلبت، عشقی که ترا به کام مرگ برد،
معشوق تو اکنون کجاست؟
شهلا، تو که رفتی، دوستم، منیرو گفت:
ـ مریم عشق دیگر تمام شد.
کدام عشق؟
شهلا به من بگو، هنوز دوستش داری؟
آنجاها که هستی، به این مرد هنوز فکر می کنی؟
توی دادگاه، آن روزهای اول، یادم هست
دوربین لب هایت را شکار کرد، وقتی از راه دور به ناصر گفتی
ـ دوستت دارم.
لامذهب چه می کنی با ما؟ قاتل کیست؟ قاتل تو و آن زن دیگر؟
تو در یادمان می مانی
تا هر وقت خواستیم عاشق بشویم
قلبمان بلرزد، لرز لرز
نه از عشق، از ترس، دروغ، ریا، فاجعه.
شهلا،
این شعر هرگز پایان نمی گیرد، حتی اگر همین حالا روز قیامت بشود
این شعر هرگز پایان نمی گیرد، تا آن هنگام که راز تو سر به مهر باقی بماند.
هر صبح، تو، پشت پلک هایم می آیی
به من می گویی:
بلند شو خواهر، من آمده ام، مرا بنویس، مرا تکرار کن، من نمرده ام، نمی میرم.
به من می گویی:
خواهر، این نامه را به او برسان، به او بگو من فقط ترا دوست داشتم، برایت جان دادم، ای مرد، قهرمان قصه ها.
شنیده ام پسرانت را آورده بودی پای دار تا مرگ معشوقه ات را ببینند
باور نمی کنم، مردم می خواهند میانه مان را بهم زنند، تو دوستم داری، می دانم، می دانم.
تو نجوا کرده ای صدبار،
وقتی دستان بزرگ مردانه ات مرا به آغوش می کشید،
سر می کردی میان موهایم، و می گفتی:
ـ شهلا، شهلای من، دوستت دارم، دوستت دارم.
ای عاشق من عاشق من، ای که جان دادم برایت، ای مرد، جوانمرد، قهرمان، من هرگز نمی میرم.
ای عاشق من، یادت هست، می گفتی شهلا من «شه» هستم و تو «لا»؟
آری عزیزم تو «شه» هستی و من «لا»
لا شدم لال نمی شوم، زبانم لال
من لا شدم، نیست نمی شوم،
لا شوم، نابود نمی شوم،
نه می شوم، نه می گویم،
نه به تمام قاضی ها، قاضی القضات ها،
که آی همه ی مردم، من شهلا جاهد، متولد ... عاشق مردی شدم از تبار قهرمانان،
یک زن بودم،
از سران و سلاطین نبودم، سر به دار شدم، جان به سر شدم.
بشنوید صدایم را.
من از اعماق این گور سرد فریاد می زنم.
از یاد نبرید مرا،
مجسمه ام را بسازید برای آیندگان،
به فرزندان خود بگویید این است سرانجام عشق در این سرزمین،
دار، دار، دار.

شعری از مریم رئیس دانا به مناسبت سالگرد اعدام شهلا جاهد
سایت نویسنده:
https://www.facebook.com/FeministSchool
برگرفته از:
مدرسه فمینیستی




حماقت و بلاهت


نام اثر: مجسمه بلاهت!
خالق اثر: آخوند
مواد سازنده: حماقت، جهالت، تعصب، خرافات
قدمت:۱۴۰۰ سال
زمان نمایش اثر: محرم هر سال

توضیح: نمایش این اثر هنری، سالانه میلیاردها تومان درآمد خالص را به جیب سازنده اش سرازیر میکند!

منبع: وبلاگ هاتی

یک دکتر ایرانی‌ و میهن دوست دیگر به حبس محکوم شد


شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران دکتر علی رشیدی،اقتصاددان سرشناس و عضو هیئت رهبری جبهه ملی ایران را به دو سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم نمود.
این حکم به دلیل انتشار بیانیه جبهه ملی ایران در اعتراض به وضعیت اقتصادی کشور در آبان ماه ۹۰ که مقامات اطلاعاتی ادعا نموده اند به قلم دکتر علی رشیدی نوشته شده است ؛ و ذیل عناوین تبلیغ علیه نظام و اهانت به رهبری صادر گردیده است.
گفتنی است در تاریخ ۹ آبان ماه ۹۰ و در پی انتشار بیانیه مذکور دکتر رشیدی بازداشت گردیده و تا اسفند ماه همان سال که با قرار وثیقه آزاد شد، قریب به ۴ ماه را به عنوان مسن‌ترین زندانی سیاسی ایران در بندهای ۲۰۹، ۲۴۰ و ۳۵۰ اوین گذراند.
لازم به ذکر است که پس از انتخابات مناقشه انگیز سال ۸۸، علاوه بر بازجویی و احضارهای مکرر اعضای جبهه ملی ایران، کورش زعیم، علی رشیدی، عیسی خان حاتمی، محمد اولیایی فرد، حسین موسویان، پیمان عارف و حمیدرضا خادم نیزدر یک یا چند نوبت بازداشت گردیده و مدتی را در بندهای مختلف زندان اوین سپری نموده اند.


منبع

سر آخوند بی‌سواد و وطن فروش و نوکر انگلیس سلامت!!!!

سفر به دوره دنیا با تصویر ۱۸۲










قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است!

در دنیا بعضی‌ از آدم‌ها به ضریح و قبر امام آویزون شده و دخیل می‌بندند و از قبر
و مرده طلب حاجت دارند و برخی‌ به آلات تناسلی سنگی‌ دخیل می‌بندند، و معتقدن که شفا میده

چکیده‌ای از سخنان گوهر بار خمینی. بر اساس سیاست‌های غرب 
مردم جهان سوم هر چه عقب مونده تر و مذهبی‌ تر و بی‌سواد تر
 سوار شدن بر آنها راحت تر و چپاول آنها سریعتر

روحانی یا جانی؟ به هر حال آماده برای سرکوب مردم فهمیده





تکراری ولی‌ هنوز مضحک و خنده دار





شایعه یا حقیقت؟

جمهوری اسلامی ادعا کرد پس از آمریکا، صنعت نفت ایران به عنوان دومین کشور نفت خیز جهان ساخت و راه اندازی، مخازن جدید کامپوزیتی ذخیره‌سازی نفت به عنوان نسل جدید مخازن نفتی را در خلیج فارس آغاز کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، پس از بومی سازی برخی از تکنولوژی‌های "های تک" و انحصاری ایالات متحده آمریکا در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی جهان در ایران، ساخت نسل جدید مخازن ذخیره سازی نفت در خلیج فارس هم در دستور کار متخصصان صنعت نفت قرار گرفته است.

طرح انگلیس برای سومالیزه کردن سوریه

"حسن هانی زاده" کارشناس مسائل بین الملل به مهر می گوید دولت انگلیس اخیرا در اقدامی مغایر با معیارها و قواعد بین المللی، آمادگی خود را برای ارسال کمکهای تسلیحاتی به تروریستهای مخالف دولت سوریه اعلام کرد.

این اقدام قطعا پیامدهای خطرناکی برای امنیت منطقه و جهان دارد و سوریه را به سومالی جدیدی در قلب خاورمیانه بحران زده تبدیل خواهد کرد.