۳.۳.۹۱

و آستانه پرازعشق میشود


به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
بجویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند

به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دسته‌های کلاغان
که عطر مزرعه‌های شبانه را
برای من به هدیه میآوردند

بمادرم که در آینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و بزمین که شهوت تکرار من
درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت
سلامی دوباره خواهم داد







میآیم میآیم میآیم
با گیسویم
ادامه بوهای زیر خاک
با چشمهایم
تجربه‌های غلیظ تاریکی
با بوته‌ها که چیده ام
از بیشه‌های آنسوی دیوار






میآیم میآیم میآیم
و آستانه پراز عشق میشود
و من درآستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانه پرعشق ایستاده
سلامی دوباره خواهم داد…..

شعر "به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد" از فروغ فرخزاد


۲.۳.۹۱

طفلان مسلم در انگلیس و یا کودکان اخراجی انگلستان .....Chid migrants

در دنیا و در طول تاریخ بشر، دولت انگلستان تنها دولتی است که این افتخار را نسیب خودش کرده که کودکان ملتش را از کشور اخراج کرده و آنان را به کشور‌های دیگر بفرستد.

سالهای بعد از جنگ جهانی‌ دوم که انگلستان در فقر و مریضی دست و پا میزد، یعنی‌ دههٔ ۵۰، ۶۰ و ۷۰، میلادی دولت فخیمهٔ انگلیس، شروع به فرستادن و یا اخراج بچه‌های خیابانی و سرِ راهی‌ که تعدادشان به بیش از ۱۳۰ هزار نفر می‌رسید ( آمار غیر رسمی‌ می‌گوید که این تعداد تا ۵۰۰ هزار کودک میباشد )، به کشور‌های کانادا، نیوزلند و استرالیا کرد و آنان را در پرورشگاه‌های آن کشورها جای داد. این کودکان که در سنین بین ۳ سالگی تا ۱۴ سال بودند، مجبور به تحمل سفر سخت و طولانی مدت، و سپس زندگی‌ بسیار وحشتناک و سخت در کشور‌های نامبرده شدند.



فرستادن این کودکان به خارج از انگلستان در واقع به چند دلیل انجام شد. در وهلهٔ اول فقر بیش از حد انگلستان بود که حتی با کمک‌های آمریکا موسوم به طرح مارشال "Marshall Plan" که بودجه آن از نفت ایران تامین میشد، نیز نتوانسته بود، انگلستان را بر روی پا نگاه دارد. فقر، هوای آلوده به دود ناشی‌ از سوخت ذغال سنگ که لندن را به کثیفترین شهر دنیا تبدیل کرده بود، هوای همیشه بارانی و تاریک انگلستان که امکان کشاورزی در این کشور را بسیار محدود کرده بود، ( امروز از طریق پروژه موسوم به طرح هارپ، کشور انگلستان دارای آب و هوای معتدل و بسیار درخشانی شده است.) به اضافهٔ بیماری ناشناخته‌ای که درختان این کشور را می‌خورد و خسارات ناشی‌ از جنگ جهانی‌ دوم، یکی‌ از دلایلی بود که دولت مردان انگلستان را به این کار غیر انسانی‌ و شرم آور وادار کرد.

دلیل دیگر کوچکی خاک انگلستان با جمعیتی در حال انفجار بود. انگلستان نزدیک به ۷۵ میلیون جمعیت دارد که مجبور به جا دادن آنها در مساحتی به اندازهٔ یکی‌ از استانهای بزرگ ایران است.

انگلستان قرن هاست که در حال دست و پنجه نرم کردن با معضلی به نام کمبود جا میباشد. و تجاوز به دیگر سرزمینها و کشتن و بیرون راندن بومیان این سرزمینها نیز در راستای حل این معضل انجام گرفته است.




البته دولت انگلس دلیل این کار را، ارزان بودن نگهداری این بچه‌ها در کشورهای دیگر بجز انگلیس معرفی می‌کند که با توجه به فقر این کشور در آن زمان قابل درک میباشد.

در سال ۲۰۱۰ نخست وزیر انگلیس، گوردن براون، از این بچه‌ها به خاطر اخراجشان از کشور مادری، عذرخواهی کرد.





در همین رابطه فیلمی ساخته شده است که لینک دانلود آن را برای علاقمندان، در زیر آپلود می‌کنم.

۱.۳.۹۱

اندوه آمریکا کشت ما را

ویدئو کلیپ زیر، نمونه و مشتی از خروار خروار، خشونت افسار گسیختهٔ پلیس وحشی آمریکا بر ضد شهروندان امریکای است.




پشت بر دیوار زندان روی بر بام فلک .... چون فلک شد پرشکوفه نرگس بینای من ..... پرونوس مومه


پرونوس مومه ( Prunus mume) یا آلوی چینی یا زردآلوی ژاپنی یک درخت برگریز و یکی از گونه‌های زیرسردهٔ Prunus متعلق به سردهٔ پرونوس است. شکوفه‌های این درخت از زمان‌های قدیم از موضوعات مورد توجهٔ نقاشان شرق آسیا بوده‌است. این درخت به هر دو گروه درختان آلو و زردآلو تعلق دارد.



يک گل

دريک لحظه طلائی
دانه ای را در زمين کاشتم
گلی از زمين رست
مردم گفتند : علف هرز است

اين ور و آن ور رفتند
در زير آلاچيق باغ
گلايه و غرغر کردند
لعنت به من و گل من فرستادند

آن گل بزرگ شد
تاجی از نور بر سر گذارد
اما دزدان آن سوی ديوار
شبانگاهان دانه را از گل بردند

همه جا ،دور و نزديک آن را کاشتند
در هر شهر و تپه
تا آنکه تمام مردم فرياد زدند
شکوه گل را ببيند

حال داستان مرا بخوانيد
شايد که با خواندنش ، به همه جا برود
اکنون خيلی ها می توانند گلی بکارند
آنها که دانه ای از گل دارند

بعضي از آنها واقعا زيبايند
بعضي ها در واقع نازيبا
و اکنون باز مردمان همچنان
آنان را علف هرز می نامند.

شعر از آلفرد تنيسون




۳۱.۲.۹۱

در غم و شادی، داری و نداری، تا مرگ ما را از هم جدا سازد



از من برای خود چه بتی ساختی رفیق ؟
یعنی مرا دوباره تو نشناختی رفیق؟


من پادشاه ارتش بازنده بودم و
مانند من شدی و تو هم باختی رفیق


از دوستی من به تو غم می رسد فقط
خود را به رنج و دردسر انداختی رفیق


من در دیار شعر پریشان شدم تو هم
مثل خودم به شهر غزل تاختی رفیق


تاوان دوستی دل بی کس من است
تاوان و قیمتی که تو پرداختی رفیق

  محتشم فتحی آذر

مردم ایران همیشه قهرمان

تیم ملی کشتی فرنگی ایران با شکست تیم ترکیه در دیدار فینال جام جهانی سارانسک روسیه برای سومین بار پیاپی قهرمان این رقابتها شد تا فرنگی کاران ایرانی و شاگردان محمد بنا سرمربی موفق تیم ملی بار دیگر اقتدار خود را به رخ جهانیان بکشند.
پیروزی‌های پی‌ در پی‌ مردم دلاور و قهرمان ایران در زمینه‌های ورزشی، هنری و علمی‌ در جهان، با وجود زندانی بودن آنان در زندان اشغالگران ایران، یه مشت جانی احمق پان ترک و پان عرب و آخوند مخنث، بر تمامی هموطنان ایرانی‌ خجسته باد.






اگر خمینی مسلمان بود پس هیتلر نیز یک یهودی بود

تا می‌خواهیم از دین و مذهب خمینی بگوییم و بنویسیم عده‌ای‌ وی را هندی‌الاصل و سیک می‌خوانند، گذشته از اینکه سیک خواندن خمینی توهین به سیکها ‌است‌ با اين وصف آرزو می‌کردم ای کاش وی سیک بود که در اين صورت لااقل یک دینی داشت و به چیزی معتقد بود.

خمینی به عنوان بنیان‌گذار رژیم اسلامی، حتا به اسلام نیز عمل نمی‌کرد و اعتقاد عملی‌ بدان نداشت چه برسد به اینکه سیک باشد!

مسلمان خواندن وی توهین به مسلمانان نیزهست درست مثل آنکه هیتلر را یهودی بنامیم. اگر چنين باشد و هیتلر را یهودی خطاب کنیم آیا یهودیان اعتراض نکرده و نخواهند گفت این جنایتکاری که بیشتر از همه یهودی کشت چگونه می‌تواند یهودی باشد؟ حال نمی‌دانم چرا مسلمانان به مسلمان نامیده شدن خمینی اعتراض نمی‌کنند چون این جنایتکار بیشتر از همه مسلمان کشته است؟

در واقع خمینی به هیچ معیار اخلاقی‌ منبعث از ارزش‌های انسانی‌ و همچنین ارزش‌های دینی اعتقادی نداشت که اگر داشت به جای نماز شکر بر پشت بام خانه علوی بر اجساد اعدام شدگان، نماز میّت به جا می‌آورد چرا که همه آن جان باختگان مسلمان بودند.

خمینی چگونه مسلماني بود که هیچ نشانه‌ای‌ از اسلام در وی ديده نشد.

خمینی چند بار به حج رفته است؟ آیا اصلا به حج رفته؟ چند عکس از وی در حال احرام وجود دارد؟

خمینی چند بار به نماز جمعه رفته؟ تا آنجا که من می‌دانم در هیچ نماز جمعه‌ای‌ حاضر نبوده با اینکه نماز جمعه بر عموم مسلمین واجب عيني مي‌باشد؟

نماز عید غدیر و فطر چه؟ آیا در آنها حاضر بوده است؟

به عنوان یک آیت‌الله و عالم دینی چند شاگرد از خود به جای گذاشته؟ اصلا کلاس درسی‌ داشته که به تدریس بپردازد؟ به عنوان یک عالم اسلامی چند بار به زبان عربی‌ و یا حتي از روی نوشته عربی‌ مطلبی را برای عموم قرائت کرده. آيا قابل قبول است که یک آیت‌الله و به قول بنگاه تبليغاتي وابسته به وي که وي را رهبر مسلمین جهان! خطاب مي‌کند چنین شخصیت اسلامی، حتا توانایی صحبت کردن به زبان عربی‌ را نداشت! خنده‌دار نخواهد بود که دکترای زبان انگلیسی‌ قادر به صحبت کردن به زبان انگلیسی‌ نباشد یا پزشکی‌ که نتواند نسخه بنویسد؟

خمینی که بعد از اعدام افسران در بالای پشت بام علوی. نماز شکر خوانده در هيچ مناسبت ديگري نماز شکر به جای نياورده است مثلا در آزادی خرمشهر یا مناسبت‌های نظیر آن مضاف بر اینکه همانگونه که در بالا آورده‌ام؛ بر بالای پیکر کشته‌ها نماز عوضی‌ به جا آورده ومي‌بايست به جای نماز شکر نماز میّت می‌خوانده.

خمینی، شکر را زمانی‌ جایز می‌دانست که دشمنانش کشته شوند، دشمنان اسلام منظورم نیست بلکه دشمنان خودش، چه آنها که در بالای پشت‌بام مدرسه علوی اعدام شدند همگی‌ مسلمان بودند و یا آنها که در دهه شصت به دستور خمینی کشته شدند اکثریت‌شان مسلمان بودند.

خلخالی که يکي ازجنایتکار‌ترین افراد رژیم اسلامی به شمار مي‌رود اما همین جنایتکار در مقابل خمینی گاه کم می‌آورده است آنجا که پس از اعدام چند نفر کوهنورد بیگناه، وقتی‌ در حضور خمینی می‌خواسته خود را آدم معتقدی نشان دهد و با ظاهرسازی به خمینی می‌گوید:آقا; من چند کوهنورد را بیگناه کشتم امیدوارم به جهنم نروم، که خمینی برآشفته با «خر خالی‌» خطاب کردن خلخالی‌ جواب ميدهد: خر خالی‌ چه جهنمی چه بهشتی‌! کارت رابکن و ناامیدم نکن. مگر تو آدم گناهکار هم کشته‌ای‌ که حالا ناراحت کشتن چند بیگناه هستی‌؟

خمینی دیوی بود که اسلام را براي کشتار مي‌خواست. شیطان مجسمی که به هیچکدام از اصول و فروع همان دیني که بنامش حکومت بنانهاد عمل نکرد و ناگهان لقب رهبر مسلمین جهان را بر خود نهاد.

وی به شدت از اماکن مذهبی وحشت داشت چون شیطانی که از کلیسا بترسد. درتمام عمرش یکبار هم به زیارت امام رضا نرفت و یا حتا در مدت زمان طولانی که در قم ساکن بود حتا یکبار حضرت معصومه رازيات نکرد، زیارت نکردن قبر امام حسین را نیز به اینها اضافه کنید وقتی‌ که ساکن عراق بود!

خمینی آنقدر عاری از احساسات انسانی‌ و حتا مذهبی‌ بود که به نقل از اطرافیانش در آن دوره، بعد از دفن فرزندش مصطفی در حرم حضرت علی‌، هرگز به زیارت قبر فرزندش هم نرفت.

خمینی نه تنها مسلمان و سیک نبود بلکه هیچ دینی نداشت. خمینی استثنایی بود که حتا نمی‌شود وی را در ردیف بی‌دین‌ها نیز قرار داد، چرا که اگر بی‌د‌‌ین، دین ندارد امایکی‌ از سه‌ فاکتور عقل، منطق و عاطفه و شاید هرسه را باهم دارد.

خمینی تهی از هر چیز بود تهي از دین، ازعقل، از منطق و عاطفه.

نوشته امین موحدی، برگرفته از سایت خودنویس






۳۰.۲.۹۱

مزدوران آفريقائي در خدمت جنگ‌هاي آمريکا


وقتي ايالات متحده خود را درگير «جنگ عليه تروريسم» ساخت و شمار فزاينده اي از سربازانش را به سرتاسر جهان، از عراق تا افغانستان، گسيل داشت با مشکل يافتن رزمجو روبرو گرديد. در حقيقت، شهروندان آن کشور به آرمان مردن در راه وطن رغبت چنداني نداشتند. ارتش آمريکا ناگزير، با وعده گذرنامه آمريکائي، افرادي از مليت هاي ديگر را به خدمت گماشت؛ گذشته از آن به شرکت‌‌هاي خصوصي امنيتي روي آورد، تا با استخدام مزدوران «يکبار مصرفي» افريقائي کمبود نيروي انساني خود را پر کند.

نويسنده: Alain Vicky
روزنامه نگار
برگردان:
Manoutchehr Marzbanian منوچهر مرزبانيان

برنارد ،جوان اوگاندائي که يک شرکت امنيتي خصوصي آمريکائي در عراق، پيشتر به کار گمارده بود، آهي کشيد و گفت «آناً فهميدم که لحظه اي پيش از آن، بزرگترين اشتباه زندگيم از من سر زده؛ اما ديگر خيلي دير شده بود. با امضايم تعهد يک ساله اي را به گردن گرفته بودم. بايستي مثل يک مرد رفتار مي‌کردم.» «برنارد» به «ارتش نامرئي » پيوسته بود، که ايالات متحده مزدوراني را در حمايت از لشکرکشي هايش در آن به کار مي‌گماشت. از پايان سال ۲۰۱۱ که ناتوان و بيمار به وطن بازگشته، دريافته است که وي را از تأمين اجتماعي و خدمات درماني، يعني همان حقوقي که قراردادش باز مي شناخت محروم کرده اند.





بادی نمی‌وزد

ژرف زيستن در کوهستان
مرا مشتاق آوای تنهای کاج‌های آوازه‌‌خوان بارآورده‌است.
روزهايي که بادی نمی‌وزد
او چقدر تنهاست!


بادی نمی‌وزد- اوتاگاکی رنگتسو




شکوفه‌ها می‌ريزند
زنجيرهای قلبم نيز
شل شده‌اند.
و تابستان رسيده‌است
نهری خنک و زلال نجوا می‌کند.

تابستان -اوتاگاکی رنگتسو




اوتاگاکی رنگتسو یکی‌ از بزرگترین شاعران قرن ۱۹ در ژاپن است. وی همچنین، نقاش، خطاط و مجسمه ساز ماهری بود. در سال ۱۷۹۱ از پدری سامورايی و مادری فاحشه متولد شد. از کودکی به آموختن خط و مجسمه سازی پرداخت. هفت ساله بود که او را برای خدمت به ارباب قلعه‌ی کاميوکا فرستادند. شانزده‌ساله بود که مجبور شد با سامورايی جوانی که سخت آزارش می‌داد ازدواج کند. از اين ازدواج صاحب سه فرزند شد که همه در کودکی مردند. پس از مرگ شوهرش مجددا در سی و سه سالگی ازدواج کرد و همسر دوم‌اش هم عطايش را به لقايش بخشيد و مرد. پس از آن، او نزد پدرخوانده‌اش برگشت و زندگی‌اش تاحدی روی آرامش به خود ديد. فاميلی‌اش را از نوبو به رنگتسو تغيیر داد که نيلوفر ماه معنی می‌دهد. پدرخوانده‌اش هشت سال بعد فوت کرد و او را مجبور به ترک خانه‌اش کردند. اوتاگاکی برای اين‌که از ازدحام و وحشت اطراف بگريزد به چهره‌ی زايری به راه افتاد. او به رغم زندگی محنت‌بارش، شاعری پربار بود. مرگ او در سال ۱۸۷۵ اتفاق افتاد. اوتاگاکی پس از مرگش نزديک پنجاه‌هزار اثر شعر، مجسمه و خط از خود به‌جای گذاشت.


Ōtagaki Rengetsu










۲۹.۲.۹۱

ایران، ای زدوده سایه ات ز آیینه ٔ فرهنگ زنگ .... بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ .

از میان ملل و نژادهای بسیاری كه با هندوستان تماس داشته اند و در زندگانی و فرهنگ هند نفوذ كرده اند، قدیمیترین ، مهمترین و با دوامترین آنها ایرانیان هستند.

جواهر لعل نهرو