۲۵.۲.۰۳

هوشنگ شاه و كشف آهن در سوره آهن، و يا سوره حديد قرآن



داستان هوشنگ شاه و كشف آهن و كتاب خرد جاودان او كه شرحش در كتب بيشمار باستان ايران، و شاهنامه فردوسى آورده شده، در سوره آهن و يا سوره حديد قرآن بازگو ميشود.

هوشنگ شاه را بعنوان بزرگترين پيغمبر ميشناسند و كتاب خرد جاودان او را اولين كتاب آسمانى ميدانند و به آن لوح محفوظ نام داده اند. هوشنگ شاه آتش را كشف كرد و به كمك آتش آهن را از دل سنگ بيرون كشيد و به كمك آهن ابزار كار و كشاورزى ساخت و زندگى را براى مردم راحت كرد. او را فردى دانشمند، منجم و بغايت دانا و حكيم و مهربان توصيف كرده اند. او به اندازه يك كتابخانه كتابهاى مختلف نوشته است ولى كتاب خرد جاودان او را كه به آن لوح محفوظى هم ميگويند، اولين كتاب آسمانى ميدانند كه به بشر وحى شده است. و در سوره آهن و يا سوره حديد قرآن برخى از جملات اين كتاب آورده شده و حتى نام خود كتاب هم برده شده است. پيش از ترجمه سوره آهن بايد اينرا متذكر شد كه تمامى جملات از زبان هوشنگ شاه است و نه خدا. و برخلاف آنچه كه درباره قرآن گفته شده، اين جملات گفتار خدا نيست، گفتار هوشنگ شاه است كه مانند ديگر حكماى ايران مانند خيام و فردوسى و مولانا در درياى معرفت يزدان شنا كرده اند و به معرفت و بصيرت رسيده اند. سوره آهن و يا حديد در مدينه نازل شده و سوره ٥٧ قرآن و شامل ٢٩ آيه است.

ترجمه سوره آهن توسط آدمبرفى:
١- هو داناى خردمند و توانا است و بهمين دليل تمامى آنچه در زمين و آسمان موجود است او را ستايش ميكنند.
٢- زمين و كيهان ملك پادشاهى اوست. هو بر هر كارى تواناست، و مرگ و زندگى بخواست و اراده اوست.
٣- هو اولين و آخرين است. آشكار و نهان است. و بسيار دانا است.
٤- هو در شش نوبت آسمانها و زمین را آفرید. سپس در عرش به حركت ادامه داد. او می داند چه چیزی در زمین نفوذ میکند و چه چيزى از آن بر میآید، و چه چيزى از آسمان فرود میآيد، و چه چيزى در آن بالا میرود. و هو با شماست هر کجا که باشید. و هو به آنچه انجام میدهید آگاهى دارد.
٥- هو پادشاه زمين و كيهان است و همه راه ها به او ختم ميشوند.
٦- هو گرداننده كيهان و بوجود آورنده شب و روز است. و بر تمامى رخداد هاى كيهان كنترل و آگاهى دارد. وٓ هُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ،…..و هو آگاه به ذات رخداد ها است. واژه صدور را اكثرا سينه ترجمه كردند كه اشتباه است.
٧- هو روزى كسانى كه شايسته زندگى هستند، را توسط طبيعت(واسطه هايش) قرار داده است. پس از روزى خود بخوريد و بخورانيد كه پاداش اصلى همين است.
٨- و اين يك تلنگر براى توست كه بخاطر آورى كه پيش از اين با او پيمان بسته اى. و اينك پيمانت را فراموش كرده اى.
٩- هو به آدمى آگاهى داد تا او را از تاریکی ها بسوی نور بیرون آورد. بخدا سوگند كه او مهربان و دوستدار آدمى است.
١٠- و آدمى چاره اى جز اين ندارد كه براى رضاى هو زندگى كند. به خدا قسم میخورم، لطف او براى كسانيكه براى رضايت او ميجنگند با كسانيكه براى رضايت خود تلاش ميكنند، برابر نيست. و هو به گروه اول بهترین ها را ميدهد. به خدا قسم میخورم، او از آنچه انجام می دهید آگاه است.
١١- كسى نيست و نبوده كه در راه هو گام بردارد و پاداش خود را دوبرابر نگرفته باشد.
١٢- درآن زمان مردان و زنان پارسا(پارسها) را ميديدى كه با دستانشان نور ميكاشتند، و نور ميپراكندند، و در گلستانها و بوستانهايى كه رود هاى پر آب و جاودان در آنها روان بود، بسر ميبردند. و اين نيك بختى پاداش پارسايى آنان بود كه از طرف هو بزرگ به آنان داده شده بود.
١٣- در آن زمان منافقان(غير پارسها به پشت ديوارهاى قلعه هاى پارسها آمده و )به پارسايان می گفتند: راه دهيد تا از نور(نيك بختى)شما استفاده کنیم. (از بهشت شما استفاده كنيم) پاسخ ميگرفتند: از نفاق برگرديد و خود نور طلب كنيد. دیواری میان آنها بود، كه درى داشت که درون آن در رحمت و نور و خوشبختى بود و بيرون آن گرسنگى و فقر و بيمارى و نفاق و عذاب.

١٤- منافقان با فرياد پارسها را صدا می زدند: «آیا ما از شما نبودیم؟» پارسها گفتند: «آری، اما شما وسوسه هوا شديد و از كار و تلاش دست برداشته و فریب تنبلى و پليدى را خورديد. و بجاى تلاش، نشستيد، بجاى راستى در تردید بودید و دچار غرور و امیدهاى واهى شديد، و ارتباطتان با وحى قطع شد، تا اینکه روزگارتان تيره و تار شد.
١٥- امروز كه در رنج و عذابيد، ما نه با شما ترحم و همدلى داريم ونه با خدا نشناسان. خانه شما ميسوزد، و چيزى جز ذلت نصيبتان نيست.
١٦- و اين برای پارسها كه دلهایشان تسلیم یاد خدا بود و از آنچه از هو نازل شده بود، لذت ميبردند، بعيد بود كه دل سخت شوند و مانند كسانى شوند كه پيش از اين به آنها دستور پرهيزگارى داده شده. و آنها مدتى طولانى پرهيزگار بودند. ولى كم كم دلهايشان سخت شد. و بسیاری از آنها خطاكار شدند. آيا دليل از ميان رفتن آنان، دل سختىيشان نبوده است؟يعنى هر دوازده هزار سال كه زمين و همه موجوداتش از بين ميروند، بدليل دل سخت شدن و فسق و فجور آدميان است؟
١٧- بدانید که هو زمین را پس از مرگش دوباره زنده میکند. (هر دوازده هزار سال) هو نشانه ها را برای شما بیان كرده است، به اميد اينكه بفهمید.
١٨- زنان و مردان دلاور و نترس و شجاع، پاداشى دوبرابر از اعمال نيكشان ميگيرند. إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ = زنان و مردان دلاور و بى پروا
وَأَقْرَضُوا = و نيكوكار
اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا=خدا اعمال نيكو را
يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ= مضاعف و دو برابر پاداش ميدهد. واژه قرض بمعناى وام و قرض كه متداول است نيست و بمعناى نيكوكارى است.
١٩- و پارسايان و پرهيزگاران و سپاس بجا آورندگان و راستگويان، كسانى هستند كه شايسته زندگى ميباشند و به خدا سوگند كه آنها نتايج اعمال نيكشان كه نور است را بخوبى خواهند گرفت. (به نور جاودان خواهند پيوست و همسفر خدا خواهند شد) و کسانی که ناسپاسى كردند و سفارش به نيكوكارى را نديد گرفتند، اینان در آتش اعمال خود ميسوزند.(دچار تن اسخ، تناسخ خواهند شد)
٢٠- بدانيد كه روزگار زمينى و يا عمر آدمى فقط يك بازى است كه بايد از آن لذت برد. ولى منكران راستى، بجاى لذت بردن، بدنبال جمع آورى ماديات و ازدياد نسل خود هستند تا به واسطه اين دو به ديگران فخر و مباهات بفروشند.(رفتار بهايم كه امروزه از قبايل تاره بدوران رسيده ديده ميشود) درحاليكه دنيا و طبيعت بارها بشما نشان دادند كه پايدار نيستند، و مانند گياهان زرد شده و در آخر به كود تبديل ميشوند. دنيا مجازات و پاداش دارد و زندگى دنيا براى بيخردان، چيزى بجز فريب نيست.
٢١- پس براى رسيدن به خدا، با هم مسابقه بديد و براى بدست آوردن قلمرو واقعى و پادشاهى همه زمين و آسمانها(براى خدا شدن)كه براى پرهيزگاران قرار داده شده است، تلاش كنيد.
٢٢- بدانيد كه بر روى زمين هيچ بلا و مصيبت و بيمارى وجود ندارد كه هو پيش از اين درمانى برايش قرار نداده باشد. يعنى اول شفا است دوم بيمارى، برعكس آنچه ميپندارى. (اين يكى از جملات كتاب خرد جاودان و يا لوح محفوظ نوشته هوشنگ شاه است)
٢٣- پس براى آنچه از دست دادی غمگین مشو، و بخاطر آنچه دارى، مغرور مباش، زيرا هو از آدمهاى سطحى خوشش نميآيد.

٢٤- هو بى نياز و ثروتمند است و نيازى به سپاس و ناسپاسى آدمى ندارد. پس ناسپاسان و آنان كه ديگران را با گفتار و كردار خود به ناسپاسى تشويق ميكنند، در حق خود ستم ميكنند. درواقع به پاى خود شليك ميكنند. واژه بخل در اين آيه بمعنى خست نيست، و ناسپاسى معنا ميدهد، چرا كه عمل خست، و بهره نجستن از نعمتهاى خدا،خود يك ناسپاسى كبير است.

٢٥- پيام آوران هو، مردم دانا و توانا هستند، چون هو دانا و توانا است. پيام آور هو (اهورا مزدا) آهن را كشف كرد تا براى مردم وسايل آسايش و رفاه بسازد و ترازوى آهنين عدالت را دربين آنان قرار دهد. (هوشنگ شاه پيام آور هو است كه آهن را كشف ميكند و با آن وسايلى ميسازد كه موجب رفاه مردم ميشود و عادلى است بزرگ. وی نخستین شاهی بود که اهورامزدا آتش را بوی شناسانید. همچنین نخستین شاهى بود كه اهورامزدا به او استخراج آهن از سنگ را آموخت و نخستین کسی بود که روی زمین خانه ساخت و به مردم خانه سازی آموخت و نخستين كسى بود كه نوشتن و خط را اختراع كرد و يك كتابخانه كتاب نوشت. او نخستين پادشاهى بود كه آيين انسانى و انسانيت را بنا نهاد و در كتاب خرد جاودان به مردم معرفى كرد. او نخستین آهنگر و نخستین شهرساز است و بر اساس كتب باستانى ايران، وی نقش زیادی در یکجا نشینی مردم و پيدايش و گسترش شهرنشینی داشته است. وى نخستين شاهى است كه با برپايى جشن سده، سنت سالگرد و برپايى جشن سالگرد را در دنيا پايگذارى كرد. در زامیاد یشت، پاره ی 26 آمده که هوشنگ شاه دارای فرکیانی بوده است. هوشنگ در اوستا با دو واژهٔ هوش و هَنگ آمده است. جحودان نام او را به نام جحودى تغيير داده و او و سرگذشتش را در تورات و قرآن بعنوان يكى از پيامبران بزرگ معرفى كرده اند.)(١)
٢٦- هو پيام آوران خود( نوح و ابراهیم)(٢)را فرستاد و در میان نسلشان سنت كتاب و رسالت را قرار داد تا ناراست كرداران(فاسقان) راستى را ببينند و بشناسند.
٢٧- هو سپس پيام آوران بسيارى را ساخت. عيسى پسر مريم (عيسى مسيح بمعناى راهنماى بشر از القاب مانى پيامبر دانشمند و هنرمند ايران است كه پادشاهى بزرگ بود و كتاب انگيل او كه بنام ارژنگ ناميده ميشود، يك شگفتى بشمار ميآيد. نام مادر او مريم بود) را توانا به ساخت كتاب انگيل كرد تا انسانيت، رحم و شفقت، را در دلهاى مردم خود پرورش دهد. هو اينكار را فقط بخاطر كمك به آنان در راه رسيدن بخدايى انجام داد. برخى پذيرفتند و خدا شدند و برخى انكار كردند و دچار تكرار شدند.
٢٨- آن كسانيكه شايسته زندگى هستند، و پرهيزگارى پيشه آنهاست، با پيام آوران هو، همسفر نور شدند و به او پيوستند. و به هو سوگند كه او مهربان است.
٢٩-و خردمندان ميدانند كه به لطف خدا به هر دانشى دست مييابند چراكه هو صاحب فضل و دانش بزرگ است.(هرجا دانشى باشد، مردم پارسى بدان دست خواهند يافت)

ترجمه سوره آهن توسط علماى شيعه:
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿١﴾
به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی
آنچه در آسمان ها و زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی] می ستایند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است. (۱)
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿٢﴾
مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست، زنده می کند و می میراند، و او بر هر کاری تواناست. (۲)
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿٣﴾
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به همه چیز داناست. (۳)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا يَعْرُجُ فِيهَا ۖ وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿٤﴾
اوست که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، سپس بر تخت فرمانروایی و تدبیر امور آفرینش چیره و مسلط شد. آنچه در زمین فرو می رود و آنچه از آن بیرون می آید و آنچه از آسمان نازل می شود، و آنچه در آن بالا می رود می داند. و او با شماست هرجا که باشید، و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست. (۴)
لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿٥﴾
مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره اوست، و همه امور به خدا باز گردانده می شود. (۵)
يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ ۚ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿٦﴾
شب را در روز در می آورد و روز را در شب در می آورد، و او به نیّات و اسرار سینه ها داناست. (۶)
آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَأَنْفِ قُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ۖ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَأَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿٧﴾
به خدا و پیامبرش ایمان آورید، و از اموالی که خدا شما را در آن جانشین خود قرار داده، انفاق کنید؛ پس برای کسانی از شما که ایمان آورده و انفاق کرده اند، پاداش بزرگی خواهد بود. (۷)
وَمَا لَكُمْ لَا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۙ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ لِتُؤْمِنُوا بِرَبِّكُمْ وَقَدْ أَخَذَ مِيثَاقَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿٨﴾
و شما را چه شده که به خدا ایمان نمی آورید؟ در حالی که پیامبر، شما را دعوت می کند تا به پروردگارتان ایمان آورید، و بی تردید خدا [از طریق عقل و فطرت بر ایمان آوردنتان] پیمان گرفته است، اگر باور دارید. (۸)
هُوَ الَّذِي يُنَزِّلُ عَلَىٰ عَبْدِهِ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۚ وَإِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿٩﴾
اوست که بر بنده اش آیات روشنی نازل می کند تا شما را از تاریکی ها به سوی نور بیرون آورد. و یقیناً خدا نسبت به شما رؤوف و مهربان است. (۹)
وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ لَا يَسْتَوِي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ ۚ أُولَٰئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَقَاتَلُوا ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿١٠﴾
و شما را چه شده که در راه خدا انفاق نمی کنید؟ در حالی که میراث آسمان ها و زمین مخصوص خداست [و کسی مالک حقیقی چیزی نیست]. کسانی از شما که پیش از فتح [مکه] انفاق کردند و جهاد نمودند [با دیگران] یکسان نیستند، آنان از جهت درجه از کسانی که پس از فتح [مکه] انفاق کردند و جهاد نمودند، بلندپایه ترند. و خدا به هریک وعده نیکو داده است و خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است. (۱۰)
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿١١﴾
کیست که به خدا وامی نیکو دهد تا خدا آن را برای او دو چندان کند و او را پاداشی نیکو و باارزش باشد؟ (۱۱)
يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَىٰ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿١٢﴾
[این پاداش نیکو و باارزش در] روزی [است] که مردان و زنان باایمان را می بینی که نورشان پیش رو و از جانب راستشان شتابان حرکت می کند، [به آنان می گویند:] امروز شما را مژده باد به بهشت هایی که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنها جاودانه اید، این است آن کامیابی بزرگ. (۱۲)
يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ ﴿١٣﴾
روزی که مردان و زنان منافق به کسانی که ایمان آورده اند، می گویند: ما را مهلت دهید تا [پرتویی] از نور شما بر گیریم. به آنان گویند: به پشت سرتان [دنیا] برگردید و [از آنجا برای خود] نوری بجویید. سپس میان آنان دیواری زده می شود که دارای دری است، درونش [که مؤمنان در آن درآیند] رحمت است و بیرونش که پیش روی منافقان قرار دارد عذاب است. (۱۳)
يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ ۖ قَالُوا بَلَىٰ وَلَٰكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ ﴿١٤﴾
مؤمنان را ندا می دهند: آیا ما [در دنیا] با شما نبودیم؟ می گویند: چرا، ولی شما خود را [به سبب نفاق و دشمنی با خدا و رسول] در بلا و هلاکت افکندید و به انتظار [خاموش شدن چراغ اسلا م و نابودی پیامبر] نشستید و [نسبت به حقایق] در تردید بودید و آرزوها [ی دور و دراز و بی پایه،] شما را فریفت، تا فرمان خدا [به نابودی شما] در رسید و [شیطان] فریبنده، شما را فریب داد. (۱۴)
فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا ۚ مَأْوَاكُمُ النَّارُ ۖ هِيَ مَوْلَاكُمْ ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٥﴾
پس امروز از شما و از کافران فدیه و عوضی [در برابر نجات از عذاب] دریافت نخواهد شد، جایگاهتان آتش است، [و] همان سرپرست و یار شماست و بد بازگشت گاهی است. (۱۵)
أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿١٦﴾
آیا برای اهل ایمان وقت آن نرسیده که دل هایشان برای یاد خدا و قرآنی که نازل شده نرم و فروتن شود؟ و مانند کسانی نباشند که پیش از این کتاب آسمانی به آنان داده شده بود، آن گاه روزگار [سرگرمی در امور دنیا و مشغول بودن به آرزوهای دور و دراز] بر آنان طولانی گشت، در نتیجه دل هایشان سخت و غیر قابل انعطاف شد، و بسیاری از آنان نافرمان بودند. (۱۶)
اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِي الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿١٧﴾
بدانید که خدا زمین را پس از مردگی اش زنده می کند. همانا ما نشانه ها [ی ربوبیت و قدرت خود] را برای شما بیان کردیم تا بیندیشید. (۱۷)
إِنَّ الْمُصَّدِّقِينَ وَالْمُصَّدِّقَاتِ وَأَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعَفُ لَهُمْ وَلَهُمْ أَجْرٌ كَرِيمٌ ﴿١٨﴾
بی تردید مردان و زنان انفاق کننده و آنان که به خدا وام نیکو داده اند، [وامشان در پیشگاه خدا] برای آنان دو چندان شود، و برای آنان پاداش باارزشی است. (۱۸)
وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَٰئِكَ هُمُ الصِّدِّيقُونَ ۖ وَالشُّهَدَاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿١٩﴾
و کسانی که به خدا و پیامبرش ایمان آوردند، آنانند که صدّیقان و گواهان [اعمال] نزد پروردگارشان هستند، [و] برای آنان است پاداش [اعمال] شان و نور [ایمان] شان و کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را انکار کردند، آنان اهل دوزخ اند. (۱۹)
اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۚ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿٢٠﴾
بدانید که زندگی دنیا [یی که دارنده اش از ایمان و عمل تهی است،] فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخرفروشیتان به یکدیگر، و افزون خواهی در اموال و اولاد است، [چنین دنیایی] مانند بارانی است که محصول [سبز و خوش منظره اش] کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس پژمرده شود و آن را زرد بینی، سپس ریز ریز و خاشاک شود!! [که برای دنیاپرستان بی ایمان] در آخرت عذاب سختی است و [برای مؤمنان که دنیای خود را در راه اطاعت حق و خدمت به خلق به کار گرفتند] از سوی خدا آمرزش و خشنودی است، و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست. (۲۰)
سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿٢١﴾
سبقت جویید به آمرزشی از سوی پروردگارتان و بهشتی که پهنایش چون پهنای آسمان و زمین است، برای کسانی که به خدا و پیامبرانش ایمان آورده اند، آماده شده است؛ این فضل خداست که آن را به هرکس بخواهد عطا می کند و خدا دارای فضل بزرگ است. (۲۱)
مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿٢٢﴾
هیچ گزند و آسیبی در زمین [چون زلزله، سیل، توفان و قحطی] و در وجود خودتان [چون بیماری، رنج، تعب و از دست رفتن مال و ثروت،] روی نمی دهد مگر پیش از آنکه آن را به وجود آوردیم در کتابی [چون لوح محفوظ] ثبت است، بی تردید این [تقدیر حوادث و فرمان قطعی به پدید آمدنش] بر خدا آسان است. (۲۲)

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ﴿٢٣﴾
تا [با یقین به اینکه هر گزند و آسیبی و هر عطا و منعی فقط به اراده خداست و شما را در آن اختیاری نیست] بر آنچه از دست شما رفت، تأسف نخورید، و بر آنچه به شما عطا کرده است، شادمان و دلخوش نشوید، و خدا هیچ گردنکش خودستا را [که به نعمت ها مغرور شده است] دوست ندارد. (۲۳)
الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ ۗ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿٢٤﴾
همانان که همواره بخل می ورزند و مردم را به بخل وامی دارند، و هرکه [از انفاق] روی بگرداند [زیانی به خدا نمی رساند]؛ زیرا خدا بی نیاز و ستوده است. (۲۴)
لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿٢٥﴾
همانا ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو [ی تشخیص حق از باطل] نازل کردیم تا مردم به عدالت بر خیزند، و آهن را که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است ، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می دهند؛ یقیناً خدا نیرومند و توانای شکست ناپذیر است. (۲۵)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا وَإِبْرَاهِيمَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ ۖ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿٢٦﴾
به یقین ما نوح و ابراهیم را فرستادیم و در میان فرزندان آن دو نفر، نبوّت و کتاب قرار دادیم، پس برخی از آنان هدایت یافتند و بسیاری از آنان نافرمان بودند. (۲۶)
ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿٢٧﴾
سپس به دنبال آنان پیامبران خود را پی در پی آوردیم و پس از آنان عیسی پسر مریم را [به رسالت] فرستادیم و به او انجیل عطا کردیم و در قلب کسانی که از او پیروی می کردند رأفت و رحمت قرار دادیم، و رهبانیتی که از نزد خود ساخته بودند ما بر آنان مقرّر نکرده بودیم، ولی [خود آنان آن را] برای طلب خشنودی خدا [بر خود واجب کرده بودند]، اما آنگونه که باید حدود خودساخته را رعایت نکردند؛ پس پاداش کسانی از آنان را که ایمان آورده اند، عطا کردیم و بسیاری از آنان نافرمانند. (۲۷)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿٢٨﴾
ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا دو سهم از رحمتش را به شما عطا کند، و برای شما نوری قرار دهد که به وسیله آن [در میان مردم] راه سپارید و شما را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزند ه و مهربان است. (۲۸)
لِئَلَّا يَعْلَمَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَلَّا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ ۙ وَأَنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿٢٩﴾
تا اهل کتاب بدانند [که اگر به پیامبر اسلام ایمان نیاورند] بر چیزی از فضل خدا دسترسی نخواهند داشت؛ بی تردید همه فضل به دست خداست، آن را به هرکس
بخواهد عطا می کند و خدا دارای فضل بزرگ است. (۲۹)

پاورقى
١- هوشنگ، به معنی هوش نخستين، اولين پيام آور راستين، ميباشد و هوش و آگاهی و عقل و خرد را نیز هوشهنگ ميگویند.
هوشنگ پسر سیامک، نام فرزند چهارم كيومرث(آدم )است که یکی از پادشاهان پیشدادی بود. يعنى عدل و داد همواره با او بود. آتش و آهن در زمان او و توسط او كشف شده و مورد استفاده صحيح قرار گرفتند. و او آلات كشاورزى و دامدارى ساخت و حيوانات را اهلى و تربيت كرد، و جویها روان کرد و شهر و عمارت بنا نهاد و شیاطین را از مخالطت آدمیان دور گردانید. و بعضی گویند او اولين پیغمبر است و کتاب جاویدان خرد که به جاوید نام اشتهار دارد از او یادگار مانده است.
هوشنگ شاه دومین پادشاه پیشدادی است و در برخى جاها نسبت او را چنین تحقیق گفته اند: هوشنگ پور فرداد پور سیامک پور میشی پور كيومرث. وی پس از كيومرث پادشاه شد و از شهر دماوند كه به دست كيومرث بنا نهاده شده بود، به پارس رفته در استخر( كه آن هم بدست كيومرث بنا شده است)آرامگاه گزید. بنابراین آن زمین را بوم شاه نام نهادند. او پادشاهی دانا و بینا و یزدان ستای و عادل بوده و او را پارسیان پیغمبر بزرگ شمارند و گویند بر وی کتاب آسمانی نازل شده و آن مشتمل بر سی وهشت جزء بوده و ساسان پنجم بعد از او آن را ترجمه کرده و داخل کتب پیغمبران از جمله مه آباد و دساتیر اینک حاضر است و مجمع آن نامها است. و گویند نام پسرش پارس بوده که زبان پارسى و ملک پارس منسوب بدو است. تصرفات و اختراعات بسیار از او نوشته اند و کلمات حکمت از او نقل کرده اند و شهر شوش و بابل را از بناهای او دانسته اند. از هنگام وفات كيومرث تا هوشنگ دویست وبیست وسه سال فاصله بوده و پانصد سال او عمر نموده و کتاب جاودان خرد از تألیفات او است که در حکمت عملی نگاشته است. گنجور پور اسفندیار که از سلاطین ملك جم است آن را از پارسى قدیم به زبان متداول ترجمه نموده است. و آن کتاب را هوشنگ شاه برای پند و اندرز پسر خود و ملوک آینده پارس مرقوم نموده بود و در تواریخ آن كتاب ثبت است. هوشنگ شاه كتب متعددى نوشته است. و اينك در كتابخانه هاى خصوصى مخفى است.
مدت پادشاهی او بر روى زمين را چهارصد سال گفته اند. در شاهنامه هوشنگ شاه دومین پادشاه ایران است که پس از کیومرث به پادشاهی هفت اقليم مى نشيند پدرش سیامک در جنگ با دیوان کشته شد و هوشنگ انتقام پدر را از دیوان گرفت و آنگاه که کیومرث رخت از جهان بربست او بجای نیا به فرمانروایی نشست و چهار صد سال سلطنت راند و آهن و آتش را کشف کرد و جشن سده را آئین نهاد و رشته كوه قاف كه شامل هفت رشته كوه است و مانند زنجير بدور هفت اقليم كشيده شده اند را ساخت. و هفت دريا را براى هفت رشته كوه بنا كرد. شهرهاى مدرن ساخت و كاخها و خانه هاى بسيار بنا كرد. در اوستا هوشنگ پيام آور بزرگ اهورامزدا ومرد پارسای مقدسی است که نامش در تمام موارد ملقب به پَرَذات َ است. این کلمه به نخستین قانونگذار و یا نخستین پيام آور عدل و داد تعبیر ميشود و همین لفظ است که در پهلوی به پَشدات و يا پیشداد مبدل شده است. عنوان پیشداد در اوستا تنها خاص هوشنگ شاه نيست، و بر شاهان [ از هوشنگ تا کیقباد ] اطلاق میشود و یقیناً این نام را از همین لقب هوشنگ که مؤسس سلسله ٔ پیشدادی تصور میشد گرفته اند.
سده چار با شادی و کام ساز
به داد و دهش بود آن سرفراز
زمانه ندادش هم آخر درنگ
شده شاه هوشنگ با هوش و هنگ. فردوسی .
گرانمایه را نام هوشنگ بود
تو گفتی همه هوش و فرهنگ بود.فردوسی .
صورت باستانی هوشنگ در نزد چينيها و مردم شرق آسيا به صورت «هائوشیانگها» میباشد که از «هائو» به معنای آفریننده و سازنده و «شیانگها» به معنای آشیان و خانه های نیک تشکیل شده و به معنای سازنده خانه های نیک میباشد.

(٢) در مورد نامها شك و ترديد است چراكه محصولى جحوديست.

هیچ نظری موجود نیست: