۵.۹.۹۷

دانستنی ها



۱- امروزه اگر از ۱۰ دانمارکی -از قشر‌های گوناگون- حتی سیاستمدران، تحصیل کردهگان و دولتمردان دانمارکی- در مورد موقعیت جغرافیایی کشورشان پرسش کنید، هر ده دانمارکی بشما خواهند گفت که آنها صاحب کشوری هستند که جز کوچکترین کشور‌های دنیاست، و آنرا دانمارک کوچولو مینامند! و این تفکر مربوط به امروز و دیروز نیست، دستکم صد سال است که دانمارکی‌ها خود را کوچولو مینامند! درحالیکه همین دانمارک جز یکی‌ از بزرگترین کشور ها- از نظر جغرفیایی- میباشد. دانمارک صاحب منطقه وسیعی بنام گرین لند (۱) است که مساحتی برابر با یک برابر و نیم بزرگتر از کل استان‌های همپیمان آمریکا دارد. و دانمارک به اضافه گرنلند جز سرزمین‌های بزرگی‌ مثل چین و روسیه میباشد. ولی‌ چرا دانمارکی‌ها نه تنها این بخش از کشور را جز خودشان نمیدانند، بلکه اینجا و آنجا هم اگر پایش بیفتد، برای آنها جک ساخته و آنها را دست می‌‌اندازند؟ خودشان هم نمیدانند!

سرزمین بسیار مهم گرین لند که امروزه بشدت مورد توجه آمریکایی ها، انگلیس و فرانسه، روسیه و چین است. نه تنها به خاطر منابع بزرگ انرژی که در این سرزمین وجود دارد، بلکه احتمالا بخاطر این است که این سرزمین جز آخرین سرزمین هایی است که از روی کره زمین پاک خواهند شد و شاید جز اندک سرزمین‌هایی‌ باشد که بخاطر تغییرات آب و هوایی کره زمین، محل زندگی‌ آیندگان نسل بشر خواهد بود.
و نسل‌های آینده دانمارکی هرگز نیاکان خود را بخاطر از دست دادن این سرزمین نخواهند بخشید.




۲- سناریو زیر را اکثر مردم دنیا میدانند، ولی‌ به اختصار در اینجا مینویسم تا بمطلب اصلی‌ برسم:

میروند در کشور‌های آباد و ثروتمند، آشوب و اغتشاش و نامردمی ایجاد میکنند، و توسط تروریست‌های بغایت بیرحم و ابلیس صفت خود، ناامنی‌، فقر، کشتکشتار و تباهی تولید میکنند، از آنطرف جاسوسان و عوامل فاسد خبرچین خود را فرستاده و زیر گوش جامعه و عوام، از بهشتی‌ بنام اروپا و آمریکا سخن رانده و شایعه میپراکنند که:" در این بهشتها، بمردمی مانند شما نیاز است و اگر به آنجا بروید، درست مانند این است که وارد بهشت شدهاید! و خود و فرزندانتان از پیسی به پیروزی خواهید رسید!" و مطالب‌ احمقانه ای از ایندست، و هنگامیکه مردمی خام گشته و همه هست و نیست خود را فروخته و تمام آنرا تقدیم قاچاقچیانی (که در واقع یکنوع مامور وزارت اطلاعات میباشند)، میکنند و طبق پیمان و قراری که با آنها میبندند، به امید آب بطرف سراب حرکت میکنند،

سپس گله‌ای از دوربین‌ها و خبرنگاران و عمله اکره رسانه‌ای خود را بسراغ آنان فرستاده و از بدبختی و ذلت و دربدری آنان فیلم و داستان تهیه کرده و با آب و تاب، مدت‌های زیادی آنها را پخش کرده و ضمن بردن لذتش به اهداف خود میرسند.
همینکار را زمان فتنه ۵۷ با ایرانی‌‌ها کردند، و ایرانی‌ از همه جا بیخبرِ ناز پرورده را که اصلا پناهندگی حالیش نبود را در گروه‌های بزرگ،( و البته با پای و با پول خود ایرانی‌ ها) به اسارات و غربت بردند، همینکار را با مردم شرق آسیا، با افغان ها، بالکانی ها، آفریقایی‌ها و کرد‌ها انجام دادند، و اینروز‌ها هم نوبت بمردم امریکای میانه و جنوبی رسیده و همین بازی کثیف را با آنان انجام میدهند.

و اما چرا این کار را میکنند:

در مورد ایران که اهداف مشخص بود. و اصلی‌‌ترین آن، خالی‌ کردن جامعه از آن قشر مردم آزاده و چیز فهمی‌ بود که می‌توانستند برای اشغالگران غربی تولید زحمت کنند. هدف دیگر از هم پاچیدن انسجام و همبستگی‌ در جامعه بود. جدا کردن اجزای خانواده از هم، و اینکه نمی‌شد بیش از دو میلیون ایرانی‌ کشت و پس میبایستی کله‌های قرمه سبزی خورده را از کشور بیرون راند.

هدف از آواره کردن آفریقایی ها، اصلاح نژاد پر و پوسیده، بردن ذخائر آنان و اهدافی‌ از این دست بود. اما هدف از به اسارت بردن مدرن کرد‌ها و مردم آمریکایی تبار، بجز منافع مادی، مطلب دیگری هم است. این مردم رسالت رساندن پیامی را برای جوامع بغایت فاسد و مریض غربی دارند که میگوید:

- خوشی و ثروت زیر دلتان نزند، که اگر زد، سرنوشتی مانند اینها در انتظارتان خواهد بود! و همان بلایی بر سرتان خواهد آمد که بر سر ایرانی‌ خوشی زیر دلش زده، آمد!

- درد‌هایتان را فراموش کنید، که مردمی از شما بسیار دردمندتر وجود دارند که حسرت روزگار شما را دارند! دست به خودکشی‌ نزنید.

- فقط نیاکان ما نبودند که بطول تاریخ، دچار دربدری، بیخانه مانی، تحقیر، فقر و سیه روزی بودند، از گذشته خود شرمنده نباشید، چرا که امروزه مردم زیادی بسرنوشت نیاکان ما دچارند.

-.....
و اهدافی از این دست که جوامع دچار اعتیاد و آمراض روانی‌ غربی را بزور سرپا نگاه میدارد.











....................................................
(۱)
گروئنلند یا گرینلند (به زبان گرینلندی: کالالیت نونات؛ به زبان دانمارکی: گرونلند Grønland ) نام ناحیه خودگردانی از دانمارک است. این سرزمین که در آب‌های اقیانوس منجمد شمالی واقع شده محل سکونت حدود ۵۶ هزار نفر است.جمعیت آن از سکنهٔ بومی (از تبار اسکیموها) و مهاجران دانمارکی تشکیل شده‌است. پایتخت آن به زبان کالاآلیت، نووک و به زبان دانمارکی، گودت‌هاب نام دارد. نام گروئنلند به معنی «سرزمین سبز» یا «سبزستان» است. گرینلند در ایران گروئنلند هم نامیده می‌شود.

به‌جز چند نقطه محدود که محل سکونت اهالی گروئنلند است سایر مناطق این جزیره یخ‌زده و بطور کلی خالی از سکنه است. این سرزمین از نظر جغرافیایی در محیط قاره آمریکای شمالی واقع شده‌است اما از نظر سیاسی و فرهنگی با اروپا به ویژه کشورهای نروژ و دانمارک مراوده بیشتری دارد.

ریشه نام:
نام گرونلند ریشه در زبان‌های اسکاندیناوی دارد. حماسه‌های ایسلندی گزارش می‌دهند که شخصی نروژی‌تبار بنام اریک سرخ از خاک ایسلند تبعید شد. او به همراه خانواده و بردگانش با قایق خاک ایسلند را ترک نمود و به جزیره‌ای دورتر در شمال غرب رسید؛ و آنجا را گرونلند به معنی سرزمین سبز نامید به این امید که این نام فریبندگی خاصی برای مهاجران تازه داشته و جمعیت بیشتری را برای مهاجرت به آن نقطه اغوا نماید.
(در درستی‌ و راستی‌ این داستان‌ها بشدت شک است، چرا که وحشی‌های اروپایی تاریخ بشر را مطابق میل و به نفع خود نوشته و همه چیز را مخدوش ساخته ا‌ند.)

مردم اسکیمو که نیاکانشان از کانادا آمده ‌بودند دست‌کم طی ۴۵۰۰ سال گذشته بطور متناوب در بخش‌هایی از گرینلند نشیمن می‌گزیدند.گرینلند با وجود اینکه از اواسط هزاره سوم پیش از میلاد سابقه سکونت (البته نه بطور مداوم) داشته تا سده دهم میلادی برای اروپائیان ناشناخته مانده بود تا اینکه گروهی وایکینگ نروژی که در راه ایسلند بودند راه خود را گم کرده و به کرانه‌های غیر مسکونی گرینلند رسیدند. نورس‌ها (وایکینگ‌های نروژی) در سده دهم در مناطق غیرمسکونی جنوب گرینلند سکونت یافتند و پس از آن، در قرن سیزدهم اینوئیت‌ها و در قرن پانزدهم سایر بومیان در این جزیره ب
‌طور دائمی مستقر شدند. سکونتگاه‌های نورس‌ها اما رفته‌رفته برچیده شد تا این‌که در اواخر سده پانزدهم دیگر از روستاهای نورس اثری در گرینلند باقی نماند. کمی پس از ترک گرینلند از سوی نورس‌ها، پرتغالی‌ها در سال ۱۴۹۹ به اکتشاف بخش‌های کوچکی از گرینلند روی آوردند و مدعی مالکیت کل جزیره گرینلند شدند. پرتغالی‌ها برای گرینلند نام «تِرا دو لاورادور» را استفاده می‌کردند. در اوایل سده هیجدهم مردم اسکاندیناوی و گرینلند بار دیگر تماس پیدا کردند و دانمارک در سده هیجدهم میلادی پس از اختلافات با نروژ گرینلند را مستعمره خود ساخت.

جغرافیا:
گرینلند با پهناوری ۲٬۱۶۶٬۰۸۶ کیلومتر مربع، گرینلند بزرگ‌ترین جزیرهٔ غیر قاره‌ای جهان است. این جزیره در شمال اقیانوس اطلس جای دارد و دریای گرینلند از مهم‌ترین دریاهای آن است. بلندترین نقطه آن کوه گون‌بیورن است. بیشتر مساحت گرینلند در بالای مدار شمالگان قرار دارد، بهمین دلیل در بخش شمالی جزیره، ۵ ماه از سال خورشید پیوسته و بدون غروب در آسمان می‌تابد. در بخش میانی گرینلند نیز، از پایان ماه مه تا پایان ماه ژوئیه، پدیده غروب خورشید روی نمی‌دهد.

گرینلند، سرزمینی سرد و خشک و دارای آب‌وهوای قطبی است. ۸۱٪ رویه آن پوشیده از یخچال‌های طبیعی است. این یخچال‌ها، یخسار بزرگی را می‌سازند که پهناوری آن، در حدود ۸/۱ میلیون کیلومتر مربع است. در آب‌های پیرامون گرینلند، یخکوه‌های بسیاری روی آب شناورند. در درون جزیره، دمای هوا در گرم‌ترین ماه‌های سال (ژوئن، ژوئیه و اوت)، به ۱۰ درجه سلسیوس می‌رسد، حال آن‌که در کرانه‌های جنوبی گاه از ۲۰ درجه سلسیوس افزایش می‌یابد، که دلیل آن، کمتر بودن عرض جغرافیایی و جریان‌های آب گرم اقیانوس اطلس شمالی است. گرینلند سرزمینی کم‌باران است، اما میزان بارندگی در جنوب گرینلند از شمال آن بیشتر است. بارش رگبار بندرت رخ می‌دهد. میزان بارش برف نیز در بخش‌های مختلف، متفاوت است. در کرانه‌ها (که بیشتر شهرهای گرینلند در آن سامان ساخته شده‌اند)، بارش عمده برف از ماه دسامبر آغاز شده و تا ماه مارس ادامه می‌یابد.

در پی گرم‌شدن زمین در میان سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۸، در حدود ۱۵۰۰ میلیارد تن از تاقچه‌های یخی گرینلند از میان رفته که این برابر افزایش میانگین سالانه ۰٫۴۶ میلیمتر به ارتفاع آب دریاهاست. تاقچه‌های یخی، لایه‌های افقی بزرگی از یخند که از یکسو با یخچال‌های روی خشکی پیوند داشته و از سویی دیگر بدریا راه دارند.

پوشش گیاهی گرینلند، شامل گیاهان، گل‌ها، خزه‌ها و درختچه‌های بید است که در تابستان‌های کوتاه این سرزمین می‌رویند. خرس‌های قطبی، گوزن‌های شمالی و نهنگ‌ها، مهم‌ترین جانوران اقلیم قطبی گرینلند هستند.
با این که گرینلند هنوز بخشی از پادشاهی دانمارک به‌شمار می‌آید اما از سال ۱۹۷۹ بخودگردانی رسیده‌است.

جمعیت گرینلند ۵۶٬۳۰۹ نفر (برآورد سال ۲۰۰۰) است که ۸۷ درصد آن بومی (اسکیموهای اینویت) و ۱۳ درصد بقیه بیشتر دانمارکی‌اند.

بیشینه مردم گرینلند شهرنشین هستند. کمتر از ۲۰٪ در روستاها و اردوگاه‌ها می‌زیَند. گرینلند تنها ۱۸ شهر و ۶۰ روستا و اردوگاه دارد. زبان گرینلند دانمارکی و گرینلندی است و دین مردم آن مسیحیت و جان‌باوری (اسکیموها) است.

واژه «اِکومیتسولیورنِک» در زبان گرینلندی، «آفریدن چیزهای شگفت‌انگیز» معنی می‌دهد و می‌توان آن را هم‌ارز واژه پارسی هنر دانست. هنر مردم بومی گرینلند، ملهم از حیات وحش و طبیعت سخت و منجمد این سرزمین است و به باورهای سنتی مردم بستگی دارد.

صنایع دستی گرینلند، بیشتر شامل توپیلاک‌ها هستند. هر توپیلاک (به معنی «روح نیاکان»)، پیکره کوچک و کنده‌کاری شده‌ای از استخوان‌های جانوران است که به رغم سادگی، بازتابی است از عناصر طبیعی، تاریخ و اسطوره‌های این سرزمین. بومیان بر این باور بوده‌اند که هر توپیلاک، تقدیس‌کننده ارواح نیاکان و طلسمی است که به شکست دشمن می‌انجامد.

امروزه در بیشتر شهرهای گرینلند، موزههایی ساخته شده‌اند که در آنها، آثار هنری تاریخی و معاصر، به صورت دایم یا موقت به نمایش درمی‌آیند. خانه فرهنگ گرینلند در نووک، یکی از مهم‌ترین این موزه‌هاست.

مرکز زمین‌شناسی آمریکا در سال ۲۰۰۸ میلادی از ذخایر نفت و گاز فراوان گرینلند پرده برداشت. به‌تدریج اکتشاف‌های دیگری برای یافتن ذخایر معدنی مختلف انجام و مشخص شد که گرینلند، کانسارهای زیادی از سنگ‌آهن، مس، روی، سرب، اورانیوم، فلورید، طلا، یاقوت و عناصر نادر خاکی (مورد استفاده در برخی صنایع مانند تولید تلفن همراه، پنل‌های خورشیدی و توربین‌های بادی) دارد. کشف این منابع باعث شد که تمام احزاب سیاسی اصلی گرینلند، به اتفاق آرا از توسعه صنعت معدن این کشور حمایت کنند اما مطرح شدن موضوعاتی مانند این‌که فعالیت‌های معدنی منجر به افزایش دمای قطب و ذوب شدن ذخایر یخ و یخچال‌های طبیعی این کشور می‌شود، باعث شد که وحدت عقیده شهروندان گرینلند از بین برود. توسعه معادن گرینلند بر افزایش دمای زمین خواهد افزود و نهادهای بین‌المللی و سیاستگذاران زیست‌محیطی برای اطمینان یافتن از اینکه میانگین دمای کره زمین در سطح مطلوب ۲ درجه باقی می‌ماند، بر فعالیت‌های معدنکاری گرینلند نظارت خواهند داشت.













هیچ نظری موجود نیست: