۲۸.۳.۹۵

بمشک بر ورق لاله زار بنویسد


خطی که بر سمن آن گلعذار بنویسد
بنفشه نسخهٔ آن نوبهار بنویسد

نسیم باد صبا شرح آن خط ریحان
بمشک بر ورق لاله زار بنویسد

بسا رساله که در باب اشک ما دریا
بدیده بر گهر آبدار بنویسد

بروزگار تواند اسیر قید فراق
که شمه‌ئی ز غم روزگار بنویسد

بیاد لعل تو هرلحظه چشم من فصلی
برین دو جلد جواهر نگار بنویسد

سواد خط تو یاقوت اگر دهد دستش
بر آفتاب بخط غبار بنویسد

حدیث خون دلم هردم این مقلهٔ چشم
روان بگرد لب جویبار بنویسد

فلک حکایت خوناب دیدهٔ فرهاد
بلعل بر کمر کوهسار بنویسد

کسی که قصهٔ منصور بشنود خواجو
بخون سوخته بر پای دار بنویسد.

خواجوی کرمانی



هیچ نظری موجود نیست: