۱۹.۱۲.۹۴

چه به از عمق سکوت تو بیانی, گل من


این همه جلوه و در پرده نهانی گل من
وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من

آن تجلی که بعشق است و جلالست و جمال
و آن ندانیم که خود چیست تو آنی گل من

از صلای ازلی تا بسکوت ابدی
یک دهن وصف تو هر دل بزبانی گل من

اشک من نامه نویس است وبجز قاصد راه
نیست در کوی توام نامه رسانی گل من

گاه به مهر عروسان بهاری مه من
گاه با قهر عبوسان خزانی گل من

همره همهمه گله و همپای سکوت
همدم زمزمه نای شبانی گل من

دم خورشید و نم ابری و با قوس قزح
شهسواری و به رنگینه کمانی گل من

گه همه آشتی و گه همه جنگی شه من
گه بخونم خط و گه خط امانی گل من

سر سوداگریت با سر سودایی ماست
وه که سرمایه هر سود و زیانی گل من

طرح و تصویر مکانی و برنگ آمیزی
طرفه پیچیده بطومار زمانی گل من

شهریار این همه کوشد به بیان تو ولی
چه به از عمق سکوت تو بیانی گل من.

شهریار

هیچ نظری موجود نیست: