۱۱.۱.۹۵

دل بسته ام بناله سیم سه گاه تو


ای آفتاب هاله ای از روی ماه تو
مه برلب افق لبه ای از کلاه تو

لرزنده چون کواکب گاه سپیده دم
شمع شبی سیاهم و چشمم براه تو

کی میرسی بپرچم خونین چون شفق
خورشید و مه سری بسنان سپاه تو

ای دلفریب جادوی مهتاب شب مخور
زلفش کشیده نقشه روز سیاه تو

شاها بخاکپای تو گلها شکفته اند
ما هم یکی شکسته و مسکین گیاه تو

من روی دل بکعبه کوی تو داشتم
کآمد ندای غیب که اینست راه تو

یک نوک پا بچادر چوپانیم بیا
کزدستچین لاله کنم تکیه گاه تو

آئینه سازمت همه چشمه سارها
وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو

بعد از نوای خواجه شیراز شهریار
دل بسته ام بناله سیم سه گاه تو.

شهریار









هیچ نظری موجود نیست: